چهارشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۹:۱۲

بزرگمرد كوچك به كارگرداني صادق صادق دقيقي/

فيلمي آماتور براي پاسداشت دفاع مقدس

بزرگ مرد کوچک

سینماپرس-گروه سینما/سید حسین حسینی

ضمن اولين سكانس‌هاي فيلم، مردمي بومي و خوش غيرت را مي‌بينيم كه با تمام سرمايه روحي و مادي خود، در مقابل تهاجم به خرمشهر، پايدارند. زن و مرد و بزرگ و كوچك، با هم و انفرادي و به هر صورت، چنان ايستاده‌اند كه گويي هرگز نخواهند نشست...

 

خرمشهر اگرچه موضوع قابلي در ادبيات و هنر دفاع است ولي سال‌هاست كه با اين مضمون آثار خوب و ضعيف بسياري را در سينماي ايران تماشا كرده‌ايم. لذا براي هنرمندي كه با وقايع دفاع مقدس از نزديك آشنايي داشته باشد، كم نيست ماجراها و داستان‌هايي كه به شكلي عالي حكايت كند از اعتلاي انساني، ارزش‌هاي دفاع، حماسه بزرگ مردم و در عين حال درامي محكم و جديد داشته باشد براي ساخت فيلم؛ به خصوص كه اين داستان با محوريت نشان دادن رشادت و شجاعت مستند يك نوجوان مي‌توانست در جغرافيايي غير از خرمشهر اتفاق بيفتد! (بدون مكان)

فيلمنامه در كل، قصه قابل توجهي دارد ولي هرچه اين داستان را بيشتر بپذيريم از تلاشي كه سال‌هاست در مورد فتح خرمشهر شنيده‌ايم كسر خواهد شد؛ يعني هرچه (بهنام) نوجوان داستان به قهرمان نزديك تر شود، بزرگسالان داستان يا همان مردم و نيروهايي كه باعث اين واقعه تاريخي جنگ شده‌اند، نزول خواهند كرد!

ضمن اينكه خود قهرمان هم در كالبد "اسطوره" (داستان نويسي كلاسيك) نمي‌گنجد؛ او از ابتدا قهرمان است؛ او استادي ندارد؛ او آموزش پذير نيست؛ او بيش از حد و اغراق آميز مي‌داند و مي‌تواند؛ و دلايلي ديگر كه در اصول ايجاد شخصيت قهرمان فيلمنامه لازم است و در اين فيلم به دليل عدم رعايت اين قواعد، شخصيت كودك (قهرمان) غلو آميز لمس مي‌شود.

 از نقاط قوت "بزرگمرد كوچك" مي‌شود به قسمت‌هايي در قصه اشاره داشت؛ مثل اقدامي كه جوانك براي جاسوسي دشمن مي‌كند؛ نشان دادن تجاوز كه از كليشه سينماي دفاع، بيرون آمده؛ حضور ويژه يك جاسوس منافق؛ نشان دادن تجهيزات نظامي محدود به خوبي؛ و عمده ديالوگ‌ها كه نسبتاً صميمي و نزديك نوشته شده‌اند.

ديگر وجوه مثبت كار طراحي صحنه است كه خيلي خوب و واقعي شهر جنگزده را نشان داده و گريم كه كاملاً باور پذير انجام شده مثل چهره‌اي كه براي شهيد جهان‌آرا مي‌بينيم يا زخمي ‌هايي كه در بيمارستان حضور دارند.

فيلمنامه چند ضعف ديگر هم دارد؛ نوجوان داستان، قهرمان كشتي است كه هيچ ارتباطي به داستان ندارد؛ وقتي پويا اميني دستمالش را براي بستن زخم يك نوجوان بيرون مي‌آورد، ياد همسرش مي‌افتد كه اصلاً مناسبتي ندارد؛ سرباز ترك زباني را مي‌بينيم كه گويي فقط قصد تمسخر ترك‌ها را داشته و اصلاً هم كامل بازي نمي‌كند؛ اهالي به راحتي عربي صحبت مي‌كنند ولي در آغاز فيلم زني بومي كه به شهادت هم مي‌رسد، عربي بلد نيست؛ و نكاتي ديگر كه با كمي تأمل فيلمساز قطعاً درست مي‌شدند.

و اما كارگرداني كه بيشترين معايب را در كار وي مي‌بينيم حتي قسمت‌هايي كه فيلمنامه جذاب است يا بازي ويژه‌اي در تصوير مي‌بينيم تلاش كارگردان به شدت به كار ضربه زده!

با وجود تصاوير جذاب و تدوين مناسب، ابتدايي بودن كارگرداني اين فيلم از كليت فيلم و عمده بازي‌ها مشخص است. لهجه‌ها معلوم نيست كه گويش كجا را نشان داده و چهره‌ها به هيچ وجه مناسب انتخاب نشده‌اند. بي توجهي به جزئيات پلان‌ها (مثل تخريب حاصل از انفجار نارنجك)، جنس كلي بازي‌ها (مثل لحظات انفجار)، نحوه غير واقعي استفاده از آلات جنگي (آرپي‌جي زدن اميني)، و بسياري نكات ديگر باعث شده كه اين فيلم هيچگونه ارزش هنري نداشته باشد.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.