به گزارش سینماپرس، محسن محسنینسب فیلمساز شناختهشده سینمای ایران که این روزها به عنوان تهیهکننده در تدارک ساخت فیلم سینمایی «نمایش کودکانه به سبک ایتالیایی» است، از بیمهریهایی میگوید که در حق سینمای بدنه و فیلمسازان متعلق به این سینما روا میشود.
ساخت «نمایش کودکانه به سبک ایتالیایی» در ایتالیا
این فیلمساز درباره روند تولید این اثر سینمایی به تسنیم گفت: ما به تازگی سفری به ایتالیا داشتیم و شرایط ساخت فیلم را در این کشور بررسی کردیم. همچنین درحال بررسی شرایط همکاری با یک شریک ایتالیایی هستیم و درحال حاضر پروانه ساخت فیلم را تمدید کردهایم. تلاش میکنیم که به زودی فیلم را کلید بزنیم.
او درباره معرفی عوامل این فیلم سینمایی و امکان اکران «نمایش کودکانه به سبک ایتالیایی» در جشنواره فیلم فجر بیان کرد: در این زمینه مشغول رایزنی هستیم و ممکن است برخی از عوامل فنی فیلم را از کشور ایتالیا انتخاب کنیم. تلاشمان بر این است که «نمایش کودکانه به سبک ایتالیایی» را به جشنواره فیلم فجر امسال برسانیم.
محسنینسب همچنین درباره ژانر این اثر سینمایی بیان کرد: فیلم ما در ژانر کودک است و طبیعتا اغلب فیلمهای کودک، شاد هستند. باوجود این، تصمیم گرفتیم فیلمنامه را تغییر بدهیم و در بازنویسی آن را قدری مفرحتر کرده و به سمت کمدی سوق بدهیم تا دستکم در فروش، سرمایه ساخت خود را بازگرداند.
سینمای ژانریک در غربت سختی به سر میبرد
این سینماگر که زمانی فیلمهای قابل توجهی مانند «یاسهای وحشی»، «شیرهای جوان»، «یورش» و... در ژانر اکشن و رزمی ورزشی میساخت، درباره چرایی عدم تداوم ساخت چنین آثاری بیان کرد: بارها به نهادها و ارگانهای فرهنگی مختلف مراجعه کرده و از مسئولین درخواست حمایت کردهام اما متاسفانه تاکنون هیچ بخشی به ما کمک نکرده است. به فارابی و سازمان سینمایی نامه نوشتیم اما برخلاف حمایتهایی که شعارش را میدهند، سینمای ژانریک در غربت سختی به سر میبرد و ژانر ورزشی و اکشن مهجور است. برخلاف شعارهایی که از سوی برخی مسئولین در زمینه حمایت از تنوع ژانر داده میشود، به نظر میرسد که همه چیز شعار است و در عمل هیچ حمایتی صورت نمیپذیرد.
او افزود: فیلم ورزشی بسیار پرمخاطب و تولید آن بسیار سخت است. این درحالی است که غالب سرمایهها به سمت ساخت آثار به اصطلاح کمدی و توام با لودگی که راحتترین روش فیلمسازی است، سرازیر میشوند. من بنا به تجربهای که در ساخت اینگونه فیلمها دارم، بارها و بارها به سازمانهای ذیربط مراجعه کردهام و گفتهام که اجازه بدهید این ژانر را احیا کنم. اگر میخواهیم ژانرهای مهجور، احیا شوند باید از آنها حمایت کنیم. سازمان سینمایی وظیفه انجام چنین حمایتی را برعهده دارد اما متاسفانه مدام ما را به شوراهایی ارجاع میدهند که آنها هم توسط باندها اداره میشود و تصمیمگیرندگانشان افراد خاصی هستند.
بنیاد فارابی ساخت فیلمهای دفاع مقدسی را به «اوج» بسپارد
محسنینسب عنوان کرد: توجه کنید اغلب کارهایی که در سال گذشته توسط بنیاد سینمایی فارابی حمایت شده، متعلق به ژانرهای مهجور نبوده است. این بنیاد در بهترین حالت، از تولید فیلمهای دفاع مقدسی حمایت کرده است. در حالیکه وظیفه آن، ساخت فیلمهای اجتماعی متعدد بوده و بهتر است سازمانهایی مثل اوج، انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس و... به ساخت آثار سینمای دفاع مقدس بپردازند.
این کارگردان ادامه داد: تاکنون چند فیلمنامه اکشن به بنیاد سینمایی فارابی ارائه دادهام اما متاسفانه به دلایل غیرواقعی فیلمنامههایم را مورد حمایت قرار ندادند. امیدوارم با حضور آقای زینالعابدین در مسند این بنیاد، توجه بیشتری به ژانرهای مهجوری که میتوانند به سینمای ایران کمک کنند، معطوف شود تا حداقل، سرمایه اولیه فیلمها بازگردد. بسیاری از فیلمهایی که در دوره آقای جوادی ساخته و در جشنواره فجر سال گذشته به نمایش درآمد، یا اکران نخواهند شد و یا اگر هم اکران شوند، نمیتوانند سرمایه اولیه خود را بازگردانند. چراکه فیلمهایی ضعیف و بدون مخاطب بودند. امیدوارم متولیان سینما «شاه سلطان حسین» نباشند و با حمایت از ژانرهای مهجور، کمک کنند تا شاهد تنوع ژانر در تولیدات سینمای ایران باشیم.
