جمعه ۱۵ آذر ۱۳۹۲ - ۱۱:۴۲

نشست «استرداد» در سینماپرس/1

غفاری: حاشیه‌ها نشان داد «استرداد» فیلم مهمی است/ منتقدان فیلم با 15 میلیارد هم نمی‌توانند آن را بسازند

  نشست فیلم «استرداد» در خبرگزاری سینماپرس

قریب به بیست روز است فیلم سینمایی «استرداد» به کارگردانی علی غفاری و تهیه کنندگی محسن علی‌اکبری که با حواشی زیادی رو به رو بود به اکران عمومی درآمده است. سینماپرس در نشستی با تهیه کننده و کارگردان این فیلم به بررسی موارد مختلف و شایعات پیرامون فیلم پرداخته است.

به گزارش خبرنگار سینماپرس، فیلم سینمایی «استرداد» که در جشنواره سی و یکم فیلم فجر جایزه بهترین فیلم را از آن خود کرد و اکنون با دو هفته اکران می توان گفت فروشی بدون افت را داشته است، هرچند بسیاری از منتقدان این فیلم معتقد هستند که «استرداد» نمی تواند هزینه ای که برای این فیلم شده را بازگرداند. فیلم علی غفاری از همان ابتدا حاشیه های بسیار زیادی داشت.

سینماپرس در این زمبنه نشستی را با محسن علی اکبری؛ تهیه کننده و علی غفاری؛ کارگردان این فیلم برگزار کرد که بخش اول آن را می‌خوانید:

 

فیلم «استرداد» بسیار پرحاشیه شد، از همان ابتدای نگارش فیلمنامه مطالبی درباره تحریف تاریخ عنوان شد. از همین‌جا می‌توانیم شروع کنیم؟

 

علی غفاری:  فرصت خوبی است که من از مدتی که این فیلم اکران شده و نبودم بتوانم پاسخگوی ابهامات باشم. به هر حال حاشیه هایی برای این فیلم به وجود آمد در طول مدتی که فیلم در مرحله نگارش فیلمنامه بود تا زمان نمایش آن در جشنواره سال گذشته و حتی اکنون هم که اکران شده حاشیه هایی وجود دارد و این نشان می دهد که استرداد فیلم خوب و مهمی است.

در ابتدا عرض کنم که آقای معتضد و دوستان دیگری که استاد دانشگاه یا تاریخ شناس و مورخ هستند مثل آقای توکلی همه برای من قابل احترام اند خصوصا آقای معتضد.

 

منبع معتضد فقط روزنامه‌ها بود

 

فیلم در مورد تاریخ ساختن سختی های خود را دارد به این خاطر که تاریخ همیشه محل تناقض بوده و هست. در میان همین سه نفر (معتضد، توکلی و سلیمی نعیمی) اگر نظرات آنها را کنار هم بگذاریم حتی خودشان هم نظرات منطبق با هم ندارند. برای مثال می گویم معتضد معتقد است که این طلاها به راحتی وارد ایران شده و از آن جا به خزانه بانکی ملی که الان به نام بانک مرکزی است رفته است حالا اگر من به نگاه معتضد و اسنادی که او برای ما ارائه کرد فیلم را می ساختم چه اتفاقی می افتاد؟! قطعا اعتراضات به این ماجرا خیلی بیشتر می شد به این دلیل که مثلا سلیمی نعیمی یا توکلی در چند برنامه تلویزیونی اعلام کردند که اساسا این طلاها وارد ایران نشده. من در ابتدا دارم در مورد سرنوشت طلاها صحبت می کنم که در کل، موضوع طلاها و غرامت چه بوده است که در این باره سه دیدگاه وجود دارد که اگر هر کدام از این دیدگاه ها را کار می کردیم دیگری معترض می شد. این ماجراها اسنادی دارد که بعد از گذشت سال ها تحقیق می توان به آن ها رسید. معتضد تنها به روزنامه های آن دوران تکیه می کند که هیچکدام واقعیت را ننوشته اند.

