به گزارش سینماپرس ، شب گذشته دکتر حسن روحانی، ریاست جمهوری در برنامه زنده تلویزیونی در برابر مردم به سؤالات مجریان حاضر در استودیو پاسخ داد. برنامهای که بیشک بخش عمدهای از جامعه انتظارش را میکشیدند، حاوی مسائل مختلفی از دغدغههای روز بود که هر کدام میتوانست پاسخی به بخشهای متعدد اجتماعی است.
مسئله اشتغال و بیکاری، رشد اقتصادی، وضعیت دانشگاه، فضای مجازی و ... همگی مقولاتی است که جامعه را تحتتأثیر قرار میدهند؛ اما بدون شک همه چیز در این مسائل خلاصه نمیشود. اگر کمی در سؤالات مطرح شده از رئیسجمهور مداقه کنید میتوان به راحتی دید که کلیدواژه فرهنگ چندان جایگاهی نه در سؤالات مجریان داشته و نه در گفتار رئیسجمهور. برای مثال در معدود سؤالهایی که میتوانست مطالبات فرهنگی را بروز و ظهور دهد مجری میپرسد «برخی میگویند توجه صرف دولت به مسائل اقتصادی عامل بیتوجهی به مسائل اجتماعی و فرهنگی است. دولت چقدر به این مسائل و حوزهها حساس بوده است؟» و جواب دکتر روحانی آن است که «دولت اولین ترمیمی که در کابینه انجام داد نسبت به وزرای فرهنگی و اجتماعی خود بود و این نشان میدهد که دولت به مسائل اجتماعی و فرهنگی اهمیت فوقالعادهای قائل است.» و میافزاید «در زمینه علمی و فرهنگی و شرکتهای دانشبنیان کارهای بزرگی انجام شده است. از 52 شرکت به 2700 شرکت دانشبنیان رسیدیم. صندوق نوآوری و شکوفایی فعال است.»
این در حالی است که رئیس جمهور پیش از این نیز در گفتوگوهای زنده تلویزیونی حرفی از مسئله فرهنگ در جامعه نزد و در گفتوگوی قبلی مورد انتقاد قرار گرفت اما همچنان این موضوع تکرار میشود مقوله فرهنگ جایی در بیانات ریاست جمهوری دولت یازدهم ندارد.
آنچه مشهود است برای مجریان و رئیسجمهور تفاوتی میان فرهنگ و جامعه وجود ندارد و آنان تفکیکی میان این دو مقوله و کارکردشان و معنایشان قائل نیستند. البته رئیسجمهور در جوابی که تلاش میشود نفی غلبه اقتصاد بر دیگر ساحتها شود، نتیجتاً یک جواب اقتصادی است. کافی است به عبارت «52 شرکت به 2700 شرکت دانشبنیان رسیدیم» توجه شود که نه ربطی به فرهنگ دارد و نه کمکی به فرهنگ میکند؛ بلکه تلاشی برای تغییر و تحولات اقتصادی و این مهم را میتوان در نشست دیروز جشنواره «ایران ساخت» - که متولیش معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری است - جستجو کرد که شرکتهای دانشبنیان جریان موازی اقتصاد مقاومتی درک میشود.
رئیسجمهور در جوابی که باز در غفلت سؤالات مجریان بود از آسیبها فرهنگی سخن میگوید و آن را با اعتیاد مخلوط میکند؛ در حالی که تعریف از مسائل فرهنگی چیز دیگری است. وی در نهایت همه چیز را به کنسرتی ختم میکند که درصدی تکرقمی از مقولات فرهنگی است. در این گفتارها مخاطب چیزی از رسانه، تلویزیون، سینما، تئاتر، هنر تجسمی، کتاب و نشر و ... نمیبیند. حتی موسیقی در شکل گستردهاش حضور ندارد.
نتیجهگیری اهمیت فرهنگ چه برای برنامهساز این گفتگوی تلویزیونی و چه مشاوران رئیسجمهور در برپایی این گفتگو را باید به مخاطب سپرد.
ارسال نظر