جمعه ۲۵ فروردین ۱۴۰۲ - ۱۰:۴۳

مهدی صباغ‌زاده:

ابتدای انقلاب ما به فرهنگ بیشتر فکر می‌کردیم تا تجارت/باید سینمایی را دنبال کنیم که هم وجهه فرهنگی داشته باشد هم اقتصادی

مهدی صباغ زاده

سینماپرس: «مهدی صباغ‌زاده» کارگردان، تهیه کننده و فیلمنامه نویس ایرانی است. او نامزد بهترین کارگردانی در دهمین جشنواره فیلم فجر (۱۳۷۰) برای فیلم «خانه خلوت» شده است.

به گزارش سینماپرس، مهدی صباغ‌زاده در گفت و گو با «پروژه تاریخ شفاهی سینما و تئاتر ایرنا» از حواشی ساخت فیلم آفتاب نشین‌ها شروع کرد، سینمای کشور در دهه ۶۰ را ستود، درجه بندی کیفی فیلم های سینمایی را مثبت ارزیابی کرد و حساسیت‌ها سر اکران برخی فیلم‌ها از جمله به رنگ ارغوان ابراهیم حاتمی کیا را نادرست خواند. گفت و گو با ایشان در پی می‌آید.

بعد از انقلاب چه طور پا به عرصه سینما گذاشتید؟

اوایل انقلاب فیلمی به نام آفتاب نشین‌ها را ساختم. چون محتوای فیلم راجع به فئودال‌ها و تقسیم اراضی و مسائلی از این قبیل بود، مجلس صدایش درآمد که این‌ها کمونیست و چپ و توده‌ای هستند. عده‌ای هم این وسط شیطنت و شروع به زدن علیه ما کردند.

من و آقای فریدون جیرانی فیلمنامه‌ نویس این اثر گفتیم نکند در این جو شلوغ، بلایی سرمان بیاورند، از این رو با آقای غلامرضا موسوی تهیه کننده آفتاب نشین‌ها صحبت کردیم. ایشان هم با آقای مهدی کلهر معاونت وقت سینمایی وزارت ارشاد گفت و گو کرد. آقای کلهر به آقای موسوی گفته بود مستنداتتان را به من بدهید تا به مجلس بروم و از شما و فیلم تان دفاع کنم.

یادم است ایشان به مجلس رفت و مجلس یک روز تمام، وقت خود را برای این موضوع گذاشت. کلهر در مجلس گفته بود عوامل فیلم همه بچه مسلمانند و دارند راجع به مشکلات و گرفتاری‌های مردم در رژیم گذشته فیلم می‌سازند. تازه مگر هر کس درباره کارگر و کارفرما و روستا و ارباب فیلم بسازد، کمونیست است؟

خلاصه ایشان موفق شد نمایندگان پارلمان را قانع کند و مجلس دست از سر ما برداشت.

با وجود این، من تا یک سال نتوانستم فیلم بسازم و وقتی می‌خواستم فیلم پرونده را بسازم، باز جلوی من را گرفتند و گفتند فعلا نسازید تا اوضاع آرام شود.

خوشبختانه در مجلس‌های بعدی، آشنایی و آگاهی نمایندگان نسبت به سینما بیشتر، شرایط بهتر و بالطبع مشکلات ما هم کمتر شد.

ریل‌گذاری در جهت رشد معنوی سینما

شما جزو نخستین هنرمندانی بودید که در ابتدای دهه ۶۰ به سینمای حرفه‌ای ورود کردید؛ یعنی قبل از ورود جریان مدیریتی آقایان سید محمد بهشتی شیرازی و فخرالدین انوار. وضعیت چطور بود؟

آن زمان آقایان بهشتی و انوار در سیما بودند. بعد از مدتی آقای بهشتی رفت و بنیاد سینمایی فارابی را تشکیل داد. در واقع ریل گذاری سینمای بعد از انقلاب را آقایان بهشتی و انوار و ... انجام دادند. آنها زمینه را برای ساخت فیلم‌های بعد از انقلاب آماده کردند، فیلم‌هایی که بتواند محتوای معنوی، انسانی و اجتماعی داشته باشد.

در این میان، آقای بهشتی‌ افق دید خیلی خوبی نسبت به سینما داشت. یادم است وقتی فیلم مهاجران را ساختم ایشان هم آنجا بود. حتی پروانه فیلم سناتور را آقای انوار امضا کرد و به من داد. البته این فیلم گرفتاری‌های خاص خودش را برای من داشت.

نگاه بیشتر به فرهنگ بود تا گیشه

با آمدن آقایان بهشتی و انوار، سختگیری‌ها بیشتر شد یا راحت‌تر توانستید کار کنید؟

اصلا شرایط و سیاست و نگاه این آقایان به هنر هفتم طور دیگری بود. دهه ۶۰ بهترین دوران شکوفایی سینمای ایران بود. مثل آن فیلم‌هایی که آن موقع ساخته شد را در دهه‌های بعد ندیدم.

