سه‌شنبه ۱ تیر ۱۴۰۰ - ۱۰:۵۴

انتظارات هنرمندان از رئیس جمهور در حوزه فرهنگ و هنر/۴

سخایی شاهرودی: بزرگترین معضل سینمای ایران، بلاتکلیف بودن بین دولت و بخش خصوصی است/ استفاده از مدیران غیر متخصص درارگان های سینمایی، مهمترین ایراد مهم دولت در سیاست گذاری سینما!

رضا سخایی شاهرودی

سینماپرس: رضا سخایی شاهرودی عضو انجمن برنامه ریزان و دستیاران کارگردان در پی برگزاری سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در خصوص انتظارات خود از رئیس جمهور در حوزه فرهنگ و هنر گفت: بزرگترین معضل سینمای ایران، بلاتکلیف بودن بین دولت و بخش خصوصی است.

دستیار اول کارگردان فیلم های سینمایی «اسرافیل» و «ایتالیا ایتالیا» در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: دولت می خواهد بر محتوا و موضوعات نظارت داشته باشد اما به شکل کامل درگیر مشکلات و معضلات سینما نباشد. از آن طرف بخش خصوصی مستقل به دلیل عدم امنیت محصول وعدم امنیت شغلی هیچ گاه نتوانسته است ایستاده و محکم قدم بردارد و جلو برود، چون می بایست سرمایه خودش را برای محصولی هزینه کند که هیچ امنیتی برای زمان اکران، قاچاق، سانسور و توقیف نشدن ندارد، در زمان نمایش و اکران فیلم نتوانسته با جریان دولتی و شبه دولتی که برگرفته از پول های مشکوک بوده وارد رقابت شود و دوام بیاورد. این بخش مجبور است برای بقا به سمت یکی از این دو جریان دولتی و یا شبه دولتی کشیده شود و دراین مقطع دیگر آن نوآوری و خلاقیت از او گرفته خواهد شد. ما اکنون در عصری زندگی می کنیم که تمامی مردم با گوشی موبایل خود یک سینمای بسیار کوچک دارند و از همین رو به دلیل دسترسی به تمام سایت ها، اپلیکیشن ها و حتی فیلم ها می توانند هرچه را که می خواهند ببینند. این اتفاق هم فرصت است و هم خسارت؛ فرصت از باب استفاده صحیح به نفع جامعه و سینما و خسارت از شکل شلختگی، بی محتوایی، بی تاثیر بودن در طولانی مدت، موثر بودن در لحظات موقتی و تصمیمات هیجانی و احساسی که این مسأله برای کل جامعه است، چون هنگامی که سینما از شکل استاندارد وساختار درستش خارج شود و ابزار تولید و نمایش آن محدود شوند، زودگذر خواهد بود و بیشتر تبدیل به اسباب بازی می شود، حتی دیگر تفریح وسرگرمی هم نخواهد بود چون حتی اگر سینما را ابزار سرگرمی قلمداد کنیم، مخاطبانش از رده سنی کودکان تا سالمندان هستند اما اسباب بازی فقط مختص به خردسالان است و دیگران با اجبار اسیر این اسباب بازی خواهند شد.

