شنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۴ - ۱۰:۰۳

آئین بزرگداشت زنده‌یاد «مهدی مسعودشاهی» برگزار شد؛

حمیدی‌مقدم: وامدار آن نگاه ژرف و رو به جلوی آقای «مسعودشاهی» هستیم

سومین روز جشنواره سینما حقیقت 1404

سینماپرس: آئین بزرگداشت زنده‌یاد «مهدی مسعودشاهی» در روزجمعه ۲۱ آذرماه و در حاشیه سومین روز از برگزاری نوزدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران «سینما حقیقت» و با حضور «محمد حمیدی‌مقدم» مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند و دبیر این دوره از جشنواره جمعی دیگر از مدیران فرهنگی و همکاران این هنرمند مدیر فرهنگی فقید در محل «پردیس سینمایی ملت» برگزار شد.

به گزارش سینماپرس، مراسم بزرگداشت مرحوم مهدی مسعودشاهی بعدازظهر امروز جمعه (۲۱ آذرماه) در پردیس ملت برگزار شد.

وامدار آن نگاه ژرف و رو به جلوی آقای مسعودشاهی هستیم

محمد حمیدی‌مقدم، دبیر جشنواره سینماحقیقت، در آغاز این مراسم، با خوشامدگویی به حاضران و تسلیت به خانواده آن مرحوم، نقش بی‌بدیل او را در پایه‌گذاری سینمای مستند و تجربی ایران یادآور شد.

وی با اشاره به همزمانی این مراسم با «نوزدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران سینما حقیقت»، گفت: امروز با افتخار می‌توانیم جشنواره بین‌المللی سینماحقیقت را برگزار کنیم. به نظر من، ما وامدار آن نگاه ژرف و رو به جلوی آقای مسعودشاهی هستیم. هنرمندانی که در مجموعه مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی همراهی کردند، کمک کردند این راه به سوی سینمای متعالی ایران گشوده شود.

وی با قدردانی از زنده‌یاد مسعودشاهی افزود: کمی بیش از ۴۰ سال از تأسیس مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی می‌گذرد. اگر امروز اینجا ایستاده‌ایم، به پاس تلاش‌ها و نگاه آینده‌ساز ایشان است. آقای مسعودشاهی، بسیار از شما سپاسگزاریم.

میراث مدیریتی مسعودشاهی در بستر سینمای تجربی تداوم دارد

در ادامه این‌ مراسم یکی از همکاران قدیمی وی، هوشنگ صدفی، با بیان خاطراتی از چهل سال همکاری، به تبیین ویژگی‌های این مدیر فرهنگی پرداخت.

وی با اشاره به آغاز همکاری خود با مسعودشاهی در سال ۱۳۶۴ در «سینمای تجربی»، گفت: اولین بار بود که با یک مدیر فرهنگی بعد از مرکز آموزش مواجه می‌شدیم. مرکزی که ما را تربیت کرده بود که تقریباً بعد از سینمای پس از انقلاب اسلامی بتوانیم نقش‌آفرینی کنیم.

صدفی با اشاره به رویکرد متفاوت مسعودشاهی در انتخاب نیرو خاطرنشان کرد: در شرایط موجود اغلب مدیران دوست دارند تعداد نیروهایشان بیشتر باشد. اما ایشان دقیقاً سینمای تجربی را با هشت نفر شروع کرد. یک مدیر و هفت نفر دیگر.

وی در ادامه به برخی ویژگی‌های مسعودشاهی اشاره کرد و گفت: او به دنبال جوان‌گرایی بود، آقای مسعود شاهی واقعاً به جوانان علاقه وافری داشتند و فرصت و میدان را به آنان می‌دادند که بتوانند نقش‌آفرینی کنند. هیچ‌وقت تعارض منافع نداشت و در طول مدت همکاری، هیچ‌گاه ندیدم ایشان منافع خود را در مسائل کاری تقدم بدهد.

صدفی ابراز کرد: ایشان ارتباط ساده و صریح داشت، درهای دفتر ایشان همیشه به روی همکاران و جوانان علاقه‌مند باز بود. سخت‌کوشی و نظم دیگر ویژگی ایشان بود، اولین نفری بود که وارد مجموعه می‌شد و آخرین نفری بود که از آنجا خارج می‌شد.

