فاطمه سادات ناظمی/ همه ساله با فرا رسیدن ۳۱ شهرورماه، یاد و خاطره «شهدای هشت سال دفاع مقدس» و تمامی شیرمردان و زنانی که در راه حقیقت و حفظ کیان ایران اسلامی جان خود را فدا کردهاند، گرامی داشته میشود و فرصتی برای توجه دوباره به «منابع قدرت نرم» و بنیه سلحشوری «امت مسلمان ایران» را فراهم میسازد. منابع قدرتی که از یک سو در عمق «مبانی اعتقادی شیعه» قرار دارد و از سوی دیگر با بخش قابل توجهی از «اصالت ملی و تمدنی ایران» در هم آمیخته و از ارتباط مستقیم برخوردار است. منابع قدرتی که مشخصا در طی ۴۷ سال گذشته مورد کینه و آماج دشمنیهای مختلف شیاطین و مستکبران غرب و شرق عالم قرار داشته و مواجهه با آن به عنوان یکی از اهداف همیشگی نظام سلطه تلقی شده و با انواع و اقسام خباثتها روبرو بوده است. اکنون با فرارسیدن «چهل و پنجمین سالروز هفته دفاع مقدس» و بالاخص گره خوردن بزرگداشت امسال این هفته با وقایع و اتفاقات ماههای اخیر و مشخصا «دفاع مقدس ۱۲ روزه» میتواند فرصتی مناسب برای مرور ظرفیت ویژه و البته مغفول این «منبع قدرت نرم» باشد و در این راستا مرور چند نکته را ضروری میسازد:
۱/ بیش از چهل سال است که از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد، اما متاسفانه توشه هنری و بالاخص «سینمای جمهوری اسلامی» از آثار فاخر و ماندگار «انقلاب و دفاع مقدس» کم و در برخی جوانب حتی خالی است. به صورتی که از مجموع حدود سه هزار اثر تولید شده در بستر «صنعت سینمای جمهوری اسلامی» تعدادی کمتر از سیصد عنوان اثر را میتوان برشمرد که از عنوان و موضوع مرتبط با «دفاع مقدس» برخوردار میباشند و البته این در حالی است که بخشی از همین سیصد عنوان اثر شامل آثار مجعول و ضد جنگی همچون «سینمامتروپل» و «صددام» و «زودپز» و «زیر درخت گردو» و «تنگه ابوقریب» و «بمب؛ یک عاشقانه» و «باشو، غریبه کوچک» و «اتوبوس شب» و «عروس خوبان» و ... می شوند. فهرستی که بعضا اصل تولیدشان نقض غرض بوده و اقدامی عبث محسوب میشود و برخی از آنها حتی از کارکردی ضدانقلاب و دفاع مقدس برخوردار میباشند.
۲/ عموم تولیدات «سینمای دفاع مقدس» محصول حمایتهای معنوی و مادی نهادهای فرهنگی و هنری وابسته به «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» و «حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی» و ... است. نهادهایی که در خوشبینانهترین حالت و اگر نخواهیم بگوییم به سبب رخنه و حضور سازمان یافته عناصر وابسته به «شبکه نفوذ فرهنکی» بر پیکره مدیریتی خود و ...! به واسطه عدم دقت و توجه لازم مدیریتی، شرایط تولید فهرست بلندبالایی از چنین آثار مجعول و ضددفاع مقدسی را فراهم ساختهاند. آثاری که نه تنها چرایی صدور مجوزهای دولتی پروانه ساخت و نمایش آنها در ابهام است؛ بلکه اصل تغافل و پذیرش آنها در شوراهای اقماری نهادهایی همچون مراکز حفظ و نشر آثار دفاع مقدس ستاد کل و ارتش و سپاه و بنیاد شهید و ... و برخورداری از حمایتهای مادی و لجستیک نیروهای مسلح در فرایند ساخت آنها، اگر چه همواره با تذکر دلسوزان و فعالان «جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی» مواجه بود، اما متاسفانه این قبیل گلایههای عمیق و مستند عموما نه تنها موجب اصلاح رویه و عملکرد نهادهای فرهنگی و سینمایی و توجه و دقت بیشتر ایشان به محتوای این آثار نگردید، بلکه حتی با برخوردهای زننده و به نوعی خفهکردن صدای مخالف و محکوم کردن ایشان به بیسوادی و ... همراه بود.
