در فیلمهای سینمایی، انیمیشن، بازی، موزیک و هر نوع ابزار رسانهای دیگر، اصل سرگرمی و جذابیت اولویت اول سازندگان است و در صورت ضعف در ساختار و عدم جذابیت لازم به هیچ عنوان محصول ارائهشده توان جذب مخاطب را نخواهد داشت و به تبع نیز پیام گنجاندهشده در آن محصول اثرگذار نخواهد بود.
در میان ابزارآلات رسانهای، مستندسازی یکی از ابزارهای همچنان کارآمد و به روز محسوب میشود که به دلیل رقیق بودن جنبه سرگرمی از مخاطبان کمتری برخوردار است اما این موضوع به هیچوجه از شدت اثرگذاری آن بر همان مخاطبان محدود نمی کاهد.
در این راستا ایالت متحده آمریکا به این ابزار رسانهای به عنوان یکی از بازوهای فرهنگی اجتماعی خود توجه ویژهای داشته و به بهترین شکل از آن استفاده میکند.
در این میان تولید فیلم مستند تلفیقی بیست فوت تا ستاره شدن (Twenty Feet From Stardom) در سال گذشته به عنوان یکی از مستندهای موفق در سال 2013 میلادی محسوب میشود؛ مستندی که باتجربه گیری از سبکهای مختلف مستندسازی، موفق به دریافت جایزه اسکار 2014 میلادی شده است.
این مستند به کارگردانی مورگان نویل ساختهشده که یکی از مستندسازان زبده در حوزه موسیقی با بیش از بیست سال سابقه است و از معروف ترین آثار وی میتوان به مستند موسیقی محور آمریکای جانی کش اشاره کرد.
البته مورگان نویل این بار نیز در مستند بیست فوت تا ستاره شدن، با پرداختن به موضوعی در ارتباط با موسیقی به روند بیست ساله گذشته خود ادامه داده است.
وی طی این مستند به خوانندگانی که در اجراهای زنده و یا ضبط شده موسیقی در پس زمینه صدای خوانندگان یا به عبارتی دیگر به عنوان پشتیبان خوانندگان قرارگرفته اند اشاره می کند؛ افرادی که همیشه تحت الشعاع خوانندگان اصلی بوده و عموما گمنام و ناشناخته ماندهاند.
بعضی از چهرههای حاضر در این مستند با نامهای نه چندان آشنا، جودیت هیل (Judith Hill)، مری کلایتون (Merry Clayton)، لیزا فیشر (Lisa Fischer) و یک نام نسبتا آشنا با عنوان دارلین لاو (Darlene Love) حضور دارند که کارگردان با پرداختن به زندگی آنان مستند خود را رقم زده است.
این افراد عموما خوانندگانی هستند که در زندگی خصوصی خود همیشه آرزوی تک خوانی و شهرت را داشتهاند؛ اگرچه برخی از آنها با تلاش و حمایتهای مختلف و داشتن صدای خوب تبدیل به خوانندگانی مستقل شده اند و شهرتی نسبی را برای خود مهیا کردهاند، اما رسیدن به این مرحله برای بسیاری از آنان مشکلات زیادی داشته است.
در این مستند بسیاری از خوانندگان، پس زمینه آغاز فعالیت هنری خود را در دستههای کُر کلیسایی و یا گروههای گاسپل شروع کرده و حضور خود در این گروهها را سر آغاز ورودشان به صنعت موسیقی معرفی میکنند.
در میان افراد ذکر شده دارلین لاو در زندگی موسیقی خود شهرت و موفقیت بیشتری کسب کرده است؛ او کار خود را در دهه 1960 میلادی با هم خوانی در گروه خوانندگانی چون الویس پریسلی و تام جونز آغاز کرد.
اما نمیتوان این مستند را صرفا محدود به زندگی خصوصی خوانندگان پشتیبان و تصویر پردازی از آرزوهای آنان دانست و به ویژه آنکه برنده شدن جایزه اسکار به عنوان بهترین فیلم مستند سال اهمیت استراتژیک این مستند را دو چندان میکند.
انتخاب موضوع گم شده خوانندگان پشتیبان یکی از گزینههای بکر در حوزه مستندسازی محسوب میشود و دست گذاشتن بر این موضوع نشاندهنده درایت مورگان در حوزه مستندسازی میباشد؛ وی با پرداختن به زنان سیاهپوست پشتیبان و صحبت با آنان از زندگی کاری، حالات و روحیاتشان به خوبی تصویری مناسب از این دست افراد را ارائه کرده و در قالب هنری این خوانندگان ناآشنا را به مخاطب عام خود معرفی میکند.