وی تصریح کرد: تقوا و پرهیزکاری جزو ویژگی‌های مهم ایشان بود، به رغم نقدهایی که از سوی سینماگران مطرح می‌شد، هیچ‌گاه غیبت دوستان را نمی‌پذیرفت و در مقابلش موضع می‌گرفت. انسان‌دوستی ایشان زبانزد بود و برای ایشان انسان مهم بود. برای جوانان با تفکرات و تیپ‌های مختلف شرایط فعالیت فراهم می‌کرد.

صدفی بیان کرد: آن مرحوم مدیریت مشارکتی داشت، در تصمیم‌گیری‌ها، نظرات کارشناسان را ملاک قرار می‌داد و عقیده‌ای را تحمیل نمی‌کرد. ایشان تواضع و فروتنی داشت و اهل تبلیغ و خودنمایی نبود. در سال ۱۳۷۸ داور بین‌المللی جشنواره انسی فرانسه در زمینه پویانمایی بود، اما این موضوع را انعکاس نداده بود.

وی در پایان با تأکید بر تأثیر ماندگار مسعودشاهی، گفت: ارتباط صمیمی ایشان با کارکنان باعث شده حتی بعد از سال‌ها، میراث مدیریتی وی در بستر سینمای تجربی تداوم داشته باشد.

مسعودشاهی ساختارهای جدیدی را برای سینمای ایران فراهم آورد

در ادامه مراسم نکوداشت زنده‌یاد مهدی مسعودشاهی، رسول بابارضا از دیگر دوستان و همکاران قدیمی وی، به بیان خصایص مدیریتی و هنری این چهره فرهنگی پرداخت.

او با تأکید بر جنبه عملگرایانه مسعودشاهی گفت: ای کاش بشود هنرگردانی و تصویرگری فرهنگی را در عمل زیست. اگر خلاقیت را ارائه ایده‌های ناب تعریف کنیم، الحق که آقای مسعودشاهی این ایده‌های ناب را تبدیل به عمل و نتیجه می‌کرد. در واقع نوآورانه و این نوآوری خاص ایشان در مباحث مدیریت فرهنگی بود.

بابارضا به نقش بنیانگذارانه مسعودشاهی اشاره کرد و گفت: آقای مسعودشاهی علاوه بر بنیانگذاری در ساخت و ایجاد سازمان‌های کارآمد، ساختارهای جدیدی را برای سینمای ایران فراهم آورد.

وی فلسفه مدیریتی مسعودشاهی را این‌گونه تشریح کرد: او از درگیر کردن حداکثر توان سازمانش برای کنترل کمی و کیفی تولید پرهیز می‌کرد و به ساخت بستر برای تولید حداکثر وقت و منابع می‌گذاشت. او همواره فضا می‌ساخت تا دیگران جهان داستان و جهان فیلم و اثر هنری خود را بسازند.

به گفته بابارضا، مسعودشاهی با ایجاد فرصت، هنرمند را از مجری صرف دستورالعمل به موجودی خلاق تبدیل می‌کرد. او با ایجاد فرصت و امکان در یک فرایند هنر، شرایطی فراهم می‌کرد تا هنرمندان و فیلم‌سازان نه فقط مجری سیاست در دستورالعمل‌ها باشند بلکه هنرمند طی یک فرایند تبدیل به فاعل خلاق می‌شد و پروژه و ایده فیلم‌ساز شکل می‌گرفت و به نتیجه می‌رسید.

بابارضا در بخش دیگری از سخنان خود به باورهای قلبی مسعودشاهی اشاره کرد و افزود: مهدی مسعودشاهی فردی ولایتمدار، معتقد و متعهد با ارادت خاص به حضرت فاطمه زهرا (س) و به معنای واقعی، باورمند و معتقد قلبی به مقام معظم رهبری بود.

وی به خاطرات مسعودشاهی از ملاقات با رهبری و تأیید ایده مدیریتی وی از جانب ایشان اشاره کرد.

این سخنران در پایان، با نقدی ضمنی به برخی شیوه‌های رایج جدید در برخورد با هنرمندان، سبک مسعودشاهی را ستود و گفت: مهدی مسعودشاهی اهل مفاهمه با هنرمندان و فیلم‌سازان بود.