۳/ «امام خامنهای» دو سال پیش و در دیدار ۲۹ شهریورماه ۱۴۰۲ هجریشمسی خود با پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس و عرصه جهاد و مقاومت، ضمن بیان مجدد این مهم که «عظمت جهاد مقدّس و دفاع مقدّس را بایستی ما روزبهروز بیشتر بیان کنیم، بگوییم، تبیین کنیم؛ این جزو وظایف است»؛ به وجود توانمندی و حضور استعدادهای انسانی لازم برای خلق و تولید آثار هنری و فیلم و سریال در این زمینه اشاره فرمودند و البته در همان فرمایشات و بلافاصله، لازمه این حضور مستعد را مراقبت و توجه همواره به «هدف» دانسته و به صراحت نسبت به این آفت بزرگ هشدار فرمودند و بیان داشتند: «گاهی اوقات کار هنری انجام میگیرد و نیّت، کمک به این راه است، امّا آنچه اتّفاق میافتد این نیست؛ این به خاطر آن است که در اثنای راه، تحیّر و اضطراب فکری به وجود میآید و هدف فراموش میشود، گم میشود!»؛ فرمایش و دستوری که پیگیری و ترتیب اثر فوری دادن به آن توسط متولیان امر ضرورت میساخت تا «مراکز حفظ و نشر آثار دفاع مقدس» مستقر در «ستاد کل نیروهای مسلح» و «ارتش جمهوری اسلامی» و «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» و «بنیاد شهید و امور ایثارگران» به صرافت جدی بیافتند و در گام نخست ساختارهای خود را از حضور پُرقدرت مافیای «آقازادههای جوان» در کنار اردوکشی «منقضیالخدمتان» و «مدیران بازنشسته» پاکسازی نموده و در گام بعدی اقدام به مشورتگیری از دلسوزان متعهد و کاربلد مبادرت ورزند. اقدامی که متاسفانه هنوز هیچ نشانهای از پیگیری و تحقق آن دیده نمیشود.
۴/ پُرواضح است که صدور نظریه «مقاومت» اگرچه از «جنس نور» بود و مستقیما «فطرت مستضعفین» را تحت تاثیر و نظر قرار میداد؛ اما به شدت نیازمند تبیین و تحلیل و ماندگاری به واسطه «هنر» بوده، هست و خواهد بود. زیرا «امروز آن کسانی که پیامی برای مردم دارند؛ چه پیام رحمانی، چه پیام شیطانی؛ فرق نمی کند؛ بهترین وسیلهای که در اختیار می گیرند، وسیلهی هنر است. لذا شما می بینید به کمک هنر، امروز در دنیا باطلترین حرفها را در ذهن یک مجموعهی عظیمی از مردم به صورت حق جلوه می دهند که بدون هنر امکان نداشت، اما با هنر و به کمک ابزار هنر این کار را می کنند. همین سینما، هنر است؛ همین تلویزیون، هنر است؛ انواع و اقسام شیوههای هنری را به کار می گیرند». اما متاسفانه متولیان نهادهای فرهنگی و هنری کشور برای تحقق این مهم نه تنها هیچ برنامه مدونی ندارد، بلکه با استفاده از شیوه «حرف درمانی» ، بجای برداشتن «گامهای عملی» به گفتگو در این باره بسنده مینمایند. اتفاقی که موجب میشود تا پرمخاطبترین شاخصترین تولید به ظاهر «دفاع مقدسی» حاضر در «بخش مسابقه چهل و سومین جشنواره ملی فیلم فجر» اثری با عنوان «صددام» شود! فیلمی «اروتیک» که با ترمیم چهره خبیث «صدام» به هجو «ایران» و «ایرانی» میپردازد و در عین حال با وجود انتقاد دلسوزان فرهنگی کشور و با تعجیل «سازمان سینمایی» میتواند به سرعت در چرخه اکران قرار گیرد و با کسب فروش ۱۳۱ میلیاردی از گیشه به عنوان یک فیلم پرمخاطب و یک الگو فیلمسازی در عرصه «سینمای دفاع مقدس» مبدل شود.
