چهارشنبه ۱۰ شهریور ۱۴۰۰ - ۱۶:۵۶

ضوابط تحقق تمدّن اسلامی-ایرانی در قرن ۱۴۰۰ هجری شمسی (۱)

بازسازی انقلابی فرهنگ، الزامی برای دولتمردان سیزدهم

مدیریت فرهنگی

سینماپرس: «انقلاب اسلامی» با عبور از «چهل سالگی» خود و در عین حال ورود سلامت و مقتدرانه به «قرن ۱۴۰۰ هجری‌شمسی» نشان داد که دیگر به دوران بلوغ خود رسیده است و آنچنان پیوند عمیقی میان «ملت ایران» و «جمهوری اسلامی» شکل گرفته و «انقلاب اسلامی» از چنان ثباتی برخوردار شده که قادر به هضم و دفع دولت‌های پُر از فساد می‌باشد.

محمدرضا مهدوی‌پور/ تاریخ ایران به وضوح نشان می‌دهد که ملّت ایران در سال‌های آغازین «قرن ۱۳ هجری شمسی» به عنوان یک مجموعه‌ی ازهم‌ گسیخته تلقی می‌شد. جامعه‌ای بریده شده از اقوام و طوایف مختلف که در آن هر قوم و طایفه‌ای به فکر خودش بود و تقریبا هیچ «امر ملّی» و نگاه کلانی در حُکمرانی ایران زمین موضوعیت نداشت. از این جهت به صراحت می‌توان چنین ادعا نمود که هیچ «مسئله‌ی عمومی» در آن سال‌های ایران از موضوعیت برخوردار نبود! ادعایی که برای اثبات آن کافی است تا به مرور پنج سال «اشغال ایران در جنگ جهانی دوم» و فجایع پیرامونی آن پرداخته شود و به این مهم توجه گردد که چگونه تهران به عنوان پایتخت ایران در ۲۶ شهریور ۱۳۲۰ هجری‌شمسی به اشغال نیروهای روس و انگلیس درآمد؛ آن هم در شرایط که کشور از ۹ لشکر پیاده و۶۰ جنگنده نظامی برخوردار بود و در عین حال تنها ۲۳ روز از آغاز حمله نظامی «متفقین» به ایران در سپیده‌دم روز سوم شهریور ۱۳۲۰ هجری‌شمسی می‌گذشت!


بازسازی انقلابی فرهنگ، الزامی برای دولتمردان سیزدهم


همچنین حوادث تاریخی دیگری همچون «نهضت ملی‌شدن نفت» و مرور بازه زمانی ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ هجری‌شمسی تا مقطع کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ هجری‌شمسی نیز می‌تواند به عنوان شاهد مثال دیگری برای دریافت و تشخصی چگونگی ازهم‌گسیختگی جامعه ایران در نیمه نخست «قرن ۱۳ هجری شمسی» تلقی گردد. وقایعی که از یک سو عدم کلان‌نگری در حُکمرانی ایران را هویدا و از سوی دیگر ذلت ملت ایران را به سبب سیطره «روشنفکران غرب زده» آشکار می‌نمود. همان طیفی که یا با ذهنیت «ایرانی، یک لولهنگ نمی‌تواند بسازد!» در حاکمیت کشور فعال بودند و به عنوان شاه و وزیر و نماینده مجلس و ... در مصادر مختلف اجرایی کشور حضور داشتند و یا آنکه خود را به عنوان معترض و اپوزیسیون وضع موجود در آن زمان معرفی نموده و بر این باور بودند که تنها راه نجات کشور و رسیدن ملت ایران به سعادت آن است که «از فرق سر تا نوک پا غربی شویم»!


