چهارشنبه ۱۸ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۷:۲۰

فرافکنی مسسبان وضع موجود در «شب فرشته طائرپور»؛

شاهسواری: بعضی‌ها به شرایط امروز می‌گویند «وضعیت موجود» اما به گمان من ما در «وضعیت ناموجود» هستیم

منوچهر شاهسواری در مراسم اختتامیه سی و هشتمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران

سینماپرس: در حاشیه برگزاری نوزدهمین جشن تصویر سال «شب فرشته طائرپور» به یاد این تهیه کننده فقید سینما برگزار شد.

به گزارش سینماپرس، عصر روز سه‌شنبه ۱۷ اسفند ماه شبی به یاد فرشته طائرپور برگزار شد که با مرور خاطرات این تهیه‌کننده فقید سینما همراه بود. سیف‌اله صمدیان دبیر جشن تصویر سال و جشنواره فیلم تصویر پیش از شروع مراسم از سخنرانان خواست که امشب را به شب شیرین خاطرات این هنرمند تبدیل کنند و نگذارند به اشک و آه برگزار شود.

پیام تصویری عسل شاکری دختر بزرگ فرشته طائرپور آغازگر برنامه بود. او قبل از هر چیز تاکید کرد: چون به عمو صمدیان قول داده‌ام که اشک و آه نداشته باشم؛ سر قولم هستم و البته خود فرشته هم هیچ وقت اهل اشک و آه نبود. حضورش همیشه پر از انرژی بود.

عسل شاکری گفت: فرشته خیلی هست و خیلی نیست. از یک طرف به هر کجا که نگاه می‌کنم اثر وجودش را می‌بینم و از طرف دیگر جای حضورش بسیار خالی است.

آخرین لحظات پیام عسل شاکری همراه بود با حضور «جانان» تنها نوه فرشته طائرپور و بوسه جانان بر پیشانی مادر که پایان‌بندی شیرینی برای این پیام بود.

پس از پیام عسل شاکری، سیف‌اله صمدیان روی صحنه آمد و گفت: دوستی‌ام با فرشته طائرپور با یک هشدار شروع شد و با حسرت به پایان رسید. سال ۲۰۰۰ بود که همراه با عده‌ای از فیلمسازان برای نمایش فیلمم به توکیو رفته بودیم، به من هشدار دادند که مراقب باش، فرشته طائرپور خیلی بداخلاق و جدی است و حتماً این سفر سختی خواهد بود. اتفاقاً این سفر بسیار خوب بود. فرشته سخت‌گیر اما مهربان بود و مادرانه از همه مراقبت می‌کرد. دوستی‌مان بیست سال ادامه داشت و روزی که رفت برایم حسرت باقی گذاشت.

صمدیان تاکید کرد: فرشته اگر هیچ کاری نکرده بود تنها تربیت همین سه فرزند که از هر نظر و با هر ادبیاتی درست هستند، کافی بود.

«یک روز با فرشته طائرپور» فیلم کوتاهی بود که بعد از صحبت های صمدیان پخش شد. این فیلم اردیبهشت سال ۱۳۹۸ ضبط شده که در آن عبداله اسکندری، مازیار میری و سیف‌اله صمدیان همراه فرشته طائرپور برای بازدید از تئاتر نصر به خیابان لاله‌زار رفته بودند.

غزل شاکری بازیگر سینما و تئاتر بعد از پخش فیلم روی صحنه آمد و هر چه تلاش کرد تا صحبت‌هایش بدون بغض باشد، موفق نشد و در آخر هم گریه امانش را برید. شاکری در چند جمله‌ کوتاهی که موفق به بیانش شد، گفت: مادرم بسیار سخنور بود و من مثل او نیستم. توی هر جمعی که بود با دقت به همه نگاه می‌کرد و می‌فهمید چه کسی مشکل دارد، چه کسی می‌خواهد درد دل کند. چه کسی در جمع حرف می‌زند، کار چه کسی را می تواند در راهرو راه می‌اندازد و کدام یکی خجالتی هستند و برای کمک کردن به او باید به دفتر و خلوت دعوتش کند. او به ما هنر تماشا کردن را یاد داد و ای کاش یادمان داده بود که چطور رفتنش را به تماشا بنشینیم.

بعد از صحبت‌های غزل فیلم کوتاهی از منزل فرشته طائرپور در روز درگذشت او به نمایش درآمد که همراه بود با زمزمه‌ ترانه‌ای توسط غزل شاکری و لحظاتی از مادر داغدار فرشته طائرپور. محمد بهشتی: خاندان طائرپور شبیه شخصیت‌های داستان‌های چخوف هستند. از همان ابتدا تکلیف‌شان معلوم است. فرشته هم‌زمان همه جا بود. نشسته بود اما هم‌زمان در جلسه شورای فلان بود، با بهمان نویسنده درباره‌ متن حرف می‌زد و از آن طرف هم داشت مشکل یکی دیگر را حل می‌کرد

منوچهر شاهسواری نیز در تجلیل از فرشته طائرپور گفت: او شخصیتی صادق و رها داشت. چیزی برای پنهان کردن نمی‌گذاشت. شاید خدا او را دوست داشت که زودتر بردش تا این روزها را نبیند. بعضی‌ها به شرایط امروز می‌گویند «وضعیت موجود» اما به گمان من ما در «وضعیت ناموجود» هستیم. فرشته آدم وضعیت ناموجود نبود. آنجا که لازم بود برای صلح می‌جنگید و آنجا که لازم بود برای جنگ صلح می‌کرد.

