دوشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۶ - ۱۲:۴۳

وحید جلیلی در نشست فعالان جشنواره عمار مطرح کرد

حاکمیت مافیا در سینمای جعلی ایران

وحید جلیلی

سینماپرس: عضو شورای سیاستگذاری جشنواره عمار در نشستی که در شهرستان گناوه برگزار می شد، گفت: آن چیزی که سینمای ایران نامیده می‌شود، در حقیقت سینمای تهران است. کاش سینمای تهران بود. سینمای شمال شهر یا مرکز و شمال شهر تهران است. یک شناسنامه جعلی برای آن صادر کردند و اسمش را سینمای ایران گذاشتند.

به گزارش سینماپرس، وحید جلیلی، مسئول شورای سیاست‌گذاری جشنواره مردمی فیلم عمار در نشستی با حضور فعالان فرهنگی و اکران کنندگان مردمی جشنواره عمار در گناوه بوشهر به بیان سخنانی درباره فضای سینمای کنونی کشور و نسبت آن با انقلاب اسلامی و مردم پرداخت.  

جلیلی در بخشی از سخنرانی گفت:  ماجرای سینما در جمهوری اسلامی چندان که باید و شاید از سوی نیروهای انقلابی جدی گرفته نشده است. اگر بخواهیم به فاصله آن چیزی که باید انجام می‌شده و آن چیزی که تا کنون صورت گرفته اشاره بکنیم، یادآوری یکی از صحنه‌های تاریخی انقلاب اسلامی به ما خیلی کمک می‌کند.

امام تهدید سینما را فرصت می‌بیند

وی در ادامه گفت: حضرت امام سال ۱۳۴۳، بعد از آن سخنرانی‌ای که راجع به کاپیتولاسیون کردند، دستگیر شدند و از کشور تبعید شدند. بعد از پانزده سال با انقلاب سال پنجاه و هفت این امکان فراهم شد که حضرت امام به کشور برگردند. روزی که در دوازده بهمن پنجاه و هفت ایشان بعد از یک تبعید طولانی مدت دوباره پا به وطن گذاشتند، همه دنیا و همه مردم ایران منتظر بودند که ببینند امام چه می‌گوید و سرنوشت آینده ایران را چگونه تعیین می‌کند.

ایشان یک سخنرانی نسبتاً کوتاهی، شاید یک ربع نیم ساعت در بهشت زهرای تهران داشتند و در آن جا اهداف انقلاب و مسیر آینده ایران را تبیین کردند. قاعدتاً در آن شرایط ملتهب که وقتی شما تصاویر آن را نگاه می‌کنید. همه کسانی که دور و بر امام هستند، نگران این هستند که هر لحظه ممکن بود امام در آن جا ترور بشود.

امام در آن فرصت کوتاه قاعدتاً باید مهمترین حرف‌هایش را بزند. چون هم از یک تبعید پانزده ساله به ایران برگشته و هم این که معلوم نیست بعد از این سخنرانی چه اتفاقی بیفتد. امام سه‌تا محور را بحث می‌کند. یکی راجع به گذشته ایران، یکی از اتفاقاتی که آن روز در جریان بود و حال آن زمان و یکی هم راجع به آینده.

جالب است که یکی از سرفصل‌های اصلی حرف امام در روز دوازده بهمن سینما است. امام می‌فرمایند که ما با سینما مخالف نیستیم. ما با فحشا مخالف هستیم. ما می‌خواهیم از مظاهر تجدد در راه تربیت انسان‌ها استفاده بکنیم. ما تلاش خواهیم کرد که با تلویزیون و سینما و رسانه‌های جدید و هنرهای جدید به سمت یک جامعه متعالی‌تری حرکت بکنیم.

اهمیت این قضیه وقتی مضاعف می‌شود که می‌بینیم یک شخصیت دینی، یک شخصیت معنوی و ملکوتی دم از سینما می‌زند. شما می‌دانید که سینمای آن زمان با سینمای امروز خیلی متفاوت بود. سینمای قبل از انقلاب به معنای واقعی کلمه لجن بود. یعنی جزو کثیف‌ترین سینماهای جهان بود و ابتذال و استهجان از سر و روی آن می‌ریخت.