۵/ همواره در طول بیش از چهل سال گذشته، تمرکز طیف گستردهای از سینماگران متعهد و انقلابی به منظور تولید آثار فاخر و ماندگار «انقلاب و دفاع مقدس» و همچنین بروز دغدغههای فرهنگی توسط نهادهای مختلف حاکمیتی و حمایت از تبیین و گسترش مفهوم «مقاومت» به واسطه «صنعت-هنر-رسانه سینما» ، با تقابل مستقیم و مواجهه دو جریان سینمایی در کشور همراه بود. نخست جریان مدیران منفعل سینمایی کشور که یا اعتقادی به مفهوم «مقاومت» نداشتند و یا در حماقتی محض تصور می کردند که پرداخت به «موضوعات فِیک اجتماعی» اولویتی مهمتر دارد! و دیگر قبیله ای سینمایی که به عنوان «بازماندگان و متعهدان به سبک زندگی آریامهری» ، ژستی منوالفکرانه به خود گرفته و «فیلم سفارشی» و «فیلم حکومتی» را به تابو و برچسبی ناجور در «سینمای ایران» مبدل ساختند. این در حالی است که «هنر در خدمت ارزش های انقلابی و اسلامی قرار گرفته باشد. این، مخصوص انقلاب هم نیست. هر جامعه و هر انسان و هر مجموعهی بشرییی، می خواهد که هنر در خدمت ارزشهای مقبول خودش قرار بگیرد. این جرم نیست که اسلامیها میخواهند هنر در خدمت ارزش های اسلامی قرار بگیرد. همهی مکاتب و همهی جوامع دنیا، همینطورند. ارزش هایی در ذهنشان وجود دارد که با ارزش های دیگری فرق دارد. آنان هنر نقاشی، طراحیهای گوناگون، شعر، موسیقی و همه چیز را در خدمت این ارزش ها قرار می دهند. این، یک توقع زیادی نیست که جامعهی اسلامی چنین انتظاری داشته باشد. ».
۶/ قطعا هیچ انسان انقلابی و مسلمان و آشنا به حوزه فرهنگ و هنری و دغدغهمند نسبت به آرمانهای انقلاب اسلامی را نمیتوان پیدا نمود که پس از دیدن بسیاری از تولیدات سینمایی دو دهه اخیر که عنوان «دفاع مقدس» را به یدک میکشند، به وجد بیاید و یا دچار نگرانی عمیق نشود! تولیداتی که نه تنها انبوهی از پیامهای متناقص و ضد انقلابی و حتی ضدملی را حقنه میسازند؛ بلکه با ترسیم «اضمحلال تمدن ایرانی اسلامی» به عمق جان مخاطب سینمایی خود، میتوانند با نمایش و اکران مجدد در شرایط جنگی و بحرانی به یکی از عناصر مخل «امنیت روانی جامعه» مورد شناسایی واقع شوند. موضوعی که به وضوح در فرایند «۱۲ روز دفاع مقدس» به اثبات رسید و نشان داد که طیف گستردهای از تولیداتی که به ظاهر در «سینمای دفاع مقدس» جایابی میشوند، حتی از قابلیت بازپخش در «رسانه ملی» برخوردار نیستند!
