به گزارش سینماپرس، «محمد تقی فهیم» با انتشار یادداشتی با عنوان «کارگر و معلم در سینما جایی دارند؟!» در روزنامه جام جم نوشت:
چند روز قبل دو رویداد مهم استراتژیک را پشت سر گذاشتیم. روز معلم که به مناسبت ترور شهید مرتضی مطهری نام گزاری شده است و دیگری که برای گرامیداشت و یاد کارگرانی که در اول ماه مه در نیویورک کشته شدند، روز کارگر نامیده شده است.
معلمان و کارگران دو قشر و طبقهای هستند که در پیریزی و فوندانسیون و سمت و سوی جامعه بشری نقش اول را ایفا میکنند، خصوصا که در قوانین ایران پس از انقلاب برای این هر دو قشر ارزش مضاعفی تعریف شدهاست. نخست معلمان که نیروی انسان ساز هر اجتماعی هستند، به ویژه در ایران که اساسا مضمون شکل گیری و تدوام انقلاب، (برخلاف نظریه مارکسیستی) فرهنگی بوده است و نیز کارگران، این نیروی تولید نعمتهای اجتماعی، که هم از نظر مکتب اسلام دارای جایگاه برجستهای هستند و هم استیفای حقوق مستضعفان، منجمله کارگران، در شعارهای رو به جلو انقلابیون سرلوحه همه گرایشات حاضر در انقلاب، بوده است. اگر چه در اجرا و تحقق شعارها جای انتقادات زیادی وجود دارد مانند همین سینما که مد نظر نگارنده است.
متاسفانه سینمای ایران، برخلاف سینمای جهان، که در صورت مرور تولیدات کشورهای دارای سینما با فهرست بلند بالایی از فیلمهایی مواجه میشویم که با محوریت (و به شکل انبوه با حضور) شخصیتهای کارگر و معلم ساخته و به نمایش در آمده است، حرفی برای گفتن ندارد. البته در آستانه و اوایل پیروزی انقلاب تعدادی فیلم ارزشمند و ماندگار در ارتباط با معلم (و معدودتر کارگران) ساخته و اکران شده است. مثلا هنوز «رگبار» بیضایی قابل دیدن است، «جنگ اطهر» نجفی را میشود به تماشا نشست. فیلمهای «پوران درخشنده» پس از چند دهه با مخاطب امروز ارتباط میگیرد و بعید است کسی پیدا شود که برای چندمین بار پای دیدن قصههای مجید ننشیند و لذت نبرد و ... . یعنی اگر مروری بر فهرست فیلمهایی که درباره معلمان و کارگران ساخته شده است بیاندازیم، بی تردید بهترین نمونههای موجود را در ده سال اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی میتوان یافت. ویژگی مهم فیلمهای این دوره را باید در مماس بودن خالقان این اثار با جریانات و گرایشهای متنوع فکری/طبقاتی و صنفی درون جامعه دانست. مضامین متاثر از رویکردهای انقلاب، نقش بسزایی در توجه بیشتر هنرمندان (سینما) به دو لایه و جریان بالنده، موثر و مفید جامعه بوده است.
تاکید و تصریح بر وجوه فرهنگی انقلاب و نیز گرایش جدی و پر رنگ حمایت از حقوق کارگران و کلا مستضعفان، هنرمندان را در مسیری قرار داد که شعارهای انقلاب را دستمایه فیلمنامهها و ساخت اثار خود قرار دهند، برای همین در اوایل انقلاب با فیلمهایی مواجه میشدیم که همهجوره در سمت درست جامعه میایستادند یعنی با محوریت کارگران و معلمان دراماتیزه میشدند، اگر چه در همین دوره هم از نظر کمی، چندان دست سینما پر نبود اما بلاخره همان معدود کارهایی که ساخته میشد از کیفیت خوبی برخوردار بودند، درحالی که در دو دهه اخیر از نظر کمی و کیفی سینما به شدت نزول کرده است. این انتقاد شدیدا به مدیریت دولتی وارد است که به جای آیندهنگری و خرج بیتالمال پای موضوعات عمیق و غنی و مهم، غالبا با خرده موجهای زودگذر همراه میشود.
در نظر بگیرید داستان زیست تا شهرت و ترور شهید مطهری همه جوره مناسب اقتباس سینمایی است ولی سینمای تا بناگوش ارتزاق کننده از بودجههای عمومی، نسبت به این منبع الگویی/استراتژیک بی التفات است، آن هم شخصیت و داستانی که برای طرفداران هر گونهای از سینما ظرفیت و جذابیت دارد، از تریلرهای پلیسی/جاسوسی و سیاسی تا درامهای اجتماعی/علمی و خانوادگی که در صورت پرداختن به مشکلات و مطالبات معلمان، شاهد اثار ارزشمندی خواهیم بود. حالا در موضوع کارگران (خصوصا کارگران صنایع تعطیل شده) با وضعیت و موقعیتهای دراماتیکتری روبرو هستیم که سینما با ندیدن آنها متهم تاریخی هست و خواهد بود.
ارسال نظر