بازسازی انقلابی فرهنگ، الزامی برای دولتمردان سیزدهم


البته باید توجه داشت که «غرب‌زدگی» در فرهنگ ایرانی به عنوان واژه‌ جغرافیایی به کار برده نمی‌شود و اساسا نوع نگاهی را متذکر می‌شود که در غایت منظر خود «آنچه خود داشت زبیگانه تمنا میکرد» را مد نظر قرار می‌دهد. از این جهت است که اصطلاح «غربی» و اطلاق «غرب‌زدگی» در نیمه نخست «قرن ۱۳ هجری شمسی» محدود به علاقه ویژه طیف «شبه‌روشنفکران حاضر در قدرت» و وادادگی ایشان در مقابل مظاهر تمدنی و ولنگاری رایج در «بلوک غرب» (Western Bloc) نشده و صورت وضعیت عموم طیف «شبه روشنفکران خارج از قدرت» را نیز در بر می‌گرفت. همان جماعتی که پوزیشن ظاهری جماعت منورالفکر در ایران را با «سبیل روشنفکری» و تمسک به «ژست چپی» پیوند داد و اصلی‌ترین وظیفه و رسالت خود را در ارائه ترجمه ایرانی-اسلامی از متون و مبانی ایدئولوژیک «بلوک شرق» (Eastern Bloc) می‌دانست.


بازسازی انقلابی فرهنگ، الزامی برای دولتمردان سیزدهم


از این جهت مفهوم «غرب‌زدگی» در ایران را می‌بایست اصطلاحی فراگیر و عمومیت یافته از برای «جریان‌های روشنفکری در ایران» تلقی نمود. همان جریانی که از ابتدای «قرن ۱۳ هجری شمسی» تمرکز تبلیغاتی خود را بر این موضوع نهاد که «اگر میخواهید کشورتان پیشرفته بشود و ایران جلو بیفتد، بایستی بروید در ذیل غرب تعریف بشوید» و به افکار عمومی در جامعه را این چنین القا نمود که تنها مسیر برای رسیدن به پیشرفت آن است که «ایران» خود را تحت یکی از «بلوک غرب» و «بلوک شرق» تعریف نماید و قطعا احاطه چنین دیدگاهی در سطح عمومی جامعه موجب شد تا تقریبا هیچ «امر ملّی» پایداری در نیمه نخست «قرن ۱۳ هجری شمسی» رقم نخورد و عملا «ملت ایران» دچار دو ذلت مهم «وابستگی» و «عقب‌ماندگی» گردد.


بازسازی انقلابی فرهنگ، الزامی برای دولتمردان سیزدهم


«وابستگی» و «عقب‌ماندگی» دو ذلتی بود که با وجود برخورداری از پیشینه‌ای تاریخی در ایران؛ به صورت مشخص از ابتدای «قرن ۱۳ هجری شمسی» در کالبد اجتماعی و در شئون مختلف زندگی مردم جریان داشت و در این میان «جریان‌های روشنفکری در ایران» نیز به سبب پذیرش هژمونی حاکم بر نظام بین‌الملل، نه تنها «وابستگی» را به عنوان عامل «عقب‌ماندگی» فهم نمی‌کردند؛ بلکه آن را به عنوان امری ضروری برای جبران «عقب‌ماندگی» و عاملی اجتناب‌ناپذیر به منظور رسیدن به «نوسازی» (Modernization) و آغاز فرایند تحول و دگرگونی جامعه ایران معرفی می‌نمودند و به شیوه‌های مختلف سعی می‌کردند تا «وابستگی» را در جامعه تئوریزه نمایند.


بازسازی انقلابی فرهنگ، الزامی برای دولتمردان سیزدهم


اما وقوع «انقلاب اسلامی» در بهمن ماه سال ۱۳۵۷ هجری‌شمسی سبب شد تا عامل «عقب‌ماندگی» در موضوعی ریشه‌ای با عنوان «استقلال» (Independence) معنی گردد. موضوعی که هژمونی حاکم بر نظام بین‌الملل را دستخوش تغییراتی اساسی نمود و سبب شد تا «وابستگی» و «عقب‌ماندگی» به عنوان دو مفهوم در ظاهر متمایز از یکدیگر معرفی شود که در عین حال یکی می‌باشند و «ذلت» را برای هر ملتی به ارمغان می‌آورد.