وی ادامه داد: اجازه دهید از این منظر به سینما نگاه کنیم که چگونه می تواند ابزار آموزش و ارتقا باشد و در عین حال سرگرمی و لذت را نیز به همراه داشته باشد. اگرفرض را براین بگذاریم که در هر بخش، شهر و شهرستان، سینما به شکلی جدی فعالیت کند، یعنی هم خلاقیت داشته باشد و هم نمایش، آنگاه مردم می توانند بدون دخالت هیچ بیگانه ای از احوالات، وقایع و مشکلات یکدیگر مطلع باشند. یعنی آن ها را لمس کنند و بفهمند، نه اینکه فقط اخبارش را شنیده باشند. از این جهت که هرگاه جامعه قصه ها و آثار مناسب را به شکلی درست، در جایی مشخص و در زمانی معین به طور متمرکز ببیند، قطعاً سینما تاثیر خودش را در بین مردم، جامعه و زندگی آنها به درستی گذاشته است و همین سبب می شود که مردم موقعیت ها، ماجراها و مصائب زندگی خود را در قالب قصه به نگارش در بیاورند، حتی گاهی آن را به تصویر بکشند و در برخی مواقع خودشان هم به جای شخصیت ها و نقش ها بازی کنند. پس دیگر انرژی بازیگری آنها تخلیه شده و در عالم واقعی و زندگی نقشی بازی نمیکنند و دروغ هم نمی گویند. حال باید دید چگونه می توان به مردم توجه کرد. این میل به دیده شدن در بشر وجود دارد اما مهم دیده شدن خلاقیت شان است نه دیده شدن افراد؛ همانطور که خداوند به بشر می فرماید: به آفرینش و آفریده های من توجه کن. از این رو بنده خدا هم توجه نیاز دارد اما باید به هنر و استعدادش توجه کرد، او را دید، اجازه داد این استعدادها شکوفا شود و در خدمت جامعه قرار بگیرد. قطعاً نزدیک شدن مردم به سینما موجب این اتفاق خواهد شد.

سخایی شاهرودی متذکر شد: کشوری که می خواهد در ابعاد نظامی و اقتصادی قدرتمند باشد قطعاً باید در ابعاد اجتماعی و فرهنگی به اعتلای کافی رسیده باشد. اگر به سینما بهای لازم داده شود این اعتلا خیلی زودتر اتفاق خواهد افتاد و تولیدات ومحصولات سینمای ایران در ژانرها و فرهنگ های مختلف بر حسب نیاز فرهنگی مناطق و حتی نیاز سرگرمی و تفریحی در کارخانه ها، پالایشگاه ها،سربازخانه ها، مدارس، دانشگاه ها، محله ها و تمام بخش های مختلف به نمایش درآید و آرام آرام تاثیرات فرهنگی خودش را بگذارد. حال باید دید روش مناسب و منطقی چیست و معضلات و مشکلات تا کنون در کدام بخش ها بوده است.

این دستیار کارگردان سینما خاطرنشان کرد: هنگامی که جریان مستقل بخواهد در بخش دولتی و برای دولت کار کند باید کاملاً تابع آن باشد و سفارش او را انجام دهد چون که می دانند بودجه برای مسأله وموضوع خاصی تعریف شده است، پس دیگر نمی تواند با دغدغه و استقلال خودش موضوع یا مسأله ای را تعریف کند و به نمایش بگذارد چرا که آن بودجه قطعاً از قبل تعریف شده و تکلیف موضوعش مشخص شده، در نتیجه بخش خلاقه و مستقل، خودش را کارمند می بیند و فقط به صرف گرفتن دستمزد این کار را انجام می دهد، کیفیت، محتوا و جاذبه اثر برای او خیلی اهمیتی ندارد. گواه حرف بنده می تواند تعداد آمار تماشاگران فیلم های کاملاً دولتی در بازه بعد از انقلاب تا به امروز باشد. حتی اگر آن فیلم در قالب دیگری نمایش داده شود تاثیری نخواهد گذاشت، چون تعریف نمایش از ابتداباید مشخص باشد و بر اساس آن قاب و آن مدیوم فیلم یا اثری ساخته شود، اگر قرار به اکران در سینماست تعریفش با اکران تلویزیونی و پلتفرمی یا به نوعی نمایش خانگی فرق خواهد کرد.

سخایی شاهرودی متذکر شد: حالا فرض را بر این بگذاریم که بخش مستقل بخواهد سراغ بخش خصوصی شبه دولتی برود یعنی همان بخشی که به ظاهر خصوصی است ولی به نهادها، ارگان ها و جریانات دولتی وابستگی دارد و توانسته با آن رانت سرمایه جذب بکند و یا به نوعی مشغول پولشویی است. در هر دو صورت آن بخش می خواهد از قافله عقب نماند و هنگامی که بخش مستقل به او رجوع می کند، از بخش مستقل می خواهد که سراغ موضوعات و داستان های کپی شده غربی برود که بتواند با استفاده از چهره های مشهور هم سرمایه را برگرداند و هم جایگاه خودش را تثبیت کند، چونکه حضور آن جریان به شکل تحمیلی بوده و نیاز به اثبات خود با هر راه و روشی دارد. این جریان به خاطر اینکه پایه، ریشه و اساس درستی ندارد آرام آرام حتی به سراغ موضوعات سخیف، کمدی های نازل و بی کیفیت هم می رود.

