شنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۱۱:۵۱

گفتگو با کارگردان «توفان شن»؛ به مناسبت سالروز حمله ناکام نظامی آمریکا به ایران/۱

وقتی سینمای جشنواره‌ای و معناگرا جای سینمای انقلاب را گرفت/ نقش آفرینان این انحراف چه کسانی بودند؟

سریال طوفان شن-شمقدری-حادثه طبس

سینماپرس: جواد شمقدری رئیس پیشین سازمان سینمایی و کارگردان فیلم سینمایی «توفان شن» به مناسبت ۵ اردیبهشت و سالروز حمله ناکام نظامی آمریکا به ایران در گفتگو با سیدرضا منتظری با انتقاد شدید از کم کاری های صورت گرفته در حوزه سینمای انقلاب و دفاع مقدس از ترفندهای دشمنان نظام و انقلاب اسلامی برای خنثی سازی سینمای ایران و عملکرد غلط و ناصواب مدیران سینمایی دهه ۶۰ که پایه گذار بی توجهی به مضامین ارزشی و انقلابی بودند سخن گفت.

به گزارش سینماپرس نزدیک به ربع قرن از ساخت فیلم سینمایی «توفان شن» می گذرد، فیلمی که شاید بتوان آن را تنها ساخته سینمای ایران دانست که واقعه ای تاریخی از دخالت مستقیم نظامی آمریکا را در ایران تصویر می کند و هنوز هم با گذشت این همه سال تنها اثری است که رسانه ملی می تواند در سالگرد این اتفاق پخش نماید.

سال ها بعد از حمله نظامی آمریکا به طبس، در سال ۱۳۷۴ جواد شمقدری فیلمساز سینمای ایران که بعدها ریاست سازمان سینمایی کشور را عهده دار شد تصمیم گرفت تا بر اساس این اتفاق، یک فیلم سینمایی را برای ثبت در تاریخ کارگردانی نماید و  «توفان شن» را برای نام این فیلم برگزید  که با سختی ها و مشکلات فراوانی اقدامات لازم برای تولیدش انجام گرفت.

داستان این فیلم بر اساس اسناد و مستندات این گونه روایت می شود که پس از تسخیر سفارت آمریکا، مقامات کاخ سفید تصمیم می‌گیرند برای آزادسازی گروگان‌های آمریکایی در ایران دست به اقدام نظامی بزنند و به همین جهت یک مأمور مخفی پنتاگون راهی ایران می‌شود تا مقدمات این حمله را مهیا کند. حمله نظامی آغاز می‌شود اما توفان شن در صحرای طبس حوادث دیگری را رقم می‌زند...

عملیات «طبس» که نام عملیاتی آن در ارتش آمریکا عملیات پنجه عقاب ( Operation Eagle Claw) بود، عملیاتی نظامی توسط نیروی دلتا برای آزادسازی آمریکایی‌های گروگان گرفته‌ شده توسط دانشجویان پیرو خط امام در سفارت آمریکا در تهران بود. این عملیات نخستین تجربهٔ عملیاتی نیروی دلتا بود که با مشیت پروردگار با شکست سنگینی روبرو شد.

اینکه چرا تاکنون سینماگر دیگری برای اینگونه حوادث انقلاب مبادرت به تولید فیلم ننموده و سینمای کشور تا چه حد به سینمای استراتژیک و مبتنی بر اتفاقات انقلاب اسلامی نیازمند است موضوع اصلی بخش اول این گفتگو مابین جواد شمقدری و سیدرضا منتظری است. در بخش دوم این گفتگو برخی خاطرات شمقدری از نحوه ساخت این اثر سینمایی به همراه حواشی پیش آمده پس و پیش از تولید این اثر ذکر شده است.