بازسازی انقلابی فرهنگ، الزامی برای دولتمردان سیزدهم


معنای «استقلال» این است که یک ملّتی بدون هرگونه «وابستگی» بتواند سرنوشت خودش را خودش تعیین کند و در این راستا بدیهی است که یکی از اقدامات اولیه هر ملی در تعیین سرنوشت خود آن است که به جبران «عقب‌ماندگی» مبادرت می‌ورزد. پس اینگونه بود که «انقلاب اسلامی ایران» با تمرکز بر «استقلال» توانست «به یک انحطاط تاریخی طولانی پایان داده و کشور که در دوران پهلوی و قاجار به شدت تحقیر شده و به شدّت عقب مانده بود، در مسیر پیشرفت سریع قرار دهد و اینگونه بود که در گام نخست، رژیم ننگین «سلطنت استبدادی» را به «حکومت مردمی» و «مردم‌سالاری» تبدیل کرد و عنصر «اراده‌ی ملّی» را که جان‌مایه‌ی پیشرفت همه‌جانبه و حقیقی است در کانون «مدیریت کشور» وارد کرد؛ آنگاه جوانان را میدان‌دار اصلی حوادث و وارد عرصه‌ی مدیریت نمود و روحیه‌ و باور «ما میتوانیم» را به همگان منتقل ساخت.


بازسازی انقلابی فرهنگ، الزامی برای دولتمردان سیزدهم


البته «استقلال» عنوان کلی یکی از هشت آرمان و شعار ملی و در عین حال جهان‌شمول «انقلاب اسلامی ایران» محسوب می‌شود. شعاری که در کنار هفت آرمان دیگر «آزادی»، «اخلاق»، «معنویّت»، «عدالت»، «عزّت»، «عقلانیّت» و «برادری» از آنچنان قوام و سرشتی با فطرت انسان ایرانی و به طور کل تمام بَشر در همه‌ی عصرها برخوردار است که قطعا در هیچ دوره و زمانی بی‌مصرف و بی‌فایده نخواهند شد.


بازسازی انقلابی فرهنگ، الزامی برای دولتمردان سیزدهم


«استقلال» یکی از هشت شعار و آرمان برآمده از «اسلام اصیل» است که موجب می‌شود تا «انقلاب اسلامی ایران» بتواند در همه ادوار تاریخ به حرکت مستمر خود همچون پدیده‌ای زنده و بااراده ادامه دهد. پدیده‌ای قابل ارائه به تمام جوامع بشری که اگر چه دارای انعطاف و آماده‌ی تصحیح خطاهای خویش می‌باشد؛ امّا در عین حال «تجدیدنظرپذیر» و اهل «انفعال» نبوده و نه تنها «استقلال» را به معنی زندانی کردن سیاست و اقتصاد کشور در میان «مرزهای ملی» شناسایی نمی‌کند؛ بلکه «آزادی» را نیز در تقابل با اخلاق و قانون و ارزشهای الهی و حقوق عمومی تعریف نکرده و آن را به مفهوم رسیدن به لجنزار و آلودگی اخلاقی رایج در غرب تفسیر نمی‌کند.


بازسازی انقلابی فرهنگ، الزامی برای دولتمردان سیزدهم


«انقلاب اسلامی» مفهومی نو و جدید بود که به سرعت «جهان دوقطبی» آن روز را به «جهان سه‌قطبی» تبدیل کرد و ساختاری را بدون الگوبرداری از نظام‌های رایج در «بلوک غرب» و «بلوک شرق» و یا گرفتن سرمشق و یا بهره بردن از تجربه‌های مشابه خود در نیمه دوم «قرن ۱۳ هجری شمسی» پدید آورد. ساختاری که به‌رغم همه‌ی مشکلات طاقت‌فرسا و تقابل مستقیم و غیرمستقیم قدرت‌های مطرح توانست روزبه‌روز گام‌های بلندتر و استوارتری به جلو برداشته و با تمرکز بر هشت آرمان و شعار اصلی خود موفق شد تا برای نخستین‌بار، ضمن ترکیب «جمهوریّت» و «اسلامیّت» در عرصه حکمرانی یک کشور، اقدام به «نظام‌سازی» و «سیستم‌سازی» (System building) و تاسیس ساختار حکمرانی مناسب و مبتنی بر هشت شعار و آرمان برآمده از «اسلام اصیل» نماید.