پایه‌های کار مسعودشاهی بر کشف و پرورش جوانان بود

ارد عطارپور، کارگردان و تهیه‌کننده مستند، در ادامه مراسم نکوداشت زنده‌یاد مهدی مسعودشاهی، با بیان خاطراتی از نحوه مدیریت و دغدغه‌های این چهره فرهنگی، تصویری ملموس و انسانی از او ترسیم کرد.

عطارپور با اشاره به فضای کاری غیررسمی و بی‌منیت مسعودشاهی گفت: آقای مسعودشاهی مدیرِی بود که از منیت خودش گذشته بود. در مرکزی که دوستان اشاره کردند، او حتی اتاق جداگانه‌ای نداشت؛ فقط یک سالن و یک میز گرد بود.

وی افزود: حتی گاهی فیلمسازان تازه‌وارد، مسعودشاهی را نمی‌شناختند و از او به عنوان منشی کمک می‌خواستند تا درخواست خود را بنویسند.

وی با بیان دو مثال عینی، به روحیه کشف و حمایت مسعودشاهی از استعدادهای غیرمتعارف پرداخت و گفت: خاطرم هست پسر جوانی یک اثر خام دستانه انیماتوری اما تأثیرگذار درباره «بمباران هوایی تهران» ساخته بود. مسعودشاهی از این کار تجربی و عجیب حمایت کرد.

عطارپور اشاره کرد که این نوجوان بعدها به انگلستان رفت و اکنون از اساتید برجسته دانشگاه‌های معروف است.

این‌ کارگردان در مورد شهرام شیرزادی و پیدا کردن این استعداد یادآور شد: یک روز یک ‌نامه همکاری از یک نوجوان به مرکز آمد و آقای مسعودشاهی با دیدن نامه‌ای از یک علاقمند به انیمیشن، شخصاً از من خواست برای پیدا کردن او به یک «هنرستان ناشنوایان» برویم و این فرد را که مشکلی در شنوایی داشت، پیدا و دعوت به کار کنیم. شیرزادی بعدها به یکی از چهره‌های تأثیرگذار انیمیشن ایران تبدیل شد.

عطارپور با اشاره به ویژگی مسعودشاهی که همواره پیگیر سرنوشت هنرمندانی بود که با آنها کار کرده بود، تصریح کرد: همیشه نگران بچه‌هایی بود که رشد کرده بودند و می‌خواستند افق‌های جدیدی را درک کنند.

او از فرهاد مهرانفر و آقای مرتضی‌وند نام برد که مسعودشاهی مسیر حرفه‌ای آنان را پیگیری می‌کرد.

عطارپور تاثیرگذارترین خاطره خود را از آخرین روزهای زندگی مسعودشاهی روایت کرد و گفت: زمانی که مسعودشاهی در بستر بیماری بود و پس از سکته مغزی به سختی تکلم می‌کرد، به بیمارستان رفتم و ایشان با شرایط سخت از من خواست به خانم سوهانی و آقای ملایمی (برندگان اولین اسکار برای انیمیشن کوتاه ایرانی) تبریک بگویم.

وی در پایان با تأکید بر این که مسعودشاهی «حتی در حالتی که با مرگ مبارزه می‌کرد، به فکر بچه‌هایی بود که با آنها کار کرده»، او را مدیر و بنیان‌گذاری توصیف کرد که پایه‌های کارش را بر کشف و پرورش جوانان گذاشت.

وی اشاره کرد که همین روحیه است که باعث شده «نوزدهمین دوره جشنواره حقیقت با این شکوه در حال برگزاری» باشد.

تاکید مسعودشاهی بر لزوم بازگویی و گفت‌وگو درباره‌ تجربیات هنری فیلم‌سازی و مدیریت سینما

در ادامه مراسم مسعود سفلایی معاون هنر و تجربه و انیمیشن مرکز گسترش، پیام محمد فرنورد عکاس برجسته ایرانی را در مورد زنده‌یاد مسعودشاهی قرائت کرد.

متن این پیام بدین شرح است:

«آخرین نکته‌ای که از مرحوم مهدی مسعودشاهی به یاد دارم، تأکید ایشان در جمع دوستان بر لزوم بازگویی و گفت‌وگو درباره‌ی تجربیات هنری فیلم‌سازی و مدیریت در حوزه سینمای کشور بود؛ تجربیاتی که خود آن مرحوم و هر یک از دوستان هم‌دوره در سال‌های پس از انقلاب داشته‌اند. متأسفانه برخی ملاحظات، اختلاف دیدگاه‌ها و سلیقه‌ها مانع از بازگو شدن صادقانه این سوابق شده است. شاید امروز که ایشان در میان ما نیستند، ضرورت این گفت‌وگو بیش از پیش احساس شود.

