یکشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۸ - ۲۰:۴۴

نمایش «برگشتن»؛

نمایشی در راستای ارج نهادن به ساحت مقدس شهدا

تئاتر برگشتن

سینماپرس: نمایش «برگشتن» به نویسندگی خیرالله تقیانی پور و کارگردانی حسین مسافر آستانه در راستایارج نهادن به ساحت مقدس شهدای این آب و خاک بروی صحنه رفته است.

به گزارش سینماپرس، وقتی وارد سالن می‌شوید بیش از هر چیز فضاسازی طراحی صحنه شما را جذب می‌کند. فضایی که در نگاه اول فکر می‌کنید پر از دود سفید است، اما کم کم و با روشن شدن پروژکتور و نورها متوجه استفاده کارگردان از تور سفیدی می‌شوید. این تور در اصل همان رویایی است که کارگردان برای تماشاگر تصویر کرده است و شاید هم این دودهای سفید فضای خرمشهر و گرد و خاک ناشی از آن را تداعی می‌کند. این نمایش که واقعیت و رویا را در کنار هم دارد، از دیوارهای سیاهی تشکیل شده است که محل رفت و آمد بازیگرها است. همچنین ۵ صندلی و یک کاناپه ساده که برای نشستن برخی بازیگران در پرده‌های مختلف است، تمام طرح صحنه این نمایش را تشکیل می‌دهد که در زمان کنونی و در دهه ۹۰ روی می‌دهد.  

حسین مسافر آستانه بعد از ۹ سال به عرصه تئاتر و هنرهای نمایشی برگشته است. او در این مدت بیشتر در فیلم و سریال‌هایی چون: آنام، ایراندخت و ... بازی کرده بود. نمایش «برگشتن» ۹ بازیگر دارد. شیرین بینا، مجید رحمتی،  فرید قبادی، علی غابشی، فاطمه رادمنش، ابتسام بغلانی و پونه شاملو  از دیگر بازیگران این نمایش هستند. همه بازیگران این نمایش حتی آن پسربچه کوچکی که دوقلو دارد، در نوع ارتباط و دیالوگ‌گویی‌هایشان خواسته یا ناخواسته به موضوع جنگ می‌پردازند و دیدگاهشان را از گذشته و حال جنگ بیان می‌کنند.  

** نمایشی مملو از واگویه‌های دفاع مقدس

قصه اصلی این نمایش یک خطی ساده و روان اما پر از واگویه‌های جدی و مهم و البته دفاع مقدسی است که به دوران هشت سال دفاع مقدس و جنگ تحیلی ایران و عراق برمی‌گردد. از قصه مادرانی که فرزند و همسرشان را در جنگ از دست داده‌اند تا بی‌حرمتی که بعضا به مادران شهدا و شهدا می‌شود، همه و همه از معضلاتی است که امروزه گریبان جامعه ما را گرفتاه است و در این نمایش نیز به آن پرداخته می‌شود. قصه این نمایش در روند یکساعته و کم کم قوام خوبی پیدا می‌کند و شما را با خود همراه می‌کند، همچنین محوریت قصه تا پایان بر مبنای داستان اصلی است و برخلاف کارهای بسیاری به بیراهه نمی‌رود و خط اصلی را دنبال می‌کند.  

«عذرخواهی می‌کنم که دیر شروع کردیم، ما منتظر مسئولین شهری بودیم که متاسفانه یکی جلسه داشت یکی سفر بود و دیگری هم نتوانست بیاید» این جمله ورودی نمایش برگشتن با مونولوگی توسط شخصیت عماد بود. مونولوگی که مثل همه مونولوگ‌های این نمایش رو به حضار گفته می‌شود و تماشاچی که دارد نگاه می‌کند اول به اشتباه فکر می‌کند با او است و دلیل تاخیر در شروع تئاتر، ‌ حضور مسئولین شهری است!  

با پیشروی نمایش قصه برای مخاطب روشن می‌شود و متوجه می‌شود که این جمله هم بخشی از نمایش است. عماد به همراه امیری که مسئول دفترش است در تدارک کلنگ زنی زمینی هستند که در جنوب کشور خریداری کرده است. عزت برادر عماد سالها پیش و در جریان جنگ تحمیلی مفقود شده است.

** راشدی یا وجدان بیدار عماد

مسافر آستانه کارگردان این اثر نیز با بهره گیری از نور، صحنه، دکور و البته بازیگرانی که به خوبی انتخاب شده بودند توانسته کار قابل قبولی را به مخاطب خود ارائه دهد.  

