به گزارش سینماپرس، علیرضا قزوه از نقش پررنگ شاعران در همدلی و مقاومت ملت ایران در حمایت گسترده از عملیات وعده صادق ۳ سخن گفت.
این شاعر و نویسنده در گفتوگو با برنامه «سلام خبرنگار» شبکه خبر با اشاره به حمایت پرشور مردم از وعده صادق ۳ گفت: در روز گذشته شاهد جلوهای تازه از وحدت مردم بودیم؛ ۳ میلیون نفر در سراسر ایران یکصدا و یکدل به میدان آمدند. حتی در فضای مجازی نیز چهرههایی که انتظارش را نداشتیم در کنار مردم ایستاده بودند و سخنانشان نشان میدهد که ملت ایران حتی در روزهای سخت همدل و همراه هستند.
آقای قزوه با اشاره به نقش هنرمندان و شاعران در این باره افزود: در جمع شاعران نیز شاهد فعالیت گستردهای بودیم. برای مثال، آقای کرمدخت در بابلسر شعری زیبا برای ایران سرودند و همچنین آقایان هدایتی و میلادپور نیز آثار ارزشمندی خلق کردهاند.
وی افزود: شاعران همواره در خط مقدم این عرصه بودهاند؛ خود من هم دو قصیده سرودهام که هنوز فرصت ارائه آنها را نداشتهام.
علیرضا قزوه شاعر کشورمان در تازهترین سروده خود درباره تجاوز رژیم صهیونیستی به ایران اسلامی، اشعاری سرود.
کیست جولان میدهد در آسمان سرزمینم؟
یک سر سوزن نباشد ترس از ابلیس لعینم
نیست چندان دور آن روزی که مرگش را ببینم
لعبتان، چون نگارم زخمیاند و غرق در خون
زیر آوار جنون مانده ست طفل حور عینم
گُردهام زخمی است، اما همچو کوهم پای برجا
از درون صد زخم دارم این که میبینی چنینم
ایستادم، چون پدر – نستوه - بر نعش جوانان
اشک میبارد ز چشمم، گریه دارد آستینم
از تبار نور نورم دشمنم با هر پلشتی.
چون پلنگ ماه هر ابر سیه را در کمینم
در حمیت رشک بر من میبرد ناموس هستی
پاسخی دشوار و سختم، رشتهی حبل المتینم
هان خوارج را ببین دیروز با مولا چه کردند
من که از مولای درویشان قویتر نیست دینم
شاکرم او را که مشتاق ولی الله عشقم
عاشقم یک ذره بوی شک نمیگیرد یقینم
بندگی را سر فرود آوردهام در شور عصیان
آب و خاک عقل و عشقم، با گل آدم عجینم
بندهی عشق است عقلم، خادم عقل است عشقم
عقل عاشق را نصیرم، عشق عاقل را معینم
الفت طفل است و مادر، لاجرم هر روز و هر شب
عقل را باید بپرسم، عشق را باید ببینم
بی نیاز از غیر اویم شکر حق میبارد امشب
فتح و نصرت از یسارم، عشق و غیرت از یمینم
شهرتم از خاکیان بگذشته ایدون و مبارک
ساکنان عرش میگویند با هم آفرینم
بوی معراج النبی دارد دل دریایی من
فاتح بی، چون و چند آسمان هفتمینم
یاور دین خدایم، ناصر راه حسینم
عاشق پیغمبرم، پشت امیرالمؤمنینم
با غزل با حافظ شیراز میرقصد وجودم
محرم عقلم، امانتدار عشقم، من امینم
درد فردوسی ست پنهان در کلام حکمت من
عطر سعدی میرسد از بوستان دلنشینم
راستی را عشق را در دادن جان دیده بودی
راست میگفتی تو همای شهریار راستینم
ماه من ترسی ندارد از صدای ماهواره
کیست جولان میدهد در آسمان سرزمینم؟
قدرت بازوی حیدر، پتک سامم، تیغ رستم
وعدههای صادقم، طوفان خشمی سهمگینم
شطی از شور و حماسه میخروشد در وجودم
زور تیر آرش استم، بانگ چنگ رامتینم
فاتحم، سجیل و زلزالم، عماد و کوثرم من
آسمان را مینوردد، چون شهابی اسب و زینم
کیستم من؟ خاک عشق و شور – ایران حماسی
نامدار ملک رومم، شهرهی ماچین و چینم
آمدی، شاد آمدی،ای پهلوان باستانی
شاد باشی، شادتر باشی، دل اندوهگینم!
این دل من گرچه آنی داشت، آنم رفت و این رفت
بی نشان عمری از آنم، بی خبر چندی از اینم
یا اله العالمین بار دگر الغوث الغوث
خالی از الحمدلله است رب العالمینم
صبر کن بر دردها بر داغ ها، تا گل برآید
بد مگو مهتاب را غرق تبیای نازنینم
عاقبت در جمعهای خونرنگ همراه شهیدان
باز میگردد علم بر کف، سوار آخرینم
ارسال نظر