این تجربیات می‌تواند از طریق گفت‌وگو تکمیل و به نسل‌های بعد منتقل گردد. بسیاری از دوستان که از سال ۵۸ برای فراگیری رمز و راز سینما و هنرهای تصویری گرد هم آمده بودند، قصد داشتند پس از آموختن فنون، منشأ تحولی جدی در فیلم‌سازی و تولید آثار بصری و نمایشی کشور باشند. گفت‌وگوی مورد نظر، ناظر به همان هدف اولیه است.

امروز هرچند شاهد برخی توفیقات در این مسیر هستیم، اما گفت‌وگو درباره علل ناکامی‌ها و عدم تحقق کامل آن آرمان‌ها می‌تواند راهگشا باشد. نکته‌ای که مرحوم مسعودشاهی در جمع مطرح کردند و در گفت‌وگوی خصوصی پس از آن نیز بر آن تأکید داشتند، این بود: در آغاز، تصورمان این بود که صرفاً با یادگیری فنون - از فیلم‌نامه‌نویسی و دکوپاژ تا تصویربرداری و مونتاژ - می‌توان فیلم‌ساز شد. هرچند آموختن این اصول ضروری است، ولی تحول عمیقی که در ابتدا آرزویش را داشتیم، به این سادگی ممکن نبود.

اکنون برای بسیاری از ما روشن است که سینما به عنوان هنر هفتم، تنها در فراگیری تکنیک‌ها خلاصه نمی‌شود. آنچه اثر سینمایی را درخور و تأثیرگذار می‌سازد، اشراف سازنده به سیر هنرها - به ویژه هنر نمایش - و آگاهی از وضع فرهنگ و تفکر در جهان، همراه با تعهدی راستین برای تحقق ایده‌هاست. اگر در ابتدا بیشتر بر فنون متمرکز بودیم و از تحلیل عمیق آثار غافل می‌ماندیم، به تدریج درمی‌یابیم که باید به تاریخ هنر و جریان‌های فکری در سینما توجهی ژرف داشته باشیم.

در پایان، برای روح پرفتوح مرحوم مسعودشاهی آمرزش الهی و برای خانواده‌ی محترم و همه دوستان صبر و سلامتی آرزومندم.
با احترام،
فرنود»

نقش فیلم‌های مستند در جلب کمک‌های مردمی برای بازسازی روستاها و پشتیبانی از جنگ

پس از آن در ادامه مراسم نکوداشت زنده‌یاد «مهدی مسعودشاهی»، محمدعلی حسین‌نژاد از مدیران سابق مرکز گسترش، با بیان خاطراتی از دوران همکاری و تأکید بر شرایط دشوار فعالیت‌های فرهنگی در دهه ۶۰، به واکاری بخشی کمتر گفته شده از زندگی این مدیر پیشکسوت پرداخت.

حسین‌نژاد با اشاره به صحبت‌های پیشین درباره نوآوری‌ها و زحمات مسعودشاهی، بر جنبه مغفولی از زندگی او تأکید کرد: همه از تلاش‌های مسعودشاهی سخن گفتند اما گفته نشد ایشان در چه شرایطی این کارها را انجام می‌داد. اصلاً این‌طور نبود که همه چیز آماده باشد و ایشان در راحتی و آزادی کامل اقدام کنند.

حسین‌نژاد با مرور خاطرات خود از همکاری در «جهاد سازندگی» و نقش فیلم‌های مستند در جلب کمک‌های مردمی برای بازسازی روستاها و پشتیبانی از جنگ، به نقطه آغاز آشنایی خود با «سینمای تجربی» و نقش مسعودشاهی در گشودن درهای سینمای حرفه‌ای به روی نیروهای جوان اشاره کرد. او مثالی از فیلم «در کوچه‌های عشق» را ذکر کرد که حاصل این حمایت بود.