راشدی نیز دیگر شخصیت اصلی این نمایش که یکی از همرزمان عزت است مدام زیر گوش عماد می‌گوید که نباید در این منطقه زمین تجاری ساخت. «اینجا نمی‌شود پاساژ ساخت!» او در همه پرده‌های نمایش و در میان صحبت‌های همه شخصیت ها وارد می‌شود و نظر مخالف خود را درباره ساخت و ساز در این زمین بیان می‌کند.  

** مادرانی که در خرمشهر در انتظار فرزندانشان هستند

مادر عزت و عماد زنی است میانسال که صبح تا شب در خانه به تنهایی زندگی می‌کند و تمام امیدش حتی زمانیکه زنگ در به صدا درمی‌آید یا تلفن زنگ می‌خورد، به این است که کسی خبری از فرزندش بیاورد. مادر وقتی از طریق نوه‌هایش می‌فهمد که قرار است عماد پروژه‌ای را در جنوب کشور و خرمشهر بسازد، در این فکر می‌رود که عماد می‌رود تا از عزت خبری بیاورد. مادر عزت به امیری که بنا به خواسته عماد مسئول مراقبت از او شده است، می‌گوید: خرمشهر کلی مادر منتظرتن برو به این آدرس.

فاطمه رادمنش نقش مادر دیگری را در این نمایش ایفا می‌کند که شاید بتوان او را بهترین بازیگر این نمایش نام برد. مادری که همسرش را از دست داده است و در خیابان عده‌ای با تمسخر با او رفتار می‌کنند. امیری که به سفارش مادر عماد به خرمشهر رفته است وظیفه دارد تا چند روزی به این مادر خدمت رسانی کرده و وسایل مورد نیازش را تهیه کند.  

** احترام به خاکی که شهدا در آن شهید شدند

با صرف نظر از نقاط اوج و فرود و کش و قوس‌هایی که برای ساخت و ساز یا واگذاری این زمین بین بازیگران وجود دارد، باید گفت نقطه عطف نمایش همن پرده پایانی است. همان صحنه‌ای که قرار است با ماشین‌های سنگین زمین را خراب کرده و گودبرداری کنند. صحنه‌ای که اغلب بازیگران در آن حضور دارند و موسیقی زنده البته اینجا به داد نمایش رسیده است و صدای ماشین‌های سنگین تخریب زمین را به خوبی اجرا می‌کند.  

همینجا راشدی وارد صحنه شده و خطاب به ماشین‌ها دستور توقف می‌دهد. راشدی با لحنی که سرشار از اندوه بود به او می‌گوید اینجا و در این خاک ۴۵ شهید به تازگی تفحص شدند! تو چطور می‌خواهی در خاکی که متعلق به شهدا هست پاساژ بسازی در صورتیکه روی این خاک حتی نباید با کفش راه رفت!

** عزت یا ماهان؟ / واقعیت یا رویا؟

ماهان پسر عماد است که در ابتدای نمایش صحنه‌های مشترکی با خواهرش دارد که در پایان متوجه می‌شویم او خواهر واقعی‌اش نیست. در میانه نمایش دوقلوی ماهان نیز بروی صحنه آمده و نماد حضور عزت در میان خانواده‌اش می‌شود که در پرده پایانی از پشت تور سفید درآمده و روی سکوی جلوی پرده و در کنار تماشاگران قرار می‌گیرد.  

به طور کلی در اغلب موارد نمایش‌ها و آثاری که به جنگ و تاثیرات آن در عصر کنونی می‌پردازند، دچار شعارزدگی می‌شوند اما «برگشتن» با فریب تماشاگر نمی‌خواهد حرف خود را بزند چراکه خیرالله تقیانی پور نویسنده به خوبی این ژانر را می‌شناسد و می‌داند که کار در این حوزه راه رفتن روی لبه تیغی است که می‌تواند تو را به اوج برده یا به زمین بزند.  

در چند سال گذشته نمایش‌هایی با این مضامین و بررسی رخدادهای خرمشهر و بعد از آن به تصویر کشیده شده است، اما این روزها و در میان هجمه آثار نمایشی در جشنواره تئاتر فجر که اغلب از مضامین مناسبی برخوردار نیستند، نمایش «برگشتن» به کارگردانی حسین مسافر آستانه توانسته در حوزه دفاع مقدس و آسیب‌هایی که تاکنون گریبان خانواده‌های شهدا را گرفته است به خوبی عمل کند.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.