دوشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۰ - ۱۱:۲۰

هادی حاجتمند:

هرچه ویترین شلوغ‌تر باشد، مردم بیشتری سلیقه خود را روی پرده می‌بینند و بیشتر به سینما می‌آیند

هادی حاجتمند

سینماپرس: هادی حاجتمند، کارگردان سینما معتقد است: سینمای ایران از جایی مدیریت می‌شود که نهاد رسمی نیست. بنابراین برای دعوت از افرادی که اساساً به سینما نمی‌روند، باید چرخه معیوب تولید و پخش اصلاح شود و این کار با شعارهای عوامانه امکانپذیر نیست.

به گزارش سینماپرس، هادی حاجتمند کارگردان سینما که اخیراً فیلم سینمایی «مدیترانه» را در سالن‌های سینما روی پرده داشت، درباره جدیدترین فعالیت‌های خود در این روزها به فارس گفت: این روزها مشغول تحقیق و نگارش یک فیلم سینمایی جنگی هستم و برای انجام این کار با یک نفر از اساتید مسلم سینمای دفاع مقدس کشور مشورت می‌کنم تا بتوانم فیلمنامه‌ای قوی به نگارش درآورم.

وی با بیان اینکه فیلمش یعنی «مدیترانه» که پخش آن برعهده بهمن سبز بوده است، اکران خوبی را در سینماها پشت سر گذاشت، گفت: این فیلم سینمایی در شرایطی اکران شد که بسیاری از فیلم‌ها در نوبت بودند، همچنین ما همزمان با اکران فیلم با پیک پنجم کرونا و باز و بسته شدن سینماها مواجه شدیم اما خوشبختانه تعداد خوبی سینما و سانس در اختیار داشتیم و فیلم به نسبت خودش خوب دیده و فروخته شد. ما مخاطبانمان را دعوت کردیم تا فیلم‌مان را ببیند اما کسانی که فیلم‌شان را در کمد گذاشتند تا در موقع مناسبتر اکران کنند، باید سرشان را بالا بگیرند!

* سینما در هر شرایطی باید کنار مردم باشد

حاجتمند افزود: یک عده تنها در شرایطی که مردم حالشان خوب است، به یاد اکران فیلم‌های خود می‌افتند و این شعار را سر می‌دهند که باید چراغ سینما را روشن نگه داریم تا هم تولید راه بیفتد و هم کسی از نان خوردن نیفتد، در حالی‌که وقتی مردم حالشان خوب نیست، باید بامعرفت و رفیق ناب سینما باشیم، فیلم اکران کنیم چرا که هرچه ویترین شلوغ‌تر باشد، مردم بیشتری سلیقه خود را روی پرده می‌بینند و بیشتر به سینما می‌آیند.

به گفته این کارگردان، سینما یک هنر صنعت است اما به میزان پخش و عدالت در اکران، فیلم دیده می‌شود، یعنی هرچه سانس و سالن بیشتری در اختیار یک اثر قرار بگیرد، حتماً فیلم بیشتر دیده می‌شود.

* مشکل سینما با «پروانه نمایش ندادن به فیلم‌های مبتذل» حل نمی‌شود

حاجتمند مدعی شد: سینمای ایران از جایی مدیریت می‌شود که مطلقاً نهاد رسمی و حاکمیتی نیست. این نقطه در ادبیات فلسفه، تسلسل باطل علت‌ها نامیده می‌شود، یعنی عده‌ای ذائقه‌سازی می‌کنند، بر اساس آن ذائقه فیلم می‌سازند، از مردم دعوت می‌کنند فیلمشان را در سینما ببینند و زمانی که فیلم در گیشه می‌فروشد، می‌گویند این کار موثر است و مخاطب دارد. پس از آن فیلمسازان دیگر را نیز به این سمت هدایت می‌کنند و می‌گویند اگر می‌خواهید فیلمی بسازید که بفروشد و مخاطب داشته باشد تا بتوانید فیلم بعدی‌تان را هم بسازید بدین شکلی که ما می‌گوییم باید اثری را تولید کنید.

وی با بیان اینکه این مساله از منظر مدیریتی و بخشنامه‌ای قابل حل نیست، گفت: این مسایل با بخشنامه و حرف‌های معاون و یا رییس سازمان سینمایی و یا نماینده مجلس که می‌گوید «به فیلم‌های مبتذل پروانه نمی‌دهیم» حل نمی‌شود البته ممکن است حرف‌ها و حاشیه‌هایی برای شخص نماینده یا مدیر پشت‌میزنشین ایجاد کند و چند روز آنتن و اسم به صورت مثبت و منفی داشته باشد اما برخی از دردهای جریان سینمای انقلاب و سینمای مردم را درمان نمی‌کند.

* سینما درگیر مافیای پخش‌کنندگان است

حاجتمند ادامه داد: در حقیقت مردمی که سینما می‌روند و فیلمسازانی که برای سینما فیلم می‌سازند، در یک بازی گرفتار شده‌اند که آن را مافیای جدی مانند پخش‌کنندگان می‌گردانند، یعنی برخی از پخش‌کنندگان به سینماداران می‌گویند فلان فیلم مهم است چراکه سوپراستار و قصه بفروش دارد، خط قرمزها را رد کرده است، شوخی جنسی دارد، با بسیجی‌ها شوخی می‌کند، مسایل اعتقادی را به سخره می‌گیرد و... پس آن را اکران کنید یعنی حتی اگر اثری از منظر هنری جایگاهی نداشته باشد چون مخاطبان سینما که نزدیک به ۵ تا ۶ میلیون نفر بیشتر نیستند، آن را دوست دارند، روی پرده سینما می‌رود.