اگر مثلاً ما از اواخر دوره رضاخان در نظر بگیریم. ما حداقل چهل سال سینما داشتیم. چهل سال بود که ایران سینما داشت ولی به جایی نرسیده بود. همین امروز هم کسانی که تاریخ سینمای ایران را بررسی می‌کنند، به جز یک استثنائات خیلی معدودی که شاید به عدد انگشتان یک دست هم نرسد، هیچ نقطه قابل اعتنایی در سینمای ایران نمی‌بینیم.

بعد یک مرجع تقلیدی در یک موقعیت تاریخی این چنینی راجع به مقوله‌ای مثل سینما که در ایران آن روز که با سخافت و کثافت به معنای واقعی کلمه مترادف بود، امام در یک چنین تهدیدی فرصت می‌بیند و تلاش می‌کند که سینما را پالایش بکند. به سینما مشروعیت بدهد و از آن در مسیر اهداف درست و انسانی استفاده بکند.

سینمای ما به برکت انقلاب، جزو برترین‌هاست

جلیلی تصریح کرد: امروز چهل سال بعد از آن سخنرانی چه اتفاقی افتاده؟ ما جزو ده دوازده کشور برتر جهان در عرصه سینما هستیم. یعنی این گونه نیست که ایران صرفاً در بعضی از تکنولوژی‌های نظامی و موشکی یا هسته‌ای یا نانوتکنولوژی یا بیوتکنولوژی رشد کرده باشیم. در عرصه سینما ایران جزو ده دوازده‌تای اول است. ایران از اکثر کشورهای اروپایی از لحاظ توانایی تولید سینمایی جلوتر است.

چند سال پیش یک تهیه‌کننده‌ای از فنلاند به ایران آمده بود. با هم صحبت می‌کردیم. گفتم شما در سال چندتا فیلم تولید می‌کنید؟ او گفت سه‌تا، چهارتا، بعضی سال‌ها که دولت هم حمایت بکند مثلاً پنج‌تا فیلم در کشور ما تولید می‌شود. در ایران حدود صدتا فیلم تولید می‌شود.

آن آقای فنلاندی می‌گفت که شماره اورژانس فنلاند پانصد و یازده است ولی می‌گفت فنلادی‌ها معمولاً شماره نهصد و یازده را می‌گیرند. دلیل آن هم این است که اینها صبح تا شب و شب تا صبح مشغول دیدن فیلم‌های آمریکایی هستند و اورژانس آمریکا نهصد و یازده است. می‌گفت آمریکا این قدر در فضای اروپا نفوذ دارد و تمام فضای سینما و تلویزیون آنها را در تسخیر خودش قرار داده است.

وی ادامه داد: پس انقلاب یک خدمت بسیار بزرگی به سینمای کرده و امروز سینمای ایران در جهان شناخته‌شده است. یک دلیل عمده آن هم این است که انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی جلوی یک سری جذابیت‌های کاذب و جلوی بعضی از افزودنی‌های غیر مجاز را در سینما گرفت. فیلمسازها مجبور شدند به سمت این بروند که واقعاً به سمت جذابیت‌های هنری بروند و کارشان را از لحاظ حرفه‌ای و فنی ارتقا بدهند. قبل از انقلاب نیازی نبود که طرف از لحاظ فنی روی کارگردانی خودش کار بکند. می‌آمد یک صحنه مستهجنی را فیلمبرداری می‌کرد و با جذابیت‌های کاذب نامشروع فاسد برای خودش مخاطب جذب می‌کرد. نیازی نداشت که روی زاویه دوربینش فکر بکند. نمی‌دانم روی فیلمنامه‌اش فکر بکند...

