جمعه ۲۹ دی ۱۳۹۶ - ۱۴:۳۰

شرط برنده شدن اسکار از نگاه مارک هریس

پوستر اسکار ۹۰

سینماپرس: مارک هریس(Mark Harris)، کارگردان و مستند ساز امریکایی چندی قبل با انتشار یادداشتی در مجله نیویورک(New York Magazine) فیلم های سال گذشته را از لحاظ همخوانی با شرایط روز و شانس برنده شدن جایزه اسکار مورد بررسی قرار داد.

به گزارش سینماپرس، برای اینکه برنده‌ی اسکار ۲۰۱۸ شوید، باید فیلمی بسازید که به مسائل امروزی می‌پردازد.

«مارک هریس» :

امسال برای هالیوود سالی متفاوت بوده است (که خودمان می‌دانیم قضیه خیلی فراتر از این حرف‌ها است)؛ پر از مقاومت و افشاگری. با این حال صنعت فیلم‌سازی تصمیم به برپایی جشن گرفته است؛ و این هفته نگاهی خواهیم انداخت به برخی از نقش‌آفرینی‌ها، کارگردان‌ها، دستاوردها و یک مورد هم چانه مصنوعی که به احتمال زیاد مورد تجلیل قرار خواهند گرفت.

از نظر افرادی که کمپین‌های جوایز آکادمی را می‌گردانند(همان تلاش‌های روابط عمومی چندماهه که هدفشان دریافت جایزه اسکار است) خلق یک روایت، همیشه عامِلی بسیار مهم بوده است. در سالی معمولی، هر روایتی از «دیگر نوبت آن [خانم] است» گرفته تا «همه از بازگشتِ دوباره، خوششان می‌آید» تا «اتفاق نظر بر این است» ممکن است راهی به پیروزی یابند. اما بخاطر دلایلی که یک سر آن «دونالد ترامپ» است و سر دیگرش «هاروی واینستین» (اگر بتوان این را یک بازه در نظر گرفت)، ۲۰۱۷ (۲۰۱۸) برای اسکار سالی معمولی نیست. گمانه‌زنی‌ها تا حد زیادی حول خود مراسم می‌چرخد: «جیمی کیمل» چگونه این موقعیت حساس را در دست خواهد گرفت…. خب «هاروی واینستن» به کنار، فقط لازم است به خبرهایی توجه کنید که از حالا تا ماه مارس بیرون می‌آید. مراسم اسکار هرطور که باشد، باید چه تعادلی میان تجلیل از فیلم‌ها و آگاهی نسبت به شرایط ایجاد کند؟ همچنین حول خود کمپین‌ها: در این مراسم اسکار که انتظار می‌رود اولین اسکار آگاهانه باشد، روایتی وجود دارد که احتمال می‌رود بر بقیه روایات سایه بیندازد – «فیلمی که به بحران کنونی می‌پردازد». و فیلم‌های بسیاری در تلاش‌اند صاحب این عنوان شوند.

فوریه گذشته، اولین رقیبی که برنده‌ی احتمالی به حساب می‌آمد فیلم برو بیرون از «جردن پیل» بود، فیلمی که آنقدر با شکاف‌های پیچیده‌ی میان سیاه‌پوستان آمریکا، آزادی‌خواهان سفیدپوست و راست‌گراهای نژادپرست تطابق دارد که از زمان اکرانش لحظه‌ای نبوده است که ترکیب کاملاً مبتکرانه‌اش از وحشت، طنز و سیاست، مربوط به شرایط حال و مناسب آن احساس نشود. دیگری فیلم بیمار بزرگ از «کمیل نانجیانی» است؛ به نظر می‌آید برای تابستانی ساخته شده است که مسئله مراقبت پزشکی آمریکا، بیمه سلامت آمریکا، موضوع اخبار آخر شب شده بود. و اکنون موجی از فیلم‌ها در راه‌اند. در فیلم سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری از «مارتین مک‌دونا»، «فرانسیس مک‌دورمند» نقش زنی را بازی می‌کند که خشم بجایش از بی‌عدالتی و بی‌تفاوتی مردان نزدیک است او را از پا دربیاورد. وقتی که این فیلم دو ماه پیش در جشنواره‌ها اکران شد، به نظر می‌آمد می‌تواند جایزه ها را از آن خود کند؛ پس از ماجرای واینستین این فیلم مهم‌تر و پیش‌گویانه‌تر به نظر می‌آید و همانطور که تهیه‌کننده‌ای که به فیلم ارتباطی نداشت آن را برای من توصیف کرد: «فیلمی که بیش از همه حال زنان هالیوود را نشان می‌دهد».