نکته قابلتوجه در این مستند، چرایی تاکید بر روی خوانندگان سیاهپوست پشتیبان است و سؤال مطرح آن است که چرا مورگان به عنوان کارگردان مستند، صرفا در اثر خود به این افراد اشاره داشته حال آنکه بسیاری از خوانندگان پشتیبان و نه چندان نامی از سفیدپوستان میباشند که همانند این افراد آرزوی شهرت و خوانندگی مستقل را دارند.
تمامی روند فیلم مستند بیست فوت تا ستاره شدن به تعریف و تمجید از پشتیبانان سیاهپوست پرداخته و دارای نوعی نگاه ترحم انگیز به آنان است که از این جهت مورگان به خوبی این فضا را به تصویر کشیده است؛ سیاهپوستان با تعریف داستان زندگی خود در دوران جوانی و بیان نکات و موضوعاتی که در دوران زندگی پشتیبانی خود داشتهاند به معرفی خود بر میآیند، در قسمتهایی از مستند فضای فعالیت خوانندگان پشتیبان و ارتباط با محیط پیرامونشان توضیح داده میشود و حتی در بخشهایی به دوران تقابل سیاهپوستان و سفیدپوستان اشاره میشود؛ در این مستند عموماً خوانندگانِ پس زمینه، در پشت سر خوانندگان اصلی سفیدپوست قرارگرفته و در مراسم اجرای موسیقی آنان را یاری میکنند.
نکته جالبتوجه که در این مستند به شکل گذرا به آن اشاره شده است، سبک موسیقی راک اند رول و اشاره مورگان به این مراسم در انتهای مستند خود است؛ موضوعی که بررسی آن میتواند ابعاد پنهان مستند را آشکار کند.
مورگان در ادامه مستند خود و پس از مصاحبه با افراد نامبرده شده و به تصویر کشیدن زندگی کاری آنان در دوران جوانی به موفقیت دارلین لاو اشارهکرده و با قرار دادن بخشی از مراسمی که در تالار مشاهیر راک اند رول (Rock and Roll Hall of Fame) در سال 2011 میلادی بر گذار شده است، به روند اعطای جایزه این مراسم به دارلین لاو اشاره میکند و به واقع، نمایی از معروفیت و نامی شدن یک سیاهپوست هفتادساله را به تصویر میکشد.
نکته جالبتوجه که در این مستند به شکل گذرا به آن اشاره شده است، سبک موسیقی راک اند رول و اشاره مورگان به این مراسم در انتهای مستند خود است؛ موضوعی که بررسی آن میتواند ابعاد پنهان مستند را آشکار کند.
سبک موسیقی راک اند رول (Rock and roll) در لغت به معنای تکان دادن و غلت زدن ترجمه شده است؛ این سبک برای اولین بار در دهه ۱۹۵۰ میلادی در جنوب آمریکا رواج پیدا کرد، این سبک موسیقی با ترکیبی از موسیقی آمریکایی و آفریقایی ساختهشده است و سازندگان آن از سیاهپوستان آفریقایی تبار آمریکا بودهاند.
اما ریشه راک اند رول (Rock and roll) را باید در قرن 17 میلادی جستجو نمود؛ دورانی که سیاهپوستان توسط اربابان انگلیسی خود برای بردگی به آمریکا برده میشدند و بردگان سیاهپوست نیز با استفاده از قدرت موسیقیهای سنتی خود در جهت اعتراض و فریاد علیه ظلم وارده بر خود استفاده میکردند و علیرغم مخالفت بردهداران به مرور زمان موفق به تحمیل سبک موسیقی خود به ایشان شدند.
حال هر ساله در مراسم تالار مشاهیر راک اند رول که از سال 1983 میلادی تا کنون ادامه دارد، گروهها یا خوانندههای انفرادی که از ارایه اولین اثر هنریشان 25 سال گذشته واجد شرایط شده و در صورت تأثیر گذاری قابلاثبات بر این سبک موسیقی نامزد دریافت جایزه میشوند.
