کارگردان فیلم کوتاه «بیست و یک» به عنوان یکی از فیلمهای حاضر در بخش ملی چهل و دومین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران در گفت و گو با خبرنگار سینماپرس با اشاره به اسلوب و اصول ورود به سینمای کوتاه اظهار داشت: فیلم کوتاه، گرچه یک مدیوم مستقل است، اما خودش مسیری دارد که میتوان آن را به یک قیف تشبیه کرد؛ سرِ قیف و تهِ قیف دارد. یعنی فیلمساز باید مسیر را از ابتدا تا انتها طی کند. سرِ قیف چیست؟ این است که یاد بگیری اساساً چه چیزی یک فیلم را برنده میکند و آن چیزی نیست جز خلاقیت.
وی افزود: باید بتوانی بدون تیم حرفهای، تنها با چند دوست و یک دوربین ساده، تجربه کنی، میزانسن را بفهمی، دکوپاژ را یاد بگیری، بازی را درک کنی و اندازهها را پیدا کنی؛ بدون اینکه درگیر استرس سرمایه یا مسائل مالی شوی. فیلم کوتاه برای این است که یاد بگیری، نه اینکه بلد نبودنهایت را با پول و ابزار و عوامل حرفهای پنهان کنی.
او ادامه داد: فیلمساز باید از همین مرحله شروع کند، با امکانات محدود و انگیزه زیاد. این همان سر قیف است. اما ته قیف کجاست؟ آنجاست که پیش از ورود به فضای حرفهای، باید سطوح حرفهایتر تولید را تجربه کرده باشی؛ یعنی یاد بگیری مدیریت سرمایه چیست، مدیریت ریسک چگونه است، همکاری با عوامل حرفهای و بازیگران مطرح چه اقتضائاتی دارد، چطور باید با تهیهکننده کار کرد، بازاریابی فیلم یعنی چه و چگونه باید استرس و فشارهای حرفهای فیلمسازی را تحمل کرد.
کارگردان فیلم های کوتاه «روز خداحافظی» و «۲۱روز» با بیان این مطلب که مسیر فیلمسازی یک روند تدریجی است و نباید جای مراحل آن را عوض کرد؛ تصریح کرد: بعضی از فیلمسازان جوان متأسفانه میخواهند میانبر بزنند و از همان ابتدا وارد مرحله نهایی قیف شوند؛ در حالی که این شتاب به ضرر خودشان تمام میشود. قیفی که من از آن صحبت میکنم، در ابتدا بسیار گشاد است، اما هرچه پیشتر میروی تنگتر میشود. هر خطایی که در این مسیر رخ دهد، ممکن است فیلمساز را از گردونه حذف کند.
وی افزود: بسیاری از افراد از دانشکدهها، آموزشگاهها یا انجمن سینمای جوان کار خود را آغاز میکنند، اما در نهایت کمتر از یکدهم درصد از آنها وارد سینمای حرفهای میشوند. هر اشتباه، هر عجله و هر «زرنگبازی» در این مسیر میتواند به حذف شدن بینجامد.
رنجبر در مورد چالش افول فیلمنامه در سینمای کوتاه بیان کرد: در مورد فیلمنامه نیز باید گفت، بخش آموزشی آن تنها بخشی از ماجراست. آموزش ساختار فیلمنامهنویسی، نه فقط در ایران بلکه در تمام دنیا، هنوز دقیق و نظاممند نیست.
وی یادآور شد: اما مهمتر از آن، بخشی از فیلمنامه وجود دارد که اصولاً آموزشدادنی نیست. فیلمنامه، مانند هر مدیوم هنری دیگر، از جایی میآید که شعر میآید از درون، از جوشش. و این جوشش در همه وجود ندارد.
«فرزاد رنجبر» در پایان این گفت و گو خاطرنشان ساخت: وقتی فیلمنامه خوب نداشته باشی، ناچار میشوی به «جنگولکبازی» و ظواهر تکیه کنی. هرقدر متن ضعیفتر باشد، کارگردان مجبور است کمبودش را با جلوهها و حرکات بصری جبران کند. اما وقتی فیلمنامه قوی باشد، همه چیز به سمت سادگی میرود؛ قصه خودش حرفش را میزند، فرم در خدمت روایت است. در نقطه مقابل، وقتی فرم از قصه و روایت جلو میزند، در واقع دارد تلاش میکند فقدان داستان را پنهان کند.
