«محسن محسنی نسب» کارگردان، نویسنده و تهیه کننده سینما در گفت و گو با خبرنگار سینماپرس با اشاره به مانع بزرگ سینماداران برای ساخت آثار دینی بویژه آثار منسوب به امام حسین «علیه السلام» اظهار داشت: امام حسین علیه السلام، حضرت عباس علیه السلام و سایر شهدای بزرگ واقعهٔ کربلا، از مفاخر بیبدیل فرهنگ ایرانیاسلامی ما هستند. طبیعی است که اربعین بهعنوان بزرگداشت این بزرگان، جایگاهی والا در فرهنگ ما داشته باشد.
وی افزود: حوادث تاریخی فراوانی، چه در عاشورای سال ۶۱ هجری و چه در دوران دفاع مقدس، در بستر این فرهنگ شکل گرفتهاند که هر کدام از آنها ظرفیتهایی غنی برای روایتهای شنیدنی و دیدنی در قالب آثار نمایشی دارند.
محسنی نسب با بیان این مطلب که مشکل اصلی اینجاست که حتی اگر بتوانیم آثاری فاخر با محوریت این رویدادها تولید کنیم، امکان نمایش و اکران آنها بسیار محدود است؛ تصریح نمود: سینمای ایران از حیث نمایش، دچار بحران ساختاریست. چرا که تصمیمگیران اصلی برای اکران فیلمها، نه مدیران فرهنگی، بلکه صاحبان سالنهای سینما هستند؛ کسانی که صرفاً به گیشه و فروش فکر میکنند و تنها آثار کمدی سبک و گاه مبتذل را روی پرده میبرند.
او ادامه داد: در نتیجه، بسیاری از آثار ارزشمند، حتی اگر با بودجهٔ مناسب تولید شوند، به دلیل نبود فضای نمایش، عملاً تأثیری در فرهنگ عمومی جامعه نمیگذارند. مدیران فرهنگی نیز بهجای تمرکز جدی بر مسئله فرهنگ، گرفتار مسائل حاشیهای و کماهمیت شدهاند.
کارگردان فیلم های سینمایی «شاخ کرگدن» و «مجانی» متذکر شد: این موضوع باید بهصورت ریشهای بررسی و اصلاح شود. ما نیازمند بازنگری جدی در فرآیند اکران هستیم تا آثار فرهنگی و ارزشی به سادگی امکان نمایش پیدا کنند. برای مثال، کافیست به آمار سال گذشته نگاهی بیندازیم. چه تعداد اثر فرهنگی واقعاً اکران شدهاند؟ بسیار اندک.
وی افزود: حتی وقتی فیلمی مثل پیرپسر روی پرده میرود، نه به دلیل علاقه به محتوای آن، بلکه بیشتر به دلیل نوعی «دهنکجی» از سوی برخی گروههاست که صرفاً برای مخالفت با یک جریان خاص، باعث فروش آن میشوند. در حالیکه این فیلم، هم از نظر زمانی، با زمان بیش از سه ساعت و هم از نظر مضمون، تلخ بودن و نداشتن جذابیت برای عموم مخاطبان، شرایط سختی برای اکران دارد. تنها به دلیل بعضی جنبههای تکنیکی و بحثبرانگیز بودن، توانسته توجهها را جلب کند.
محسنی نسب با بیان این مطلب که امروز، نمایش آثار فرهنگی و دینی در سینمای ایران ممکن نیست؛ اظهار داشت: مدیران فرهنگی و سینمایی، بهجای ایفای نقش مؤثر، صرفاً حقوق میگیرند و در فرآیندها غایباند. نتیجه این وضعیت آن است که حتی اگر فیلمی ارزشی تولید شود، بدون اکران، هیچ تأثیر واقعی در فرهنگ کشور نخواهد داشت.