دستیار اول کارگردان فیلم های سینمایی «قسم» و «فراری» با بیان اینکه حالا باید دید راه حل چیست، چاره چیست، چگونه می توان هم کیفیت را ارتقا داد و هم به تعداد تماشاگران افزود و عوامل و دست اندرکاران سینما هم ازیک ثبات حرفه ای و امنیت درست شغلی برخوردار باشند اظهار داشت: طبق آمار تقریبی در حال حاضر نزدیک به صد و شصت هزار صندلی در سالن های مختلف وجود دارد که این سالن ها بیشتر در شهرهای بزرگ و در اختیار بخش خصوصی قرار دارد. در واقع پنجاه درصد از درآمد فروش هر فیلم در ابتدا برای سینما کسر می شود و اگر سهم پخش کننده، شهرداری و ارشاد را کسر کنیم تقریباً سی و پنج درصد از فروش دست سرمایه گذار یا مالک فیلم را خواهد گرفت.

وی افزود: کدام مغز اقتصادی میتواند این فرمول را حل کند که به طور مثال یک فرد بخواهد سه میلیارد برای ساخت یک فیلم متوسط به صورت مستقل سرمایه گذاری کند و منتظر بنشیند تا حداقل یک سال بعد اگر بتواند از مراحل قانونی پروانه نمایش و جشنواره که به نوعی مجبور است به خاطر اکران زودهنگام در آن شرکت کند و از مسائل اکران و قدرت های دولتی و شبه دولتی عبور کند یک سال بعد فیلمش به اکران رسیده و از زمانی که فیلم اکران می شود باید حداقل ده میلیارد به فروش برسد تا سرمایه اولیه خود را به دست بیاورد و بازپرداخت همین سرمایه اولیه در صورت چنین فروشی از طریق سینماها خودش به یک سال زمان نیاز دارد. چونکه قوانین وضوابط درستی در این زمینه وجود ندارد و برخی از سینماداران به دلیل اینکه قدرت در اکران دارند دست به هر رفتار غیرقانونی ای می زنند. مسأله فاجعه بارتر اینجاست که در محصولی که پنجاه درصد سود آن را صاحب سالن سینما و ده درصد آن را پخش کننده می برد، هزینه تبلیغات همگی به عهده فرد یا افرادی است که مالک فیلم هستند و سود سی و پنج درصدی نصیب آنها می شود. با چنین اتفاقاتی آیا می توان امیدوار بود که بخش خصوصی مستقل بتواند با استقلال و نگاه درست در سینما سرمایه گذاری کند؟

این سینماگر تصریح کرد: تمام شعار و هدف این انقلاب از ابتدا نه شرقی و نه غربی بود یعنی عدم وابستگی به هیچ کشوری، زمانی مردم ما می توانند به بهای این استقلال دست یابند که خودشان هم مستقل باشند و این استقلال به همراه تفکر خلاقانه و شعور و نگرش اجتماعی متخصصین فرهنگی کشور باشد و بتواند این مستقل بودن را بدون هیچ تسلط منفعت طلبانه ای به نمایش بگذارد. حالا باید دید که چگونه می‌توان چرخه تولید، توزیع و نمایش را به شکل مستقل راه‌اندازی کرد تا مردم به راحتی و بدون دردسر بتوانند در این سینماها حضور پیدا کنند و هرگاه تصمیم گرفتند به سینما بروند موانعی همچون سختی راه و هزینه های اضافی نداشته باشند.

