چهارشنبه ۳ دی ۱۳۹۳ - ۱۲:۰۷

نگاهی به یک فیلم روی پرده

«چند متر مکعب عشق»؛ دیالکتیک بین عشق و زیستن منهای ملیت

چند متر مکعب عشق

سینماپرس: محسن سلیمانی فاخر/ «چند متر مکعب عشق» یک فرایند هرمنوتیک درباب عشق است، عشقی که در طول تاریخ هم مذموم است هم متعالی. اینجاست که فیلمساز با تأویل گرایی به «فرایند فهم یک پدیده» می‌پردازد و چگونگی دریافت معنا از پدیده‌های گوناگون هستی اعم از گفتار، رفتار، و جهان بینی را بررسی می‌کند.

فیلم «چند متر مکعب عشق» ، روایتگر زندگی مهاجرین غیرقانونی افغان به ایران و مشکلات بقای آنهاست، که نویسنده، درام فیلم را با تم و ژانر عشق پیش برده است. فیلم که داستان دلدادگی پسر ایرانی(صابر) به دختر افغان(مرونا) است با رویکردی انتقادی به برخورد با این مهاجرنشینها  قصد دارد تا با مطرح کردن عشق بی حد و مرز، اعتراض خود را به مرزبندی های ساختار یافته اعلام کند تا راهی برای «فهم بهتر» عشق ارائه کند؛ در حقیقت به دنبال یافتن راهکاری  است تا بیننده به دریافت معنای ثابت و مشخصی از یک رابطه عاشقانه  دست یابد.

در این اثرعشق به معنای رمانتیک بین دختر و پسری از دو ملیت متفاوت شکل می گیرد و از یکسو عشق میان پدر و دختر، چهره این پدر خشن و دیونما است اما کمتر از پسر جوان فیلم عاشق دختر نیست و تمام رفتارهای به ظاهر خشن اش به سبب عشق راستین  به دخترش است ، این که می‌بیند قرار است دخترش در غربت بماند او را دیوانه می‌کند وآن  سوتر عشقی که از ترس تعصب پدر، پنهانی است با هجرانی تلخ و مهلک  شکلی ابدی به خود می گیرد .

عشقی که اعتراض خود را به تعصبات قومی و فقر و غربت در خنده هاو دویدن ها و ترس ها و اضطرابها در میان کانتینرها فریاد می زند و در آخرین لحظات برای بقای به گریه و التماس ختم می شود، عشق راستینی که با زنده به گورشدن در میان آهن ها به خود تاریخ، قدمت و ارزش دهد و خود را دستمایه افسانه‌ها گرداند.

 از منظری دیگرمهاجرت دیگر مقوله ای است که باز به تاویل گرایی نیاز دارد در این فیلم علت اصلی مهاجرت مشکلات اقتصادی و امنیتی است که  مهاجر های افغانی خسته و نستوه  به امید بقاء  صرفا زنده ماندن به ایران مهاجرت کرده و در راه پر دغدغه،  مشکلات و بی احترامی ها را به جان می خرند.

آنچه فیلمساز را به اعتراض وا می دارد، سخت گیری و سوء استفاده نسبت به افراد بی گناهی  است که جرمشان کارکردن آبرومندانه و ارتزاق  است و ناچار باید در بدترین شرایط و با حداقل دستمزد سخت ترین کار را انجام دهند .فیلم شکوه خود را نسبت به برخورد با مهاجرین غیر قانونی مطرح می کند.

از منظری دیگر در میان این شکوه های فیلمساز از یک همزیستی امیدوارانه سخن می گوید ،تعاملی که به عشق رسیده و رقابتی که  به انتقام بدل گشته است . فیلم از لایه‌های زمینی و فرشی عشق به نوع راستین و اصیل می رسد. عشقی که خود را در عمل و تعامل بین دختر و پسر نشان می دهد . رد و بدل شدن غذا و لباس از بعد نشانه‌شناسی زوایای دیگری در کنار ابعاد ظاهری  دوست داشتن به نمایش می‌گذارد و دختر با انجام دادن این امور عشق خود را عرضه می کند و در حین حال  از ادای «دوستت دارم» حیا می کند و با همه زوایای تصویری موسیقی این فیلم از دل محتوا در آمده است.با سازهای مناسب  و منطبق بر هم افزایی حس و حال عشقی که در فیلم شناور است شنیده می شود.  

«چند متر مکعب عشق» تراژدی راستین و تکان‌دهنده‌ای است؛ پایان تلخ و دهشتناک ، تصویر تلخ و تاریک  از نوعی زندگی. قربانیانی خاموش و ستم‌کش و صبور ؛ فیلمی با اینکه مضمون تازه‌ای ندارد و پیش از این در "باران" مجید مجیدی از عشقی میان پسری آذری و دختری از مهاجران افغانی  به میان آمده که هم تلخ به اتمام می رسد  اما ساخت  این فیلم در فضایى مستند و رئال وبا حضور بازیگرانی نابازیگر و بومی و لوکیشنی واقع نماو مقوله ای شخصیت دارهمچون" كانتینر" در قالب محل دیدار، قصه ای هر چند تلخ و زجر آور را به مخاطب عرضه می کند اما از زیبایی عشقی راستین و بی الایش در وانفسای "عشق های سیال" به بیننده سخن می گوید.

نقصان فیلم، کم داشتن خرده روایت و تاکید بیش از حد بر فضا و مکان و گاه ریتم کند - که بار قصه را به جلو نمی راند-  است که  اگر به فیلمی کوتاه مبدل می شد  استعداد کارگردان‌اش در حوزه بازی‌گردانی و ترکیب بندی ها، میزانسن،.بیش ازاین قابل تحسین بود.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.