جمعه ۲۲ فروردین ۱۳۹۹ - ۲۲:۴۱

واکنش «سجاده چی» به درخواست آزادی یک متهم اقتصادی؛

برخی هنرمندان اسیر عادات ناپسند و بسیار رایج هم‌قبیله‌گی و باندبازی شده‌اند

مهدی سجاده چی

سینماپرس: رییس انجمن فیلمنامه نویسان سینما: این نامه و انتقادات به آن اما اگر هیچ عاقبتی نداشته باشد، فرجام آن حتما تبعاتی دارد. و شاید بدترین آن‌ها سست شدن اعتماد عمومی به نامه‌های درخواست هنرمندان سینما باشد؛ نکته‌ای که برای خیلی‌ها خوشایند و مطلوب خواهد بود.

به گزارش سینماپرس، برخی از خبرهای تایید نشده حکایت از این ‌دارد که طیفی ویژه خوار از اهالی سینما و تلویزیون در نامه‌ای خطاب به رییس قوه‌قضاییه خواستار آزادی محمد امامی تهیه‌کننده سریال‌های بحث برانگیز «شاهگوش» و «شهرزاد» و شماری از فیلم‌های سینمایی شده‌اند که به جرم پولشویی در زندان به سر می برد!

در همین حال مهدی سجاده‌چی، رییس انجمن فیلمنامه‌نویسان با نگارش نامه‌ای که متن آن را در اختیار سینماپرس قرار دادند نسبت به این نامه و امضاهای تحت آن واکنش بسیار جالبی به این شرح نشان داد:

درباره نامه جنجالی
در بدایت امر می‌گویم که الان مطمئن نیستم نگارش نامه‌ درخواست مرخصی یا آزادی موقت محمد امامی عملی درست بوده یا خیر. شاید متن نامه مبالغه‌آمیز باشد و شاید امضا کنندگان نامه اینک ترجیح می‌دادند که کاش چنین درخواستی را مطرح نکرده بودند؛ به هرحال فشار افکارعمومی و عرف جامعه موثرند و بخش بزرگی از حقیقت و عدالت را باید در آن‌ها جستجو کرد.
ولی این اتفاقی‌ست که رخ داده و منتقدین آن از تمام ظرفیت‌های رسانه‌ای برای محکومیت امضا کنندگان بهره می‌برند و بدیهی‌ست که حق هم دارند.
عقل دوراندیش در این‌طور مواقع به آدم هشدار می‌دهد که سکوت کند و سرش را بالا نیاورد تا بحران فروکش کند و از اصابت تیرهایی که به هر سو پرتاب می‌شوند تا حدی در امان ماند؛ افسوس که من فاقد این دوراندیشی هستم و خود را ناگزیر می‌دانم که درباره موضوع بیشتر فکر کنم و بنویسم.
در یک نگاه ساده و با روش‌شناسی تطبیقی می توان امضا کنندگان و منتقدان را به شکلی منطقی ارزیابی کرد؛ بر این مبنا من احتمالات را به زعم خودم عادلانه بررسی می‌کنم.
کاملا محتمل است که در میان امضا کنندگان:
۱-کسانی باشند که نیت خیر داشته‌اند.
۲-از سر ساده‌لوحی وارد مناقشه‌ای شده‌اند که ابعادش برای آن‌ها مکشوف نبوده.
۳-با امضا نامه برای خود منافع مالی‌ای درنظر گرفته یا از آن برخوردار شده‌اند.
۴-اسیر عادات ناپسند و بسیار رایج هم‌قبیله‌گی و باندبازی شده‌اند.

عین این موارد را بر اساس عقل تجریدی و تجربی می‌توان به منتقدان نامه و حمله‌کنندگان به کسانی که نامه را امضا کرده‌اند نسبت داد، بی کم‌وکاست، و البته با نسبت‌های متفاوت.
تمام منتقدین را می‌شود در این چهار کته‌گوری طبقه‌بندی کرد.
واضح است که امامی دوستانی دارد و دشمنانی، کسانی که خوبی او را می‌خواهند و کسانی که نفع خود را در دشمنی با وی تعریف می‌کنند. و البته واضح است هر جور آدمی می‌تواند در دو جهت این طیف قرار گیرد.
اما نکته دیگری هم ذهن مرا مشغول کرده؛ کسانی که کار و هویت و لذت‌شان در ورود به این نوع ماجراهاست. کسانی که هرگز زیر نامه یا بیانیه‌ای را امضا نکرده‌اند اما به چالاکی و هیجان به محض انتشار چنین مطالبی بر سر سفره عواقب آن می‌نشینند؛ به این صورت که اگر بازتاب مثبت ببینند خویش را به واقعه می‌چسبانند و چنانچه طرف مقابل را در موضع بالاتر ببینند، مثل شکارچیان فرصت‌طلب حمله می‌کنند تا بلکه از این گندکاری، چیزی هم نصیب آن‌ها شود.
یک طرف قضیه محمد امامی اتهاماتی‌ست که با آن‌ها مواجه است و طرف دیگر سرنوشت حقوقی پرونده است که ناگزیر بر مجرم بودن وی یا بی‌گناهی او رای خواهد داد.
بیرون دادگاه دو گروه با پلاکارد ایستاده‌اند، گروهی که می‌خواهند او به اشد مجازات برسد و گروهی که اصرار بر بی‌گناهی او دارند.
لیکن با کمی فاصله از این دادگاه، افراد زیادی هستند که به عدالت قاضی باور دارند و تا انشا رای او سکوت می‌کنند.
در یک جامعه سالم  مشروعیت این افراد را با دیدگاه‌های متفاوت می‌توان به رسمیت شناخت و لزومی ندارد آحادی از این سه گروه را تهدید و مفتضح کرد.
حال باید ببینیم ما تا چه میزان به یک جامعه سالم نزدیک یا از آن دور هستیم.
این نامه و انتقادات به آن اما اگر هیچ عاقبتی نداشته باشد، فرجام آن حتما تبعاتی دارد. و شاید بدترین آن‌ها سست شدن اعتماد عمومی به نامه‌های درخواست هنرمندان سینما باشد؛ نکته‌ای که برای خیلی‌ها خوشایند و مطلوب خواهد بود.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.