مرا با نامت صدا کن داستانی است قوی در خصوص پسر همجنسگرایی که به بلوغ رسیده است و همه چیز به این علت که نقش اول ۱۷ سالش است پیچیده می شود. پروژه‌ی فلوریدا به کارگردانی «شان بیکر»، فیلمی درباره‌ی به‌حاشیه‌راندنِ طبقات اجتماعی و اقتصادی، همان عنصر نادری است که در ابتدا طرفدارانِ «برنی سندرز» در آکادمی را جذب می‌کند، البته با این تصور که چنین جناحی وجود داشته باشد. و فیلم پست به کارگردنی «استیون اسپیلبرگ» آنطور که پیداست قرار است دلایل محکمی برای نیاز به روزنامه‌نگاری ناسازگار نشان دهد؛ فیلمی هم در مورد سال ۱۹۷۱ و هم ۲۰۱۷٫

روایاتی که در پس پرده‌ی بسیاری از این فیلم‌ها وجود دارد موجب جذب هر چه بیشتر آن دسته از اعضای آکادمی می‌شود که مشتاق‌اند بدترین شکست‌های تاریخی اسکار را به فراموشی بسپارند. «پیل» پنجمین آمریکایی سیاهپوستی است که نامزد دریافت جایزه بهترین کارگردانی می‌شود. طی ۸۹ سالی که مراسم اسکار برگزار شده‌است تنها ۴ زن نامزد دریافت جایزه بهترین کارگردانی شده‌اند اما امسال نه تنها یک زن بلکه چندین زن نامزد شده اند؛ از جمله «گرتا گرویک» نویسنده و کارگردان فیلم لیدی برد و «دی ریس» کارگردان فیلم لجنزار، که در صورت نامزد شدن اولین زن سیاهپوستی است که تاکنون در این دسته قرار گرفته‌است. هیچ یک از این‌ها به این معنا نیست که قرار است فیلم دانکرک به کارگردانی «کریستوفر نولان»، نخ خیال به کارگردانی «پل توماس اندرسن» یا شکل آب به کارگردانی «گیرمو دل تورو» کنار گذاشته شوند.

اما همین نشان می‌دهد که امسال هماهنگی این فیلم‌ها با شرایط روز تا چه اندازه اهمیت پیدا کرده‌است که حتی رقیبی فوق‌العاده و سخنرانیِ پادشاه واری همچون سیاه‌ترین ساعت نیز نقدی تلویحی بر سیاستمداران امروزی محسوب می‌شود: جمله‌ی «ما باید در این سواحل بجنگیم» از چرچیل در مقابل جمله‌ی «ترتیبشان را می‌دهیم» از ترامپ.

معمولا این همان زمانی است که افراد آرام‌ یا منفی‌نگر وارد می‌شوند تا مشخص کنند فیلم آکادمی چگونه فیلمی است و چه فیلمی بیش از حد خشن است، فضایی تاریک یا موضوعی نو دارد و یا به حواشی مسائل پرداخته است، طوری که انگار همچنان ارواح «داریل اف زانوک» و «ارنست بورگین» به تمامی این تصمیمات رسیدگی می‌کنند. و گروه رای‌دهندگان مذکر سفید پوست و سن بالای آکادمی که عقایدی سنتی و واپس‌گرایانه دارند همچنان بخش اعظمی از رده‌سنیِ این مراسم را تشکیل می‌دهند. اما این امر دیگر کانون توجه آکادمی نیست یا به عبارتی دیگر آبی نیست که بتوان از آن ماهی گرفت.

این مسئله نباید برای کسانی که مراسم سال گذشته را تماشا کردند جای تعجب داشته باشد؛ مراسمی که در آن مهتاب با برد دقیقه‌ی نود و پنجی‌اش به اولین فیلمی تبدیل شد که همه انتظار داشتند ببازد اما به معنای واقعی کلمه جایزه را از دست فیلم محبوب همه بیرون کشید و با این کار به نحوی برپایی نظمی جدید را در جهان اعلام کرد. اما اگر به شواهد بیشتری نیاز دارید در نظر بگیرید که: حدود ۲۰۰۰ نفر از رای‌دهندگان آکادمی – بیش از ۲۵ درصد کل آرا – از سال ۲۰۱۴ عضو آکادمی شده‌اند. این اعضا به طور کل در قیاس با سایر اعضای آکادمی مردان و سفیدپوستان کمتری را شامل می‌شوند، و قابلیت این را دارند که اسکار را از نو بسازند. برای اولین بار قدرت تعریفِ دوباره اینکه چه فیلمی، فیلم آکادمی است در دستان آنهاست.   و امسال برای اولین بار خواهیم دید که قصد دارند با این قدرت چه کار کنند.

* ترجمه: نادیا نظرزاده

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.