«خسرو معتضد» تاریخ نگار، مجری و کارشناس برنامه های تاریخ معاصر تلویزیون در گفت و گو با خبرنگار سینماپرس، با انتقاد از کیفیت آثار تاریخی پلتفرم های نمایش خانگی اظهار داشت: فیلمهایی که تهیه میکنند به نظر من عجیب است. راستش را بخواهید من اصلاً نگاه نمیکنم. در ماهواره فیلمهای ایرانی را در شبکههای فارسیزبان پخش میکنند، اما بهنظرم خیلی بچهگانهاند. اخیراً فیلمی با بازی یکی از هنرپیشههای مورد احترامم، پرویز پرستویی، به نام شکارگاه دیدم. موضوع فیلم را یکی از دوستانم تعریف کرد؛ درباره فروش دختران ایرانی در سال ۱۲۸۴، که حاکم خراسان آنها را به ترکمنهای ترکستان روس که امروز جمهوری ترکمنستان است فروخت. ولی سریال ساز داستان را در آذربایجان روایت میکند. اما آذربایجان همیشه یک مرکز فرهنگی و علمی بوده است. شهر تبریز حتی بعد از حمله مغول هم پایتخت شد. بنابراین چرا باید چنین داستانی را به آنجا ربط دهند!
وی افزود: لباسی هم که پرستویی در فیلم پوشیده بود اصلاً ربطی به ما نداشت. از طرف دیگر در فیلم افسران انگلیسی صحبت میکردند، انگار که مقارن جنگ جهانی اول باشد. در آن زمان ژاندارمری ما لباس مشخصی داشت؛ اگر به عکسهای کلنل پسیان نگاه کنید، با آن کلاه معروف و لباس آبی روشن و کلاه سفید منگولهدار کاملاً مشخص است. این دقتها در فیلم رعایت نشده بود.
معتضد در خصوص سینمای هند تصریح نمود: وقتی فیلمهای هندی تاریخی را نگاه میکنم، باور کنید خیلی منطقیتر و جذابتر هستند. مثلاً فیلمی با بازی سلمان خان را ۱۱ بار دیدم. داستان درباره دختربچهای ۶ ساله بود که او را از پاکستان میربایند و به هندوستان میبرند، و سلمان خان تلاش میکند او را به خانوادهاش برگرداند. این فیلم انسانی است و نشان میدهد مردم پاکستان هم انساناند.
او ادامه داد: پاکستانیها و خبرنگارانشان در فضای مجازی از سلمان خان حمایت میکردند و او را آدم بزرگی میدانستند. فیلم آنقدر تأثیرگذار بود که آخرش دختر زبان باز میکند. این یعنی سینما میتواند انسانی باشد.
کارشناس و مجری برنامه تلویزیونی «پلی به گذشته» و «تاریخ و سینما» با بیان این مطلب که متأسفانه فیلمهای تاریخی خودمان را حتی پنج دقیقه هم نمیتوانم نگاه کنم؛ متذکر شد: مثلاً سریال سووشون را دیدم. کارگردانش هنرمند و خانم محترمی است، ولی تصویرش از شیراز ۱۳۲۲ بیشتر پر از رقص و انگلیسیها و اسکاتلندیها بود. کجای شیراز این شکلی مانند سریال سووشون بود! پس نقش ناصر قشقایی، خسرو قشقایی، یا تیمسار شقاقی چه شد! جنگها و مقاومتها کجا بودند! اینها حذف شدند!؟
وی افزود: فیلمی ساخته بود که اول خیلی خوب شروع میشد از همان سخنرانیهای انستیتو گوته پیش از انقلاب اما بعد طولانی و خستهکننده شد. فیلم توقیف هم شد. من اعتراض کردم که چرا باید توقیف شود، در حالی که فیلم قشنگی بود. بعضیها میگفتند فیلم ساواک را سفیدشویی کرده، اما من معتقدم نه. تیمسار پاکروان هیچ نسبتی با آن خانم نداشت. او فقط میخواست کمی رئالیسم نشان بدهد و بگوید مأمور ساواک هم انسان بوده است. چون همیشه ساواک مثل گشتاپو نشان داده میشد.
این تاریخ نگار تصریح نمود: اما اصلش را بخواهید این خانم اصلا تاریخ نمیداند. باور کنید. حتی چندبار برای دیدن من به خانهام آمد. من به او هم گفتم: اثر تاریخی باید واقعگرایانه باشد. ببینید در جهان چه میسازند؛ سریال معاویه را نگاه کنید، مطمئن باشید بعدش یزید بن معاویه هم میسازند، چون میخواهند ضدشیعه کار کنند. چه خرجی هم کردهاند! بازیگر مصری، لبنانی، مراکشی. یا سریال عمر بن خطاب را ببینید؛ چه دقیق ساخته شده بود، حتی چوب دست عمر و گشتهای شبانهاش!
«خسرو معتضد» در پایان این گفت و گو خاطرنشان ساخت: برای همین میگویم اگر میخواهید فیلم تاریخی بسازید باید متخصص تاریخ کنارتان باشد. در شکارگاه حتی کلاهها و لباسها هم اشتباه بود. لباس ژاندارمری آن دوره خیلی شیک و مشخص بود: کلاه سفید، لباس آبی، شلوار آبی یا سفید، با چکمه. این لباسها را سوئدیها طراحی کرده بودند و به آنها «سوئدی» میگفتند. افسران سوئدی کلاههای مخصوص خود را داشتند و افسران ایرانی هم کلاههای ایرانی. همه اینها سند دارد، حتی عکسهای رنگیاش هم موجود است.
ارسال نظر