شنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۹ - ۱۲:۴۹

میکائیل شهرستانی:

با طایفه هنر مثل طفل سر راهی برخورد شده است

میکاییل شهرستانی

سینماپرس: بازیگر و کارگردان تئاتر گفت: تئاتر با تماشاچی معنا دارد؛ وقتی تماشاچی در کار نباشد، طبیعتاً تئاتری هم در کار نخواهد بود.

به گزارش سینماپرس، میکائیل شهرستانی کارگردان و بازیگر تئاتر و تلویزیون که در اسفند ماه ۹۸ نمایش «آگوست در اوسیج کانتی» را در تماشاخانه مهرگان روی صحنه داشت، در گفت‌وگو با خبرنگاران جوان، در خصوص تعطیلی تماشاخانه‌ها و تئاترها ناشی از شیوع ویروس کرونا گفت: تئاتر با تماشاچی معنا دارد. وقتی تماشاچی در کار نباشد، طبیعتاً تئاتری هم در کار نخواهد بود. برای من جانِ یک یک عزیزانی که به دیدن نمایش هایم می‌آیند، با ارزش است و یک تار موی تماشاگرانم را به ده‌ها نمایشی که بر صحنه می‌برم، نمی‌دهم. اصلاً تئاتر تولید کنم برای که؟ برای چه؟ امّا سرنوشت و مسئولیتِ تئاترهایی که در این ایّام بر صحنه بودند را چه مرجعی غیر از ادارات وابسته، نظیرِ «مرکز هنرهای نمایشی» و خود دستگاه عریض و طویل «وزارت ارشاد» باید بر عهده بگیرد!؟

وی افزود: برای یک بار هم که شده مثل مسئولان کشورهای دیگر رفتار کنند؛ از کشورهای مترقّی که به مراتب بسیار بیشتر از ما اقتصادشان به مخاطره افتاده بگیرید تا کشورهای عقب مانده با اقتصادهای مریض و وابسته و پر تورم، کرونا حقیقتی بزرگ را به جهانیان ثابت کرد و آن این بود که حد و مرزها، صوری و بی معنا هستند. در واقع همان نظریه معروف کاملاً صحیح است که: «اگر در آن سوی جهان طبیعت و دریایش خیزی بردارد، در این سوی جهان سونامی به راه خواهد افتاد.» سرنوشت تمامی نقاط کره زمین به هم وابسته و پیوسته است. ما همه اعضای یک تن هستیم. چه دوست داشته باشیم و چه نداشته باشیم. عالِم و سیاستمداری که باوری غیر از این داشته باشد، محکوم به فناست. مسئولان بی تردید نباید به امور اقتصادی هنرمند بالاخص هنرمندان تئاتر بی توجه باشند؛ هر چند ممکن است این حرف‌ها خریداری نداشته باشد و گوش شنوایی هم برایش نباشد، اما آن زمان چندان دور نیست که مسئولان ناگزیر به شنیدن این سخنان خواهند بود.

این کارگردان تئاتر با اشاره به اینکه با طایفه هنر، چون طفلی سر راهی برخورد شده است، ادامه داد: در هر موقعیتِ ناگواری، اولین لطمه و صدمه را جماعت هنرمند متحمل شده اند، اما خَم به ابرو نیاورده اند. نام ما را هم "قوم طَرب" نهاده اند که درست‌تر بود "قوم مطرود" می‌گذاشتند. قومی که همواره صورتشان را با سیلی سرخ نگه داشته اند. اما کرونا دیگر حتی مجال و تحملِ این را که گونه هامان را سرخ نگه داریم، نگذاشته است. آن هم با سیلی‌های سوزانی که نه خودمان که مسئولانِ "نامهربان با هنر" بر صورت این قشر مظلوم می‌زنند.