بی توجهی به وقایع مهم انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و... در سینما و تلویزیون به شدت مشهود است؛ هرچند که طی تمامی سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی اندکی آثار با تحمل مرارت های بسیار برای اکران در سینما یا پخش در تلویزیون تولید شدند اما بی تردید قطعاً این میزان اندک تولیدات کفایت نمی کند. پرسش بنده مشخصاً این است که به عقیده شما چقدر مهم است حوزه فرهنگ و هنر مروج هنر ارزشی و انقلابی و یادآور تاریخچه و پیشینه انقلاب اسلامی باشد؟ و مهمتر از همه اینکه چرا طی تمامی این سال ها دستگاه ها و نهادهای مربوطه با جمع کردن نخبگان فرهنگی و تشکیل یک اتاق فکر واحد در زمینه اصلاح این شرایط اقدامی جدی و عاجل صورت نداده اند؟

به نکته بسیار درست و به جایی اشاره کردید؛ بی تردید این اتفاق بسیار بد است که جای پرداختن به وقایع پیش از انقلاب اسلامی تا امروز که بیش از ۴ دهه از عمر این انقلاب می گذرد در سینما و تلویزیون خالی است. در حالی که دشمن اصلی کشور ما یعنی آمریکا از کوچکترین حوادث سیاسی و نظامی شان ده ها فیلم و سریال می سازند ما همواره به این نوع سوژه ها و موضوعات بی مهری و بی توجهی می کنیم!

بنده معتقدم این آفت به نوعی در سینما و تلویزیون کشور نهادینه شده است که کسی نباید سراغ این قبیل مضامین و سوژه ها برود. متأسفانه حتی در عرصه مستند هم کسی سراغ این نوع کارهای ارزشمند نمی رود و این بلا مدت ها است گریبان ما را گرفته؛ این مقوله تحلیلی جدی و فراگیر را طلب می کند که ناشی از چند مسأله است از جمله مهمترین این مسائل جریان نفوذ است که سر بزنگاه های حساس وارد میدان شده و اجازه تولید این آثار را نداده است به نحوی که اینک پس از گذشت سال ها این رفتار عادی شده که مثلاً کسی راجع به قضیه طبس و توفان شن فیلمی نسازد! در خصوص وقایع مهم دیگر از جمله دوران ۸ سال دفاع مقدس نیز همین وضعیت نامبارک حاکم است.

این اتفاقات دردآور به جای آنکه منجر به یک مطالبه گری و پرسش بزرگ شود بسیار عادی شده و گویا دیگر برای هیچ کس دردآور نیست که چرا انقلاب اسلامی در سینما جایی ندارد! بنده یقین دارم برای عادی سازی این جریان طراحی از سمت نیروهای داخلی و خارجی صورت گرفته است و این افراد باعث شده اند ما بعد از گذشت ۴۱ سال از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و عقبه ۱۵ ساله ای که منجر به پیروزی این انقلاب بزرگ شد، دور بمانیم! بی تردید وقایع انقلاب اسلامی می تواند دستمایه ای برای تولید ده ها فیلم و سریال باشد اما ما سالانه حتی شاهد تولید یک اثر شاخص در این حوزه هم نیستیم و اندک کارهای انجام شده در این زمینه هم کافی نیستند.

اما یکی از نکات مهم دیگر کوتاهی کردن رسانه ها، هنرمندان و مخاطبان جدی سینما و تلویزیون است. به عنوان مثال عرض می کنم که اگر یک مطالبه عمومی برای تولید این مضامین وجود داشته باشد مسئولان مجبور می شوند به درخواست مردم پاسخ بدهند و دست به تولید این قبیل آثار بزنند. اگر در حال حاضر برای تولید یک فیلم راجع به سردار دل ها شهید سپهد سردار سلیمانی مطالبه عمومی شود همه دستگاه ها ناچار هستند از این مقوله حمایت کنند.

به عقیده شما چنین بی توجهی تنها در سینما و تلویزیون وجود دارد یا سایر حوزه های فرهنگی و هنری هم دچار این خلاء و کمبود هستند؟

بی تردید اگر اهتمام رهبر معظم انقلاب نبود امروزه از حوادث دفاع مقدس در کتاب ها هم اثری باقی نمانده بود؛ خوشبختانه ما مثلاً در زمینه نشر و کتاب چندان کمبودی احساس نمی کنیم اما در حوزه فیلمسازی و سریال سازی این نقص به صورت چشمگیری دیده می شود.