مجبورم کمدی بسازم!
او یادآور شد: من به عنوان تهیهکننده به دلیل اینکه سرمایه شخصی که حاصل عمرم است از بین نرود، مجبورم فیلم کمدی بسازم. چون میخواهم فیلمساز باشم. وگرنه اگر حمایتهای لازم صورت گیرد، میتوانیم فیلمهای اکشن و رزمی بسازیم. ژانر اکشن رزمی سالهاست که در سینمای ایران تعطیل شده و ما اصلا بازیگر اکشن رزمی نداریم. آخرین بازیگر اکشن رزمی ما جمشید هاشمپور بود که من هم افتخار همکاری با او را داشتم. اما وقتی ایشان پیر شدند، دیگر نتوانستیم بازیگر جوانی در ژانر اکشن رزمی به سینما معرفی کنیم که بتواند در چنین فیلمهایی ایفای نقش کند. چرا؟ چون مسئولین سینما حمایتهای لازم را به عمل نیاوردند و حتی در برههای به این سینما حمله کردند.
محسنینسب عنوان کرد: در دوره مرحوم سیفالله داد، ۲۶ فیلم اکشن را که در سینمای بدنه ساخته شده بودند، توقیف و به آنها پروانه نمایش ارائه نشد که با تحصن تهیهکنندهها و کارگردانها همراه شد. از آنجا بود که سینماگران دچار هراس شدند و به سمت سینمای توام با لودگی و شبهکمدی رفتند. تولیدات فعلی سینمای ایران یا شامل فیلمهای شبهکمدی و توام با لودگی است، یا دربرگیرنده سینمای حمایتی بخش دولتی. کسانی که سالها در سینمای بدنه فیلمهای خوبی تولید میکردند، بیکار شدهاند. فیلمسازی مثل سیروس الوند کجاست؟ من به عنوان یک فیلمساز بدنه سالهاست که نتوانستهام کار کنم، چون حمایتی از فیلمسازان بدنه صورت نمیگیرد. متاسفانه چرخه تولید و اکران در سینمای ایران دارد به سمتی حرکت میکند که فیلمسازانی مثل ما نتوانند کار کنند. سینمای ایران به انقلاب نیاز دارد اما کسانی که در مسند فرهنگ و هنر هستند، حرکت انقلابی انجام نمیدهند تا این شرایط نابهسامان پایان یابد. من شجاعت دارم و این حرفها را به صراحت بیان میکنم. از شما هم میخواهم که با شجاعت این مواضع را منعکس کنید.
پول نمیخواهم، به من تضمین اکران بدهید!
این کارگردان سینما ادامه داد: فیلم «یورش» را که یک اثر دفاع مقدسی بود، با سرمایه بخش خصوصی ساختم، فیلم «آخرین مرحله» را با سرمایه بخش خصوصی ساختم. ، فیلم «یاسهای وحشی» را به همین ترتیب و همه اینها فیلمهای پرفروشی بودند. اعتقاد من این است که بخش خصوصی هم باید بتواند در سینمای دفاع مقدس دست به تولید بزند. لازم نیست به ما پول بدهند، همین که تضمین اکران بدهند، کافی است. وقتی ما فیلم میسازیم اما در نهایت نمیتوانیم آن را اکران کنیم، دیگر فیلم ساختنمان چه فایدهای دارد؟ چرخه سینما طوری ساخته شده است که فیلمسازان ارزشمدار نتوانند آنگونه که باید کار کنند. یکی دیگر از اتفاقاتی که در دوره مرحوم سیفالله داد رخ داد این بود که اکران را از سازمان سینمایی گرفت و به سینمادار تفویض کرد. سینمادار هم معمولا کاری به وضعیت فرهنگی، کیفیت تولید و نوع کارگردان ندارد. او صرفا به ترکیب بازیگران فیلم نگاه میکند و اگر در میان آنها بازیگر چهره نباشد، حتی فیلم را نگاه هم نمیکند. من مطمئنم بسیاری از مالکین سینما حتی موقع اکران هم فیلمها را نگاه نمیکنند. آنها صرفا به حضور بازیگر چهره و ژانر فیلم که باید کمدی باشد، توجه میکنند.