در طول مدت پیش تولید معتضد بزرگواری کرد و برای صحبت و مذاکره درباره «استرداد» من را به منزل خود دعوت کرد و نزدیک به هفت ساعت ما درباره این موضوع صحبت می کردیم که در پایان جلسه به هیچ سند مکتوبی که بتوانیم به آن استناد کنیم و فیلم تاریخی بسازیم نرسیدیم. معتضد دائما یا آرشیو روزنامه های اطلاعات و کیهان را به من نشان می داد یا مطبوعاتی که آن زمان بود در صورتی که خود ما زمانی که وارد چنین کاری شدیم این روزنامه ها را به صورت سالنامه های چاپ شده تهیه کردیم و خواندیم مدت ها درباره آن تحقیق و نگارش کردیم اما می دانستیم که حقیقت ماجرا این نیست.  معتضد معتقد است که این طلاها هنوز هم در خزانه بانک مرکزی است با مکاتبه هایی که صورت گرفت به خزانه بانک رفتیم اما دیدیم که چیزی در آن جا وجود ندارد اگر کمی کارشناسانه به ماجرا نگاه کنیم متوجه می شویم که پشتوانه ارزی و طلای یک کشور این همه سال در یک جا باقی نمی ماند بلکه در اقتصاد کشور جریان پیدا می کند. زمانی که ماجرا را برای کارشناسان بانک مرکزی توضیح دادیم گفتند چنین چیزی تخصصی نیست.

علی غفاری کارگردان در  نشست فیلم «استرداد» در خبرگزاری سینماپرس

معتضد یک سال پیش را به خاطر ندارد چه رسد به ۷۰ سال گذشته!

متاسفانه معتضد در چند گفت و گو که انجام داد اعلام کرد که دوستان استرداد برای تحقیق تا کاخ کرملین رفتند اما نزد من نیامدند بارها به معتضد زنگ زدم و گفتم که که نخستین کسی بودی که من از او تخقیق کردم اما مدام می گفت خاطرم نیست در نهایت که به یاد آورد به او گفتم ماجرای یک سال پیش را به خاطر نداری چطور صحبت از ۷۰ سال پیش می کنی؟! این نظرات در حالی است که این منتقدان تا همین لحظه هم فیلم را ندیدند و اظهار نظر می کنند پس یک مقدار انصاف هم بد نیست!

خب ایرادات تاریخی فقط طلاها نبود البته شما هنوز هم منابع خود را برای صحت آنچه در فیلم آمده ارائه نداده‌اید.

غفاری: بله، معتضد می گفت در سال ۱۳۳۴ هنوز خانم ها وارد ارتش ایران نشده بودند ولی من برای این موضوع هم سند دارم و ارائه کردم. عکسی از شمس پهلوی خواهر شاه وجود دارد که به صورت نمادین لباس نظامی پوشیده و از ورود خانم ها به ارتش ایران صحبت می کند و این اتفاق در سال ۱۳۲۵ افتاده اما ما فرض را بر این می گیریم که به گفته معتضد تا سال ۱۳۳۴ هیچ خانمی وارد ارتش ایران نشده، این نمی تواند اشکال فیلم باشد به این خاطر که ما نیامدیم فیلمی بسازیم که مستند باشد و تاریخچه ورود خانم ها به ارتش ایران را نشان دهد نگاه ما نگاه سینما بود اگر می خواستیم که عین به عین مانند تاریخ پیش برویم که می رفتیم یک روزنامه تاسیس می کردیم یا یک بیانیه و مقاله منتشر می کردیم. ما سینما کار می کنیم و به دنبال عواملی هستیم که به داستان جذابیت دهد و درام ایجاد کند.

