سه‌شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۷ - ۱۵:۰۰

روح جشنواره تئاتر فجر باید جوان شود، نه ظاهر آن

جشنواره تئاتر فجر

سینماپرس: بعد از ۳۷ دوره برگزاری هنوز هیچکس نمی‌داند چه اتفاقی قرار است در جشنواره تئاتر فجر بعدی بیفتد! جشنواره هنوز راه خودش را پیدا نکرده است. هر دوره از جشنواره گستره‌ای برای آزمون و خطای دبیرهای مختلف آن بوده است

 فهرست تئاترهای انتخاب شده برای شرکت در سی و هفتمین جشنواره تئاتر فجر کم کم دارد تکمیل می‌شود و تنها چند بخش دیگر آن مانده تا این فهرست بسته شود.

در این چند روز و بعد از انتشار لیست تئاترهای استانی و بخش الف و ب، نکته قابل توجه و واکنش برانگیز حضور نسل جوان و تئاترهای خوب دانشجویی در فهرست انتخاب شده‌های جشنواره تئاتر فجر بوده است. گروه‌های جوان دانشجویی و دانشگاهی در جشنواره فجر امسال سهم قابل توجهی دارند و این فهرست در شرایطی که تئاتر پیش از هر چیز نیازمند ورود نیروهای جوان و خوش فکر است، در یک منظر کلی امید بخش و خوشحال کننده است.

اما همین رویکرد را از چند منظر دیگر هم می‌توان مورد ارزیابی قرار داد:

یکم: بعد از ۳۷ دوره برگزاری هنوز هیچکس نمی‌داند چه اتفاقی قرار است در جشنواره تئاتر فجر بعدی بیفتد! جشنواره هنوز راه خودش را پیدا نکرده است. هر دوره از جشنواره گستره‌ای برای آزمون و خطای دبیرهای مختلف آن بوده است. یکی حذف کرده و یکی اضافه. یکی جوان‌ها را می‌پسندد و دیگری پیشکسوت‌ها را و...

در واقع مشکل اصلی بی قاعده و اصول بودن جشنواره‌ای است که به مرز چهل سالگی نزدیک می‌شود اما همچنان محل طرح‌ها و ایده‌های ناپخته و تبلیغاتی گروه‌های برگزار کننده است. در نبود یک چراغ راه، نداشتن آیین نامه و بی برنامه و هدف بودن، هر دبیری که می‌آید آنطوری که خودش و همراهانش می‌پسندند این جشن را تزیین می‌کند و سال بعد و دبیر بعد...

هیچکدام هم برنامه و قاعده و اصولی درستی ندارد و اصول دیگری را هم برنمی‌تابد. جشنواره را یک دبیر و گروهش برگزار می‌کنند و طبیعی است که هر دوره آن برآیند نظرات و سلایق همان افراد باشد. جالب است بدانید که مثلاً در یک دوره از جشنواره نمایشنامه‌ای به عنوان اثر برگزیده انتخاب می‌شود و همان نمایشنامه در جشنواره بعدی مردود می‌شود! از جشنواره‌ای که خودش، سال قبل از خودش را انکار می‌کند چطور می‌توان توقع داشت که متوجه حضور جشنواره‌های دیگر و حتی جریان‌های تئاتری دیگر هم باشد. جای سوال دارد که آیا اصلا فجر توجهی به جشنواره تئاتر دانشگاهی داشته است یا نه؟

دوم: حضور نسل جوان و دانش‌آموخته در حوزه‌های مختلف فعالیت در جامعه موضوع داغی است. درست است، در همه حوزه‌ها نیاز به تغییر داریم. عده‌ای باید از میز و عنوان و القاب و خواسته‌هایشان بگذرند تا عرصه برای ورود جوان ها باز شود. اما روح تغییر باید جوان شود نه ظاهر آن!

