«مهدی سجاده چی» فیلمنامه نویس پیشکسوت سینما و تلویزیون در گفت و گو با خبرنگار سینماپرس با اشاره به تاثیر «جنگ تحمیلی دوازده روزه» بر سینمای ایران اظهار داشت: طبیعتاً آنچه عرض میکنم، نظر شخصی بنده است و ممکن است دیگران دیدگاههای متفاوتی داشته باشند. اما به باور من، دوران «نگفتنها» و فاصله گرفتن از آنچه در کف خیابان رخ میدهد، گذشته است. دیگر نمیتوان واقعیتهای اجتماعی را در سینما نادیده گرفت؛ سینما نمیتواند اینگونه از اتفاقات و دغدغههای ملموس مردم عقب بماند.
وی تاکید کرد: فرض کنید فیلمی در حال تولید است که به مسائل اجتماعی میپردازد. این فیلم نمیتواند در خلأ ساخته شود. امروز، خبرگزاریهای متعدد، کانالهای اطلاعرسانی در پیامرسانها، و رسانههای غیررسمی اطلاعات گستردهای منتشر میکنند؛ هرچند این اطلاعات اغلب در چارچوبهایی مشخص و محدود ارائه میشود. چارچوبهایی که توسط نهادهای بالادستی تعیین میشوند و عملاً خط قرمزها را ترسیم میکنند.
سجاده چی با بیان این مطلب که اگر سینما بخواهد صرفاً در محدوده همین چارچوبهای محافظهکارانه حرکت کند، از مخاطب خود عقب خواهد افتاد؛ تصریح نمود: دیگر نمیتوان اثری شبیه به «گاندو» تولید کرد و انتظار داشت که مخاطب آن را جدی بگیرد؛ چرا که مردم بسیاری از واقعیتها را با چشم خود دیدهاند، تجربه کردهاند، و به بلوغی از شناخت رسیدهاند که روایتهای سطحی را نمیپذیرند. تصوری که برخی مسئولان دارند از اقتدار مطلق دستگاههای امنیتی و نظارتی اینکه اجازه نمیدهند «آب از آب تکان بخورد» دیگر در ذهن بسیاری از مردم جایگاهی ندارد.
او ادامه داد: سینما امروز نیازمند بازنگری جدی در حوزه ممیزی است. اگر این اتفاق نیفتد، فاصلهای که میان سینما و جامعه ایجاد شده، روز به روز بیشتر خواهد شد. نتیجه، آن خواهد بود که تنها فیلمهای لوده، کممایه و صرفاً سرگرمکننده باقی میمانند؛ فیلمهایی که مخاطب از پیش پذیرفته که محتوایی ندارند و صرفاً برای خندیدن یا وقتگذرانی مناسباند.
وی افزود: در مقابل، هرگاه بخواهیم فیلمی جدی بسازیم چه در حوزه اجتماعی، چه در زمینه جنگ و مقاومت، و چه درباره مسائل روزمره فرهنگی دیگر نمیتوان با همان محافظهکاریهای گذشته عمل کرد. مخاطب امروز خواهان بیان صریحتر، شفافتر و واقعبینانهتر است.
رئیس پیشین کانون فیلمنامه نویسان سینمای ایران در پاسخ به تفکیک هویت دینی و ملی ایرانیان بیان کرد: واقعیت این است که این موضوع تا حدی به سلیقه و زاویه دید هنرمند یا فیلمنامهنویس بستگی دارد. من به عنوان یک نویسنده، نمیتوانم برای نویسندهای دیگر نسخه بپیچم که از چه منظری به این مقوله نگاه کند. برداشت ما از جامعه، ناگزیر بر نگرش ما نسبت به هویت اثر میگذارد. اما آنچه واضح است، این است که ما در ایران با دو فرهنگ جداگانه یکی اسلامی و دیگری ملی مواجه نیستیم.