وی ادامه داد: شاید یکی از اتفاق های مهم و سازنده این مسأله این باشد که کمک در تولید توسط دولت برداشته شود، یعنی تمام این حمایت در نمایش و توزیع انجام پذیرد. قطعاً این پیشنهاد از دید تمام آن کارمندها، حقوق بگیرها و رانت خوارها که از طریق این مسأله دست شان همیشه در جیب بیت المال بوده خیلی ناخوشایند است. ایراد مهمی که دولت در سیاست گذاری سینما داشته استفاده از مدیران غیر متخصص درارگان های سینمایی بوده است، البته این عدم تخصص در اکثر ارگان های غیر سینمایی هم نیز مشهود است چونکه تعریف تخصص، آشنایی درمورد یک مسأله و حرفه نیست بلکه داشتن سواد کافی و تجربه مناسب و مشخص است و تعریف سواد تحصیلات خالی نمی باشد و تجربه نامش سابقه نیست، در واقع به فردی متخصص اطلاق می‌شود که در مدیریتی که انجام می‌دهد دانش و آگاهی درست از آن مسئولیت را داشته باشد و باحضور میدانی و فعالیت حرفه‌ای دارای تجربه کافی نیز شده باشد، اما متاسفانه یک واژه غلط در کشور ما پایه‌ گذاری شد به نام تخصص در مدیریت حالا باید پرسید مدیریت چه؟ اینکه فردی در فلان نهاد زمانی مدیر خوبی بوده یا موفقیت داشته آیا می‌تواند مدیریت بخشی دیگر را یا مثلاً سینما را به عهده بگیرد؟ اگر به سوابق آن شخص نگاه کنید متوجه خواهید شد در تمام دوران زندگی خود فقط در ادارات دولتی خدمت کرده و قطعاً چنین فردی حتی اگر سوابق دولتی اش در سازمان‌های فرهنگی هم خوب باشد به دلیل عدم تجربه میدانی محال است بتواند تأثیر درستی در سینما بگذارد .

سخایی شاهرودی یادآور شد: بنده یک مثال از حضور فردی متخصص و مدیر در عرصه مدیریت سینمایی برای شما عنوان می‌ کنم که توانست با حضور ۴ ساله خود کارنامه موفقی به جای بگذارد، این شخص مرحوم سیف‌الله داد بود چونکه قبل از حضور در عرصه مدیریت دارای تجربه حرفه‌ ای بود و دانش لازم را نیز داشت، به همین دلیل توانست تاثیر بسزایی در سینمای ایران بگذارد. اگر در بخش مدیریت، سراغ افراد متخصص برویم در کنارش استقلال، تصمیم‌ گیری مدیریتی و نیز داشتن بودجه مناسب برای نظم بخشیدن و سر و سامان دادن به تمام امور لازم است. بخش سینما یک مدیر نیاز دارد تا به جای تصمیمات و دخالت، تمام مسائل را به صنوف حرفه‌ای واگذار کند تا آن ها با دانش و اختیارات مناسب و دخالت تمام اهالی سینما با حضور در مجامع عمومی صنفی و حرفه‌ای و انتخاب نمایندگان خود در تصمیم گیری های کلان سینمایی موثر باشند و دقیقاً این همان دموکراسی درست و شعار کامل انقلاب است و مدیریت دولتی مسئولیتش برداشتن معضلات و مصائب این تشکیلات و فراهم کردن بستری مناسب برای برداشتن موانع حرفه ای و ایجاد امنیت در حرفه و محصولات است.