واقعیت این است که خود جشنواره و حلقه محدود گزینش و داور و بازبین و دبیرخانه و حباب پیشکسوت نمای اطراف آن باید جوان شود. آدم‌هایی که بیش از دو دهه رشته‌اند و دوخته‌اند و در اقصی‌نقاط ایران دست در کار انتخاب و گزینش دارند و برخی از آنها در سفرهای توریستی ـ کاری‌شان از شرق به غرب و از شمال به جنوب فرصت سر خاراندن ندارند باید تازه شوند.

آنجایی که محل تجمع امکانات و منابع مالی باید رها شود و در اختیار شایسته‌ترها قرار بگیرد. متر و معیارها باید درست و اصولی تعریف و تعیین شوند. رویکردهای اساسی باید نو شوند. جشنواره کهنه و قدیمی تئاتر فجر باید بفهمد که گزینش بر اساس فیلم تئاتر، نادرست است. باید بفهمد که انتخاب آثار از روی نمایشنامه فقط در این نقطه از جهان دارد اتفاق می‌افتد.

جشنواره تئاتر فجر باید به جای هدفگذاری روی منافع تیمی بر روی منافع جمعی تئاتر متمرکز باشد و این با نشستن بر روی منابع مالی و پر کردن ظاهر فهرست با نام‌ها و نمایش‌های جوان دانشگاهی میسر نیست. واقعیت این است که این جشنواره سراسر اشتباه باید به دست شایستگانی سپرده شود که کلیت آن و تفکر و اندیشه‌اش را جوان کنند نه فقط فهرست اجراهای آن را.

خودمان و دیگران را گول نزنیم. پر کردن جدول از گروه‌های جوان و دانشجو آن اتفاق مهمی نیست که تئاتر فجر به واسطه آن جوان شده باشد! منتی هم بر سر نسل جوان نیست. خیلی از دوستان امروز جشنواره تئاتر فجر سال‌هاست که در این جشن زندگی کرده‌اند.

آمار و اطلاعات نشان می‌دهد برخی از کسانی که امروز خود را صاحب این جشن  می‌دانند، سال‌هاست که از حاشیه و متن آن منتفع بوده‌اند. حالا وقت آن رسیده که به دیگران هم اجازه واقعی شرکت کردن در این جشن را بدهند. حضور جوان‌ها نباید در ظاهر و در یک فهرست یک ساله و دو ساله و ده روزه خلاصه شود.

دبیرخانه فجر باید بپذیرد که تنها بخشی از سهم هنرمندان جوان تئاتر را موقتاً در اختیارشان قرار داده است و هنرمندان جوان شرکت داده شده در این دوره بایستی به این باور برسند که این جایگاه متعلق به آنها بوده و هست و کسی آن را به آنها هدیه نداده است.

سوم: تئاتر دانشگاهی! تئاتری که روز به روز در جامعه هنری ما کمرنگ‌تر و کمرنگ‌تر می‌شود. جریان تئاتری‌ای که در هر جامعه‌ای برای فهم آینده تئاتر می‌توان به آن رجوع کرد. تئاتری که در کشور ما مهجور و مظلوم و در حاشیه مانده و چون منابع مالی محدودی دارد، چون درآمدی ندارد به آن توجه نمی‌شود.

تنها جشنواره‌ای از این تئاتر مانده که آنهم روز به روز کوچکتر و کمرنگ‌تر می‌شود و حالا که آثار برگزیده دانشجویی و گروه‌های جوان تئاتری در فهرست جشنواره تئاتر فجر قرار گرفته‌اند و ویترین تبلیغاتی خوشرنگی برای فجر ساخته‌اند چه بلایی قرار است بر سر باقیمانده آن جشنواره مهم و کوچک شده بیاید.