شهرستانی در خصوص نمایش خود هم گفت: برآورد هزینه نمایش «آگوست در اوسیج کانتی» که در تماشاخانه مهرگان بعد از یک سال مرارت و تعلیم و تعلّمِ شاگردانم به صحنه رفت، بالغ بر صد و بیست میلیون تومان شد. محاسبه سر انگشتی بنده نشان می‌داد اگر نمایش فوق با ظرفیت سالن مورد نظر هر شب در ایده آل‌ترین صورت به صحنه می‌رفت، با در نظر گرفتن سهم سالن با ۵۰ میلیون تومان کسری به پایان می‌رسید. در جهت حمایت از نمایش از طرف مرکز هنرهای نمایشی قول‌هایی هم داده شده بود، اما پس از ۸ شب نمایش تعطیل شد. همچون نمایش‌های دیگری که بر صحنه بود و چاره‌ای هم نبود. حالا شاید به ذهنتان متبادر شود که این همه هزینه برای شاگردانت چه لزومی داشت. مثل بعضی‌ها "خاله بازی" راه می‌انداختی و با تعدادی چهار پایه و تیر و تخته و یا با رانت‌هایی که بعضی‌ها دارند، برگزار می‌کردی یا "چهره‌ای بدلی" آورده و می‌گذاشتی، تازه صلواتی هم پشت سرت بود؛ ولی بنده به آن خاله بازی‌ها اعتقادی نداشته و ندارم. من به مخاطبم احترام می‌گذارم و او را دست‌کم نمی‌گیرم و نتیجه این احترام چیست؟ تنهایی و انزوا، بی‌هیچ "دستگیری".

وی ادامه داد: شنیدم در کشاکش کرونا مدیریت مرکز هنرهای‌نمایشی هم استعفا داده، لابد برای آنکه زیر بار مسئولیتِ پرداختِ بدهی این همه گروه نمی‌توانست برود و گردانندگی این‌سکان را به دیگری سپرده تا این چرخه بیهوده و این تسلسلِ باطل همچنان ادامه داشته باشد. این قوم دست به دهان و زار به یقین "باید" برای روشن نگه داشتن چراغِ در حال خاموشی تئاترِ جریان سازِ کشور که هیچگاه از سوی دولت حمایت نشده، به جدّ برای یک بار هم شده حمایت شود و خسارات وارده را جبران نموده تا تماشاخانه‌های خصوصی به فعالیت دوباره خود بعد از غائله کرونا ادامه دهند. مگر اینکه برای مسئولینِ فرهنگی فعلی، اصولاً تئاتر و تئاتری جماعت محلی از اِعراب نداشته باشند و چون مسئولین گذشته به تئاتر بنگرند که دیگر باید رسماً فاتحه آن را خواند.

شهرستانی در خصوص چگونگی جبران خسارت‌ها گفت: قبل از اینکه به سوالتان پاسخ دهم می‌خواهم نکته‌ای را عرض کنم. اخیراً در قرنطینه خانگی مینی سریالِ "چرنوبیل" را دیدم. حرف مهم این سریالِ تاثیر گذار می‌دانید چه بود؟ مرد دانشمندی که قهرمان مظلوم قصه محسوب می‌شود خطاب به قضات در دادگاه می‌گوید: از بس به مردم دروغ گفته ایم، دیگر حقیقت را گم کرده‌اند و باورمان نمی‌کنند. تمام حرف سریال همین‌است و بس. تردید ندارم که دوره وعده و وعید گذشته و اثرگذار نیست و باید به گروه‌ها و تماشاخانه‌های خصوصی با بررسی وضع و حالِ فعالیت شان در یک سال گذشته و بر اساسِ چگونگی فعالیت شان به آن‌ها وام‌هایی بلاعوض پرداخت گردد تا بتوانند سر پایشان بایستند. به قدر کفایت پول و بودجه وجود دارد، کافی است قدری از بودجه‌های مراکز و سازمان‌ها و دفاتر و مجموعه‌هایی که وجودشان‌هیچ نفعی به حال مردمان ندارد کاسته شود و به گروه‌هایی که نمایش بر صحنه داشته اند کمک هزینه پرداخت گردد و در جهتِ تبلیغاتِ شهری و شناسایی و جذب مخاطب و اعتماد سازی مخاطبینِ تئاتر از طریق جراید و رادیو و تلویزیون و شهرداری کوشید تا این گروه‌ها بتوانند در ادامه فعالیت و اجرای نمایش هایشان به نتیجه نه دلخواه، اما معقول دست یابند.

این کارگردان تئاتر در خصوص اجرای مجدد نمایش خود گفت: اگر شرایطش مهیا باشد چرا که نه. بالغ بر ۱۲۰ میلیون تومان برای نمایش هزینه شده است. پاسخِ اسپانسرِ نمایش را (آقای مرتضوی که یکی از شاگردان قدیمی من هم بوده) چه کسی می‌دهد!؟

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.