بازسازی انقلابی فرهنگ، الزامی برای دولتمردان سیزدهم


اینگونه بود که با تاسیس نظام «جمهوری اسلامی ایران» موضوع «کلان‌نگری» و توجه به «امر ملّی» و «مسئله‌ی عمومی» در پروسه «دولت‌سازی» (State Building) موضوعیت پیدا کرد و اساسا «هنر اصلی انقلاب اسلامی» این بود که توانست «جمهور مردم» را از یک مجموعه و توده‌ی منفعل و مصرفی و فاقد یک نگاه ملّی و عمومی، به یک مجموعه‌ی پُرانگیزه، علاقه‌مند، همّت‌دار، هدف‌دار، آرمان‌خواه تبدیل نماید و سپس این مجموعه را وارد میدان‌های مختلف در سطح ملی و بین‌المللی سازد.


بازسازی انقلابی فرهنگ، الزامی برای دولتمردان سیزدهم


«قرن ۱۳ هجری شمسی» با استقرار و ثُبات نظام «جمهوری اسلامی» در «ایران» به پایان رسید. استقرار و ثباتی که با بیش از چهل سال مجاهدت و تلاش و کوشش «ملت ایران» در عرصه‌های مختلف اجتماعی و ابداع سبک مدیریت جدیدی با عنوان «مدیریّت‌ جهادی» همراه گردید. مدیریتی که با تمرکز بر از هشت آرمان اصلی انقلاب و با تمرکز بر پایه «ایمان اسلامی» و اعتقاد به اصل «ما میتوانیم» در سطح عمومی جامعه شکل گرفت و با جهادهای بزرگ و افتخارات درخشان و پیشرفتهای شگفت‌آوری همراه شد و «ملت ایران» را به عزّت و پیشرفت در همه‌ی عرصه‌ها رسانید.


بازسازی انقلابی فرهنگ، الزامی برای دولتمردان سیزدهم


قطعا موفقیت «انقلاب اسلامی» و عظمت پیشرفت‌های چهل‌ساله‌ی «ملت ایران» در پرتو تاسیس نظام «جمهوری اسلامی» آنگاه به درستی دیده می‌شود که این مدّت، با مدّت‌های مشابه در انقلاب‌های بزرگی همچون «انقلاب فرانسه» و یا «انقلاب اکتبر شوروی» و یا حتی «انقلاب هند» و ... مقایسه شود.


بازسازی انقلابی فرهنگ، الزامی برای دولتمردان سیزدهم



امروزه «انقلاب اسلامی» با استقامت و مجاهدت «ملت ایران» توانست دوران خُردسالی خود را پشت سربگذارد و اقدام به «نظام‌سازی» و «سیستم‌سازی» مبتنی بر ساختاری جدید نماید. ساختاری که عملا نظم جهانی را وارد دوگانه‌ی جدیدی با عنوان «اسلام» و «استکبار» نموده و «جمهوری اسلامی» را با وجود همه کاستی‌های اقتصادی و معیشتی و ... به پدیده‌ی برجسته‌ در جهان معاصر و کانون توجّه جهانیان مبدل ساخته است. کشور و ملّتی مستقل، آزاد، مقتدر، باعزّت، متدیّن، پیشرفته در علم، انباشته از تجربه‌هایی گران‌بها، مطمئن و امیدوار، دارای تأثیر اساسی در منطقه و دارای منطق قوی در مسائل جهانی، رکورددار در شتاب پیشرفت‌های علمی، ر کورددار در رسیدن به رتبه‌های بالا در دانش‌ها و فناوری‌های مهم از قبیل هسته‌ای و سلول‌های بنیادی و نانو و هوافضا و امثال آن، سرآمد در گسترش خدمات اجتماعی، سرآمد در انگیزه‌های جهادی میان جوانان، سرآمد در جمعیت جوان کارآمد و بسی ویژگی‌های افتخارآمیز دیگر که همگی محصول انقلاب و نتیجه‌ی جهت‌گیری‌های «انقلاب اسلامی» و استقرار نظام «جمهوری اسلامی» است.


