«بیژن عبدالکریمی» استاد فلسفه دانشگاه در گفت و گو با خبرنگار سینماپرس ضمن اشاره به حمله رژیم کودک کش و پلید صهیونیستی به خاک سرزمینی ایران، به بررسی عوامل تهاجمات فرهنگی و تفکری دشمن پرداخت و در این مورد بیان کرد: در این زمینه مهمترین عامل، مسأله غربزدگی است؛ پدیدهای که اکنون حتی از سطح غرب زدگی فراتر رفته و به نوعی غربسالاری تبدیل شده است. در این فضا، غربپرستی بهگونهای جلوه یافته که خیانت به کشور، وطنفروشی و بیوطنی را برای بسیاری از افراد قابلقبول یا حتی زیبا جلوه داده است.
نویسنده کتاب «آینده روحانیت و جهان معاصر» افزود: این موضوع اما ریشهای عمیقتر دارد و به شکاف موجود میان سلطه مدرن و سنتی بازمیگردد. اگر این شکاف بهدرستی درک نشود و برای آن چارهاندیشی نشود، با مشکلات پیچیدهتری مواجه خواهیم شد. غلبه بر این گسست، نیازمند طرح جدی مفهوم «امر ملی» است؛ چراکه مسئله، صرفاً رسانهای یا تبلیغاتی نیست، و نباید آن را صرفاً در چارچوب پلیسی یا امنیتی تحلیل کرد. با یک معضل عمیق فرهنگی و تمدنی مواجهیم.
این استاد فلسفه دانشگاه آزاد با انتقاد از مدیران صدا و سیما نسبت به خلا حضور متفکرین در برنامه های مربوط به جنگ تصریح نمود: برای مواجهه با این بحرانها، باید از سطح برخوردهای اجرایی، امنیتی یا حتی سیاسی فراتر رفت و نگاههای فلسفی، حکمی و پدیدارشناسانه را وارد میدان کرد. این همان چیزی است که بهطور جدی در گفتمان حاکمیت، ادبیات انقلاب و بدنه نیروهای انقلابی غایب است.
نویسنده کتاب «هایدگر در ایران» ادامه داد: بنابراین، بیش از آنکه سیاستمداران، نیروهای اجرایی یا دستگاههای امنیتی بهتنهایی سخن بگویند، این متفکران هستند که باید به میدان بیایند و سخن آنان شنیده شود. ما باید با رویکردی مبتنی بر اندیشه فلسفی و حکمی، و نه صرفاً عملیاتی و اجرایی، برای حل این بحرانها چارهجویی کنیم. چراکه نبود چنین تفکری، خود را به وضوح در سطح واقعیتهای عملی کشور نیز نشان داده است.
نویسنده کتاب «هایدگر و استعلا: شرحی بر تفسیر هایدگر از کانت» در مورد نقش رسانه و تاثیر آن بر روند جنگ اظهار داشت: رسانه بهتنهایی کافی نیست. رسانه همچون کانال یا لولهکشی آب است؛ مهمتر از آن، محتوایی است که در این بستر جریان مییابد. رسانه یک امر ثانوی است، و آنچه اولویت دارد، نوع نگاه و نگرش حاکم بر تولید محتواست. اگر نوع نگاه تغییر کند، ابزار رسانهای نیز بهدنبال آن معنا و کاربرد مناسب خود را خواهد یافت.
نویسنده کتاب «مونیسم یا پلورالیسم: واکاوی هستیشناسی یک نظریه اجتماعی» با بیان این مطلب که بهنظر بنده، رسانه ملی ما متأسفانه با شکست سنگینی مواجه شده است؛ تصریح نمود: بخش قابل توجهی از جامعه که همراستا با انقلاب و نظام سیاسی کشور نیست، عملاً در اختیار امپراطوریهای رسانهای دروغین قرار گرفته و بهطور کامل به آنها وابسته شدهاند. این رسانهها چشمِ خودآگاهی ملی ما را کور کردهاند.
وی افزود: ما جامعهای متکثر هستیم؛ اما این تکثر در رسانهی ما بازتابی ندارد و همین امر به یکی از پاشنههای آشیل مهم در ساختار فرهنگی و اجتماعی کشور بدل شده است. ما نیازمند تأمل و بازاندیشی جدی در این خصوص هستیم.
این شخصیت متفکر، راهکار خروج از این بحران را این چنین بیان کرد: مسئله صرفاً با تغییر مدیریت یا برگزاری برنامههای سطحی و نمایشی برای سرگرمی مخاطب و سلبریتیسازی حل نمیشود. موضوع اساسی، تغییر بنیادین در نوع نگاه است. باید وجود و اقتضائات یک جامعهی متکثر را فهم کرد و بر مبنای آن، مقولاتی نو آفرید که قادر باشند با تمام لایههای اجتماعی و فرهنگی ارتباط برقرار کنند.
مترجم کتاب «هایدگر، پاتریشیا آلتنبرند جانسون» در مورد وارونه جلوه دادن دستاورهای جنگ توسط رژیم صهیونیستی بیان کرد: از نظر من، مهمترین مفهوم در این میان «امر ملی» است. علیرغم اینکه حاکمیت سیاسی کشور برای پاسداری از امر ملی، شهدای فراوانی را تقدیم کرده است، اما روایتهایی که رسانههای بیگانه ارائه دادهاند، وجههی حاکمیت را بهگونهای جلوه دادهاند که گویا حاکمیت، صرفاً «امتگرا» و مخالف ملیگرایی است؛ گویی نظام جمهوری اسلامی، به واسطهی گرایشهای دینی و فرقهای، فاقد تعلق به هویت ملی است.
«بیژن عبدالکریمی» در پایان این گفت و گو خاطرنشان کرد: قهرمانان ملی ما نظیر سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، در بخشی از ذهن جامعه، بهصورت ناعادلانهای با برچسبهایی همچون «تروریست» معرفی میشوند. این وضعیت، در حقیقت یکی از شکستهای بنیادین نظام رسانهای کشور در تولید مفاهیم و روایتهای ملی است؛ مفاهیمی که باید بتوانند با تکتک اقشار جامعه ارتباط مؤثر برقرار کنند.
ارسال نظر