فیلم را نمی بینند و براساس چیزی که می شنوند اظهار نظر می کنند

در مورد این که این طلاها غرامت بوده یا خیر باید بگویم فیلم «استرداد» به هیچ عنوان نمی خواهد بگوید که این ۱۱ و نیم تن طلا غرامت جنگ جهانی دوم بوده است. در سکانس آغازین فیلم از زبان ارتشبد زاهدی به شخصیت اصلی فیلم وانمود می شود که این ها غرامت جنگ است و این در حقیقت بخشی از فریبی است که در طول داستان شخصیت های اصلی فیلم قربانی آن می شوند اما متاسفانه دوستان فیلم را نمی بینند و براساس چیزی که می شنوند اظهار نظر می کنند. تاریخ معاصر ساختن دل شیر می خواهد البته من مدعی نیستم اما این را می گویم که شما جز محسن علی اکبری نمی توانستید کسی را پیدا کنید که در این ابعاد بتواند فیلم تاریخی بسازد که در فیلم تهران قدیم، کشتی ۷۰ سال پیش، کاخ کرملین مسکو و هواپیما آن دوران و ... را داشته باشید. این اولین باری است که اعلام می کنم اگر محسن علی اکبری نبود هیچ یک از تهیه کنندگان نمی توانستند این فیلم را بسازند.

چشم ها را باید شست...

کسانی که تعدادشان هم اندک است بارها و بارها مثل قرص آنتی بیوتیک علیه «استرداد» مصاحبه کردند البته اظهار نظر هیچ اشکالی ندارد اما مقداری به خودشان نگاه کنند، چه کار ارزشمندی توانستند انجام دهند که حالا بخش دولتی به آن ها اعتماد کند و ساخت یک کار فاخر را به آن ها بسپارد؟! من چیزی حدود ۲۵ سال در این عرصه فعالیت کردم با آدم های بزرگی مانند مسعود جعفری جوزانی، کمال تبریزی، داوود میرباقری و ... در این پروژه های موفق کار کردم و به نوعی در این کار پوست انداخته ام به همین خاطر می دانم که مشکلات این پروژه ها چیست و من مطمئن هستم همه این دوستانی که منتقد استرداد هستند هیچ کدام توانایی ساخت آن را نداشتند و به جرات می گویم اگر می خواستند این کار را بسازند حداقل باید ۱۵ میلیارد هزینه می کردند چون تجربه این کار را ندارند در حالی که دوست و دشمن معتقدند پنج میلیارد هزینه فیلم به پای فیلم و سکانس های آن ریخته شده و من خوشحالم که کسانی که این فیلم را می بینند معتقدند که خیلی بیشتر از پنج میلیارد تومان می ارزد.

 

طلاها حق السکوت به شاه بوده است

 

چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید! باید صادقانه به ماجرا نگاه کنیم. این حاشیه ها از روز اول برای فیلم استرداد وجود داشت زمانی که تازه صحبت از فیلمنامه بود دوستان تهیه کننده در تلویزیون، فیلم ساخته نشده را مورد نقد و تحلیل قرار می دادند اما ما با موفقیتی که در جشنواره داشتیم خلاف حرف آن ها را ثابت کردیم.

  نشست فیلم «استرداد» در خبرگزاری سینماپرس

برخی می گویند این فیلم به دولتی بود جوایزی هم که گرفت سفارشی بود؟

غفاری: اگر ما بگوییم فیلم به سفارش دولت ساخته شده به داورهای جشنواره توهین کرده ایم حتی به آدم هایی مانند میرباقری توهین کرده ایم که مختارنامه او به اندازه ۲۰ فیلم «استرداد» کار برده است چون نگاه او کارشناسانه است. در حالیکه فخیم زاده در برنامه تلویزیون قسم جلاله می خورد که هیچ توصیه ای به ما نشده، شما ببینید کار کردن در مسکو به خاطر بودجه و هزینه و هماهنگی کار هر کسی نیست ممکن بود در هر شرایطی قول و قرار خود را کنار بگذارند و با ما همکاری نکنند اما سازنده باید تا جای باهوش باشد که با هر شرایط جدیدی بتواند کنار بیاید و کار خود را انجام دهد. کاش کمی صادقانه به ماجرا نگاه می کردیم و ارزش های فیلم را هم در کنار ضعف های آن می گفتیم. استرداد خواست برای سینمای ایران یک گام به جلو بردارد و این به هیچ عنوان بحث غفاری و علی اکبری نیست.