فیلم‌های بسیار هنری ای در آن دهه برای جشنواره‌های هنری ساخته شد. در آن دهه البته گیشه سینمای ایران فراموش شده بود و نگاه حاکم، توجه چندانی به فروش فیلم‌ها نداشت. نگاه بهشتی و انوار بیشتر به فرهنگ و هنر بود تا گیشه.

آن دوران، دوران طلایی سینمای ایران بود که فکر نمی‌کنم دیگر تکرار شود. اما آن دوران هم گذشت و سینما تغییر و تحول پیدا کرد.

درجه بندی فیلم‌ها اقدامی مثبت بود

نگاه شما به طرح‌هایی چون درجه‌بندی فیلم‌ها چه بود؟

آقایان بهشتی و انوار آخر سال به فیلم‌ها درجه می‌دادند. یک جدولی به ما می‌دادند که مثلا فیلم مهاجران و خانه خلوت درجه الف است، فلان فیلم درجه ب و فلانی درجه ج است. به عبارتی تکلیف تهیه کننده را روشن می‌کردند که این فیلم چه مدتی و چه تاریخی اکران خواهد شد.

مثلا اکران فیلم‌های الف با ج هم از لحاظ مدت زمان و هم از نظر ایام اکران خیلی تفاوت داشت. آقایان بهشتی و انوار بر اساس برنامه‌ای که برای آینده سینمای کشور داشتند این برنامه را پیش می‌بردند. البته خیلی ها از جمله اتحادیه تهیه کنندگان با این درجه‌بندی مخالف بودند. اتحادیه می‌گفت این درجه بندی را بردارید چون با این کارتان دارید سینما را محدود می‌کنید. همین باعث شد آقایانی که بعد از بهشتی و انوار آمدند این درجه‌بندی را بردارند.

الان اما دیگر نگاه سینمادار حاکم شده است. گیشه سینما باید بچرخد، پول در بیاورد و خرج سینمایش را بدهد. دنیا عوض شده و همه چیز تغییر پیدا کرده است.

پس درجه بندی فیلم ها از نظر شما کار مثبتی بود؟

بله، داشت سینما را به رشد و شکوفایی می‌رساند. این کار اگر ادامه پیدا می‌کرد امروز وضع سینمای ما این نبود و می‌توانستیم سینمایی فاخر و جذاب‌تر داشته باشیم.

سینمای ایران در دهه ۶۰ چه شاخصه‌هایی داشت؟

سینما معنا داشت. فیلم‌هایی ساخته می‌شد که به یاد ماندنی بودند.

روزنامه نگاران، سوژه دو فیلم صباغ زاده

فیلم های خانه خلوت و خانه کاغذی تان درباره روزنامه‌نگاران است. چه شد روزنامه نگاران را به عنوان سوژه انتخاب کردید؟

وقتی خانه خلوت را ساختم محدودیت‌هایی برای روزنامه‌نگاران بابت یک سری رفتارها و کردارشان وجود داشت. خانه خلوت را سال ۱۳۷۰ ساختم. ده سال بعد که خانه کاغذی را می‌ساختم دوره سخت‌تری برای روزنامه‌نگاران بود. در آن سال‌ها روزنامه‌نگاران مقداری

پایشان را از خطوط قرمز فراتر می‌گذاشتند و اتفاقات ناخوشایندی افتاد.

ما می‌دانیم که روزنامه‌نگاران دنبال حقیقت و واقعیات جامعه هستند تا آنچه را که لازم است به مردم گوشزد کنند. یعنی این وظیفه‌شان است، برای همین هم روزنامه‌نگاری کار دشواری است.

البته سانسور از اول انقلاب در ایران بود. مختص ایران هم نیست. در دیگر کشورها هم خطوط قرمز وجود دارد. زمان شاه هم بود. می گفتند راجع به شاه و نظام سلطنت و دربار چیزی ننویسید ولی راجع به هر چیز دیگر می‌خواهید بنویسید، ‌آزادید.

فیلمسازها هم تا وقتی رقص و آواز و کاباره و بزن و بکوب را نشان می‌دادند کسی کاری با آنها نداشت اما اگر یک خرده آن‌سوتر می‌رفتند امنیتی ها جلویشان را می‌گرفتند که باید فلان صحنه را در بیاوری؛ برای مثال در گوزن‌ها چنین اتفاقی افتاد. قبل از انقلاب سانسور کم اتفاق می‌افتاد، ولی فیلم‌هایی که روشنفکران می‌ساختند اغلب با مشکل روبرو می‌شدند مثل فیلم‌های ناصرتقوایی، داریوش مهرجویی و مسعود کیمیایی و فیلمسازانی از این دست.

