دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۱۷:۳۹

با حضور ناصر صفاریان و فرحناز شریفی؛

پخش فیلم‌های مستند در سالن سینما حقیقت با «عاشق لیلا» و «بیست و یک آگهی استخدام» آغاز شد

سینما حقیقت*

سینماپرس: شامگاه یکشنبه 31 فروردین‌ماه، سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، میزبان نخستین جلسه از دور تازه‌ی نمایش فیلم‌های مستند بود.

بنا بر این گزارش، در این برنامه ابتدا دو فیلم از ساخته‌های فرحناز شریفی به‌نام‌های «عاشق لیلا» و «بیست و یک آگهی استخدام» به نمایش درآمد و سپس جلسه‌ نقد و بررسی این مستندها با حضور شمیم مستقیمی (منتقد فیلم) برگزار شد.

در ابتدای این برنامه، ناصر صفاریان (مستندساز و عضو هیات مدیره‌ی انجمن مستندسازان سینمای ایران) که از این پس دبیری جلسه‌های نمایش فیلم سالن سینماحقیقت را برعهده خواهد داشت، گفت: «این نمایش‌ها که از این پس به‌صورت مستمر ادامه خواهد داشت، فقط مختص نمایش فیلم‌های تولید شده در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی نخواهد بود و هر کس فیلم مستندی ساخته که فکر می‌‌کند از پتانسیل جذب و همراه کردن مخاطب برخوردار است، می‌تواند یک نسخه از اثر خود را به بخش فرهنگی مرکز گسترش ارائه کند تا نسبت به نمایش آن تصمیم‌گیری و اقدام شود.»

بخش بعدی این جلسه به توضیحات فرحناز شریفی درباره‌ ساخته‌های خود اختصاص داشت. این مستندساز با اشاره به این‌که در طول سال‌های گذشته در کنار فیلم‌سازی و نگارش داستان‌های کوتاه، تدوین تعدادی از فیلم‌های همکاران خود را نیز بر عهده داشته گفت: «من تاکنون حدود هشت فیلم مستند ساخته‌ام و آثار به‌ نمایش درآمده در این جلسه، فیلم‌هایی هستند که چهار پنج سال پیش ساخته شده‌اند.»

وی افزود: «البته اگر شرایط مطلوبی برای فیلم‌سازی وجود داشته باشد ساخت فیلم‌ را به کار تدوین ترجیح می‌دهم اما این نکته دلیل نمی‌شود تا تدوین هر فیلمی را هم بر عهده بگیرم. به‌طور طبیعی اگر فیلم ساخته شده، کار خوبی از کار درآمده و سازنده‌اش توانسته باشد خلاقیتی را در فیلم بگنجاند من هم ترغیب می‌شوم تا تدوین چنین فیلمی را انجام بدهم. خوش‌بختانه می‌توانم بگویم اغلب فیلم‌هایی که تدوین‌شان را بر عهده داشته‌ام مورد علاقه‌ی من بوده‌اند.»

در بخش دیگر این جلسه که به نقد و بررسی فیلم‌های به نمایش درآمده توسط منتقد مهمان اختصاص داشت شمیم مستقیمی گفت: «در هر دو فیلم، خصوصاً در فیلم «بیست و یک آگهی استخدام» آن‌چه که باعث می‌شود تماشاگر ترغیب شود تا به جهان درون فیلم وارد شود، تنظیم ضرباهنگ‌‌های زمانی و یک‌سری همجواری‌ها و هم‌نشانی‌های فضایی و گرافیکی‌ست. به این معنا که ما در این دو فیلم با وحدت زمانی و مکانی مشخصی مواجه نیستیم. درست برخلاف بسیاری از فیلم‌های مستند که وحدت زمانی و مکانی در آن‌ها دیده می‌شود. اما آن‌چه که باعث می‌شود فیلم‌ساز بتواند ما (تماشاگران) را با خود همراه کند نوعی بازیگوشی و از این‌سو به آن‌سو رفتن است. این نکته در فیلم «بیست و یک آگهی استخدام» نمود چشم‌گیرتری دارد و تماشاگر از مشاهده‌ی یک فرد و یک شغل خاص به مشاهده‌ی فردی دیگر در فضایی کاملاً متفاوت با فرد قبلی پرتاب می‌شود.»

