«امیرحسین سیاح آذربایجانی» کارگردان مستند، در گفت و گو با خبرنگار سینماپرس با اشاره به نحوه کنش گری موثر رسانه در شرایط جنگی و مشخصا «جنگ تحمیلی اسرائیل علیه ایران» بیان کرد: میتوان این موضوع را از دو زاویه مورد بررسی قرار داد؛ نخست، نگاهی از درون ماجراست، یعنی همان دو هفتهای که در آن قرار داشتیم؛ بررسیای صادقانه، بیپیرایه و بهدور از هرگونه اغراق. چراکه بهنظر میرسد برخی رسانهها دچار این آفت اغراقگویی شدهاند و همین امر سبب شده بخشی از مخاطبان نسبت به محتوای آنها بیاعتماد شوند و دچار تردید گردند.
وی افزود: اگر ما واقعیتها را بیپیرایه و با صداقت ارائه دهیم، دو فایده مهم در پی خواهد داشت: اول، آگاهی مخاطب از اخبار و وقایع جاری، و دوم، ثبت این رویدادها بهعنوان اسناد تاریخی که فرزندان ما بتوانند در آینده با درک و آگاهی از گذشته، تصویر درستی از آنچه رخ داده داشته باشند.
آذربایجانی با بیان این مطلب که موضوع مهمتر، نیاز ما به «فرهنگسازی پیش از وقوع بحرانها» است؛ اظهار داشت: ثبت و نمایش وقایع بسیار کارآمد و ضروری است، اما آنچه زیربناییتر و بلندمدتتر عمل میکند، آمادهسازی اذهان و کاشتن بذر آگاهی در جامعه است. باید از طریق فرهنگسازی، زمینهسازی فکری و تاریخی انجام دهیم تا نسلهای آینده با بینش و آمادگی بیشتری با مسائل پیش رو مواجه شوند.
او ادامه داد: به عنوان نمونه، میتوان تاریخ معاصر ایران و نقش کشورهایی چون آمریکا و بریتانیا در مداخله در امور سیاسی، نظامی و فرهنگی ایران را مورد بررسی قرار داد. تاریخ به وضوح نشان میدهد که هیچیک از این کشورها دلسوز ملت ما نبودهاند و هر بار که دخالتی کردهاند، صرفاً در راستای منافع خودشان بوده است. نمونههای متعددی در تاریخ وجود دارد که بیانگر این حقیقت است، از جمله کودتای ۲۸ مرداد، که نمونهای بارز از تلاش بیگانگان برای ضربه زدن به ساختار مستقل کشور بود.
کارگردان مستند «فاطمی» با اشاره به لزوم ساخت آثار پروپاگاندا و حمایتی موثر تصریح نمود: در همین جنگ اخیر نیز مردم عملکرد خوبی داشتند و انسجام قابلتوجهی از خود نشان دادند، اما همچنان وظیفه اصلی تولیدکنندگان هنری و رسانه ای، روشنگری درباره نیت واقعی کشورهای خارجی است. چنانکه اشاره شد، اگر ما بتوانیم هم به نمایش وقایع بپردازیم و هم زمینهساز تفکر و تحلیل مخاطب باشیم، موفقتر عمل خواهیم کرد.
وی افزود: نکته کلیدی آن است که باید نحوه پرداختن ما به موضوعات، به گونهای باشد که ریشههای اتفاقات را آشکار کند و تحلیل و قضاوت را به عهده مخاطب بگذارد. اگر صرفاً به ارائه نتایج بپردازیم، ممکن است این نتایج توسط دیگران نقض شود و استدلال ما تضعیف گردد؛ اما اگر به ریشهها بپردازیم، زمینه درک عمیقتری را فراهم میکنیم و مخاطب را به مسیر درستی هدایت میکنیم.
آذربایجانی مطرح کرد: برای مثال، در گذشته تجربهای در قالب مشاوره پروژهای داشتم که هدف آن، فاصلهگذاری مخاطبان ایرانی با شبکه BBC بود، به دلیل انتشار اخبار ناصحیح. در آن پروژه پیشنهاد دادم به جای شعارهای کلی مانند «مرگ بر انگلیس»، مستندی تهیه شود که پشتپرده فعالیت این رسانه را آشکار کند؛ از جمله منابع مالی، ساختارهای پشتیبان، و انگیزههای تاریخی آنها. وقتی مخاطب بداند که چه کشورهایی و با چه پیشینه استعماریای، چنین هزینهای برای تولید محتوای فارسیزبان صرف میکنند، خود بهخود دچار تأمل و قضاوت آگاهانه خواهد شد.
«امیرحسین سیاح آذربایجانی» در پایان این گفت و گوخاطرنشان کرد: مخاطب ایرانی باهوش است. وقتی بداند کشوری که بیش از ۱۵۰ سال تلاش برای تضعیف ریشههای فرهنگی و سیاسی ایران کرده، امروز نیز با همان اهداف سرمایهگذاری رسانهای میکند، یقیناً در موضع خود تجدیدنظر خواهد کرد. همین آگاهیسازی، یکی از موثرترین راههای مقابله با جنگ نرم و نفوذ رسانهای است.
ارسال نظر