نمایی از جمشید هاشمپور در فیلم سینمایی «یورش»
او تصریح کرد: به نظر من اولین کاری که سازمان سینمایی باید انجام دهد این است که اکران را از دست سینمادار خارج کند و آن را به کمیته مشخصی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بسپارد. حداقل درباره سینماهای کلیدی تدبیر دیگری اتخاذ شود. وقتی یک پردیس سینمایی چندین و چند سالن دارد، چه اشکالی دارد که بخشی از سالنهایش را به تولیدات سینمای بدنه و سینمای ژانریک اختصاص دهد؟
حضرت عباس(ع) قهرمان ملت ایران است
محسنینسب یادآور شد: سالهاست که دیگر سینمای ما قهرمان ندارد. همان شخصیت ایثارگر و ازخوگذشتهای که روزگاری در فیلمها میدیدیم. متاسفانه این ملاحظه در شورای پروانه ساخت مورد توجه قرار نمیگیرد و غالبا به موضوعاتی توجه میشود که اصلا موضوعیتی ندارند. اعضای شورای پروانه ساخت باید از میان افراد فرهنگی و فرهیخته انتخاب شوند تا به واسطه دانش و تسلط خود، برای فیلمنامههایی مجوز صادر کنند که مناسب جامعه است. اگر هر فیلمی در هر ژانری به گونهای ساخته شود که در آن قهرمان، درگیری و نقطه اوج وجود داشته باشد، سینمای امروز ما چهره دیگری پیدا میکند. البته منظورم از قهرمان، کسی نیست که لزوما برنده شود. منظورم از قهرمان، شخصیتی مانند حضرت ابالفضل العباس(ع) است. در دنیای واقعی، بزرگترین قهرمان ملت ایران حضرت عباس(ع) است. حتی ارمنیها هم به آن حضرت(ع) احترام میگذارند و در روز تاسوعا برای ایشان نذر میکنند. میدانیم که حضرت عباس(ع) در دنیای واقعی برنده نبود و هنگامی که عزم آب آوردن کرد، در نهایت نتوانست آب را به خیمهها برساند و در این مسیر به شهادت رسید. باوجود این، آن حضرت بزرگترین قهرمان ما محسوب میشود؛ چراکه ایثار، ازخودگذشتگی و جوانمردی را به اوج خود رساند و وقتی به لب چشمه رسید، آب را در مشت خویش ریخت و به صورتش نزدیک کرد اما جرعهای از آن ننوشید. در ایام محرم هستیم و من عاشق حضرت عباس(ع) هستم. همه ما بارها و بارها روایت شهادت حضرت عباس(ع) را شنیدهام اما هنوز هم که هنوز است، شیفته شنیدن آن هستیم. چراکه فطرت بشر، پاکی و جوانمردی آن حضرت(ع) را دوست دارد.
چرا به فیلمنامهای که قهرمان ندارد پروانه ساخت میدهیم؟
کارگردان فیلم سینمایی «آخرین مرحله» تأکید کرد: ما باید شخصیتهایمان را با الهام از مرام و مسلک حضرت عباس(ع) طراحی کنیم. از اینرو لازم است که شورای پروانه ساخت، به فیلمنامههایی که در آنها قهرمان وجود ندارد پروانه ساخت ندهد. من این موضوع را به آقای خزاعی رئیس سازمان سینمایی هم گفتم. وقتی فیلمنامهای شخصیت قهرمان ندارد، معنایش این است که درام ندارد و اصلا دیگر سینما نیست. مثلا فیلمهایی مثل «متری شیش و نیم» و «ابد و یک روز» که مورد توجه سیاسگذاران وقت حوزه اکران قرار گرفتند، نهتنها قهرمان ندارند، بلکه قهرمانهای واقعی جامعه هم در آنها تحقیر میشوند. چرا باید در مواجهه موادفروش با پلیس، تصویر ارائه شده از پلیس به هیولا شبیه باشد؟ حتی شخصیتهای پلیس هم ناجوانمردانه به تصویر کشیده میشوند.
محسنینسب در بخش پایانی اظهارات خود خاطرنشان ساخت: درخواست من از سازمان سینمایی این است که کمک کند تا روند ساخت فیلمهای قهرمانمحور در سینمای ایران تسهیل و تسریع شود. بدون شک چنین فیلمهایی پرفروش و پرمخاطب خواهند بود. مهمتر از این، میتوان امیدوار بود که با ساخت چنین فیلمهایی، جامعه به سمت بلوغ و رشد فرهنگی سوق پیدا کند. امیدوارم به فیلمسازانی مثل من که مصرانه به دنبال احیای ژانر سینمای رزمی ورزشی و سینمای دفاع مقدس پرمخاطب هستند، کمک شود تا بتوانیم این مسیر را ادامه دهیم. اصلا اگر به من هم کمک نکردید، به جوانان علاقهمندی کمک کنید که دوست دارند فیلمهایی در این ژانرها بسازند. من هم با کمال همراهی این آمادگی را دارم که تجربهام در ژانر رزمی ورزشی را به صورت رایگان در اختیار فیلمسازان جوان قرار دهم. امیدوارم چنین بستر و فرصتی مهیا شود.
ارسال نظر