به گزارش سینما پرس، آنچه این روزها در منطقه میگذرد نه فقط درگیریهایی ساده به قصد کشورگشایی و استعمار که ورقهای مهمی از تاریخ است. اهمیت ماجرا در مقایسه وضعیت امروز با دو سه دهه قبل است. شاید در اواسط دهه شصت و زمانی که آتشِ جنگ در مرزهای غربی و جنوبی و جزایرِ خلیج فارس شعله میکشید و فشارهای وارد به جمهوری اسلامی هر لحظه خُردکنندهتر میشد، کمتر کسی تصور میکرد که سه دهه بعد، نه تنها نام و نشانی از صدام و غرورهای تبخترآمیز او نیست بلکه نیروهای نظامی ایران نه در مرز خود که کیلومترها دورتر از مرزهای رسمی و سیاسی و ژئوپلتیکی خود با دشمن درگیر شده و جبهۀ خود را گسترش داده است. جمهوری اسلامی وارد عرصه جدیدی از نبرد میدانی در خاورمیانه شده است و در اوج اقتدار به یاریِ متحدان منطقهای خود رفته است. برگ جدیدی از تاریخ انقلاب اسلامی در حال ورق خوردن است. امروز جمهوری اسلامی دیگر نه با قواعد سازمانهایِ بینالمللی و امر و نهیهایِ مودبانه و دیپلماتیکِ آنها بلکه با قواعد خود مشغول نقشآفرینی در منطقه است.
برگ برگ حوادث و اتفاقاتِ این روزها و این سالها اگر اهمیتی بیش از حوادث و اتفاقاتِ سالهای دفاع مقدس نداشته باشند قطعا و یقینا، کمتر از آن نیز ندارند! سوال اساسی اما در این میان آن است که این واقعیات مسلم تاریخی، کِی و کجا و چگونه باید ثبت و ضبط و مستند شوند؟ ایرانیانِ یکی دو دهۀ بعد که احتمالا در وضعیتِ متفاوتی از امروز، روزگار میگذرانند – همانگونه که نسل ما، امروز در وضعیت متفاوتی نسبت به دهه شصت روزگار میگذراند – چه درکی از وضع و شرایط و نقشآفرینیِ امروزِ ایران در منطقه خواهند داشت؟ آنها چه درکی خواهند داشت از مسیری که ایران این روزها برای نیل به آن روزها طی کرده است؟
هر جنگی فلسفهای دارد. دادههای خام هر جنگ، در حکم نقاطی هستند که نمودارِ معرفتشناختی و آنتولوژیک آن را در دستگاه تاریخ بشر رسم میکنند. از همین جهت هم هست که ادبیات جنگ و سینمای جنگ و مستند جنگ و هر آنچه که مایۀ بازنمایی حقیقت آن جنگ شود، اهمیتی حیاتی دارد چرا که فلسفۀ جنگ را باز مینمایاند و فلسفۀ جنگ، حکم شناسنامۀ آن را دارد. بازنمایی این نقاط و مستند کردن آنها در قالب هنر و ادبیات و سینما و مستند است که آن را نسبت به دیگر جنگها متمایز میکند و به آن هویت میبخشد و ماندگاری و هویت آن را در اذهان بشری فراهم میکند. حال اگر اینگونه به جنگ منطقهای این سالها و حمایت جمهوری اسلامی از متحدانِ منطقهای خود نگاه کنیم، تیترِ ساده و سرراست و مستقیمِ «رمبو به جنگ داعش می رود!» برایمان بهمنی از فاجعه را تداعی میکند!
هرچند «سیلوستر استالون»، هنرپیشۀ مطرح هالیوودی هم چندی بعد آن را تکذیب کند ولی چیزی از دهشتناک بودن ماجرا کم نمیشود! تحریف در کمینِ حقیقت است! تعارف نداریم؛ دستِ بلندِ جمهوری اسلامی، امروز کیلومترها دورتر از مرزهای رسمی خود با عنودان و حسودان پنجه در پنج شده است! شناسنامهدار کردن این حقیقتِ افتخارآفرین آن هم در پیچِ تاریخیِ این سالها، همت و وسعتِ افقی در حد و اندازۀ خود میطلبد. اگر ما آن را شناسنامهدار نکنیم، رمبو و هالیوود آن را سند میزنند که اگر این گونه شد باید فاتحۀ درکِ ایرانیانِ یکی دو دهۀ آینده را از وضعیتِ دشوارِ این روزها خواند و برایند بُرداریِ واقعیات امروز را در سمت و سویی رسم کرد که رمبو رسم میکند؛ ایضا در چنین وضعیتی آنچه ره به جایی نبرد، فریادِ ولو حقِ ماست که ایها الناس؛ تاریخ آنگونه نیست که رمبو، معلمیاش را میکند.
*محمد صادق علیزاده
ارسال نظر