بی تردید دروغ را می توان یکی از شنیع ترین رذایل رفتاری و ناهنجاری های فردی و اجتماعی دانست که اتفاقاً پلیدی و زشتی آن مورد قبول عموم انسان ها، با هر نژاد، مذهب و ملیتی، از گذشته تا به امروز بوده و هست؛ پس همانگونه که دروغ، پلیدی و پلشتی رسوخ نموده بر روح آدمی را حکایت می نماید، گسترش این پلیدی به واسطه شیاطین انسان نما و یا انسان های آلوده به مرض های شیطانی، اسباب درگیری روح اجتماعی و نهایتاً بسط این کثافات بر پیکره ی تمدنی را موجب و استیصال جوامع را رقم خواهد زد و از این جهت است که شریعت مبین اسلام به صراحت دروغ را از جمله گناهان کبیره دانسته و در این راستا خاتم پیامبران مسلمان از دروغ به فسق و دروغگو را فاسق تعبیر می فرمایند.
با این وجود، امروزه برخی در جامعه ی اسلامی ایران به جهت عدم تطابق آرمان های خود با پیچیدگی سیاسی جوامع و در سایه تحولات پرشتاب عرصه های مختلف اجتماعی، دروغ را ضرورتی برای پویایی و عنصری لاینفک در معادلات اجتماعی در حوزه های مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی محاسبه نموده و شاید از جهت است که سایکولوژیست های حاضر در عرصه سینمای کشور نیز با صراحت هر چه تمام ادعا می نمایند که: همه سینما دروغ است، شما در کنار قصه خود باید یکسری دروغ را مطرح کنید، چون سینما رابطهای است که ما خلق میکنیم تا با مخاطب ارتباط برقرار کنیم.
البته باید توجه داشت که فرایند تئوریزه نمودن دروغ در عرصه این روزهای فرهنگ و سینما که همراه با شبه دروغ های اقتصادی و سیاسی برخی دلواپسان خیانت پشت جبهه همراه شده، به نوبه خود تکمیل کننده گردش این رذیلهی اخلاقی در بستر حوزه های رسمی فرهنگی، اقتصادی و سیاسی کشور است؛ رذیلهای که یقیناً عموم مدیران مدبر این روزها ذاتاً از اعمال عاملانه آن مصون بوده و اصولا مشی و منش ایشان که بارها و بارها بر تعهد خود بر راستگویی اذعان و تشکیل دولت راستگویان و درستکاران را اصلی ترین دغدغه ی خود معرفی می نمایند، با نهادینه سازی انگاره «هدف هر وسیله، حتی دروغ گفتن را توجیه می سازد»، به شدت در تقابل و تعارض است.
با این وجود فرایند تئوریزه نمودن دروغ در عرصه رسمی این روزهای فرهنگ و سینما از سبک و سیاقی دیگر برخوردار بوده و به گونه ای نوین با تشویق و الگوسازی این تئوری توسط دستاندرکاران رسمی این حوزه همراه شده است؛ دست اندرکارانی که سیمرغ بلورین بهترین فیلم مهمترین جشنواره ی ایران اسلامی را به فیلمی دروغ گو به نام رخ دیوانه اعطا نموده و کارگردان دروغ پرداز آن را نیز به عنوان بهترین کارگردان جشنواره امسال معرفی نمودند؛ کارگردانی که ضمن اعتقاد به اینکه تمام سینما دروغ است، اعلام می کند که خواهش می کنم دوستان نگران و دلواپس، نگران دروغ هایی که در فیلم است نباشند.
رخ دیوانه دروغ کارگردان و نویسنده و فیلمنامه و فیلم است که با شعار وقتی رخ تنها میشه و دیگه هیچ مهره ای نیست که کمکش کنه، آخرین راه حل رو انتخاب می کنه، خودش رو نابود میکنه تا بازی مساوی بشه، با ادعای پس از شش سال تلاش، به جشنواره سی و سوم راه یافته و با دروغی منسجم که از منظر کارگردان آن نه تنها غیر اخلاقی نیست، بلکه نشانه ای از حرفه ای بودن را در عالم سینما یدک کشیده و با حمایت های همه جانبه، از الطاف هیات داوران گرفته، تا مشارکت فارابی و صدر نشینی در آمارهای بهترین فیلم از نگاه تماشاگران خانه سینما و ... به گونه ای ویژه شاخصی از برای تئوریزه نمودن دروغ در عرصه این روزهای فرهنگ و سینما محسوب می شود؛ فیلمی که شاید بیش از ادای دین خود به فتنه ی ۸۸ و ترسیم ایرانیان بی پدر و مادر و تصویرگری دین به عنوان افیون توده ها در تصویر تامین کوکائین ماندانا در کوچه سنتی و با ریسه کشی مناسبتی و پرچم کوبی مذهبی که اتفاقا جوان ساکن آن کوچه راوی دروغ گویی داستان است و ... الگویی از برای شایع شدن دروغ و دروغ گویی در میان هنرمندان و تفهیم اعمال نظریات ماکیاولی بر پیکره نحیف سینمای ایران می باشد.
