دکتر «علی دلیر» استاد ادبیات فارسی دانشگاه فرهنگیان در گفت و گو با خبرنگار سینماپرس و همزمان با سالروز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی و پاسداشت زبان فارسی با اشاره به اهمیت ویژه پاسداری از زبان و ادبیات فارسی بیان کرد: ادبیات فارسی، آیینه تمامنمای فرهنگ، هنر و هویت ملی ماست. این زبان و ادبیات، نهتنها وسیلهای برای انتقال معنا، بلکه یکی از ارکان بنیادین در حفظ و قوام فرهنگ ایرانیست. عناصر سازنده زبان فارسی، نقشی بیبدیل در پاسداشت این هویت ایفا میکنند. بدون شک، نمادهای ملی و فرهنگی، ستونهایی هستند که فرهنگ هر ملت بر آنها استوار است.
وی افزود: اگر این نمادها در زبان و ادبیات ما نادیده گرفته شوند، بنیان فرهنگیمان سست خواهد شد و ساختار هویتی ما فرو خواهد پاشید. از آنجا که زبان و ادبیات فارسی، بازتابی تمامعیار از تاریخ، تمدن و فرهنگ ما بهشمار میآیند، باید جایگاهی شایسته و بایسته برای آنها قائل باشیم. بیتوجهی یا کمتوجهی به این نمادها، ما را از ریشههای تاریخی و فرهنگیمان دور میسازد.
نویسنده کتاب شرح منطق الطیر عطار نیشابوری دلیل ادعای کشورهای دیگر در جعل هویت و منتسب نمودن مفاخر ادبی به نام کشور خود را این چنین بیان کرد: دلیل آن، شاید ناتوانی در ایجاد تعاملات فرهنگی و ادبی مؤثر با کشورهای منطقه باشد. باید بدانیم که زبان فارسی، روزگاری در جغرافیایی وسیع و بدون مرزهای امروزی، گسترده بود و فرهنگ مشترکی را میساخت. امروز نیز، با وجود مرزبندیهای سیاسی، این پیکره فرهنگی همچنان واحد است.
او ادامه داد: تاجیکستان نمونهای روشن از کشوریست که هویت فرهنگی ایرانی خود را تا حد زیادی حفظ کرده و نمادهای زبان و ادبیات فارسی در آن زندهاند. وقتی ما در گسترش این پیکره فرهنگی و پرداختن به نمادهای آن سستی میکنیم، طبیعی است که دیگران احساس مالکیت کرده و به نام خود مصادره کنند.
وی تاکید کرد: ما باید ایران فرهنگی را بهعنوان گسترهای یکپارچه ببینیم، جایی که همه ملتهای همزبان و همفرهنگ، بخشی از یک هویت مشترکاند. این نگرش نهتنها به وحدت فرهنگی کمک میکند، بلکه از تنشهای بیپایه نیز جلوگیری خواهد کرد.
دلیر افزود: ناصر خسرو متعلق به زبان فارسی و فرهنگ آن است؛ نه به یک کشور خاص. این حقیقت را نمیتوان انکار کرد. کمکاری ما در معرفی و پاسداشت مفاخر فرهنگی، زمینهساز ادعاهای دیگران شده است. اگر ما بر روی این نمادهای هویتی کار نکنیم، دیگران با سرمایهگذاری روی آنها، بهتدریج خود را وارث آنها معرفی خواهند کرد؛ و این، با حقیقت تاریخی و فرهنگی ما در تضاد است.
عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان و مدیر گروه زبان و ادبیات فارسی پردیس شهید چمران همچنین در خصوص کم کاری دانشگاه ها و نقش فضای آکادمیک کشور در اعتلای زبان و ادبیات پارسی بیان کرد: دانشگاهها نیز در این زمینه کوتاهیهایی داشتهاند؛ بهویژه در حوزه فعالیتهای آکادمیک. به عنوان نمونه، دانشگاه فرهنگیان که در سطح کشور متولی آموزش است، باید در آموزش زبان و ادبیات فارسی ـ که عنصری ملی و هویتساز به شمار میرود ـ نقش فعالتری ایفا کند.
وی افزود: در همین راستا، این وظیفهٔ امور بینالملل دانشگاه فرهنگیان است که به این موضوع ورود کند. البته گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه نیز در این زمینه مسئولیت مستقیم دارد، اما تحقق این مهم، نیازمند همراهی نهادهای گوناگون از جمله وزارت امور خارجه و سایر نهادهای بنیادینیست که در حوزه زبان و ادبیات فارسی فعالیت میکنند.
او ادامه داد: در همین زمینه، گروه زبان و ادبیات فارسی پردیس شهید چمران، با درک این کاستیها، پیشنهاد برگزاری کنگره و همایشی بینالمللی با محوریت آموزش ادبیات فارسی را مطرح کرده است. تحقق چنین برنامهای، نیازمند همراهی جدی دانشگاه و حمایت نهادهای مسئول است. ما، بهعنوان متولیان آموزش، بهویژه در زمینه آموزش زبان و ادبیات فارسی، این کاستیها را به خوبی لمس کردهایم و اکنون نیازمند حمایت و همراهی هستیم.
دلیر در پاسخ به این پرسش که دیپلماتها و وزارت امور خارجه تا چه اندازه این مسئله را در اولویت خود قرار میدهند؟ تصریح نمود: حتی در درون دانشگاه نیز، بنده ناگزیرم برای بسیاری از افراد ضرورت این مسئله را تبیین کنم؛ در حالی که اهمیت آن، بدیهیست. من به صورت شخصی نیز، تا جایی که مقدور بوده، با استادان بینالمللی ادبیات ارتباط برقرار کردهام تا زمینه برگزاری کنگرهای بینالمللی در این حوزه فراهم شود.
ایشان همچنین خبر از تلاش هایی برای برگزاری یک کنگره بین المللی در عرصه زبان و ادبیات پارسی دادند و بیان کردند: در حال حاضر نیز در تلاشیم تا نخستین کنگره بینالمللی آموزش ادبیات فارسی را با محوریت دانشگاه فرهنگیان استان تهران بنیان بگذاریم. این حرکت، تلاشیست در راستای شناسایی و تقویت نمادهای ملی و فرهنگی و همچنین تحکیم پیوند میان کشورهایی که در حوزه زبان و ادبیات فارسی قرار دارند. به باور من، اگر ذیل چتری واحد فعالیت کنیم، بسیاری از تضادهای جزئی و ظاهری از میان خواهد رفت.
دکتر «علی دلیر» در پایان این گفت و گو خاطرنشان کرد: زمانی که تمام فارسیزبانان، با هر قومیتی که دارند، خود را بخشی از این فرهنگ واحد بدانند، اسطورههای ملی نیز متعلق به همگان خواهد بود. مولانا متعلق به همه ماست، همانگونه که فردوسی نیز چنین است. اگر این اسطورهها به درستی شناخته و در متن جامعه پرورده شوند، دیگر کسی نخواهد گفت «این مال ماست»؛ بلکه میگوییم «این متعلق به ماست»؛ به همه ما.
ارسال نظر