وی ادامه داد: ممکن بود یک فیلمی به اصطلاح هیچ ارزش حرفه‌ای و فنی و هنری نداشته باشد، صرفاً با یک سری حواشی غیر مجاز بتواند برای خودش یک گیشه‌ای فراهم بکند. انقلاب بود که آمد پالایش کرد. سینما را پاکسازی کرد و موجب شد. شما ببینید، مثلاً در عرصه بازیگری، ما الان چه در بین آقایان و چه در بین خانم‌ها بازیگران بسیار خوبی داریم. هیچ کدام از کشورهای منطقه بازیگرانی در تراز بازیگرهای سینمای ایران ندارند. مثلاً بازیگران خانم. چرا چون فضای سینمای جمهوری اسلامی امکانی فراهم کرد که اگر هنرپیشه‌ای می‌خواهد در فیلمی هنرنمایی بکند به جای این که صرفاً بخواهد به بر و رو و فلان اتکا بکند، از لحاظ هنری واقعاً قدرت بازیگری جدی داشته باشد. در بسیاری از کشورها این جوری نیست. یعنی از جذابیت‌های دیگر استفاده می‌کنند و جذابیت‌های هنری را کنار می‌گذارند.

عضو شورای سیاستگذاری عمار گفت: به برکت انقلاب اسلامی یک چنین زیرساختی و یک چنین سرمایه بزرگ فنی در ایران به وجود آمده اما آیا سینما هم متقابلاً در آن حدی که می‌توانسته و قابلیت داشته، به انقلاب خدمت کرده یا نه؟ وقتی که دقت می‌کنیم، می‌بینیم که این گونه نیست. یعنی جاده بیشتر یک طرفه بوده. یعنی بیش از آن که سینما به انقلاب خدمت بکند، این انقلاب بوده که سینمای ایران را بر کشیده و بزرگ کرده و به چشم‌ها آورده. در حالی که حضرت امام فرموده بودند ما باید بیشترین استفاده را از سینما بکنیم.

سینمای ایران، یک سینمای جعلی است

وی ادامه داد: جشنواره مردمی فیلم عمار دارد تلاش می‌کند که به یک توازنی برسیم. در مقابل این همه خدمتی که انقلاب و نظام به سینما کردند، تلاش می‌کند که ببیند قابلیت‌های سینما برای خدمت به انقلاب اسلامی و برای خدمت به آرمان‌های انقلاب اسلامی چه است.

یکی از مهم‌ترین آرمان‌های انقلاب عدالت است. عدالت به معنای دسترسی یکسان همه آحاد ملت به انواع و اقسام امکانات و برخورداری‌هایی است که در کشور وجود دارد. البته عدالت اقتصادی به معنای اخص خودش است ولی یکی دیگر از مصادیق مهم عدالت، عدالت رسانه‌ای است. عدالت رسانه‌ای یعنی چی؟ عدالت رسانه‌ای یعنی این که اگر در سال صدتا فیلم در ایران ساخته می‌شود، نود و پنج‌تا از اینها در فاصله میدان ولیعصر تا میدان ونک تهران ساخته نشود، مشکل الان ما، این است.

آن چیزی که سینمای ایران نامیده می‌شود، در حقیقت سینمای تهران است. کاش سینمای تهران بود. سینمای شمال شهر یا مرکز و شمال شهر تهران است. یک شناسنامه جعلی برای آن صادر کردند و اسمش را سینمای ایران گذاشتند. جای سعدآباد و دیلم و گناوه در این سینما کجا است؟ حتی می‌خواهم بگویم جای اصفهان و مشهد و تبریز و کرمان در این سینما کجا است؟ اینها کلاً ناپدید هستند. یعنی نظام سرمایه‌گذاری می‌کند. پول می‌دهد. امکانات می‌دهد. انواع و اقسام سوبسیدها را می‌دهد و... ولی چه کسی نتیجه آن را می‌برد؟ یک قشر خاصی با یک سبک زندگی خاصی در شمال تهران یا در مرکز تهران.

ما مخالف نیستیم. آنها هم فیلم بسازند. آنها هم سبک زندگی خودشان را به قول خودشان طبقه متوسط شهری که حالا طبقه متوسط هم نیستند. الان آن چیزی که عمدتاً دارد بازنمایی می‌شود، یک طبقه نوکیسه بی‌هویتی است که می‌خواهند اسم خودشان را طبقه متوسط بگذارند.