به عبارتی دیگر بنیان موسیقی به سبک آفریقایی بر مبنای اعتراض به وضع موجود شکلگرفته و سیاهپوستان به وسیله این ابزار، انزجار خود از شرایط دوران بردهداری را نشان میدادند از این حیث باید پذیرفت علیرغم آنکه مستند در ظاهر به موضوع خوانندگان پشتیبان پرداخته است اما در واقع هدف دیگری را دنبال میکرده است چرا که در غیر این صورت سازنده مستند میتوانست با بررسی سفیدپوستان پشتیبان نیز که تعداد آنان بسیار زیاد است دامنه مستند خود را بسط دهد و مستند خود را بدون تاکید بر سیاهپوستان بسازد؛ اما با توجه به اشاره مورگان به موضوع درگیری بین سفیدپوستان و سیاهپوستان در بخشی از مستند خود و اشاره به مراسم راک اند رول و همچنین شرایط فعلی حاکم بر جامعه ایالات متحده و برنده شدن فیلم دوازده سال بردگی (Twelve Years a Slave) که آن نیز مربوط به زندگی سیاهپوستان در دوره بردهداری بوده است نشاندهنده عمق طراحی از سوی مدیران اسکار و به طور کلی صنعت هالیوود میباشد.
بر این اساس شرایط امروز جامعه آمریکا و مقوله نژادپرستی طبق آمارهای ارائهشده و اخبار روزانه که توسط رسانهها مخابره میشود یکی از معضلات جدی ایالت متحده آمریکا محسوب میشود، مورگان در این مستند به عنوان نماینده آمریکا در قامت دلسوز سیاهپوستان ظاهرشده و به دلداری از خوانندگان پشتیبان و نادیده گرفتهشده به عنوان بخشی از جامعه سیاهپوست آمریکا میپردازد، سازنده مستند علاوه بر این امر با هوشمندی به استحاله سیاه پوستان برآمده و در نهایت با ارایه تصویر مراسم راک اند رول و دادن جایزه این مراسم به زنی سیاهپوست خود را حامی آنان نشان میدهد، به واقع مورگان با نوعی منتگذاری مراسمی را به تصویر کشید که در ذات، خواستگاه آن اعتراض به نظام بردهداری بوده است.
از سوی دیگر نباید فراموش که در مقابل این مستند ترحم بر انگیز، در مراسم اسکار سال 2014 میلادی فیلم دوازده سال بردگی (Twelve Years a Slave) که مربوط به دوران بردهداری در آمریکا محسوب میشد موفق به دریافت جایزه بهترین فیلم اسکار شد.
البته باید توجه داشت که فیلم دوازده سال بردگی علیرغم مستند بیست فوت تا ستاره شدن، صرفا به آسیبشناسی دوران بردهداری پرداخته و نوعی یادآوری از گذشته سیاهپوستان میباشد؛ در تحلیل فیلم دوازده سال بردگی و چرایی دادن جایزه اسکار به آن، علیرغم ضعف جدی در ساخت آن که بسیاری از کارشناسان سینمایی به آن اشارهکردهاند میتوان دلایل دیگری را یافت؛ که از جمله اصلی ترین و مهمترین آن در باب چرایی پرداختن هالیوود به این دست فیلمها، نگرانی ایالت متحده آمریکا از امکان به وجود آمدن وضعیتی به مانند دوران جنگهای داخلی این کشور می باشد.
در واقع فیلم دوازده سال بردگی نوعی هشدار به سیاهپوستان ساکن در آمریکا محسوب شده و به دنبال یادآوری زندگی گذشته سیاهپوستان به اجدادشان بوده تا آنها گذشته خود را در مقابل خود دیده و به وضع کنونی خود رضایت دهند.
از این جهت در قاعده استراتژی ایالات متحده در قاعده اتخاذ سیاست چماق و هویج فیلم دوازده سال بردگی نوعی چماق محسوب شده که آینده سرکشی سیاهپوستان را به ایشان یادآوری میکند و در مقابل، مستند بیست فوت تا ستاره شدن همانگونه که از اسمش بر میآید، سوی دیگر این سیاست محسوب شده و به عنوان هویجی در برابر سیاهپوستان قرار داده شده است.
در مجموع مسئله نژادپرستی از دوران جنگهای داخلی ایالات متحده تا کنون هیچگاه حل نشده است و همچنان به عنوان یکی از معضلات جامعه آمریکا شناخته میشود؛ در این میان هر چند در سالهای گذشته انتخاب رییسجمهور سیاهپوست در آمریکا در ظاهر به این امر خاتمه داده است، اما با توجه به بحران اقتصادی موجود در آمریکا و شرایط بیثبات اجتماعی این کشور، روند تشدید این معضلا هم چنان ادامه داشته و اسکار سال 2014 میلادی و نحوه جایزه دادن به فیلمهای ذکرشده که صرفا در ابعاد داخلی ایالات متحده قابل تحلیل است این مسئله را به وضوح اثبات میکند.
ارسال نظر