شنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۶ - ۰۸:۵۹

خانه بمب کجاست؟!

بمب،یک عاشقانه

سینماپرس: او در فیلم، درصدد القاء این مفهوم است که ما دشمن بیرونی نداریم، خود ما دشمن خودمان هستیم، باید دوستان خودمان را پیدا کنیم اما آن‌ها را نمی‌شناسیم. و این پیام، پیام فیلمِ خانه دوست کجاست «عباس کیارستمی» است که در فیلم جدید پیمان معادی، در سکانسی پوستر آن فیلم را شاهد بودیم.

به گزارش سینماپرس، «پیمان معادی» فیلم‌ساز ماهری نیست و فقط به‌واسطه هوشی که دارد می‌تواند دستخط‌های مطلوب محافل خارجی را اجرا کند. معادی در نشست خبری فیلم بمب؛ یک عاشقانه شبیه به تئوری «هانا آرنت»، ادعا می‌کند دهه شصت، دهه خشنی بوده است.

او در فیلم، درصدد القاء این مفهوم است که ما دشمن بیرونی نداریم، خود ما دشمن خودمان هستیم، باید دوستان خودمان را پیدا کنیم اما آن‌ها را نمی‌شناسیم. و این پیام، پیام فیلمِ خانه دوست کجاست «عباس کیارستمی» است که در فیلم جدید پیمان معادی، در سکانسی پوستر آن فیلم را شاهد بودیم. و اساساً نگاه فیلم، کاملاً تحت تأثیر سینمای کیارستمی است، از همان خانه دوست کجاست تا مضمونِ خشن و اگزوتیکِ فیلم مشق شب؛ درواقع نگاه روشنفکران به مدرسه، نگاه پادگان گونه است که مولد خبرچینی دانش آموزان می‌دانند و معلمان و ناظمانِ خشن و قانون‌گرا، میل به آموختن را در دانش‌آموزان از بین برده و شادی و نشاط و هیجان را از آن‌ها می‌گیرند.

«کیارستمی» سال ۶۳، فیلم اولی‌ها را می‌سازد که از نسلِ اول کودکانِ بعد از انقلاب رونمایی می‌کند و چیزی که در فیلم‌های کیارستمی محکوم می‌شود، یک نظام آموزشی گنگ و سرکوبگر است. در فیلم مشق شب صراحتاً مذهب به‌عنوان عامل عقب‌ماندگی معرفی می‌شود؛ در آنجا مراسم صبحگاهی و عزاداری حضرت فاطمه (س) بیش‌ترین زمان را به خود اختصاص می‌دهد، و بچه‌ها علی‌رغم بازیگوشی‌هایشان، شعارهایی مثل «اسلام پیروز است»، «مرگ بر صدام» و اشعار و نوحه‌هایی تکرار می‌کنند و نتیجه‌گیری سلسلهٔ پلان‌ها و سکانس‌ها، محکومیت این اقدامات می‌شود چون آن رفتارها را مخل آزادی و خلاقیت بچه‌ها می‌داند و حتی برای لحظاتی این صدا را قطع می‌کند!

اما در فیلم بمب؛ یک عاشقانه آن وجوه اگزوتیک و ترسناک فیلم‌های کیارستمی به مدد طنز پرانی‌های مدیر مدرسه، تلطیف شده است. مدیر مدرسه با لحنی شلخته سعی دارد شعارها را القا کند اما دانش آموزان آن را نمی‌پذیرند و درحرکتی اعتراضی ترانه‌های عاشقانه داریوش اقبالی را روی درودیوار دستشویی مدرسه حک می‌کنند.

چگونه کارگردان، دهه ۶۰ را دهه خشن نامیده است درحالی‌که «ایرج ذکایی» روشنفکر فیلم، در ایام کودکی و نوجوانی ذاتاً خشن تربیت شده است! آنجا که خاطره رقابت خشن خود را با برادرش با آویزان شدن از تراس (بهارخواب) مطرح می‌کند که با لگدزدن به یکدیگر امکان افتادن هرکدام از آن‌ها وجود داشت!

تربیت خشونت‌آمیز ایرج در دوران کودکی ربطی به دهه شصت و حکومت جمهوری اسلامی و حتی جنگ ندارد. خشونت در ذات تربیت روشنفکر ایرانی است. محیط و نحوه زیست بسیاری از روشنفکران طبقه متوسط از زمان مشروطه تا دوره رضاخانی خشن بوده و پس از کودتای ۲۸ مرداد به‌مراتب رادیکال‌تر شده است.

*حمید خرمی

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.