ما مخالف نیستیم که آنها هم فیلم بسازند ولی باید توازن برقرار باشد. بیست و پنج درصد، سی درصد مردم ایران در روستاها زندگی می‌کنند. اینها کجای سینمای ایران هستند؟ اینها نباید سهمی از این امکان مهم رسانه‌ای و هنری داشته باشند؟ حالا جدا از بحث اقالیم و مناطق مختلف ایران، شهرها و استان‌های مختلف و روستاهای گوناگونی در این کشور هستند و هیچ سهم قابل توجهی در سینما ندارند. به غیر از جغرافیای ایران، تاریخ ایران هم مظلوم است. یعنی مقاطع مختلف تاریخی ما در آینه سینما و در قاب سینما دیده نمی‌شود.

فیلم‌های ملی در سینما بایکوت می‌شود

وی ادامه داد: من و شما شاید مقاطع مختلف تاریخ آمریکا را بهتر از تاریخ خود ایران می‌شناسیم. مثلاً این قدر فیلم وسترن دیدیم که می‌دانیم مثلاً در قرن نوزده در آمریکا چه خبر بوده. مثلاً فلان شهر دورافتاده تگزاس چه جوری اداره می‌شده. پلیس آن چه تیپی بوده. کلانتر آن چه تیپی بوده. نمی‌دانم فرماندار آن کی بوده. کشاورز آن چه جوری بوده یا به قول آنها کابوی‌اش و ... ولی ما راجع به مقاطع مختلف تاریخ ایران با این که خیلی هم دراماتیک است و ارزش‌های داستانی دارد.

جلیلی به تاریخ مبارزاتی بوشهر اشاره کرد و گفت: تاریخ مبارزاتی بوشهر از چند صد سال قبل تا برسد به همین صده اخیر. احمد تنگستانی و رئیسعلی تا به شهید آشوری برسد و تا به دفاع مقدس و نادر مهدوی برسد و ... در سعدآباد گفتند ما در خود انقلاب و قبل از بیست و دو بهمن، سه‌تا شهید داریم که رفتیم مزارشان را هم زیارت کردیم.

این همه قهرمان، این همه حماسه، این همه ماجرا، چرا اینها به تصویر کشیده نمی‌شود؟ کارگردانش نیست؟ بازیگر نداریم؟ دوربین نداریم؟ مخاطب ندارد؟ مشکل چی است؟ مشکل این است که ما به برکت انقلاب اسلامی امکانات عظیمی در سینمای ایران ایجاد کردیم از لحاظ فنی و حرفه‌ای آن را خیلی گسترش دادیم ولی آمدند یک سری سیم‌های خاردار دور این کشیدند. گفتند سینما حق ندارد به سمت موضوعات ملی برود. حق ندارد به سمت موضوعات انقلابی برود.

همین چند روز پیش با یک تهیه‌کننده‌ای صحبت می‌کردم. می‌گفت ما می‌خواهیم یک فیلمی راجع به مبارزه  با داعش و مدافعین حرم بسازیم. می‌گفت من با چندین نفر از هنرپیشه‌ها تماس گرفتم. عذرخواهی می‌کردند. می‌گفتند ببخشید. اگر ما فیلمی علیه داعش بازی بکنیم، در سینمای ایران بایکوت خواهیم شد و از نان خوردن خواهیم افتاد.

می‌گفت من اصلاً مبهوت شدم. آقا، داعش که دیگر. مثلاً سینمای ایران چه دینی به داعش دارد که نمی‌خواهد علیه آن فیلم بسازد؟ چون با منافع آمریکا در تضاد است، سینمای ایران حق ندارد به منافع آمریکا نزدیک بشود. سینمای ایران حق ندارد فیلمی بسازد که خدای نکرده منافع ارباب به خطر بیفتد.

وی تاکید کرد: آقای بهروز افخمی به خود بنده گفت. ایشان کارگردان مشهور و معتبر و دنیادیده و شناخته‌شده‌ای است. می‌گفت من می‌خواستم یک فیلم راجع به شهدای هسته‌ای بسازم. دو بار یا سه بار هنرپیشه‌ای که با ما قرارداد بست، روزی که می‌خواستیم فیلمبرداری را شروع بکنیم. زیر قرارداد زد و گفت شرمنده، من نمی‌توانم. قرارداد را هم امضا کرده بود. گفته بود به من زنگ زدند و تهدید کردند. گفتند نباید راجع به شهدای هسته‌ای فیلم بازی بکنید. ما به سینمای ایران اجازه نخواهیم داد که راجع به اینها.