۷/ بیتوجهی به موضوع «کیفیت» در عرصه تولیدات «سینمای دفاع مقدس» و تمرکز بر «کمیت» و تکثر بخشیدن ناموزون در جهت تولید آثار متنوعی که بیشتر کپی برداری شده از تولیدات «ژانر جنگی هالیوودی» از جمله موضوعات آسیبزایی است که ماهیت وجودی «ژانر دفاع مقدس» را تهدید کرده و در حال از بین بردن مدل فیلمسازی بومی برآمده از «انقلاب اسلامی» و مختص به تفکر «مقاومت اسلامی» است. اتفاقی که موجب شده ادای دین به «فیلمفارسی» و قداست بخشیدن به «سینمای عصر پهلوی» و ترسیم و وجاهت بخشیدن به «عشق مثلثی» و معرفی «سالن سینما» به عنوان پناهگاه و آخرین امید مردم برای خلاصی از جنگ و شناسایی عوامل نفوذی و جاری نمودن عشق در جامعه و «رسیدن به رستگاری» و ... بستر اصلی روایت مهمترین اثر سینمایی حاضر در گیشه و به نمایش گذاشته شده در باره زمانی «بیست و پنجمین هفته دفاع مقدس» گردد. اثری «ضد دفاع مقدسی» با عنوان «سینما متروپل» که با برخورداری از بودجه حمایتی «سازمان سینمایی» در «دولت سیزدهم» ساخته شده و در جشنواره فجر دو سال پیش توانست با ۱۳ مورد نامزدی و کسب ۳ سیمرغ بلورین مهم و تاثیرگذار «بهترین کارگردانی»، «بهترین فیلم» و «بهترین فیلمبرداری» از این رویداد، شد. اثری که با بودجه فیلمسازی سازمان سینمایی تولیده شده و به وضوح از کارکرد «هجو انقلاب اسلامی» برخوردار بوده و حالا با گذشت سه سال از تولید و در مقطع حساس پس از «جنگ ۱۲ روزه» با تدبیر متولیان فرهنگی کشور و در «هفته دفاع مقدس» به گیشه آمده و در سینماهای سراسر کشور قابل دسترسی عمومی واقع شده است.
۸/ سالهاست که ایجاد شاخصه و ملاک «بفروشی» و «نفروشی» از برای بررسی و سطحبندی تولیدات سینمایی به یکی از ابزارهای «جریان نفوذ فرهنگی» برای جهتدهی به ذهن متولیان فرهنگی و سینمایی و سمت و سو دادن به تصمیمات ایشان مبدل گردیده است. شاخصهای که متاسفانه در طی دو دهه گذشته به شدت مورد استقبال ویژه توسط طیف مدیران نابلد فرهنگی حتی در مجموعههای دغدغهمند نظامی در «ارتش» و «سپاه» واقع و موجب شده تا تمرکز بر «تولیدات سینمایی فاخر» با بیمهری ویژه متولیان امر چه در «صدا و سیما» و چه در «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» مواجه گردد و کار را به آنجایی رساند که حتی در مقطعی توجه نهادهای فرهنگی به تولید و ساخت آثار در «ژانر سینمای استراتژیک» به عنوان یک ننگ و هزینهکرد بیفایده تلقی شود! اتفاقی که حالا به واسطه حضور «دولت چهاردهم» این «تدبیر جریان نفوذ فرهنگی» با ادبیات جدید و بعضا تغییر چهره برخی عناصر همیشگی و طیف وابسته به ایشان و البته اتخاذ «ژست وفاقی» در حال تکرار است. تکراری که در نخستین گام با رخنه این عناصر در شوراهای اقماری و تحت کنترل درآوردن بنیادها و نهادهای وابسته «سازمان سینمایی» همراه شده و به عنوان مثال منتج به تشکیل کارگروههای مبهمی همچون آنچیزی میشود که در «بنیاد سینمایی فارابی» به وقوع پیوست و منجر به گزینش سلیقگی ۱۰ عنوان فیلمنامه از میان ۹۵ طرح و فیلمنامه رسیده با موضوع «جنگ تحمیلی ۱۲ روزه» گردیده است. نوع نگرشی که میتواند مختصات «تولیدات سینمایی دفاع مقدس دوم» را از یک سو به محفلی مناسب از برای ارتزاق طیفی کُپیکار از هالیوود و بالیوود تبدیل و از سوی دیگر به جولانگاه «فیلمسازان بیاعتقاد به آرمانهای انقلاب اسلامی» مبدل سازد و سبب شود تا به این «جنگ ۱۲ روزه» هر نور و صدایی به اسم فیلم و سریال به خورد مخاطب ایرانی داده شود و روایتهای دشمنپسندانهای از این مقطع تاریخی در حافظه بصری جامعه برجای بماند.
ارسال نظر