وی افزود: اگر تصمیمات مهم سینمایی که بخشی از آن مربوط به دولت است به صنوف واگذار شود یعنی نماینده دولت به اتفاق نمایندگان صنوف این تصمیمات را بگیرند قطعاً می توان یک قدم به جلو پیشرفت کرد. . اگر سینما را محصول فکر و ابزار بدانیم، کمک مالی دولت به تولید آثار موجب راحتی خیال و نجات بخشی از سرمایه می‌شود و اینجا ضربه اساسی زده شده، اجازه بدهید مثالی بزنم، گمان کنید کارخانه ای قرار است احداث شود، دولت بودجه به یک فردی بدهد و ایشان سوله کارخانه را احداث کند، دیوارها را هم برپا کند و مقداری دستگاه در آن قرار دهد ولی محصولی بی‌کیفیت و ضعیف تولید کند، چونکه نیمی از سرمایه وکمک دولتی خورده شده است، اما اگر دولت از طریق وزارت ارشاد و سازمان سینمایی بودجه‌ ای را که هر ساله در اختیار آن قرار می‌دهد صرف مسائل مشخصی بکند یعنی آن را کنار بگذارد و از طریق کسر یک درصد یارانه از مردم و برگرداندن چند برابر آن از طریق سوبسید خرید محصولات سمعی و بصری مانند بلیط ۵۰ درصدی یا استفاده ازتخفیف در پلتفرم ها به شکلی معین و مشخص شده می توان در سینما یک انقلاب واقعی اتفاق بیفتد . با احتساب یک درصد یارانه اگر ماهی هزار تومان از هر ایرانی کم شود یعنی یارانه ۱۰۰ هزار تومانی و سقف یارانه‌ بگیران را ۵۰ میلیون نفر قرار دهیم در ماه ۵۰ میلیارد و در سال۶۰۰ میلیارد تومان کنار گذاشته خواهد شد. در سال اول مبلغ ۵۰۰ میلیارد آن را می‌توان به ساخت ۵۰۰ سالن کوچک و محله ای اختصاص دادکه ۲۰۰ سالن در تهران و ۳۰۰ سالن در تمام شهرستان‌ ها و بخش‌های پر جمعیت قرار خواهد گرفت.

این دستیار کارگردان متذکر شد: این اتفاقات قطعاً تخیل و رؤیا پردازی نیست بلکه کاملاً قابل‌اجرا است فقط نیاز به افراد کاربلد در مدیریت دارد، این اتفاق بودجه لازم نیاز دارد که اگر کسر ۱ درصد یارانه تحت عنوان یارانه سینمایی رخ دهد یقیناً صنایع دفاعی جدیدی با نام پدافند دفاعی فرهنگی در کشور شکل خواهد گرفت که در تمام نقاط کشور پایگاه دارند و می‌ توانند هر نقطه ‌ای را که بخواهند با آن هدف‌ گیری کنند وتأثیرات درست فرهنگی و اجتماعی و جغرافیایی ایران بزرگ ما را درآن نقاط و آن مناطق و در اقصی نقاط جهان بگذارند، چون‌ دیگر محصولات مان تنها بر اساس تفریح و سرگرمی تولید نشده که بخواهد درقالب صفحات مجازی در افکار عمومی قرار گرفته باشد، بلکه با شرایط حرفه‌ای و تبدیل به یک شغل درآمدزا به‌ وقوع ‌پیوسته و به ‌همین دلیل دولت نظارت درست را دارد و موجب شده ‌است تا انقلابی عظیم در فرهنگ جامعه ایجاد شود و کشور به سمت پویایی فرهنگی و اجتماعی گام مهمی بردارد.

این سینماگر تصریح کرد: آیا اگر این اتفاق رخ دهد و جامعه دارای این رشد شده باشد از معضلات،مخارج و هزینه‌های زیادی که شامل دولت و کشور شده است، کاسته نخواهد شد؟ همان مخارجی که برای اصلاح مسائل اجتماعی صورت می گیرد. آیا مردم کشور به یک تأثیرپذیری از فرهنگ ایرانی نزدیک نشده‌اند؟ آیا دیگر رسانه‌ها و محصولات غربی جرات ورود به این منطقه راخواهند داشت؟ آیا سامانه دفاعی محکمی در تمام کشور برای ورود محصولات فرهنگی غربی شکل نگرفته‌ است؟ البته آقای رئیس جمهور عزیز آیا در سامانه‌ های دفاعی نظامی موشک هایی که شلیک می شوند موشک های متجاوز را مورد هدف قرار نمی دهند؟ قطعاً جلوی موشک را باید با موشک گرفت، پس در مقابل محصولات فرهنگی غربی فقط باید با محصولات فرهنگی داخلی ایستادگی کرد.