وی به صراحت به فضای ضدسینمایی آن دوران پرداخت و گفت: تلاش‌های مسعودشاهی در شرایطی بود که در آن زمان عده‌ای سینما را حرام می‌دانستند، فیلم‌سازی را جرم می‌شمردند و می‌خواستند سینما را جمع کنند.

او افزود: پس شما تصور کنید در زمانی، عده‌ای که صاحب قدرت – چه سیاسی و چه ایدئولوژیک – بودند، در پی این بودند که اساساً در اسلام نباید سینما باشد. در چنان شرایط سختی بود که گاهی مسئولین و فعالان سینمایی تحت فشارهای زیاد بودند. ایشان در آن شرایط اقدامات خیلی اساسی کرد.

حسین‌نژاد از آخرین دیدار و گفت‌وگوی خود با مسعودشاهی درباره وضعیت نامناسب مدیریت نوآور و زمان‌شناس در سینمای امروز گفت.

به گفته وی، آنها به این نتیجه مشترک رسیدند که «سینمای ایران اگر بخواهد ادامه پیدا کند، ماندگار باشد و به اقتدار بازگردد، یکی از راهکارها «جهانی کردن سینمای ایران» است.»

او تأکید کرد: منظور جهانی کردن، نه با خارجی‌ها فیلم ساختن، بلکه با پشتوانه فرهنگ، تمدن و ارزش‌های ایرانی است. اگر سینما به این مفاهیم بپردازد و با بیانی اصیل بتواند نقش جهانی بازی کند.

حسین‌نژاد در پایان با ابراز امیدواری به بحث درباره این ایده در کارگاه‌های جشنواره، خطاب به حضار گفت: «امیدوارم همه دوستان همت کنند تا این ایده به نتیجه عملی برسد.»

او با بیان اینکه امید چندانی به سیستم‌های دولتی ندارد، از اهالی سینما خواست تا خود با همت و نوآوری، همان مسیر نهادسازی و طراحی ساختارهای جدیدی را ادامه دهند که مسعودشاهی در زمان خود آغاز کرد.

«قهرمانی واقعی» در سینمای حقیقت زندگی

در ادامه مراسم نکوداشت زنده‌یاد مهدی مسعودشاهی، عطیه مسعودشاهی، دختر وی، با بیانی احساسی و استعاری، پدر را نه تنها الگوی زندگی خود، بلکه «قهرمانی واقعی» در سینمای حقیقت زندگی توصیف کرد که روایت او را مستندسازان این مراسم به تصویر کشیدند.

وی سخن را با قدردانی از حاضران و دوستان قدیمی پدر آغاز کرد و گفت: قدردان حضورتان هستم. مردی که برای من نه تنها یک پدر، که در تمامی لحظات زندگی الگو و استاد بود. او این را ارزشمندترین میراث پدر دانست.

عطیه مسعودشاهی با ایجاد تمایز میان سینمای داستانی و مستند، پدر را در زمره «قهرمان‌های واقعی» قرار داد که سینمای حقیقت به دنبال آن است.

وی با ابراز تأسف از این که نسل جوان امروز درگیر قهرمانان غیرواقعی سینماست، گفت: ما چه قهرمان‌های حقیقی، زلال و شفافی داریم که آن‌طور که شما روایت کردید، مهدی مسعودشاهی بود.

او خاطرنشان کرد: من شهادت می‌دهم همه آن چیزهایی که در مورد مهدی مسعودشاهی گفتید، در مورد پدر من در خانه صادق بود: همین‌قدر زلال، همین‌قدر حامی، همین‌قدر دغدغه‌مند مردم و جامعه.

دختر مسعودشاهی، خط‌ پررنگ شخصیت پدر را «باور به اعتقادات و ایمان و ایدئولوژی» عنوان کرد.

او به نمونه‌های عینی این باور اشاره کرد و گفت: پدرم از ادامه تحصیل در سوئیس پس از انقلاب انصراف داد، تنها به خاطر احساس عدم امکان تحقق باورهایش در آنجا. برای او سینما به مثابه مسجد بود، نگاه ابزاری قدرتمند به سینما برای تبلیغ باورها، به گونه‌ای که مجله [سینمایی] برای او حکم مسجد داشت.

دختر مسعودشاهی بیان کرد: پیروی از نگاه حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری نسبت به سینما در روزگاری که حمایت از سینما برای بسیاری قابل درک نبود جزو برنامه‌های پدرم بود.