تقابل آمریکا با انقلاب اسلامی بزرگترین چالش ما است. حال سوأل بنده این است که وقتی آمریکا دشمن جدی ما است چرا این چالش در فیلم ها و سریال های ما بازتاب پیدا نمی کند؟؛ مقاطعی بوده که ما از این دشمنان آسیب های جدی دیده ایم، مانند حادثه ایرباس که آمریکایی های جنایتکار هم میهنان ما را شهید کردند. همچنین در سال های اخیر مسأله انرژی هسته ای و دانشمندان هسته ای یکی دیگر از موضوعاتی بوده که سینما و تلویزیون راجع به آن به شدت دچار غفلت شده اند. قطعاً اگر یک اتاق فرماندهی جدی وجود داشت با این نقیصه و آفت بزرگ که امروزه برای همه عادی شده مقابله می کرد و ما شاهد این همه خلاء و نقصان در این زمینه نبودیم.

بنده معتقدم یک مرکز هوشمند جدی باید مدیریت این حوزه را در دست بگیرد در غیر این صورت این نقصان قابل حل نخواهد بود و ما در سینما و تلویزیون همواره از انقلاب اسلامی دور و دورتر خواهیم شد.

من باید به یک نکته بسیار مهم دیگر هم اشاره بکنم و آن هم این است که گاهی اوقات فریب هایی هم در تولید و ساخت آثار انقلابی و دفاع مقدسی رخ می دهد. به عنوان مثال برخی سازمان ها و نهادها که وظیفه شان حمایت از تولید آثار انقلابی و دفاع مقدسی است در مراحل ساخت خود کاری می کنند که سوژه نهایی ضدخودش عمل کند. یعنی در برخی فیلم ها شاهد این اتفاق هستیم که سوژه به سمتی رفته که حق را به آمریکایی ها داده تا علیه کشور ما فعالیت کنند! پس این نکته حائز اهمیت است که مسئولان سازمان ها و دستگاه های فرهنگی نباید بودجه و کار را به دست برخی فیلمسازان نااهل بسپارند و برای تولید این قبیل آثار باید تنها از هنرمندان متعهد و انقلابی بهره بگیرند.

به مسأله بسیار مهمی اشاره کردید؛ به عقیده شما چرا هیچ مقابله جدی با چنین افرادی که برخلاف ترویج ارزش های انقلابی گام برمی دارند صورت نمی گیرد؟ سال های متمادی است که سینماگران دغدغه مند و متعهد به آرمان های نظام و انقلاب اسلامی و حتی در بعد کلان تر مقام معظم رهبری در خصوص کم کاری ها در حوزه سینمای ارزشی موضع گرفته اند اما هیچ گروه و ارگان و نهاد و دستگاه نظارتی جلوی کارشکنی های گسترده کسانی که در مقابل فعالیت های ارزشی و انقلابی ایستادگی و مانع تراشی می کنند را نمی گیرد و این افراد از سمت های شان عزل نمی شوند؛ بی تردید اگر این روند شوم بخواهد استمرار پیدا کند سینمای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس هرگز نمی تواند به جایگاه واقعی اش دست پیدا کند. فکر می کنید مقصر کیست و چرا هیچ کس برای مقابله با این افراد پیش قدم نمی شود؟

جنابعالی طرح مشکل بسیار روشنی را انجام دادید؛ من با این مسأله کاملاً موافقم و شناخت خوبی دارم و می دانم چه کسانی و با چه ترفندهایی نمی گذارند سینمای ارزشمند انقلاب اسلامی به نتیجه برسد.

