یکشنبه ۱۱ آبان ۱۴۰۴ - ۱۰:۳۴

کارگردان فیلم کوتاه «دیدار با مرد لخت» در گفتگو با «سینماپرس» مطرح کرد:

فضای «سینمای کوتاه» به سمت نوعی «فرمالیسم افراطی» رفته/ «محتوا» دیگر اولویت ندارد/ همه دوست دارند «ظاهر» کارشان را «زیبا» و «چشم‌نواز» نشان دهند

محمدرضا یاری کیا

سینماپرس: «محمدرضا یاری کیا» با بیان این مطلب که اگر قرار است هویت ایرانی در سینمای کوتاه تقویت شود، بهترین راهش همین اقتباس از متون ادبی داخلی است؛ گقت: ما در شاهنامه‌ی فردوسی به تنهایی ده‌ها قصه‌ی حماسی داریم که می‌توانند پایه‌ی آثار مدرن و پرمغز سینمایی باشند. مهم این است که فیلم‌ساز بداند از کجا شروع کند و چطور روایت را از ادبیات به تصویر منتقل کند.

کارگردان فیلم کوتاه «دیدار با مرد لخت» به عنوان یکی از فیلم‌های حاضر در بخش فیلم‌های اقتباسی چهل و دومین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران در گفت و گو با خبرنگار سینماپرس؛ با اشاره به ضرورت اقتباس در سینمای کوتاه اظهار داشت: در مورد اقتباس در سینمای کوتاه، به نظرم این مسئله فقط محدود به سینمای کوتاه نیست؛ بلکه در سینمای بلند ایران هم همین مشکل را داریم. در حالی که ما گنجینه‌ی عظیمی از داستان‌ها و منابع اقتباس در اختیار داریم چه در ادبیات فارسی و چه در ادبیات جهان اما کمتر به سراغشان می‌رویم.

وی تاکید کرد: شاید یکی از دلایل این مسئله این باشد که بسیاری از فیلمنامه‌نویس‌های ما، داستان را جدا از تصویر می‌بینند. یعنی هنوز نتوانسته‌اند آن خط روایی و ساختار داستانی که در یک متن ادبی وجود دارد را به زبان سینما ترجمه کنند.

او ادامه داد: برای مثال، در رمان می‌خوانیم: «جرقه‌ای در ذهنش زد». ما در ادبیات می‌فهمیم که شخصیت به فکر تازه‌ای رسیده، اما در سینما چطور باید این را نشان داد؟ این همان حلقه‌ی واسطی است که اغلب گم می‌شود؛ یعنی ناتوانی در تبدیل ادبیات به تصویر. این فقط یک مثال ساده است، اما ریشه‌ی مسئله همین است.

یاری کیا در مورد ظرفیت های ویژه ادبیات فارسی برای اقتباس در سینمای کوتاه بیان کرد: واقعاً ادبیات ما بسیار غنی است. از دل همین ادبیات می‌شود بی‌نهایت فیلم ساخت؛ آثار نویسندگانی مثل چوبک، صمد بهرنگی، هوشنگ گلشیری یا حتی متون کلاسیکی چون شاهنامه، پر از ایده‌های اقتباسی‌اند. یعنی فیلم‌سازان ما به‌راحتی می‌توانند از این منابع الهام بگیرند، بدون اینکه نیازی به سراغ آثار خارجی باشد.

او ادامه داد: اما در عمل می‌بینیم که بیشتر اقتباس‌های انجام‌شده، به‌ویژه در بخش داستانی و فیلم کوتاه، از آثار خارجی است. حتی کار خود من هم اقتباسی از یک نمایش‌نامه‌ی خارجی بود. دلیلش شاید این باشد که فیلم‌سازها در مواجهه با ادبیات ایرانی احساس سختی یا محدودیت می‌کنند؛ در حالی که با آثار خارجی احساس آزادی و راحتی بیشتری دارند.

کارگردان فیلم کوتاه «یک راش دروغ» با اشاره به کم رنگ شدن هویت ایرانی در سینمای کوتاه کشور تصریح نمود: در مورد هویت ایرانی در فیلم کوتاه هم باید بگویم بله، تا حدی زیر سؤال رفته است. نه اینکه ذاتاً بد باشد، اما فضای فیلم کوتاه به شکلی شده که فیلم‌سازان راحت‌تر می‌توانند سراغ داستان‌های خارجی بروند و اقتباس‌هایی با زمینه‌ی جهانی انجام دهند. البته من شخصاً معتقدم این مسئله مرزبندی سفت و سختی ندارد. شما وقتی ادبیات می‌خوانید، از داستایوفسکی و تولستوی لذت می‌برید، همان‌طور که از صمد بهرنگی و چوبک هم لذت می‌برید. مهم، زاویه‌ی نگاه و سلیقه‌ی فیلم‌ساز است.