«فرزاد رنجبر» کارکردان سینمای کوتاه در گفت و گو با خبرنگار سینماپرس با اشاره به اسلوب و اصول ورود به سینمای کوتاه اظهار داشت: فیلم کوتاه، گرچه یک مدیوم مستقل است، اما خودش مسیری دارد که میتوان آن را به یک قیف تشبیه کرد؛ سرِ قیف و تهِ قیف دارد. یعنی فیلمساز باید مسیر را از ابتدا تا انتها طی کند. سرِ قیف چیست؟ این است که یاد بگیری اساساً چه چیزی یک فیلم را برنده میکند و آن چیزی نیست جز خلاقیت.
وی افزود: باید بتوانی بدون تیم حرفهای، تنها با چند دوست و یک دوربین ساده، تجربه کنی، میزانسن را بفهمی، دکوپاژ را یاد بگیری، بازی را درک کنی و اندازهها را پیدا کنی؛ بدون اینکه درگیر استرس سرمایه یا مسائل مالی شوی. فیلم کوتاه برای این است که یاد بگیری، نه اینکه بلد نبودنهایت را با پول و ابزار و عوامل حرفهای پنهان کنی.
او ادامه داد: فیلمساز باید از همین مرحله شروع کند، با امکانات محدود و انگیزه زیاد. این همان سر قیف است. اما ته قیف کجاست؟ آنجاست که پیش از ورود به فضای حرفهای، باید سطوح حرفهایتر تولید را تجربه کرده باشی؛ یعنی یاد بگیری مدیریت سرمایه چیست، مدیریت ریسک چگونه است، همکاری با عوامل حرفهای و بازیگران مطرح چه اقتضائاتی دارد، چطور باید با تهیهکننده کار کرد، بازاریابی فیلم یعنی چه و چگونه باید استرس و فشارهای حرفهای فیلمسازی را تحمل کرد.
کارگردان فیلم های کوتاه «روز خداحافظی» و «۲۱روز» با بیان این مطلب که مسیر فیلمسازی یک روند تدریجی است و نباید جای مراحل آن را عوض کرد؛ تصریح کرد: بعضی از فیلمسازان جوان متأسفانه میخواهند میانبر بزنند و از همان ابتدا وارد مرحله نهایی قیف شوند؛ در حالی که این شتاب به ضرر خودشان تمام میشود. قیفی که من از آن صحبت میکنم، در ابتدا بسیار گشاد است، اما هرچه پیشتر میروی تنگتر میشود. هر خطایی که در این مسیر رخ دهد، ممکن است فیلمساز را از گردونه حذف کند.
وی افزود: بسیاری از افراد از دانشکدهها، آموزشگاهها یا انجمن سینمای جوان کار خود را آغاز میکنند، اما در نهایت کمتر از یکدهم درصد از آنها وارد سینمای حرفهای میشوند. هر اشتباه، هر عجله و هر «زرنگبازی» در این مسیر میتواند به حذف شدن بینجامد.
رنجبر در مورد چالش افول فیلمنامه در سینمای کوتاه بیان کرد: در مورد فیلمنامه نیز باید گفت، بخش آموزشی آن تنها بخشی از ماجراست. آموزش ساختار فیلمنامهنویسی، نه فقط در ایران بلکه در تمام دنیا، هنوز دقیق و نظاممند نیست.
وی یادآور شد: اما مهمتر از آن، بخشی از فیلمنامه وجود دارد که اصولاً آموزشدادنی نیست. فیلمنامه، مانند هر مدیوم هنری دیگر، از جایی میآید که شعر میآید از درون، از جوشش. و این جوشش در همه وجود ندارد.
«فرزاد رنجبر» در پایان این گفت و گو خاطرنشان ساخت: وقتی فیلمنامه خوب نداشته باشی، ناچار میشوی به «جنگولکبازی» و ظواهر تکیه کنی. هرقدر متن ضعیفتر باشد، کارگردان مجبور است کمبودش را با جلوهها و حرکات بصری جبران کند. اما وقتی فیلمنامه قوی باشد، همه چیز به سمت سادگی میرود؛ قصه خودش حرفش را میزند، فرم در خدمت روایت است. در نقطه مقابل، وقتی فرم از قصه و روایت جلو میزند، در واقع دارد تلاش میکند فقدان داستان را پنهان کند.
ارسال نظر