وی افزود: «در فیلم «عاشق لیلا» هم با وجود عامل وحدت‌بخشی نظیر گشت و گذار در عکس‌ها که همه‌‌ی اجزای کار را به هم مربوط می‌‌کند موضوع فیلم به همه‌جا سرک کشیده است؛ از داخل خانه و نمایش تولد یک عشق در آن گرفته تا تجمع‌های خیابانی، وقوع انقلاب اسلامی، جست‌وجو در غسال‌خانه‌ها، اشاره به گمشده‌ها و مزار شهدا در بهشت‌زهرا.»

مستقیمی گفت: «در حقیقت، این نکته، عامل اصلی جذابیت در این دو فیلم محسوب می‌شود که البته کار ساده‌ای نیست و نمی‌شود به عنوان یک فرمول معرفی‌اش کرد.»

وی در بخش دیگری از این جلسه با اشاره به پیوند میان شاعرانگی با هر نوع مقوله‌ی مرتبط با شعر، و هم‌چنین همجواری‌های غیرمعنایی و تداعی‌های مرتبط با خوش آوایی در زبان و شعر فارسی گفت: «از این جنبه، هر دوی این فیلم‌ها را می‌توان در محدوده‌ و حوزه‌ی مستند شاعرانه طبقه‌بندی کرد. ضمن این که در هر دو فیلم دعوت می‌شویم تا هر دو پدیده و موضوع‌های مورد علاقه‌ی فیلم‌ساز را با یک رنگ عاطفی و احساسی ببینیم.»

مستقیمی افزود: «برای فیلم‌ساز و پیشنهادی که به ما می‌دهد بازسازی مقوله‌ی واقعیت، از درجه‌ی اول اهمیت برخوردار نیست و سعی نمی‌کند ما را به این توهم برساند که انگار بی‌واسطه با یک واقعیت مواجه شده‌ایم. بلکه واقعیت را با رنگ و لعاب عاطفی و احساس زندگی شخصی خودش تزیین کرده و در برابر ما قرار داده است.»

این منتقد در بخش دیگری از سخنان خود گفت: «در فیلم «عاشق لیلا» ما با پدیده‌ای مواجهیم که می‌توان نام «روایت تاریخ از زاویه‌ی دید پایین» را بر آن گذاشت. تماشاگر در این فیلم و در کنار اثرگذاری بر شخصیت اصلی فیلم، با مرکزیت رخدادی به‌بزرگی انقلاب اسلامی مواجه می‌شود اما این‌بار و برخلاف همیشه انقلاب از دید یک آدم و سرکشی در جزییات زندگی او بازسازی می‌شود.»

در ادامه‌ی این جلسه فرحناز شریفی با اشاره به نقش عامل تخیل در شکل‌گیری فیلم «عاشق لیلا» گفت: «خط اصلی داستان این فیلم واقعی است. پسری در همسایگی ما زندگی می‌کرد که در جریان وقوع انقلاب گم شد و هیچ‌وقت جسد او پیدا نشد. وقتی ساخت این فیلم پیشنهاد شد من شروع کردم به دراماتیزه کردن و پرداخت داستان زندگی این شخصیت که چندان هم مستند نیست. البته عکس‌های شخصی او و مواد تصویری به کار رفته در فیلم مستند است اما من دوست داشتم تخیل را نیز وارد کار کنم. گمان من این است که چنین داستانی حتماً در جریان انقلاب به وقوع پیوسته؛ و این، چیزی‌ نیست که بتوان گفت تخیلی‌ است.»

