یکشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۴:۱۷

اندر وصف هنر متعهد

«شعر اعتراض» از حذف در تهران تا تکثیر در ایران

برنامه «مدرسه انقلاب»

سینماپرس: کارهای شجاعانه و بدیع همیشه جریان ساز است؛ مسیر را برای بعدی‌ها باز می‌کند و جریانی می‌سازد که با حذف یک شخص به حیات خودش ادامه دهد. کار مطیعی و تیم شاعران انقلابی‌اش امروز به یک جریان تبدیل شده است.

به گزارش سینماپرس، عیدفطر امسال نیز مانند سال‌های گذشته با شکوه هرچه تمام‌تر برگزار شد و طنین معنویش کشور را فرا گرفت؛ در این سال‌ها نماز عیدفطر تهران اما صفایی دیگر داشت، علاوه بر خواندن نمار عیدفطر به امامت مقام معظم رهبری، شعرخوانی مداح انقلابی میثم مطیعی نیز شور و حرارتی خاص به مراسم‌ها بخشیده بود. با اینکه امسال مطیعی به مراسم دعوت نشده بود و شعر نخواند، اما به نظر می‌رسد راهی را که او و دوستان شاعرش در نماز عیدفطر باز کردند کم کم دارد تبدیل به یک جریان می‌شود.