بازسازی انقلابی فرهنگ، الزامی برای دولتمردان سیزدهم


قطعا اگر بی‌توجّهی به شعارهای انقلاب و غفلت از جریان انقلابی در برهه‌هایی از تاریخ «انقلاب اسلامی» نبود (که متأسفانه بود و خسارت‌بار هم بود!) بی‌شک دستاوردهای «جمهوری اسلامی» بسی بیشتر آن چیزی بود که امروزه در عرصه ‌های مختلف اجتماعی در کشور قابل مشاهده است و در این میان اگر نبودند برخی مدیران اجرایی التقاط‌اندیش و بی‌کفایت و نفوذی و ...؛ بدون تردید «جمهوری اسلامی» در مسیر رسیدن به «آرمانهای بزرگ» و تحقق شعارهای هشت‌گانه «انقلاب اسلامی» بسی جلوتر بود و بسیاری از مشکلات کنونی بالاخص مشکلات معیشتی در جامعه وجود نمی‌داشت.


بازسازی انقلابی فرهنگ، الزامی برای دولتمردان سیزدهم


پس اگر جنایت بزرگ برخی مدیران التقاط‌اندیش و بی‌کفایت و نفوذی و ... در دولت‌هایی همچون «دولت حسن روحانی» و بویژه اقدامات برخی از ایشان در آسیب رساندن به «سفره مردم» و تحت‌تاثیر قرار دادن «معیشت عمومی» در جامعه نبود؛ قطعا وضعیت کشور در عرصه‌های مختلف این چنین نبود و بدون شک «ایران» در حوزه «اقتصاد» می‌توانست به معنای واقعی کلمه به شکوفایی برسد.


بازسازی انقلابی فرهنگ، الزامی برای دولتمردان سیزدهم


البته «انقلاب اسلامی» با عبور از «چهل سالگی» خود و در عین حال ورود سلامت و مقتدرانه به «قرن ۱۴۰۰ هجریشمسی» نشان داد که دیگر به دوران بلوغ خود رسیده است و آنچنان پیوند عمیقی میان «ملت ایران» و «جمهوری اسلامی» شکل گرفته و «انقلاب اسلامی» از چنان ثباتی برخودار شده که قادر به هضم و دفع دولت‌های پُر از فسادی همچون «دولت حسن روحانی» می‌باشد. دولت‌مردانی که در طول بیش از چهل سال گذشته موفق شدند تا به لطایف‌الحیل مختلف، سکان اداره کشور را به دست گرفته و به صورت مستقیم در تعارض با آرمان‌های هشت‌گانه «انقلاب اسلامی» گام بردارند و خواسته و یا ناخواسته به تزریق «ناامیدی» در جامعه و ایجاد «فضای یاس» نسبت به آینده پیش‌رو مبادرت ورزند.


بازسازی انقلابی فرهنگ، الزامی برای دولتمردان سیزدهم


اکنون «قرن ۱۴۰۰ هجریشمسی» با استقرار «دولت سیزدهم» بر مصدر اجرایی کشور همراه گردیده است. دولتی که خود را مُتمسک به ارزش‌های اساسی «انقلاب اسلامی» معرفی می‌نماید و این تمسک با اقبال عمومی جامعه در انتخابات ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ هجری‌شمسی، همراه گردید. انتخاباتی که در اوج گرفتاری معیشتی مردم و همت مضاعف برخی دولتمردان برای «سیاه نمودن» هرچه بیشتر روزگار رای‌دهندگان همراه گردید!