وی از دیگر ویژگی‌های پدر به «شنوای محض بودن» برای نظرات مخالف و موافق، و باور به «دادن فرصت به انسان‌ها برای آنچه می‌خواهند باشند» یاد کرد.

او پدر را دارای «نگاه سیستمی، جهادی، علمی و تکنیکی» دانست که تا آخرین لحظه بر باورهایش ایستادگی کرد.

عطیه مسعودشاهی به حضور پدر در جشنواره «سینماحقیقت» در سال گذشته، با وجود از دست‌دادن بینایی، اشاره کرد و گفت: پیام این حضور «امید» بود، امید داشتن به سینمای حقیقت و روایتگری صادقانه مستندسازان ایران برای خدمت به مردم و اعتلای فرهنگ این کشور.

قرائت وصیت‌نامه مسعودشاهی برای اولین بار

در پایان و به عنوان نقطه عطف صحبت‌ها، وی از مادرش دعوت کرد تا بخشی از وصیت‌نامه پدر را که تاکنون در هیچ رسانه‌ای منتشر نشده، قرائت کند.

همسر زنده‌یاد مسعودشاهی در ادامه بر روی صحنه حاضر شد و گفت: بر خودم و خانواده عزیزم واجب می‌دانم که قدردان همه محبت‌های شما در این مدت ۹ ماه باشم. این وصیت‌نامه را می‌خوانم که در سال ۹۰، در اوج حمله داعش به عتبات، زمانی که ایشان برای اولین بار عازم این سفر شدند، نوشته شده است.

متن وصیت‌نامه مهدی مسعودشاهی به این شرح است:

«به نام تعالی

پس از حمد و ستایش خداوند رحمان و رحیم، و اقرار به وحدانیت حق تعالی و اقرار به رسالت پیامبر و ولایت علی علیه‌السلام و ائمه طاهرین و مهدی صاحب‌الزمان و از سلاله پاک ائمه، و خامنه‌ای عزیز نایب برحقش که خداوند او را حفظ کند.

در این حساسیت زمانی، که شوق سفر به دیار ارباب را با دلهره، روز را شب می‌کند، در انتظار وفای به عهد آنهایی هستم که مرا در کنار خود بپذیرند. و من در این سفر به آرزویم یعنی شهادت برسم.

می‌ترسم از ادامه راه، که چه سخت شده زندگی؛ که همه چیز آن در حال وارونگی است و دیگر قول‌ها و عمل‌ها با هم یکی نیست. چقدر می‌ترسم از اینکه زندگی در راستای حیات و ممات محمد و آل او نباشد.

اقرار می‌کنم که هیچ چیز را برای خودم نخواسته‌ام و با کسی مقابله نکردم، مگر معاندین. خیرخواه مردم بودم و به نظام اسلامی و اهداف و تعالی آن دل بستم و در حد توان برای آن کوشیدم. نگاهم به دنیا به عنوان مزرعه آخرت بود و کارم را عاشقانه برای خدا انجام دادم که انشاالله مورد رضای حق و مردم کشورم بوده باشد.

از هیچ‌کس توقعی نداشته و ندارم و پروازم را مدیون دعاهای عزیزانم و مردم می‌دانم. بین زندگی و مرگم تفاوت نیست؛ همیشه آماده رفتن بودم. دل به مال دنیا نبستم، اما خداوند همیشه همه چیز را فراهم کرد. دل به پست و مقام نداشتم و هر کجا که بهتر و بیشتر می‌توانستم کار کنم، آنجا بودم.

راضی‌ام به رضای خدا و او را شاکرم. خداوند عاقبت همه، از جمله این حقیر، را ختم به خیر کند.

والسلام
مهدی مسعودشاهی
۱۲/۱۰/۱۳۹۰»

در پایان این مراسم با حضور فخرالدین انوار، محمدرضا جعفری جلوه، ارد عطارپور، رسول بابارضا، برادر مرحوم مسعودشاهی و... نشان فیروزه جشنواره سینماحقیقت توسط محمد حمیدی‌مقدم به همسر آن زنده‌یاد اهدا شد.

نوزدهمین جشنواره بین‌المللی سینماحقیقت از ۱۹ تا ۲۵ آذر در پردیس سینمایی ملت در حال برگزاری است.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.