کارگردان «اشنوگل» با بیان اینکه البته برخی از پخش‌کنندگان مانند بهمن سبز که وابسته به حوزه هنری است، وظیفه‌اش را درست انجام می‌دهد، اظهار کرد: در حقیقت حوزه هنری علاوه بر تولید در پخش نیز جزء قدرت‌ها محسوب می‌شود و با توجه به آنکه سینما هم دارد، از فیلمسازانی که مشغول ساخت فیلم‌های ارزشمند هستند، در اکران نیز حمایت می‌کند البته دوستان قطعاًَ به این مساله واقف هستند که قرار نیست آثار آن‌ها هم مانند دیگر آثار بفروشد.

* دوران «دینامیت» و «گشت ۳»هاست، نه فیلم‌های قصه‌گو!

حاجتمند افزود: در حقیقت زمانی که این قواعد در درام در نمی‌آید، ما با یک سینمای سطح پایین درجه۶ مواجه هستیم که به اندازه و نسبت سینمای موجود می‌فروشد، یعنی اگر فیلم آرتیستی شبیه آثار شهرام مکری ساخته شود و یا اثری قصه‌گو خلق شود، مخاطب تنظیم شده برای دیدن این فیلم به سینما نمی‌آید اما اگر «دینامیت» و «گشت ۳» ساخته شود، حتما همان مخاطبان به سینما می‌آیند، البته کاری که همکاران من در فیلم سینمایی «منطقه پرواز ممنوع» انجام دادند، نشان داد آن‌ها علاوه بر فکر کردن به مخاطبان ۵ تا ۶ میلیونی امروز سینما به دیگر مخاطبان نیز فکر می‌کنند اما این جبهه هنوز فتح نشده است.

وی با اشاره به اینکه شاید بتوان گفت حدود ۵۰ میلیون نفر اساساً به سینما نمی‌روند، اظهار کرد: برای دعوت از حداقل نصف این جمعیت باید چرخه معیوب تولید و پخش اصلاح شود چراکه این کار با حرف‌های پوپولیستی درشت امکانپذیر نیست. در حقیقت باید در تولید از فیلمسازانی که قصد خلق اثر خوبی را دارند، حمایت شود تا بهترین کیفیت را ارایه بدهند پس از تولید نوبت به اکران فیلم می‌رسد که اینجا هم در صورت حمایت علاوه بر آنکه فیلم بدست مخاطبان می‌رسد، می‌تواند فروش متعادلی داشته باشد.

کارگردان «اشنوگل» با اشاره به سینمای اواخر دهه ۷۰ اظهار کرد: ما در آن زمان با یک سری فیلم‌های سیاسی انتقادی مانند «شوکران» مواجه شدیم البته در همان زمان «قرمز» و «آژانس شیشه‌ای» هم ساخته شد و یک المان جدید وارد سینما کرد که هر چه بی‌پرده به ساختار انتقاد شود، مردم در سینما از آن لذت می‌برند؛ پس اکثر فیلم‌ها بدین سمت حرکت کردند. پس از آن گفته شد اگر از حجابی که در تلویزیون با نبود کار فرهنگی و حرکت های زیربنایی و فکری فقط با زور و بخشنامه بازیگران را مجبور به گذاشتن آن کردند، فاصله گرفته شود، مخاطب بیشتر می‌پسندد و در گیشه می‌فروشد، این موارد باعث شد فرهنگ سینمایی ما بدین سمت حرکت کند.

* سرطان سینمای ایران چیست؟

حاجتمند با بیان اینکه سینمای ایران درگیر سرطانی است که از اوایل دهه ۸۰ با آن درگیر شده است، مطرح کرد: سینمای ایران در اوایل دهه ۸۰ دورانی را گذراند که مخاطب کم کم با آن انس پیدا کرد و باعث شد امروز فیلم‌هایی که فاقد ارزش هنری و محتوای فرهنگی هستند، به اصطلاح گیشه را فتح کنند اما در مقابل سینمای درست که با زیست و زندگی مردم در ارتباط است یعنی قصه می‌گوید، از دغدغه‌های مردم حرف می‌زند، برای مردم جذاب است و آن‌ها را سرگرم می‌کند و در دراز مدت اثر فرهنگی دارد، فروشی نداشته باشد.

وی ادامه داد: این ‌موارد نشان می‌دهد ما در هر دو طرف با جلوه اعتقادی مواجه نیستیم بلکه یکسری عقده‌های سیاسی و اجتماعی، پول و سیستم بی‌ثبات مدیریت پولی برخی از پخش‌کنندگان باعث این اتفاق شده است در حقیقت این پخش‌کنندگان که نه فیلمساز هستند و نه از هنر و فرهنگ سر در می‌آورند انگار بنگاه املاک زده‌اند و بخشی از پخش را تبدیل به پخش اسکناسی کرده‌اند.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.