از داخل سینمای ایران مافیاهایی شکل گرفته، اینها اجازه نمی‌دهند موضوعات این جوری. یعنی شهید شهریاری، شهید رضایی‌نژاد، شهید احمدی روشن، اینها که دیگر جان خودشان را فدای پیشرفت این کشور و فدای این ملت کردند. سینما محکم می‌ایستد و می‌گوید حق ندارید راجع به اینها فیلم بسازید.

اینها واقعیت‌هایی است که بنده از دور ندیدم بلکه از نزدیک، خود کسانی که درگیر این واقعیت‌ها بودند، برای من نقل کردند. همین فیلم یتیم‌خانه ایران که آقای ابوالقاسم طالبی با پایمردی و به قول خودش چغری ساخت. فضا این قدر سنگین بود که ایشان مجبور شد برای بازیگر فیلمش برود از انگلیس بازیگر بردارد بیاورد. این قدر، فضا سنگین بود.  

تازه این فیلم که نه راجع به انقلاب بود، نه راجع به امام بود، نه راجع به دفاع مقدس بود، نه راجع به مدافعان حرم بود. راجع به یک قحطی بود که صد سال پیش در ایران آمده و صدها هزار نفر در ایران از دنیا رفتند ولی یک کسانی در سینمای ایران محکم ایستادند و تلاش کردند که حتی یک بازیگر هم جرأت نکند که به سمت آقای ابوالقاسم طالبی برود.

بدترین حالت برای هنرمند، ندیدن کارش است

حالا که یک چنین جبهه‌ای شکل گرفته و یک چنین لشگری تلاش می‌کنند تا امکانات سینما را، هنرپیشه‌ها، کارگردان‌ها و عوامل فنی سینمای ایران را از کار کردن برای آرمان‌های انقلاب، برای منافع ملی و برای دردهای مردم باز بدارند و هر حرکتی که بخواهد در حوزه سینما بر خلاف منافع استکبار در این کشور انجام بشود را با مشکل مواجه می‌کنند. این طرف هم باید یک عده آدم غیرتمند پیدا بشوند و بگویند ما به کمک فرماندهان و افسران جنگ نرم در عرصه سینما می‌آییم و تلاش می‌کنیم که سینما را از دست این مافیای وحشتناکی که حتی اجازه نمی‌دهد راجع به شهدای هسته‌ای و راجع به مدافعان حرم فیلم ساخته بشود، نجات بدهیم.

خب، راه آن چه است؟ راه آن بگیر و ببند است؟ راه آن برخورد سلبی است؟ نه. راه درست‌تر این است که ما بیاییم از آن کسانی که جرأت می‌کنند در این فضای مسموم و سنگین برای انقلاب کار می‌کنند حمایت بکنیم. این گونه نشود که اگر یک فیلمسازی آمد. یک فیلمساز پیشکسوت یا یک فیلمساز جوانی آمد یک موضوع ارزشمندی را ساخت و به تصویر کشید، بعد غصه این را بخورد که هیچ کس فیلم من را نمی‌بیند. در هیچ جایی به نمایش در نمی‌آید. هیچ بازخوردی نمی‌گیرم.

جلیلی ادامه داد: چون می‌دانید که برای هنرمندها بدتر از این نیست که مورد بایکوت قرار بگیرند. حتی دوست دارند به آنها فحش داده بشود ولی در موردشان سکوت نشود. مثلاً می‌گویند ما راضی‌تر هستیم که شما فیلم ما را نقد تند هم بکنید، به ما بد و بیراه هم بگویید ولی سکوت نکنید. بایکوت نکنید. این از هر چیزی شکننده‌تر است و انرژی هنرمند را بیشتر تخلیه می‌کند.

اگر می‌خواهیم هنرمند ما و جریان هنری انقلاب اسلامی جان بگیرد و انگیزه‌هایش مضاعف بشود و فعالیت‌های او بیشتر بشود، لازمه‌اش این است که برای او مخاطب ایجاد بشود و ببیند که مردم او را می‌بینند و حمایت می‌کنند. جشنواره عمار یک چنین تلاشی است.

