«ابراهیم امینی» فیلمنامه نویس و کارگردان سینما در گفت و گو با خبرنگار سینماپرس با اشاره به الزامات احیای ژانر اجتماعی در سینمای کشور اظهار داشت: با اکران دو اثر اجتماعی اخیر امیدهایی برای احیای ژانر اجتماعی در سینمای ایران ایجاد شد اما این ها تنها جرقه هایی بود که نمی توانستند به جریان سازی تبدیل شوند. با این حال، برای تبدیل این جرقهها به یک جریان پایدار، نیاز به اتفاقات بیشتری است.
وی افزود: این آثار تنها جرقههایی هستند که میآیند و میروند و فیلمهای بعدی که اکران شدهاند، واقعیت این است که نتوانستند آن تحلیل و امیدی که پیش از آن وجود داشت و نمای اجتماعی را احیا کرده بود، محقق کنند. بنابراین، هنوز مسیر طولانی برای احیای ژانرهای غیرکمدی و بازگرداندن آنها به دوران شکوهشان باقی مانده است.
امینی با بیان این مطلب که سیاهنمایی تنها دلیل پسزدن مخاطب سینمای اجتماعی نبود؛ تصریح نمود: زیرا همه فیلمهای اجتماعی وضعیت تباه یا سیاه را تصویر نمیکردند و حتی فیلمهایی که چنین تصویری داشتند، اقبال مخاطبان را نیز تجربه کردند. برخی از فیلمهای اجتماعی که امروز نیز موفق هستند، از همان طیف هستند. نمیتوان بهطور کلی قضاوت کرد.
او ادامه داد: این موضوع نیازمند بحث مفصل است و نهادهای مختلف، شامل فیلمنامهنویسان، کارگردانان، تهیهکنندگان، دفاتر پخش، سینماداران و متفکران، باید تعامل تازهای در خصوص سینمای پس از کرونا و سینمای پس از نمایش خانگی داشته باشند. سینما، مانند سایر هنرها، در دورههای رشد خود دچار بحران هویت شده و پس از آن خود را بازیابی کرده است. همانگونه که با ظهور عکاسی، نقاشی و بعدها تئاتر و تلویزیون دچار چنین بحرانهایی شدند، سینما نیز پس از کرونا و گسترش اینترنت و نمایش خانگی با این بحران مواجه شده و نیازمند بازتعریف است.
کارگردان فیلم سینمایی «چشم بادومی» بیان کرد: اکنون مخاطب پس از کرونا، به راحتی به سینما مراجعه نمیکند و حق دارد، زیرا شرایط تماشای فیلم در خانه فراهم است از اسکرینهای بزرگ گرفته تا اینترنت پرسرعت و فیلمهای اختصاصی برای شرایط آنلاین. بنابراین، پرسش بنیادین شکل گرفته است که چرا باید به سینما رفت. فیلمهای محدودی قادر به پاسخگویی به این پرسش هستند و ژانرهای کمی سرپا میمانند؛ بقیه فیلمها متأسفانه شکست میخورند. این شکستها باید تلنبار شوند تا از خاکستر آنها، شاید جریان تازهای شکل بگیرد.
وی متذکر شد: اگرچه پیشبینی جریان تازه دشوار است، به نظر میرسد ژانرهایی که متکی به ناخودآگاه جمعی و حضور جمعیت هستند، توانایی بیشتری برای بازیابی دارند. برخی ژانرها مانند کمدی موقعیت، فیلمهای اکشن و وحشت، در جمع لذت چندبرابری دارند و دیدن آنها در خانه به همان میزان جذابیت ندارد. این ژانرها میتوانند طلیعه بازیابی سینما باشند و سایر ژانرها به تدریج جایگاه خود را پیدا کنند.
نویسنده فیلم های سینمایی «ماجرای نیمروز» و «لاتاری» با انتقاد از دفاتر پخش سینما اظهار داشت: مشکل موجود این است که دفاتر پخش و سینماداران، پیشفرضهایی در ذهن دارند که حاصل تجربیات ارزشمندی است که سالهاست بدست آورده اند، مانند اینکه فلان بازیگر نمیفروشد یا این مدل فیلم موفق نیست.
وی افزود: بسیاری از این برچسبها و تصورات ذهنی، مبتنی بر مطالعه آماری دقیق نیست و واقعیت میدان متفاوت است. بنابراین باید فرصت داده شود تا رویکردهای تازه نسبت به فیلمهای جدید اعمال شود تا بتوانند مخاطبان خود را جذب کنند.
«ابراهیم امینی» در پایان این گفت و گو خاطرنشان ساخت: تغییر این پارادایم میتواند به بازتر شدن فضا و جلوگیری از یکسانی فیلمها کمک کند. نمونه بارز این مسئله، فیلم «پیرپسر» است که در مسیر اکران با مقاومت بخشی از جامعه پخش و سینماداران مواجه شد، زیرا بر اساس پیشفرضهای ذهنی تصور میشد فیلم سهساعته موفق نخواهد شد. با این حال، این مقاومت شکسته شد، فیلم اکران گردید و امید تازهای ایجاد شد. فیلمهایی که میتوانند مناسبات ذهنی و پیشفرضها را تغییر دهند، وجود دارند، اما برخی قربانی پارادایم قدیمی شده و پتانسیل آنها هیچگاه شناخته نشده است.
ارسال نظر