شما تا میانه دهه ۷۰، به کارگردان، نویسنده و تدوینگر شناخته‌شده‌ای در سینما تبدیل شده بودید اما به ناگهان، سریال دزدان مادربزرگ را برای صدا و سیما ساختید. این تصمیم، دلیل خاصی داشت؟

دزدان مادربزرگ یک کار اجتماعی و اخلاقی بود. به نظر من یکی از بهترین سریال‌های آن موقع صدا و سیما بود. بیننده‌های بسیاری هم داشت. الان هم اگر پخش شود باز بیننده‌های زیادی خواهد داشت.

سیما فیلم پیشنهاد ساختش را به من داد. رفتم و فیلمنامه را خواندم و ماتریال و جنسش را دیدم خوب است. به نویسنده‌اش گفتم باید روی فیلمنامه آن کار شود. ایشان موافقت کرد. من با آقای سعیدمطلبی همکاری کردیم و نگارش مجدد فیلمنامه را با همکاری ایشان انجام دادیم.

به رنگ ارغوان اکران شد و هیچ اتفاق بدی نیفتاد

دهه ۷۰ سینمای ایران چه شاخصه‌هایی داشت؟

دولت بیشتر به سمت سازندگی رفته بود. تفکر دولت بیشتر بر مبنای این بود که حالا محتوای سینما یک مقدار این ورتر یا آن ورتر برود هم اتفاق خاصی نمی‌افتد.

من بارها در جلساتی که با مسوولین داشتم گفتم فکر می‌کنید با پخش یک فیلم چه اتفاقی می‌افتد؟ مثال فیلم به رنگ ارغوان ابراهیم حاتمی کیا را هم می‌زنم. این فیلم مدتها توقیف بود و بعد دوسال اکران شد. با روی پرده رفتن این فیلم چه اتفاقی افتاد؟ انقلاب شد؟ کشکمش و درگیری در مملکت به وجود آمد؟ خیر، آقا! سینما برای سرگرمی مردم است.

مردم هم از نظر فکری رشد کرده‌اند؟

بعد از چهل و اندی سال می‌خواهید رشد نکنند؟ وقتی این همه موشک ساخته‌ایم، همه چیزمان پیشرفت کرده است، می‌خواهید مردممان پیشرفت نکرده باشند؟ شما سالن‌های سینمایی که ساخته شده است را بروید و مشاهده کنید. به پردیس کوروش بروید و از آنجا لذت ببرید.

امروزه اطلاعات و درک مردم از ما فیلمسازان بیشتر است. همه چیز را می‌دانند و می‌فهمند.

باید دید نسل جدید از سینما چه می خواهد

دهه ۸۰ و ۹۰ چطور؟

ما دوران‌های مختلفی را در سینمایمان داشته‌ایم. از دورانی که فیلم‌هایی با مضمون عشق‌های جوانی ساخته‌ایم که جلوی آن را گرفته‌اند تا دورانی که فیلم‌های اجتماعی سنگین و خوبی ساخته شده است، در دوره سیف الله داد خدا بیامرز.

شما فیلم مارال را ببینید اگر امروز بخواهید آن را بسازید به هیچ وجه امکان و اجازه پخش آن را به شما نخواهند داد.

اما با گذشت زمان تهیه کننده‌ها به سمت تجارت راغب شدند. آنها فقط به صنعت و تجارت فیلم فکر می‌کنند. در حالی که ابتدای انقلاب ما به فرهنگ بیشتر فکر می‌کردیم تا تجارت. البته شاید ما اشتباه می‌کردیم؛ برای همین هم از نظر مادی چیزی از سینما گیرمان نیامد.

الان عده ای که وارد سینما می‌شوند فیلم های کمدی می‌سازند و مخاطبان هم می‌آیند و فیلم‌های آنها را می‌بینند. مردم هم دیگر ذهن‌هایشان خسته شده است و خود به اندازه کافی در زندگی‌شان، مشکلات شخصی و اجتماعی دارند و نمی‌توانند به مسائل اجتماعی توجه کنند.

البته همه جای دنیا همین طور است. شما اگر به سینمای آمریکا نگاه کنی، دورانی بود که از فیلم‌های هرکول شروع شد و به سمت فیلم های پلیسی آمد و بعد به فیلم‌های اجتماعی و خانوادگی رسید و همین طور رفت جلو.

سینما جدای از وجه فرهنگی خود به جذابیت هم نیاز دارد. باید سینمایی را دنبال کنیم که هم وجهه فرهنگی داشته باشد هم اقتصادی. الان با ۷، ۸ میلیارد تومان می‌توان فیلم ساخت، ‌ اما بازگشت این سرمایه به این آسانی نیست.

مردم گرفتارند و شرایط سینما رفتن برای آنها روز به روز سخت تر شده است. بیشتر نسل جدید به سینما می‌رود، نسلی که خواسته‌های خاص خودش را دارد. باید دید این نسل از سینما چه می‌خواهد.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.