وی تاکید کرد: اولین و مهمترین قدمی که باید برداشت، اصلاح نظام نمایش است. نمایشدادن آثار فرهنگی، باید از انحصار سینمادارها خارج شود و به نهادهای فرهنگی بازگردد. تنها در این صورت است که میتوان به بازگشت اعتبار سینمای دینی و فرهنگی امیدوار بود.
این سینماگر با اشاره به جذابیت آثار دینی تصریح نمود: اگر بخواهیم بهصورت ایجابی پیش برویم و به این فکر کنیم که چگونه میتوان فضا را برای اکران آثار دینی باز کرد، باید بپذیریم که چنین آثاری از جذابیت بالایی نزد مردم برخوردارند. نمونهاش را میتوان در استقبال مکرر مردم از سریالهایی چون مختارنامه دید؛ با وجود پخشهای مکرر از تلویزیون، هنوز هم مخاطب خود را دارد و هر بار دیده میشود.
وی یادآور شد: یا مثال روشنترش، مراسمهای ایام محرم است؛ مردم بارها و بارها روایت کربلا را شنیدهاند، اما باز هم با اشتیاق مینشینند پای منبر، چرا؟ چون این قصهها ریشه در جان و فطرت پاک انسان ایرانی دارد. مردم ما عاشق شنیدن و دیدن حقیقت، پاکی و شجاعتاند. به همین دلیل اگر اثری دینی با کیفیت ساخته شود، قطعاً میتواند از بسیاری از آثار سطحی و مبتذل گیشه بهتری داشته باشد. اما مشکل اصلی اینجاست: نمایش ندارند.
«محسن محسنی نسب» با انتقاد از سینماداران بیان کرد: امروز سرچشمه اصلی تأثیرگذاری فرهنگی، اکران و نمایش عمومی آثار است. اما متأسفانه تصمیمگیرندگان اصلی در این حوزه، نه متخصصان فرهنگیاند، نه مدیران هنری؛ بلکه عمدتاً سینماداران هستند. آنها فقط به دنبال نمایش آثار کمدی سطحی و سودآورند.
وی افزود: شما نگاه کنید، مثلاً بازیگری مثل پژمان جمشیدی سالهاست فقط یک تیپ مشخص را بازی میکند و همین آثار هم دائماً روی پردهاند. چرا؟ چون فروش دارند. و چرا فروش دارند؟ چون نمایش دارند.
محسنی نسب تصریح کرد: اگر بخواهیم ریشهای اصلاح کنیم، اولین قدم اصلاح نظام اکران است. اگر نظام نمایش درست شود، آثار ارزشی و دینی هم امکان دیدهشدن پیدا میکنند و همین موضوع باعث رونق تولید آنها میشود. وقتی فیلمی اکران نمیشود، سازنده هم ریسک نمیکند. به همین دلیل است که بازیگران چهره و گرانقیمت فقط برای تضمین اکران انتخاب میشوند.
وی افزود: در دهه ۶۰ و ۷۰ ما اینطور نبودیم. بازیگران را از دل جامعه انتخاب میکردیم. خیلی از چهرههایی که امروز ستارهاند، مثل ابوالفضل پورعرب، حسین یاری، محمدرضا فروتن و بهرام رادان، از میان مردم عادی انتخاب شدند. چون آن زمان نمایش تضمینشده بود و ریسک پایینتر.
«محسن محسنی نسب» در پایان این گفت و گو خاطرنشان کرد: اگر واقعاً دغدغه کار فرهنگی داریم، باید اکران را از انحصار سینماداران خارج کنیم. یک نهاد مستقل، بیطرف و فرهنگی باید مسئولیت انتخاب آثار برای نمایش را به عهده بگیرد؛ درست مثل دهه ۶۰ و ۷۰. آن زمان بود که سینمای ایران شکوفا شد و آثار متعهد و اثرگذار به وجود آمدند. اگر این اتفاق بیفتد، نهتنها آثار دینی، که آثار منطقهای، فرهنگی، و اجتماعی هم دوباره فرصت ساختهشدن پیدا میکنند و این یعنی نجات واقعی سینمای ایران.
ارسال نظر