رزمنده جنگ نرم، مهمات را می‌شناسد

جلیلی تاکید دارد: فعالیت فرهنگی، نوعاً در کشور ما وقتی که می‌گویند فعال فرهنگی، این گونه تعریف شده که فعال فرهنگی کسی است که تهدیدهای فرهنگی را می‌شناسد. می‌تواند برای شما راجع به مفاسدی که در کشور وجود دارد. مفاسد اجتماعی و اخلاقی و فلان صحبت بکند و توطئه‌هایی که دشمنان در داخل و در خارج دارند.

متأسفانه ما فعال فرهنگی را این گونه تعریف کردیم که بیشتر تهدیدشناس است، از بدی‌ها اطلاعات دارد، نیامدیم فعال فرهنگی را فرصت‌شناس معرفی بکنیم. در حالی که به نظر من تعریف درست‌ترش این است که اگر آقای فلانی فعال فرهنگی است، به جای این که هی بخواهد راجع به دشمن حرف بزند که دشمن چه کار کرده. چه آثار بدی ساخته شده. نمی‌دانم در اینترنت چه چیزهای مزخرفی هست و فلان و فلان و فلان. بتواند ده برابر آن آثار خوب معرفی بکند. بگوید فلان کتاب خوب منتشر شده. فلان فیلم خوب ساخته شده. مثلاً فلان انیمیشن جدید به بازار آمده. فلان مستند ساخته شده. فلان موسیقی خوب تولید شده و ...

رزمنده جنگ نرم، افسر جنگ نرم یعنی کسی که انبار مهمات‌های فرهنگی خودمان را بشناسد. نه که هی بگوید دشمن فلان سلاح را دارد. خب بله. همه می‌دانیم که دشمن خیلی سلاح دارد. آنها صدها سال است که دارند کار می‌کنند. آقا، دشمن فیلم‌های بد دارد. خب بله. همه می‌دانیم. تو چی داری؟ آیا انقلاب چهل سال بعد از پیروزی هیچی برای عرضه کردن ندارد؟ آیا ما فقط باید به مردم بگوییم این را نبین. آن جا نرو. آن کار را نکن. این کتاب را نخوان. مثلاً آن فیلم را رد و بدل نکن. همه‌اش نکن نکن است؟ یا نه. ما از این طرف یک استراتژی دیگر فرهنگی هم می‌توانیم داشته باشیم که وقتی به نیروهای ارزشی و دینی و حزب‌اللهی می‌رسند، فقط نه نشنوند. اتفاقاً هر دفعه ماها را می‌بینند، حرف‌های تازه داشته باشیم. آثار تازه برای ارائه کردن داشته باشیم. مثلاً این شعر را شنیدی؟ این موسیقی جدید را شنیدی؟ این فیلمی که تازه ساخته شده را تماشا کردی؟ این فیلم داستانی را دیدی؟ این انیمیشن و ... و ... و...

نگاه ما باید به قله‌ها باشد

وی در بخش دیگر سخنرانی تاکید کرد: خوشبختانه بحمدالله و المنه امروز، سی و نه سال بعد از انقلاب، در رده یک همه عرصه‌های هنری نیروهای متدین و حزب‌اللهی و انقلابی داریم. یعنی در هر عرصه‌ای که شما اسم ببرید. مثلاً بگویید موسیقی. بگویید نقاشی. بگویید کاریکاتور. بگویید فیلم مستند. فیلم داستانی. به برکت انقلاب اسلامی در همه رشته‌های هنری ما آدم‌های درجه یک حزب‌اللهی داریم و حیف است که ما به یک چنین ظرفیتی که در کشور وجود دارد بی‌اعتنایی بکنیم. به آن ظلم بکنیم. آن را تحویل نگیریم و از قابلیت‌هایش استفاده نکنیم.

تلاش جشنواره مردمی فیلم عمار این است که از این ظرفیت استفاده بکند که بحمدالله در این هفت هشت سال اتفاقات خوبی هم افتاده. سال اولی که ما شروع کردیم، نوزده‌تا فیلم برای جشنواره آمد. نوزده‌تا فیلم آمد و حدود سی نقطه کشور به نمایش در آمد. سی‌تا اکران‌کننده داشتیم. الان در جشنواره هشتم، آخرین آماری که من دارم فکر می‌کنم هزار و چهارصدتا فیلم آمده. در عرض هفت هشت سال، از نوزده‌تا فیلم به هزار و چهارصدتا رسیدیم. اگر مجموعه فیلم‌ها را حساب بکنیم، فکر می‌کنم الان بالای پنج هزارتا فیلم فقط در بانک جشنواره عمار هست.