او ادامه داد: فرهنگ ملی ایران بههیچوجه معادل ناسیونالیسم صرف نیست. بلکه فرهنگ ملت ایران، مجموعهای گسترده و تاریخی از ارزشها، باورها و رفتارهایی است که بخش قابل توجهی از آن ریشه در دین، بهویژه تشیع، دارد. بهویژه در نواحی مرکزی ایران، گرایشهای مذهبی در هویت جمعی مردم نهادینه شدهاند. بنابراین، جدا کردن فرهنگ اسلامی از فرهنگ ملی، بیشتر یک بحث روششناختی و متدولوژیک در فضای آکادمیک است، نه یک واقعیت اجتماعی یا تاریخی.
وی افزود: اگر بخواهیم در چارچوب نظری، جایگاه عناصر مذهبی یا حتی دیدگاههای دینگریزانه را بررسی کنیم، این موضوع قابل تحلیل است. اما در عرصه زیست واقعی، فرهنگ مردم ایران یکپارچه است؛ با همه تنوع خردهفرهنگهایی که در مناطق مختلف وجود دارد. تلاشهایی که در گذشته برای تفکیک این دو صورت گرفت یعنی جداسازی فرهنگ ملی به معنای غیرمذهبی از فرهنگ اسلامی به نظر من از اساس بیمعناست. ما با یک فرهنگ روبرو هستیم؛ فرهنگی که در آن گرایش دینی بهویژه شیعی سهم عمدهای دارد.
نویسنده فیلمهای سینمایی «سوفی و دیوانه» و «گامهای شیدایی» با اشاره به لزوم ساخت ژانرهای مختلف سینمایی در مورد این جنگ اظهار داشت: واقعیت این است که ما اکنون در شرایطی حساس و داغ قرار داریم، اما احتمالاً سال آینده بسیاری از این وقایع برای بسیاری از مردم خصوصاً نسل جوان فراموش شده یا کمرنگ خواهد شد.
وی افزود: نمونهاش وقایع سالهای ۷۸ و ۸۸ یا حتی انقلاب که بخش قابل توجهی از جوانان امروز آن را به خوبی نمیشناسند و اطلاعات کمی از آن دارند. این روند کاملاً طبیعی است؛ گرما و تأثیر این وقایع با گذر زمان کاهش مییابد.
سجاده چی با بیان این مطلب که باور من این است که هیچ فیلمسازی با غیرت و دغدغهمندی نمیتواند این واقعیتها را فراموش کند و وظیفه دارد آنها را یادآوری کند؛ حداقل از طریق سینما؛ تصریح نمود: این یادآوری، با همه نقایص و محدودیتهای موجود، باید صورت گیرد. بهویژه در شرایطی که ما بهطور کامل در موضع دفاعی قرار داشتیم و با حملات گستردهای مواجه شدیم، اکنون که درباره جنگ تحمیلی دوم صحبت میکنیم، لازم است این رخدادها به شکلی منصفانه و واقعبینانه به تصویر کشیده شوند.
وی تاکید کرد: برای ساخت چنین آثاری لازم است که وقایع با نگاهی انتقادی نه صرفاً انتقادی که تخریب کند، بلکه انتقادی سازنده و امیدبخش مورد بررسی قرار گیرند. این مهم است که نشان دهیم چرا چنین اتفاقاتی رخ دادهاند. مشکل اصلی این است که رسانههای مستقل و داخلی ما به اندازه کافی قوی نیستند و بخش عمده رسانهها در اختیار دشمن قرار دارد. بنابراین، بسیاری از هموطنان ما هنوز دقیقاً نمیدانند چه اتفاقی افتاده است.
«مهدی سجاده چی» در پایان این گفت و گو خاطرنشان کرد: یکی از موارد مهم این است که به تصویر کشیده شود چگونه دشمنی که به ندرت جنگی را نیمهکاره رها کرده و معمولاً تا نابودی کامل حریف پیش رفته، تنها ظرف ۱۲ روز این نبرد بزرگ را رها کرده است. بخشی از این موفقیت به استراتژی دفاعی ما بازمیگردد که باعث شد دشمن مجبور به عقبنشینی شود. اما بخش عمدهتر مربوط به رخدادهای درونی جامعه است؛ اینکه مردم دوباره صدای خود را یافتهاند، در انتخابات، در مسائل اجتماعی و در بیان وجود خود ابراز وجود کردهاند.
ارسال نظر