شاهسواری افزود: روزی در لغت‌نامه دهخدا با کلمه «ورنم نهادن» روبرو شدم. به معنای کشتن کسی و دفن کردنش و بعد گل‌کاری بر مزار او به قصد پنهان کردن جسدش. به گمانم ما همه با او این کار را کردیم. نه من و شمایی که توی این سالن هستیم یا دوست او بودیم. انگار او فهمیده بود و با مرگ بازی می‌کرد و اصلاً درباره‌اش حرفی نمی‌زد.

سیف‌اله صمدیان بعد از صحبت‌های شاهسواری روی صحنه آمد و گفت: قرار نبود حال و هوای امشب این همه با اشک و آه همراه باشد برای همین فیلمی را نمایش می‌دهم که کمی حال و هوای‌تان تغییر کند.

پس از آن فیلمی از ۲۴ سال قبل به نمایش در آمد که در آن عسل و غزل در کلاس مهدی نیکنام همراه با دیگر هنرآموزان مشغول تمرین آواز بودند.

سید محمد بهشتی نیز در ادامه گفت: خاندان طائرپور شبیه شخصیت‌های داستان‌های چخوف هستند. از همان ابتدا تکلیف‌شان معلوم است. فرشته هم‌زمان همه جا بود. نشسته بود اما هم‌زمان در جلسه شورای فلان بود، با بهمان نویسنده درباره‌ متن حرف می‌زد و از آن طرف هم داشت مشکل یکی دیگر را حل می‌کرد.

وی افزود: خیلی حضور داشت و باورم نمی‌شود که نیست. هنوز هم به خانه‌شان که می‌روم منتظرم خیلی دیر بیاید، یکهو در را باز کند و بعد هم جوری حرف بزند که انگار از اول توی جمع بوده است.

بهشتی افزود: فرشته همیشه خلوت داشت. او در میان جمع هم که بود با کس دیگری خلوت داشت و حالا احساس می‌کنم خلوت‌شان خیلی دلچسب است طوری که اگر هر چیزی هم به او بدهیم حاضر نباشد به این دنیا برگردد. فکر می‌کنم خیلی بهش خوش می‌گذرد، امیدوارم که ما را هم در خوشگذرانی‌اش شریک کند.

رخشان بنی‌اعتماد که در همه ادوار جشنواره فیلم تصویر کار داوری بخش فیلم را به عهده داشته است، خاطره‌گوی بعدی مراسم بود.

وی با اشاره به وجاهت و رفاقت فرشته طائرپور بود، گفت: وقتی که بیانیه‌ای می‌نوشتیم به فرشته می‌دادم و می‌گفتم قلم عقلانیت و اعتدال بر آن بکش. او اعتقاد درستی داشت که اگر حتی ۵ نفر مثل او در میان سیاست‌مداران امروز داشتیم، وضعیت‌مان این گونه نمی‌شد. اگر فرشته بود حتماً می‌توانست کمک کند که فریادهای خفه ما این طور بیرون نریزد. زیر بال‌مان را می‌گرفت و به مسیری می‌بردمان که این خشم‌ها جای دیگر و بدتری بروز نکند.

نگار آذربایجانی کارگردان فیلم «آینه‌های رو به رو» آخرین خاطره‌گوی مراسم قبل از نمایش فیلمش بود. او که از ابتدا با گریه حرف‌هایش را شروع کرده بود چند جمله‌ای درباره تجربه همکاری با فرشته طائرپور گفت و افزود: یک بار به من گفت اگر درست دردها را تحمل کنی در نهایت همه‌ آنها به نور تبدیل می‌شود.

قبل از نمایش فیلم مجید رجبی معمار رئیس خانه هنرمندان ایران و نیکنام حسین‌پور از طرف صندوق اعتباری هنر روی صحنه آمده و لوح تقدیر و تندیسی را به علی و غزل شاکری فرزندان فرشته طائرپور تقدیم کردند.

این مراسم با نمایش فیلم «آینه‌های رو به رو» به تهیه‌کنندگی فرشته طائرپور به پایان رسید. علیرضا رئیسیان، همایون اسعدیان، مجید مظفری، عبدالله اسکندری، مازیار میری، امیر عابدی، شایسته ایرانی و ... ازجمله دیگر حاضران این مراسم بودند.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.