 

خیلی بحث سر این موضوع بود که فیلم در خدمت شاه و ارتشبد زاهدی است چرا «استرداد» وارد این موضوع شد و چرا سکوت کردید؟

 

 علی غفاری: همین سه بزرگواری که اظهار نظر کردند هر کدام یک عقیده دارند، یکی از آن ها معتقد است این طلاها حقوقی بوده که در ایران به سربازهای روس داده می شده و چون ایران در اشغال روس بود آن ها نیاز به اسکناس داشتند که دولت ایران این اسکناس ها را چاپ می کرده و به آن ها می داده است و این اسکناس ها تبدیل به بدهی روس به ایران شده که حالا به جای آن ۱۱ و نیم تن طلا از معادن مختلف روسیه به ایران داده می شود. نگاه دیگر این است که این طلاها پول آذوقه و مهمات و کرایه حمل و نقل بوده که به صورت طلا به ایران داده شده است. اظهارنظر دیگری هم هست که این طلاها پول یک ملکی به نام امارت فیروزه در ایران بوده که چون دولت روسیه این امارت را دوست داشته، خریده و در مقابل هزینه آن طلا داده است. اما زمانی که ما تحقیق می کنیم و کتاب افسانه طلاهای ایرانی که توسط یک شخص توده ای که در طول ۲۰ سال زندان بودن خود نوشته شده را می خوانیم تحلیل هایی به ما می دهد که متوجه می شویم این طلاها حق سکوتی بوده که به دولت شاه داده می شود که از خیر غرامت جنگ جهانی دوم بگذرد اما همه جا جوری تبلیغ می شود که ایران این طلاها را خسارت گرفته و پرونده آن بسته شده و شما از آن تاریخ به بعد جایی نمی بینید که ایران کوچکترین پیگیری برای خسارت خود از شوروی کرده باشد. در نهایت حرف فیلم هم همین است که دولت ایران در قبال یک مبلغ اندک از یک ثروت کلان چشم پوشی کرده است. آدم های وطن پرست را قربانی کرده و این همه اتفاقات را به دنبال داشته است بعد ما را به راحتی متهم می کنند که این فیلم در خدمت نظام شاه  و در خدمت ارتشبد زاهدی بوده است و این نگاه منصفانه نیست.

شاید دلیل این اتهامات وطن پرستی سرهنگ داستان به دولت شاه بوده!

علی اکبری: مگر ما آن زمان وطن پرست نداشتیم؟! اگر بخواهیم این طور نگاه کنیم که خیلی بی انصافی است و حتی انقلاب هم پیروز نمی شد.

غفاری: اگر ما بگوییم همه نظامی های آن زمان فاسد بودند که در طول تاریخ ارتش ما در کنار مردمش نمی ایستاد. پس سرلشگر فلاحی و صیاد شیرازی چه کسانی بودند؟ در طول این سال ها ما فیلمسازان یک اشتباهی را مرتکب شدیم. آن هم این بوده که از اول تا آخر افراد زمان شاه را سیاه نشان دادیم و یک فضایی را ترسیم نکردیم که یک شخصیت مبارز هم در آن وجود داشته باشد. اگر سرهنگ در فیلم با همان قطار طلاها به مسکو می رفت این اتفاقی که شما می گفتید می افتاد. در صورتی که کار سینما ساختارشکنی است قرار است که ما یک قدم به جلو برداریم و این تنها در ساختار نیست بلکه در موضوع هم هست.