بازسازی انقلابی فرهنگ، الزامی برای دولتمردان سیزدهم


پُرواضح است که در این شرایط نخستین وظیفه «دولت سیزدهم» آن است که همت خود را متوجه و متمرکز بر «یک بازسازی انقلابی و البتّه عقلانی و فکورانه در همهی عرصه‌های مدیریّتی» نماید و این همان مطالبه جدی «امام» و «امت» از «دولت» است که در نخستین دیدار «امام خامنهای» با رئیس‌جمهور و اعضای هیئت دولت سیزدهم مطرح شد.


بازسازی انقلابی فرهنگ، الزامی برای دولتمردان سیزدهم


«بازسازی انقلابی» را می‌توان به عنوان کارویژه «دولت سیزدهم» قلمداد نمود و در این میان شرایط کشور به گونه‌ای است که اولویت نخست در این «بازسازی» می‌بایست متوجه مسئله‌ی «اقتصاد» شود. زیرا به فرموده «امام خامنهای» : «در زمینه‌ی مسائل اقتصادی خب الان مشکلاتی در کشور وجود دارد: تورّم بالا یکی از اساسی‌ترین مشکلات است؛ کسری بودجه هست؛ معیشت مردمِ کم‌درآمد هست -که اینها مشکلات مهم است- کاهش ارزش پول ملّی هست، که این یکی از آن چیزهایی است که انسان واقعاً‌ خجالت‌زده میشود از این قضیه؛ کاهش قدرت خرید مردم هست؛ مشکلات فضای کسب و کار هست، این همه هم ما و مسئولین اقتصادی تأکید کردیم، یعنی همه تأکید کردند و گفته شده امّا خب مشکلاتی در بهبود فضای کسب و کار وجود دارد؛ مشکلات نظام بانکی هست. اینها مشکلات اقتصادی کشور است، مشکلات دیگری هم هست که بایستی برای هر کدام از اینها جداگانه واقعاً برنامه‌ریزی کرد و کار کرد و حلّ این مسائل، مهم است».


بازسازی انقلابی فرهنگ، الزامی برای دولتمردان سیزدهم


توجه به «معیشت عمومی» و رونق بخشیدن به «سفره مردم» قطعا اولویتی ویژه و اساسی در شرایط کنونی کشور است؛ اما باید توجه داشت که کارویژه «دولت سیزدهم» در «بازسازی انقلابی» محدود به عرصه «اقتصاد» نمی‌شود و در این میان «جمهوری اسلامی» بیش از هر زمان دیگری نیازمند یک «انقلاب فرهنگی» می‌باشد.


بازسازی انقلابی فرهنگ، الزامی برای دولتمردان سیزدهم


دستور «امام خامنهای» به بدنه فرهنگی «دولت سیزدهم» و تاکید ویژه ایشان بر این مهم که «ساختار فرهنگی کشور نیاز به یک بازسازی انقلابی دارد» اگر چه با صراحت بیان و با این ادبیات که «ما مشکل داریم در ساختار فرهنگی کشور؛ و یک حرکت انقلابی لازم است» همراه گردید؛ اما در عین حال با این تاکید همراه بود که در این «انقلاب فرهنگی» لازم است «بنیانی باید حرکت بشود، در عین حال برخاسته‌ از اندیشه و حکمت باشد».


بازسازی انقلابی فرهنگ، الزامی برای دولتمردان سیزدهم


تمرکز بر مطالبه صورت گرفته از بدنه فرهنگی «دولت سیزدهم» و تبیین ابعاد و مداقه در جوانب «انقلاب فرهنگی» پیش رو مقدمه‌ای است برای بررسی «ضوابط تحقق تمدّن اسلامی-ایرانی در قرن ۱۴۰۰ هجریشمسی».

ادامه دارد...

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.