سه‌شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۸:۲۴

با فیلم‌های فجر31/ حوض نقاشی

فقرای نجیب و پولدارهای کم طاقت

حوض نقاشی

سینماپرس-گروه نقد/داود زادمهر

زن و شوهری عقب‌مانده، پسری به نام سهیل دارند که در آستانه نوجوانی است. او که به آرامی وارد دوره نوجوانی و حال و هوای خاص آن دوران می شود، تا حدی از حضور در کنار پدر و مادرش در جمع احساس ناراحتی می کند. اما مشکل اینجاست که این مسئله به سختی قابل درک است. سهیل حاضر نیست در خیابان کنار مادرش راه برود، اما اصرار دارد که او را به پارک ببرند، وقتی تکالیف مادرش را تصحیح می کند طوری برخورد می کند که این باور را القاء می کند که مفهوم یک انسان عقب افتاده و تفاوتش با یک انسان سالم را می فهمد و در واقع می تواند مادرش را به عنوان یک عقب افتاده درک کند، اما با این فرض، در ادامه مشخص نیست چرا نمی تواند درک کند که اگر مادرش در پارک تا این حد از دیدن یک چرخ و فلک احساس ترس می کند و نمی خواهد سوار آن شود، دلیل این مسئله همان عقب افتادگی است و او نباید تا این حد در مقابل مادرش بداخلاقی کند.

 

از سویی دیگر کندی و درجا زدن داستان اساسی ترین مشکلی است که فیلم با آن روبروست. حدود چهل دقیقه طول می کشد تا اینکه بالاخره مشکلات پسر و خانواده اش به جایی می رسد که او تصمیم می گیرد دیگر به خانه نیاید. اگر چه که بر مبنای آنچه گفته شد نیز این برخورد از طرف سهیل منطقی به نظر نمی آید.

 

پس از رفتن سهیل از خانه نیز از آنجایی که مشکلی اساسی برای حل شدن و یا مانعی برای برطرف شدن وجود ندارد، تنها وضعیتی که بد است بدتر می شود (خانواده ای جدا از هم که حال مشکل کرایه خانه هم هر روز برایش بزرگتر می شود و در این بین پدر هم بیکار می شود و مجبور به کار سخت تری به عنوان پیک می شود در حالی که مجبور است با پای پیاده به دنبال رساندن محموله هایش باشد و...) و در نهایت فیلم که تا به حال توانسته با هر چه بیشتر تحقیر کردن شخصیتها شاید در وضعیتی شبه هندی بیننده را با آنها همراه کند، خانواده مقابل آنها یعنی خانواده معلم را نیز پله پله به مرز سقوط می کشاند (بیکاری، قرص خوردن پدر، سیگار، همدل نبودن اعضای خانواده و... ) تا در پایانی قابل پیش بینی پسر را متنبه به آغوش خانواده باز گرداند، و همه چیز به خوبی و خوشی تمام شود.

فیلم در صحنه ای تمام می شود که به نظر می آید مشکلات حل شده، ولی نتیجه آن چه به نمایش در می آید این مسئله را نیز به ذهن متبادر می کند؛ اگر فردا پسر دوست دیگری پیدا کند که آنها واقعا خانواده سالمی داشته باشند، آیا همه چیز از اول آغاز نمی شود؟ فیلم به جای تراشیدن دلایلی برای بالا بردن خانواده سهیل، با دلایلی کلیشه ای رقیب را پایین می کشد و همه اینها در کنار تصورات سهیل که به سادگی قابل تغییر است باعث می شود که فکر کنیم آیا تمام مشکلات سهیل، یک لجبازی کودکانه نیست؟

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.