وی متذکر شد: با این حال، اگر قرار است هویت ایرانی در سینمای کوتاه تقویت شود، بهترین راهش همین اقتباس از متون ادبی داخلی است. ما در شاهنامه‌ی فردوسی به تنهایی ده‌ها قصه‌ی حماسی داریم که می‌توانند پایه‌ی آثار مدرن و پرمغز سینمایی باشند. مهم این است که فیلم‌ساز بداند از کجا شروع کند و چطور روایت را از ادبیات به تصویر منتقل کند.

یاری کیا همچنین در خصوص چالش های فیلم سازی در این گونه سینمایی اظهار داشت: فکر می‌کنم بزرگ‌ترین چالشی که بچه‌های فیلم‌ساز امروز با آن روبه‌رو هستند، با توجه به مشکلات اقتصادی که کل جامعه درگیرش است، مسئله‌ی هزینه‌هاست. یعنی وقتی یک فیلم‌نامه به ذهنشان می‌رسد و می‌خواهند آن را بسازند، طبیعتاً به یک حداقل امکانات تولید نیاز دارند؛ پروداکشنی که حتی در ساده‌ترین حالت هم هزینه می‌طلبد.

وی افزود: حالا یا باید کار را مستقل بسازند یعنی کارگردان خودش نقش تهیه‌کننده را هم بر عهده بگیرد و هزینه‌ها را تأمین کند یا باید با سازمان‌ها همکاری کند، که آن هم محدودیت‌های خودش را دارد. سازمان‌ها بودجه‌ی محدودی دارند و معمولاً طبق سیاست‌ها و شرایط مشخصی عمل می‌کنند. به نظرم، بزرگ‌ترین چالش این روزهای سینمای کوتاه، دقیقاً تأمین مالی و هزینه‌های تولید است.

این سینماگر تصریح نمود: در مورد اینکه آیا هزینه‌ها منطقی بالا رفته‌اند یا نه، باید بگویم هم بله و هم نه. یعنی ما با موقعیت‌های نسبی روبه‌رو هستیم. گاهی برای یک پروژه رقم‌هایی اعلام می‌شود که واقعاً با خروجی اثر هم‌خوانی ندارد؛ یعنی کار به اندازه‌ی آن مبلغ ارزش تولیدی ندارد. اما در مقابل، در بعضی پروژه‌ها هزینه‌ها منطقی‌تر است.

وی افزود: اگر بخواهم جمع‌بندی کنم، هزینه‌های پشت صحنه معمولاً منطقی‌تر است از هزینه‌های جلوی صحنه. در واقع، بازیگران و چهره‌های ویترین سینما گاهی دستمزدهایی می‌گیرند که غیرمنطقی به نظر می‌رسد، اما عوامل فنی پشت دوربین معمولاً در محدوده‌ی معقول‌تری کار می‌کنند.

یاری کیا با بیان این مطلب که به نظر من سینمای کوتاه اساساً تعریف خاص خودش را دارد. قرار نیست در آن همه‌چیز کامل و بی‌نقص باشد؛ متذکر شد: قرار است با امکانات محدود، حرفی زده شود. اما متأسفانه این مفهوم در حال فراموش شدن است. سینمای کوتاه به‌شدت فرم‌گرا شده و محتوا دیگر اولویت ندارد. در بسیاری از فیلم‌هایی که اخیراً دیده‌ام، بیش از آنکه محتوا برجسته باشد، فرم و جلوه‌ی بصری در مرکز توجه است. انگار فیلم‌بردار، طراح صحنه و لباس بیش از نویسنده یا کارگردان به چشم می‌آیند.

«محمدرضا یاری کیا» در پایان این گفت و گو خاطرنشان ساخت: شاید دلیل این اتفاق این باشد که فضای سینمای کوتاه به سمت نوعی فرمالیسم افراطی رفته؛ همه دوست دارند ظاهر کارشان را زیبا و چشم‌نواز نشان دهند. البته مطمئن نیستم این روند الزاماً آگاهانه باشد، اما به نظر می‌رسد کم‌کم محتوا در حال فراموش شدن است. شاید هم طبیعی باشد؛ وقتی همه به یک بخش یعنی فرم توجه می‌کنند، ناخودآگاه فیلم‌سازان جوان هم به همان سمت کشیده می‌شوند.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.