تا حالا حدود بیست هزار نفر در دوره‌های مختلف برای عمار فیلم اکران کردند. سی‌تا بیست هزارتا شده ولی حتماً و حتماً نباید به این اکتفا کرد. حتماً و حتماً ما باید به قله‌ها نگاه بکنیم و به هیچ وجه به این رضایت ندهیم. مثلاً اگر در یک مسجدی در بوشهر یا در گناوه یا در سبزوار یا در تبریز فیلم نمایش داده شده. مثلاً ده نفر، بیست نفر، پنجاه نفر آن فیلم را دیدند و خوش‌شان آمده. همین فیلمی که در این مسجد به نمایش درآمد، می‌تواند در همه مساجد این شهر و شهرهای دیگر هم به نمایش در بیاید.

چرا به نمایش در نمی‌آید؟ مثلاً به خاطر این که مخاطب ندارد؟ ملت یک دقیقه‌اش را نگاه می‌کنند، بلند می‌شوند و بیرون می‌روند؟ یا نه. در حد خودش جذابیت هم دارد و آن ده دوازده دقیقه‌ای که می‌خواهم مخاطب را پای تماشای خودش بنشاند، می‌تواند این کار را بکند اما یک آدم باهمتی وجود نداشته. در این مسجد هست و در آن مسجد کناری نیست. در محله آن طرفی نیست. یک آدم باهمتی نیست که واسطه بشود تا تولیدکننده را به مصرف‌کننده برساند.

عمار؛ نقطه شروع جنبش اجتماعی هنر انقلاب است

جلیلی ادامه داد: الان مشکل ما در جبهه فرهنگی انقلاب این است. تا دلتان بخواهد در عرصه‌های مختلف تولیدکننده داریم. شما از کاریکاتور بگیر تا شعر. در شعر که بچه‌های حزب‌اللهی بسیار قوی هستند. انواع و اقسام شعر. از ترانه تا شعر کلاسیک تا شعر نو تا شعر سپید و ... و ... بچه‌ها بهترین شعرها را می‌گویند. تا حوزه گرافیک، تا حوزه همین فیلمسازی، ما خیلی نیرو داریم. کارخانه زیاد داریم که تولید می‌کنند.

از این طرف هم تشنگی وجود دارد. یعنی مخاطبی که علاقمند باشد. اگر این آثار به او معرفی بشود و عرضه بشود، از آنها استفاده بکند زیاد است. ما یک توزیع‌کننده لازم داریم. یک حلقه میانی نیاز داریم. ممکن است بنده فیلمساز نباشم. ممکن است خودم هنرمند نباشم ولی می‌توانم بیش از یک هنرمند به هنر انقلاب خدمت بکنم. چگونه؟ با معرفی این همه آثار متنوع و این رنگین کمانی از آثار هنری که در منظومه انقلاب اسلامی ساخته شده ولی دارد توی طاقچه‌ها خاک می‌خورد و جشنواره عمار یک نقطه شروع است و یک بهانه است برای این که جنبش اجتماعی هنر انقلاب شکل بگیرد.

منتظر نمانیم، آستین بالا بزنیم

وی تاکید کرد: بعضی از کسانی که امسال به عنوان کارگردان برای ما فیلم فرستاده‌اند، جزو اکران‌کننده‌های ما بودند. یعنی در یک شهرستان داشته فیلم اکران می‌کرده. بعد به ذهنش آمده فلان شهیدی که ما توی محله خودمان و در شهرستان خودمان داریم، چرا راجع به این هیچ فیلمی ساخته نشده. اگر ما بخواهیم منتظر بشویم که از تهران یا از شهرهای بزرگ بیایند و برای ما فیلم بسازند، شاید تا ده سال دیگر هم نوبت به ما نرسد.