شریفی افزود: «فیلم‌ها و عکس‌ها مستند و واقعی است اما با استفاده از فوتوشاپ، تصویر شخصیت اصلی ماجرا به تصویر اضافه شده. این داستان می‌توانست برای هرکدام از آدم‌هایی که در آن تصویر حضور دارند اتفاق افتاده باشد. از این نظر فیلم «عاشق لیلا» بیش‌تر یک فیلم داستانی است که داستان آن در یک بستر مستند و واقعی نظیر انقلاب شکل گرفته است.»

شمیم مستقیمی، منتقد جلسه نیز در بخش دیگری از این جلسه با اشاره به عملکرد خودآگاه یا ناخودآگاه فیلم‌سازان در کنترل فیلم خود و گنجاندن آن در قالب یک روایت بزرگ‌تر گفت: «سوال اساسی و دیگری که در کنار هر رخداد تاریخی بزرگ وجود دارد این است ‌که یک فرد مثل ما با همه‌ی مختصات عادی و روزمره‌اش چگونه یک رخداد بزرگ را تجربه می‌کند؟ در فیلم‌ها، استدلال‌ها و مجموعه‌ی علوم انسانی و در آثاری که در خدمت روایت یک رخداد بزرگ‌تر قرار می‌گیرند معمولاً این پرسش نادیده گرفته می‌شود و معمولاً هیچ‌کس نمی‌داند که بر سر افراد، زندگی فردی و جزییات زندگی روزمره‌ی آن‌ها چه آمده است.»

وی افزود: «فیلم «عاشق لیلا» از این جهت جالب توجه است که یک زندگی عادی با تمام مشخصات و جزییات روزمره را به دل یک رخداد بزرگ می‌برد و  از آن عبور می‌دهد. و این یک تلاش برای طرح این پرسش در میان تماشاگرهاست که اگر شما آن‌جا بودید چه می‌کردید؟ و احساسات و عواطف خود را چطور کنترل می‌کردید؟»

مستقیمی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: «نظر شخصی من این است که در این فیلم عکس‌ها و فیلم‌هایی که همیشه از انقلاب دیده‌ و می‌بینیم زبان باز کرده‌اند تا تجربه‌ی تازه‌ای را منتقل کنند. به همین دلیل لاجرم باید به زبان تجربه‌ی انسانی با ما صحبت کنند و رنگی از احساسات و عواطف و اندیشه‌هایی که آدم‌ها در آن دوره داشته‌اند داشته باشند. از این نظر می‌توان گفت فیلم «عاشق لیلا» تجربه‌ی موفقی است و آن را می‌شود در حوزه‌ی مستند تجربی یا شاعرانه جای داد.»

فرحناز شریفی در بخش دیگری از این جلسه و در پاسخ به پرسشی درباره‌ی نحوه‌ی اجرای گفتار متن توسط حسن پورشیرازی گفت: «فکر نمی‌کنم حسن پورشیرازی تا قبل از این فیلم، اجرای گفتار متن یک فیلم مستند را انجام داده باشد. با ایشان در استودیوی ضبط صدا قرار داشتم. وقتی گفتار متن را مطالعه کرد اعلام آمادگی کرد تا وارد اتاق ضبط شده و آن را بخواند. ایشان متن را فقط یک‌بار خواند و نتیجه در همان بار اول، چیزی بود که نیاز به تغییر یا دستکاری نداشت.»

شمیم مستقیمی نیز در پایان این جلسه گفت: «نوع نگاه خاص فیلم‌ساز که در هر دو فیلم هم دیده می‌شود حس مهربانی و شفقت نسبت به آدم‌ها و درک کردن آن‌ها در جای خودشان است؛ به‌گونه‌ای که به آن‌ها هم تریبونی برای زدن حرف خود داده شود.»

وی گفت: فیلم «بیست و یک آگهی استخدام» در فضای منبسطی می‌گذرد که از امکان خندیدن به سوژه و شخصیت‌ها برخوردار است اما از انجام این کار دوری می‌کند؛ و این یک حس شریف، زیبا و انسانی‌ است.»

 

 

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.