البته باید دانست که اصولا سینما، ماحصل خیال و تصورات کارگردان و نشات گرفته از رمان و داستان است، با نقل قول هایی که شخصیت ها به آن اشاره نموده و مخاطب سینمایی نیز آن را در قاب تصویر مشاهده می نماید؛ پس قطع به یقین بیننده یک فیلم سینمایی هیچ گاه منتظر تماشای یک اثر مستند ضبط شده نبوده و از ابتدا می داند که آنچه بر پرده ی نقره ای در جریان است محصول داستانی است که یا به صورت واقعی و یا به صورت خیالی، توسط نویسنده و کارگردان اثر پرداخته و تصویرگری شده است و از این جهت مخاطب با علم به این موضوع تصویر را واقعیت پنداشته و صاحبان اثر نیز عموما در کمال صداقت، تصورات ذهنی خود را به ایشان عرضه می دارند و از این جهت است که همواره تصاویر خلق شده بر پرده ی سینما، به عنوان واقعیتی زاییده ی تفکرات عوامل تولید کننده ی آن تعبیر شده است.
بر این اساس نباید از حق گذشت که کارگردان رخ دیوانه با تلاشی قابل تحسین، دروغی دیگر را مرتکب و مبتنی بر اصول مغالطه، شان خلق داستان را به دروغ گفتن نویسنده فروکاست داده و آن را با عمل رذیله تصویرگری واقعیتی که در تصویر بعد دروغ از آب در می آیند، همسان دانسته و در نهایت مخاطب را به ورطه ای بکشاند که عدم واقعیت انگاری اجتماعی را به عنوان فرضی در هوش هیجانی خود ذخیره نماید و نهایتا دروغ انگاری تمام واقعیت های موجود اجتماعی را به ضمیر وجودی ایشان حقنه نماید و به پاس این خدمت یا خیانت خود به فرهنگ ایران اسلامی، توانست سیمرغ های جشنواره ی امسال را که مزین به نام پیامبر راستگویان جهان بود، از آن خود سازد.
سایکولوژیست رخ دیوانه که در کارنامه سینمایی خود، کارگردانی اثر مجعول و توقیفی زادبوم را در سالهای گذشته یدک می کشد، این بار توانست با ارایه رخ دیوانه ی خود نه تنها عقل و هوش از سر مدیران استراتژیست خوانده سینمای کشور ببرد، بلکه موفق شد تا ضمن حمایت های مالی و کسب سیمرغ و ... به گونه ای نوین و البته به نظر برخی از منتقدین، در گونه ای هماهنگ، به عنوان بهترین فیلم از نگاه مردمی، در صدر آمارهای ارایه شده توسط خانه سینمایی قرار گیرد که سال ها بر مصدر ریاست هیات مدیره ی آن تکیه زده بود و حالا در فضایی کاملا مشکوک توانسته است به موازات دریافت سیمرغ بهترین فیلم، در صدر آرای مردمی اخذ شده توسط این خانه نیز قرار گیرد.
در مجموع جای شگفت است که مدیران عرصه رسمی فرهنگ و هنر، به ویژه جناب آقای دکتر ایوبی به عنوان مدیر فرنگ رفته و کاخ ورسای دیده سینمایی کشور که هم اکنون به عنوان متولی رسمی سینمای ایران، تمام همت خود را بر این گذاشته اند تا به بولتننویسها بگویند که شما چند سال تلاش کردید که سینما نباشد اما میبینید که هست و خواهد بود و همواره نقشش را در دفاع از ارزشهای دینی بازی خواهد کرد!؟؛ چگونه در جشنواره سی و سوم ضمن ارایه فهم جدیدی از ارزش های دینی با ترسیم رنگارنگ تجاوز، خیانت، فحشا، بی غیرتی و ... بر پرده نقره ای جامعه ی اسلامی ایران، در اقدامی ویژه به تکریم فرایند تئوریزه نمودن دروغ توسط کارگردان معلوم الحال زادبوم در عرصه این روزهای فرهنگی کشور مبادرت ورزیده و ضمن سرمایه گذاری های کلان و حمایت مالی مخصوص، در اوج ادعای دست خالی بودن پدر و تحقق بودجه ی ۷۵ درصدی حوزه سینما و ...، به گونه ای غیر متعارف به ابراز شادمانی پرداخته و رسما اعلام نموده اند: خوشحالم که بر خلاف کسانی که نمیخواستند فیلم بسازی و دیده شوی، هم فیلم ساختی و هم دیده شدی و هم پاداش صبرت را در سالیانی که فیلم نساخته بودی با موفقیت "رخ دیوانه" گرفتی؟!...جناب ایوبی آیا فکر نمی کنید کمی تأمل و صبوری و پرهیز از تعجیل در ارزیابی فیلمهای جشنواره دوره سی و سوم زیبنده شماست؟
نظرات