چون ما این قدر سوژه داریم. وقتی که در یک شهر کوچکی مثل سعدآباد. همین نیم ساعت و یک ساعتی که ما آن جا بودیم، کلی قصه و ماجرا و شخصیت و قهرمان و حماسه و اینها دارد. در طول این پنجاه شصت سالی که ما درگیر نهضت و انقلاب اسلامی بودیم، خیلی ماجرا تولید شده. باید خودمان آستین بالا بزنیم و تلاش بکنیم اینها ساخته بشود.

فلان پدر شهید یا مادر شهید از دنیا می‌رود. یک فایل موبایلی از آنها باقی نمی‌ماند. تا کی می‌خواهیم منتظر بشویم که حالا مثلاً از بنیاد شهید تهران یا از بنیاد شهید بوشهر یک کسی را بفرستند که از این یک فیلم بگیرند. ما خودمان آستین بالا بزنیم و این کار را بکنیم.

صورت جشنواره مردمی فیلم عمار این است که فیلم نمایش می‌دهیم. در کنارش می‌تواند کلی اتفاقات دیگر شکل بگیرد. یعنی بعضی‌ها این فیلم‌ها را می‌بینند. می‌گویند خیلی خب، ما خودمان هم که می‌توانیم در این حد کار بکنیم. کلی سوژه داریم. چرا اینها باید متروک و مهجور بماند. بعضاً نه. شما یک فیلم ساده می‌سازید. یک هنرمند حرفه‌ای‌تری می‌آید این فیلم شما را می‌بیند. به سوژه علاقمند می‌شود. می‌آید یک کار بهتر در مورد همان سوژه می‌سازد.  

یکی از کارهایی که جشنواره عمار می‌تواند بکند یا اکران‌کننده‌ها می‌توانند بکنند، همین است که اینها سوژه‌ها را معرفی بکنند. لازم نیست خودشان هم بسازند. یک حلقه وصلی بین مصرف‌کننده‌ها، بین مردم و مخاطبین و تولیدکننده‌های هنری است. این یکی از برکاتی است که می‌تواند با فعالیت‌های اکران‌کنندگان به دست بیاید.

عمار بهانه نهضت قدرشناسی انقلابی‌ها شود

جلیلی در ادامه سخنرانی گفت: بعد می‌تواند در کنار اکران‌ها مثلاً نمایشگاه کتاب گذاشته بشود. در کنار اکران‌ها می‌تواند شب خاطره برگزار بشود. در کنار اکران‌ها می‌تواند پاسداشت شخصیت‌ها و چهره‌های محلی‌ای که به انقلاب خدمت کرده‌اند. در حوزه دفاع مقدس خدماتی داشته‌اند. مثلاً شما یک معلمی را می‌بینید که در دهه شصت کلی به این شهر خدمت کرده. خب بیاییم در کنار جشنواره عمار یک نهضت قدرشناسی راه بیندازیم. اینها را بشناسیم و بشناسانیم و تقدیر بکنیم و ... و ... و...  خیلی فعالیت‌های دیگر. به بهانه جشنواره مردمی فیلم عمار می‌تواند یک جنبش اجتماعی شکل بگیرد.

ما در ابتدای راه هستیم و باید این گنجینه‌های عظیم محتوایی و ماجرایی و سوژه‌های گوناگون و رنگارنگی که در تاریخ انقلاب ما و در جامعه دینی ایران وجود دارد. همه موضوعات هم الزاماً موضوعات سیاسی نیست. نه. شما یک خانواده الگو را در یک شهر بندری جنوب نشان بدهید. شما بیایید زندگی یک صیاد مؤمن اهل کسب حلال را نشان بدهید. اینها همه‌اش کار انقلابی است.

انواع و اقسام سوژه‌هایی که در سبک زندگی دینی و ملی ما وجود دارد. مثلاً در حوزه اقتصاد مقاومتی کلی کارهای مثبت، صورت می‌گیرد. همه اینها را می‌شود فهرست کرد و به تولیدکنندگان و فیلمسازان معرفی کرد و بعد هم وقتی که اینها تولید می‌شود، برای اینها مخاطب آورد. البته گام بعدی هم این است که مخاطب باید به مشتری تبدیل بشود.

*فارس

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.