«محسن اردستانی» کارگردان مستند در گفت و گو با خبرنگار سینماپرس با اشاره به «جنگ تحمیلی رژیم کودک کش صهیونیستی و امریکا علیه ملت ایران» و وظایف مستندسازان در روشنگری و نقش آفرینی در آگاهی بخشی عمومی اظهار داشت: باتوجه به اینکه برخی از دوستان ژانر آثار خود را حول موضوع جبهه مقاومت و جنگ انتخاب کردهاند. این اولین باری نیست که این موضوع را میبینیم، اما تفاوت اصلی اینجاست که این جنگ وارد خانه خودمان شده است و این مسئله بهلحاظ تاریخی بسیار مهم و کمسابقه است. پس از جنگ تحمیلی عراق، تقریباً سی و هفت سال بود که درگیر جنگ مستقیم نبودیم، بنابراین این سوژه از جهات مختلف بسیار نادر و حساس است.
این مستندساز جوان افزود: علاوه بر این، سختیهای فراوانی برای اخذ مجوز ساخت مستند وجود داشت؛ بهگونهای که حتی استاد ما، آقای مرتضی شعبانی، که سابقهای برجسته در مدیریت ها و فعالیت در روایت فتح و سایر نهادها دارد، اذعان کردند که این اولین جنگی بوده که نتوانستهاند اثر قابلتوجهی در خصوص آن تولید کنند.
اردستانی با بیان این مطلب که بهنظر من، هنوز نیاز است مدتی بگذرد تا بتوانیم وضعیت و آثار مربوط به این جنگ را بهتر ارزیابی کنیم؛ تصریح نمود: از نظر من، تفاوتهای ماهوی میان جنگ سوریه با لبنان و ایران وجود دارد. در جنگ سوریه، ما میتوانستیم مستندهایی تولید کنیم که دو یا سه ماه پس از وقوع رویدادها منتشر شده و تأثیرگذار باشند.
وی تاکید کرد: اما درباره جنگ ایران و لبنان، گرچه نمیگویم پس از گذشت این ایام، اثرگذاری کاهش مییابد، اما بهدلیل پیچیدگی و سرعت تحولات، لازم است دو نوع ژانر زمانی برای مستندها تعریف شود: یکی آثار زودبازده که سریع منتشر میشوند و دیگری مستندهای سینمایی که عمیقتر بوده و در جشنوارهها اکران میشوند.
کارگردان مستند «روزگار احمد» و «آرمان روح الله» با اشاره به تاثیر روانی منفی بوجود آمده با افزایش اخبار حول محور جنایات صورت گرفته توسط رژیم صهیونیستی، بیان کرد: نکته مهم این است که هنوز مدت زیادی از وقوع جنگ نگذشته و یکی از مشکلاتی که در جنگها وجود دارد این است که به مرور با افزایش تعداد شهداء، حساسیت و تأثیر روانی آن برای جامعه کاهش مییابد.
او ادامه داد: شاید روزگاری اگر خبر تخریب بیمارستان المعمدانی برای مردم بسیار ناراحتکننده بود، اکنون در مقابل افزایش روزانه تعداد شهداء واکنش کمتری نشان داده میشود؛ چرا که خبرها باعث میشوند که عمق ماجرا کمتر درک شود. هر یک از این شهداء داستان و خاطرهای منحصر به فرد دارند که باید بتوان آنها را از طریق مستند یا گزارشهای عمیق، به شکلی تأثیرگذار روایت کرد.
اردستانی در مورد لزوم ساخت مستندهای زودبازده در کنار ساخت آثار عمیق تر، اظهار داشت: نهادهای مرتبط در این حوزه فعال بودهاند و من از فعالیتهای آنان اطلاع دارم. آنان دو نوع اثر تولید کردهاند: یکی کارهای زودبازده و دیگری آثار عمیقتر.
وی افزود: با این حال، همچنان نیاز به تولید آثاری داریم که همزمان زودبازده باشند و هم پاسخگوی نیازهای مخاطب در شرایط فعلی باشند. نمیتوانیم منتظر چند ماه آینده بمانیم تا آثار عمیقتر آماده شوند.
او ادامه داد: من شخصاً مخالف جدی آثار صرفاً گزارشی هستم. شهید آوینی نیز در دوران جنگ تحمیلی معتقد بود که آثار گزارشی جایگاه محدودی دارند. و تنها تعداد انگشتشماری از آثار ماندگار در آن دوره ساخته شدهاند.
این مستندساز متذکر شد: اعتقاد دارم مستندسازان و هنرمندان باید پیش از هر چیز، عرق ملی داشته باشند که این موضوع اهمیت زیادی دارد و باید موضوعاتی مرتبط با این روحیه، محور تولید آثار قرار گیرند.
کارگردان مستندهای «فرکانس۶۰۵۵مرگ» و «ناصران عمورا» با اشاره به لزوم ساخت مستند در ژانرهای مختلف آن با محوریت جنگ تحمیلی دوازده روزه، تصریح نمود: در حال حاضر، بسیاری از مستندسازانی که در این حوزه فعالیت کردهاند، همچنان مشغول به ساخت مستند هستند، اما انتظار دارم مستندسازان اجتماعی با نگاهی اجتماعی به این موضوع بپردازند.
وی افزود: برای مثال، در سال گذشته که رئیس جمهور ما شهید شدند، ما حتی یک فیلم سینمایی با کیفیت یا مستند برجسته در این زمینه نداشتیم. امیدوارم در جشنواره امسال، مدیران مربوطه این موضوع را تبلیغ و حمایت کنند تا آثار شایستهای تولید شود؛ چرا که ممکن است آنچه اکنون ساخته میشود، در سالهای آینده ارزش و کاربردی نداشته باشد.
اردستانی با بیان این مطلب که دوست دارم مستندسازان دیگر ژانرها نیز به این موضوعات توجه بیشتری کنند؛ اظهار داشت: با این وجود، من موافق تفکیک بخشهای جشنواره و جدا کردن آثار مربوط به جنگ نیستم. این موضوع باید به صورت یکپارچه در میان آثار جشنواره وجود داشته باشد و مدیران نیز باید از پیش برنامهریزی کنند و بودجه لازم را تأمین نمایند. مسئله اصلی این است که باید هنرمندان را متقاعد کنیم که این موضوع در اولویت کاریشان قرار گیرد.
وی متذکر شد: برای مقایسه، در آمریکا بدون اینکه دستور یا اجبار داده شود، پرچم ملی آن کشور در چند نما به صورت نمادین به نمایش درمیآید، اما اگر ما چنین کنیم، متهم به انجام پروپاگاندا میشویم.
«محسن اردستانی» در پایان این گفت و گو خاطرنشان کرد: حفظ وحدت ایجاد شده، نیازمند برنامهریزی دقیق و حمایتهای مالی مدیران است؛ زیرا معتقدم فرهنگ و مسائل اجتماعی به خودی خود و بدون هدایت، به پیشرفت نخواهند رسید. به همین دلیل، لازم است بخشی از فعالیتها هدفمند و با حمایتهای لازم هدایت شود.
ارسال نظر