چه سهمی به جوان ها اختصاص داده شده است؟ فقط یک مربع از جدول؟ یا بیشتر؟ آیا صرفاً قرار است ویترین را پرکنند؟ می‌خواهند از اندک تاثیرگذاری و موفقیت جشنواره دانشگاهی به نفع سبد خالی خودشان سوءاستفاده کنند؟ و از همه مهمتر اینکه تئاتر فجر چرا تغییر رویکرد داده است؟ این آثار انتخاب شده در جشنواره تئاتر فجر با توجه به رویکردها و تعاریف فجری چه جایگاهی دارند؟ فجر چرا تور خود را روی دسته‌ای از آثار پهن کرده که خودشان فستیوال مشخصی با تعاریف مشخص بین‌المللی دارند و اتفاقاً بایستی از تمام فستیوال‌های تئاتری دیگر ما تاثیرگذارتر، شاداب‌تر و جذاب‌تر باشند؟

بسیاری از آثار انتخاب شده دانشجویی، جزء بهترین‌های تئاتر یک سال گذشته ما هستند. حالا با قرار گرفتن در لیست فجر چه بلایی بر سر ماهیت جشنواره دانشگاهی خواهد آمد؟ آیا تیم گزینشگران فجر به آسیب‌ها و تاثیراتی که این انتخاب‌ها ممکن است در آینده بگذارند هم فکر کرده‌اند؟ مرز میان تئاتر فجر و تئاتر دانشگاهی کجاست؟ آیا قرار است فجر با گستره وسیع‌تر مخاطبان و در اختیار داشتن منابع و امکانات بیشتر، جشنواره تئاتر دانشگاهی را ببلعد؟ اگر این رویکرد تبلیغاتی و اشتباه و شتابزده ادامه پیدا کند چه بلایی بر سر جشنواره تئاتر دانشگاهی خواهد آمد؟

چهارم: چرا جشنواره تئاتر فجر جذابیتش را برای به اصطلاح حرفه‌ای‌های تئاتر از دست داده است؟ دلیل اینکه تقاضا برای شرکت در جشنواره تئاتر فجر که روزی مهمترین و بزرگترین رویداد تئاتر منطقه بود، تا این اندازه کم شده است، چیست؟ چه کسی باعث کوچک‌تر و کوچک‌تر شدن جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر است؟

پایان: هیجان‌زدگی، نگاه مقطعی و مالی، اهداف اقتصادی، عدم همگرایی، تمایل به تهییج و تبلیغ و شعارزدگی و تظاهر به جوانگرایی با پر کردن فهرست‌ها، سطحی‌نگری، غرور، حلقه‌های محدود گزینش و ... همه و همه باعث شده تا حدود، مرزها، قواعد و اصول، جای خود را به سلیقه‌های گروهی و خودنمایی‌های جشنواره‌ای بدهند.

اما دریغ از همه امکانات و انرژی و امیدها و اهدافی که با هزینه‌ها، بی‌برنامگی‌ها و منفعت طلبی‌های گروهی در تئاتر ما بر باد می‌روند.

عادت بد ما این است که آدم‌ها را با در اختیار گذاشتن ناعادلانه امکانات و منابع محدود بزرگ می‌کنیم و با تصور اینکه هر شخصی که با استفاده از این امکانات بیشتر امکان به نمایش گذاشتن خود را پیدا کرد، بزرگ، پیشکسوت، هنرمند و... شده است زره غیرقابل نفوذی برایش می‌سازیم.

همین زره پولادین اجازه می‌دهد که آدم‌ها برای استفاده از امکانات ملزم به ارایه توضیح نباشند. همین عناوین اهدایی و ناعادلانه حلقه‌ها را تنگ‌تر و اجازه توضیح خواستن را محدودتر می‌کند. نتیجه اینکه هر کس هر کاری که دلش خواست انجام می‌دهد. امیدوارم این جشن که تمام شد برگزارکنندگان آن گزارشی کامل و درست و واقعی از همه برنامه‌ها، هزینه‌ها، اهداف، دستاوردها و... ارائه دهند.  

*مهدی نصیری(رئیس کانون ملی منتقدان تئاتر ایران )

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.