وی متذکر شد: یقیناً این پیشنهادات با مخالفت‌های زیادی روبرو خواهد شد، اگر درجهت تکمیل آن باشد قابل احترام و اگر در جهت رد آن باشد باید فهمید تمام آن هایی که مخالف این راهکارها می باشند تخصصی ندارند وسوادشان ویترینی است، ایشان افرادی هستند که تمامی این سال‌ها فقط توانسته‌ اند با چپاول و غارت بیت‌ المال و با نمایش ظاهری دغدغه‌مندی خودشان را متفکر و متخصص نشان دهند. رفتن به سمت مسیری که دولت وظیفه اش فراهم کردن بستر مناسب جهت تولید و دیده شدن محصولات سینماگران در نمایش باشد تخصص باید حرف اول را بزند و تولید شکل گیرد، این اتفاق کاملاً دشمن رانت و فساد است و اینجانب آمادگی کامل دارم تا در مقابل تمام افرادی که با این مطالب مخالفت دارند به شکل مستقیم پاسخگو باشم تا مشخص شود خادم و خائن چه کسانی هستند.

سخایی شاهرودی افزود: از دیگر مشکلات اساسی که نه‌ فقط به بخش فرهنگ بلکه به تمام وزارتخانه‌ ها و نهادهای اداری کشور ارتباط دارد فضای کارمند سالاری حاکم بر ادارات کشور است. نهادهای اداری کشور باید توسط متخصصین های همان رشته‌های مربوط اداره شود و حتی کارمندان ادارات باید افراد دارای تخصص در هر رشته به شکل دوره‌ای و با ساز وکار صنفی انتخاب شوند، مثلاً کارمندان وزارت فرهنگ و ارشاد و تمام ادارات زیرمجموعه آن با نظارت صنوف هنری استخدام می‌شوند و به نوعی کارمندان اهالی هنر هستند و به رشته‌های مربوطه ای که برای آن فعالیت می‌کنند پاسخ‌گو می باشند. در ابتدای کار شاید این پیشنهاد مضحک به‌نظر آید اما به ‌طور مثال در همین وزارت فرهنگ و ارشاد و تمام ادارات مربوط به آن چگونه کارمندانش می‌توانند متوجه باشند دبیرخانه امورسینمایی قطعاً سازوکارش با دبیرخانه امور کشاورزی متفاوت است، قطعاً همه خواهند گفت دبیرخانه، دبیرخانه است، خیر اینگونه نیست، مشکل ریشه‌ای مملکت همین‌ جاست که حتی دبیرخانه هر حرفه وتخصصی می‌تواند سازوکارش متفاوت باشد و با همین روش تمام زیرشاخه‌ها و ادارات و قسمت‌های اجرایی نیز می‌توانند جلو بروند و بااین اتفاق دیگر افراد خیالشان راحت نیست که استخدام شده‌اند وارباب‌رجوع به آن‌ها نظارتی ندارد بلکه موظف می‌باشند تابع مراجعه‌کنندگان باشند، در واقع کارمندان نماینده مردم در در مقابل رؤسایشان می‌باشند .

وی در پایان خطاب به رئیس جمهور متذکر شد: دولت جوان حزب‌ اللهی یعنی دولتی که وزرا و مدیران و تمام کارکنان آن روحیه یک جوان را داشته باشند چون که جوان به آینده امید دارد، تلاش می‌کند، می‌خواهد بسازد، پس حرکت می‌کند و حتی می‌تواند از مدیرانی استفاده کند که متخصص هستند ولی برای اولین ‌بار است که به این عرصه ورود می‌کنند و امتیاز مهم آن ها عدم آشنایی به افراد درون ساختاری است که موجب می‌شود هیچ تعارفی در کار نباشد و رعایت هیچ‌ گونه آشنایی و سابقه همکاری نیز نشود. حزب‌ الله یعنی راه خدا و راه خدا قطعاً راه راست و درست است، راه صداقت، شرافت و سلامت. جوان حزب اللهی نیت و هدفش رضای خداوند و بنده خداوند است، اهمیت ندارد که ریش دارد یا ندارد، اما مهم این است که ریشه داشته باشد. ریشه داشتن جنابعالی در سوابق مدیریتی و خدمتی قابل مشاهده است، دست خداوند بالاترین دست است و دست حق یاورتان باشد.

اخبار مرتبط

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.