به عنوان مثال شما فرض کنید در یک شورایی قرار است راجع به یک سوژه انقلابی تصمیم گیری شود طبیعتاً اولین سیاست افرادی که نمی خواهند به این سوژه ها ورود پیدا کنند این است که با قوت و شدت ضعف های فیلمنامه را بزرگ می کنند و با طرح آن کاری می کنند که حتی مدافعان سوژه دیگر از آن دفاع نکنند! بارها دیده شده اگر سوژه ای انقلابی آماده تصویب است باز کارشکنی کرده و کارها را متوقف می کنند و کاری می کنند که موضوع برگشت بخورد. بنده شخصاً مصداق عینی این اتفاق را شاهد بودم. خود من این موضوع را تجربه کردم که یکی از اعضای شورا که ظاهراً چنین مأموریتی داشت رسماً در جلسه ای عنوان کرد که پرداختن به سوژه ضدآمریکایی برای همه ما شر درست می کند؛ این فرد همه موافقان را ترساند که طرح را تصویب نکنند!

در این مورد ۲ نکته وجود دارد اول آنکه این فرد از روی ناآگاهی و برداشت شخصی اش چنین کاری را صورت داده و دیگر آن که این فرد مأموری از سوی دشمنان نظام و انقلاب است و مأموریتش این است که جلوی تولید آثار انقلابی و متعهدانه را بگیرد.

من در طول دوران فیلمسازی ام از آنجا که اغلب سوژه های مضمامین انقلابی و دفاع مقدسی داشته اند از «توفان شن» و «بربال فرشتگان» گرفته تا امروز که راجه به واقعه تسخیر لانه جاسوسی کار می کنم، همواره با این دسیسه ها و شگردهای معاندان روبرو بوده ام و در این هماوردها قرار گرفتم و همین مسأله سبب شده تا به نتیجه برسم که ما نیاز به مجموعه ای هوشمند و آگاه داریم که مهارت جدی در این زمینه ها داشته باشند و بتوانند سره را از ناسره تشخیص دهند.

اتفاق دردآوری که ما در سینما و تلویزیون کشور شاهد آن هستیم حضور افرادی در پست ها و منصب های مهم مدیریتی است که هیچ سنخیت و قرابتی با سینما و حوزه فرهنگ و هنر ندارند و نتیجه کار آن ها است که سینما را به این شکلی کنونی درآورده است.

علاوه بر تخصص و مهارت در سینما بی تردید داشتن اعتقاد و ایمان قلبی به آنچه اندیشه نهایی فیلم و سریال است نیز مهم است.

بله حتماً همینطور است. کارهای انقلابی و دفاع مقدسی یک باور و انگیزه جمعی را از گروه طلب می کند. اگر مدیری متعهد حضور داشته باشد می تواند با دغدغه مندی این باورها را در میان اهالی سینما ایجاد کند، می توند این باورها را زنده و احیاء کند؛ اما به شرط آنکه دغدغه و هدفش پرداختن به مضامین ارزشی و انقلابی باشد.

بی تردید یکی دیگر از اتفاقات مهمی که پیش از تولید آثار انقلابی و تاریخی نیازمند آن هستیم تحقیق و پژوهش کافی است تا یک اثر بتواند تأثیرگذاری بیشتری روی مخاطبانش داشته باشد؛ همواره یکی از بزرگترین معضلات و ضعف های آثار تاریخی و انقلابی ما ضعف پژوهش و تحقیق مکفی است. به عقیده شما چقدر نیاز است که یک فیلمساز پیش از تولید اثرش منابع پژوهشی متعدد را رصد و دنبال کند؟

به نکته بسیار مهم و درستی اشاره کردید. این جور سوژه ها و فیلمنامه ها همت مضاعفی را در حوزه تحقیق و پژوهش طلب می کند. خوشبختانه امروز ما به جهت منابع دست مان باز است. سر «توفان شن» دسترسی به منابع بسیار محدود بود. آن موقع دست ما بسیار کوتاه بود اما خوشبختانه امروز منابع تاریخی و پژوهشی راجع به انقلاب اسلامی به راحتی در دسترس است.