روی بحث بودجه فیلم برویم خب خیلی ها به فروش فیلمی که دولت پول آن را داده فکر نمی کنند آیا این موضوع در مورد شما هم به عنوان تهیه کننده این فیلم صدق می کند؟ اگر نه برای فروش چه فکری کرده اید؟

علی اکبری: «استرداد» تا امروز که دوهفته از اکران آن می گذرد فروشی بدون افت را داشته، هرچند بسیاری از منتقدان این فیلم معتقد هستند که «استرداد» نمی تواند هزینه ای که برای این فیلم شده را بازگرداند.


در مورد فیلم هایی مثل «استرداد» باید بگویم تهیه فیلم هایی که به نوعی مباحث تاریخی را مطرح می کنند جز وظایف بنیاد سینمایی فارابی است. این امر مختص به «استرداد» نبوده در کل، فیلم هایی که با مضامین انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و یا تاریخ صدر اسلام ساخته می شوند را فارابی باید تولید کند. استرداد هم یکی از آن آثار بود قبل از آن هم ما فیلم هایی مانند راه آبی ابریشم، ملک سلیمان، بازمانده و ... را داشتیم که به هیچ عنوان تولید آن ها در توان بخش خصوصی نبوده است.

در مورد مخاطب و بازگشت سرمایه چطور؟ به هر حال بخش دولتی هم که کاری را تولید می کند با اکران آن منتظر بازگشت سرمایه ای است که برای آن کار گذاشته است، آیا این اتفاق برای فیلم سینمایی استرداد رخ می دهد؟

غفاری: اجازه بدهید من یک پاسخ بدهم در مورد اینکه آیا ما انتظاری از فروش داشتیم یا خیر بعضی از فیلم ها در طول تاریخ سینمای ایران هستند که با هدف گذاری گیشه و فروش تولید می شوند؛ اما اگر نگاهی به آمار و ارقام بیاندازیم متوجه می شویم که حتی فیلمی مانند روز واقعه بعد از گذشت سال ها هنوز نتوانسته سرمایه ساخت خود را به دست آورد اما فایده ای که این فیلم برای سینمای ما داشت نگاه سینماگر و مخاطب را نسبت به سینما بالا برد یا به طور مثال فیلم بازمانده یا خیلی از فیلم هایی که در تارخ سینمای ایران جاودانه مانده اند به طور قطع می توان گفت که هیچکدام از این فیلم ها سرمایه اولیه خود را به دست نیاورده اند. دلیل هم این است که ما اکران جهانی برای این دسته از فیلم ها نداریم که اگر این اتفاق رخ می داد طبیعتا در میزان فروش آن ها تفاوت هایی ایجاد می شد یعنی در حقیقت هزینه و میزان تولید فیلم ها در مقایسه با حرفی که برای گفتن دارند به چشم نمی آید. شاید بیشتر از این ها هم باید برای این دسته از فیلم ها هزینه شود ما باید به موضوعاتی از قبیل دفاع مقدس، تاریخ صدر اسلام و یا حتی تاریخ معاصر بپردازیم و نباید انتظار داشته باشیم حالا این فیلمی که ساخته شد قرار است چقدر بفروشد.

 

استرداد در صدر فروش است!

همه ما خصوصا خود من به شدت به نگاه مخاطب احترام گذاشتم و سعی کردم فیلمی نسازم که گوشه انبار خاک بخورد قرار است فیلمی که می سازیم را مردم ببینند ما تمام تلاشمان را کردیم که این اتفاق بیافتد و به لطف خداوند استرداد در میان فیلم هایی که همزمان با آن اکران شده اند در صدر فروش قرار دارد و به مرور جای خود را در میان مخاطبان به دست آورده است.

نمی توان انتظار داشت که اگر برای یک فیلم مثلا چند میلیارد هزینه شده حتما سه برابر مبلغ هزینه را بفروشد.

ادامه دارد...

 

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.