از مجموعه های مهمی مانند مرکز اسناد انقلاب اسلامی گرفته تا حتی منابع دشمنان دست مان پر است. ما کتاب های بسیار خوبی داریم که هریک از آن ها می توانند کمک شگرفی به فیلمسازان و فیلمنامه نویسان برای رشد محتوایی اثر بکنند. البته فردی که می خواهد این کارها را انجام بدهد باید خودش اشراف کاملی روی موضوعات داشته باشد تا بتواند پالایش اساسی روی منابع انجام بدهد.

شما برای ساخت «توفان شن» چه میزان تحقیق و پژوهش داشتید؟

من سال ۱۳۷۴ کار تحقیق را آغاز کردم و نزدیک به یک سال طول کشید تا تحقیق و مطالعه ام تمام شود و در ایام نوروز ۱۳۷۵ ما سر صحنه فیلمبرداری بودیم؛ «توفان شن» نیمه سال ۷۵ تمام شد و در جشنواره فیلم فجر همان سال به نمایش درآمد.

شنیده می شود که مدیران سینمایی دهه ۶۰ که این روزها از آن ها به عنوان «معماران سینمای انقلاب» نام برده می شود یک مانیفست کاری برای خود تعریف کرده بودند و چندین سوژه از جمله تولید فیلم در رابطه با ساواک، مسائل فئودالی، دفاع مقدس، انقلاب اسلامی و... را جزو خطوط ممنوعه خود برشمرده و گفته بودند که این نوع فیلم ها نباید ساخته شود؛ البته امروزه هم استمرار این روند شوم و نادرست را همچنان در سینما شاهد هستیم و متأسفانه چه در دولت های اصلاح طلب و چه در دولت های اصولگرا همیشه این خط مشی سیر صعودی داشته است؛ سوأل مشخص بنده این است که وقتی شما خواستید کار را آغاز کنید برایتان از سوی این افراد یا دوستان و نزدیکان شان کارشکنی صورت گرفت؟

دقیقاً به نکته تاریخی بسیار مهمی اشاره کردید؛ این افراد متأثر از تفکرات میرحسین موسوی بودند. این ها یکی از سیاست های شان در بنیاد سینمایی فارابی این بود که راجع به این سوژه ها کار نشود. راه را روی تمامی کسانی که می خواستند در سینما به این سوژه ها ورود کنند می بستند. آن ها این نوع سینما را کنار زدند و به جای آن سینمای جشنواره ای و معناگرا را جایگزین کردند. سینمایی که سوژه های انقلاب است را کنار گذاشت و راه نفس آن را بست و به جایش سینمای سیاه نمایی و جشنواره ای را پیگیری و اجرایی کرد.

البته مشخص نیست که این ها تحت تفکر خودشان این کارها را انجام دادند یا از خارج از کشور به آن ها دیکته می شده که جلوی سینمای انقلابی بایستند اما هرچه بوده ما به کرات این را شنیده ایم که برخی مقامات غربی در همان سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی این مطلب را عنوان می کردند که ما کاری کردیم تا جمهوری اسلامی ایران نتواند از سینما برای تبلیغ خود استفاده کند! این مسأله دست داشتن غربی ها و دشمنان در سینمای ایران را آشکار می کند.

متأسفانه طی ۴ دهه ای که از انقلاب می گذرد این سیاست زننده در سینمای ما نهادینه شده و اینک شکلی طبیعی به خود گرفته است. این افراد متأسفانه نه تنها در سینما حضور داشتند که قبل و بعد از مسئولیت شان در سینما در تلویزیون هم حضور داشتند و آنجا را هم تحت تأثیر خود قرار دادند. در طول ۴۰ سال گذشته به هر حال گاهی ما شاهد این اتفاق تلخ بودیم که جریان سینمای انقلابی گاهی به پایین ترین میزان خود می رسید و اینقدر این نخ باریک می شد که دیگر اثری از سینمای انقلابی وجود نداشت.

ادامه دارد...

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.