ای نشسته صف اول! صف ایثار آنجاست
رجا نوشت: میثم مطیعی و تیم شاعرانش محمدمهدی سیار، میلاد عرفانپور و استاد مودب، در این دوسال و از تریبون مراسم نماز عیدفطر توانسته بودند مناسبات شعرخوانی‌های اینچنینی را تغییر دهند و در کمال ادب و تواضع درد مردم را در اشعاری حماسی به گوش مسئولان برسانند.
اتفاقی که مطیعی و شاعران انقلابی شعرهایش، رقم زدند یک اتفاق تازه و بدیع و جریان‌ساز بود. انقلاب اسلامی با پشتوانه‌ی مردم و در راستای حمایت از مظلومان و پابرهنگان بوقوع پیوسته بود و حالا بیان توقعات به‌جای مردم می‌توانست ادای دینی به آنان باشد.
در ادامه بخشی از اشعار خوانده شده توسط مطیعی در مراسم عیدفطر سال ۹۷ آمده است:
«ای نشسته صف اول! صف ایثار آنجاست
آن سوی «نرده» … ببین… لذت دیدار آنجاست
نکند «نرده» میان تو و مردم باشد
دردِ دل‌ها پسِ این فاصله‌ها گُم باشد
دوستان! صدق و صفای دهه شصت چه شد؟
راستی حال و هوای دهه شصت چه شد؟
آن مدیران جوانی که جهادی بودند
بی‌تکلّف، ز همین مردم عادی بودند
شور آن شعله مگویید که خاموش شده
«اختلاس» آمده، «اخلاص» فراموش شده
ای نشسته صف اول! به عدالت برخیز
مانده بر شانه تو بار امانت برخیز
عَلم داد برافراز، که ملت هستند
دل به شاهینِ ترازوی عدالت بستند
همتت قطع ید دانهدُرشتان باشد
وای اگر دزدی از این قافله آسان باشد
وای اگر توصیه و نامه پذیرد قاضی
داد و بیداد اگر رشوه بگیرد قاضی
شکر کن، این‌همه نعمت نرود از دستت
قدر دان، فرصت خدمت نرود از دستت
صف اول، صف خدمت، صف مردم‌داری
یک نفر نیست مخاطب، همه هستند آری
گر به یک نقد رود صبر و قرارت از دست
صف اول منشین، بین جماعت جا هست»
نماز عیدفطر یک مراسم سیاسی و اجتماعی!
در واقع باید دید که کارویژه‌ی شعرخوانی در مقابل مسئولان، آنهم در مراسم عیدفطر چه باید باشد؟ آیا در مراسم اجتماعی و سیاسی عیدفطر خواندن اشعاری تنها درباره ماه مبارک رمضان کفایت می‌کند؟ یا باید در مراسمی که لایه‌های اجتماعی و سیاسی پررنگی دارد، اشعار اجتماعی و سیاسی درست و سازنده خواند؟ قطعاً هر عقل سلیمی بر این مطلب صحه می‌گذارد که خواندن اشعار خنثی و کفایت به مدح، نمی‌تواند حق مطلب را در عید سعید فطر ادا کند.
از طرفی دیگر شعرخوانی در مراسم سیاسی اجتماعی عیدفطر باید منطبق با الویت‌های رهبرمعظم انقلاب در مورد مسائل سیاسی کشور باشد. همانگونه که ایشان در خطبه‌های نماز راه را بر امت مسلمان نشان می‌دهند همانطور در شعرخوانی نیز باید راه را از بی‌راه مشخص کرد و اشتباهات سیاسی مسئولان را به آنان گوشزد کرد.
مبارزه با اشرافیگری، مقابله‌ی با التقاط و ایستادگی در برابر انحراف مسئولان همیشه از الویت‌های اصلی رهبری در طی سالیان گذشته بوده است. الویت‌هایی که به طرق مختلف و با بیان‌های متعدد از زبان رهبری شنیده شده‌اند.
با توجه به این مسائل مشخص می‌شود که اشعار خوانده شده توسط مطیعی، اشعاری درست و به حق و کاملاً منطبق با الویت‌های رهبری انقلاب بوده است. اشعاری که بیش از هر چیزی مسئولان نظام را توصیه به مردم‌داری و ساده‌زیستی می‌کند؛ فارغ از هر حزب و جناحی! سیاستمدار جمهوری اسلامی که در صف اول نماز عید فطر می‌نشیند باید دلش برای مردم بتپد و جز برای منافع جمع کاری نکند. این خلاصه تمام شعربلندیست که میثم مطیعی در مراسم عیدفطر سال ۹۷ خواند و به خاطر آن از شعرخوانی سال بعد کنار گذاشته شد.
حمایت رهبری از شعرخوانی مطیعی!
این حذف علنی را می‌شد حدس زد. همان زمان و بعد از اتمام مراسم عیدفطر بسیاری از سیاسیون که عملکرد آن‌ها نشان می‌داد حرف حساب شعر دقیقاً با آنان است اعتراض خود را به این مداح و شاعران علنی کرده بودند. البته همان زمان مشخص شد که رهبری از خواندن آن شعرها راضی بودند و حمایت خود را هم اعلام کردند.
سال گذشته، سیدکمیل باقرزاده در کانال شخصی خود نوشت: بعد از مراسم شام غریبان بیت رهبری، آقا خطاب به میثم مطیعی نکات مهمی فرمودند که بیش از آنکه شخصی باشد بیانگر شاخص‌های مداحی انقلابی است. آقا فرمودند:
«می‌دانم بعد از عید فطر خیلی شما را اذیت کردند و فشار آوردند، هم به شما و هم به شعرا؛ اما مطلقاً اعتنا نکنید. شما یک حرف کاملاً درست و محکمی زدید. تردید نکنید. من نظرم را همان موقع به اطرافیان هم گفتم. کار شما کاملاً درست بود. اصلاً محل نگذارید به این حمله‌ها و بدانید کار شما مؤثر است. شما روی این جوان‌ها تاثیر دارید. این جمعیتی که امشب آمده بود تاثیر می‌پذیرد از شما. در آن شعر هم هیچ اهانت نبود. مسؤولان رده بالای دولتی آمدند پیش من و گفتند توهین شده؛ من گفتم خیر، هیچ اهانتی نبوده. خود بنده هم صف اوّلی هستم. صف اوّل یک نفر نیست که؛ ما هم مدعی بودیم و هم صف اوّلی. در آن شعر هم هست: "ما مدعیان صف اول بودیم"، ولی معلوم شد خبرها جای دیگری است؛ دیگرانی را بردند و ماها جا ماندیم. هیچ خسته نشوید. اگر بنای بر خسته‌شدن بود آنهایی که قبل از انقلاب زندان رفتند و کتک خوردند و تبعید شدند باید خسته می‌شدند. سفت بایستید و خسته نشوید. اگر خسته نشوید خداوند به کارتان برکت می‌دهد، و برکت داده است. راه درست همین است که شما دارید می‌روید. من همیشه شما را دعا می‌کنم، اما سر قضیه عید فطر فقط دعا نبود؛ هم دعا می‌کردم، هم حمایت کردم و نکاتی را به آنهایی که باید می‌گفتم گفتم.»
این تاییدات رهبری بعداً توسط گزارشی در صداوسیما نیز منتشر شد.
چرا شعر توقعات را برآورده نکرد؟
میثم مطیعی و تیم شاعران انقلابی و متعهدش از برنامه امسال کنار گذاشته شدند و شعرخوانی توسط مداح دیگری صورت گرفت. البته شعر امسال نتوانست توقعات را برآورده کند و شور و حرارت سال‌ها گذشته را تکرار کند. همانطور که گفته شد در مراسم سیاسی اجتماعی نماز عید فطر، باید سیاسی خواند و صدای مردم بود؛ الویت‌های رهبری را در نظر گرفت و حقیقت را فریاد زد. شعر امسال چنگی به دل نزد چراکه آنچنان که باید منطبق با الویت‌های رهبری نبود. مردم طی دوسال گذشته صدایشان را پشت تریبون مراسم عیدفطر و از دهان مطیعی می‌شنیدند که در مذمت اشرافیگری می‌خواند و از صفا و مجاهدت دهه شصت یاد می‌کرد. چیزی که هرگز در شعر امسال اتفاق نیافتاد و شعر، دغدغه‌مندی اجتماعی و سیاسی نداشت. شعرِ بدون دغدغه هم جایگاهی برای عرضه در مراسم عیدفطر ندارد.
نکته جالب توجه آن است که در شعر بیتی وجود دارد که آشکارا در تضاد با شعر سال گذشته مطیعی است. در قسمتی از آن شعر آمده است:
«از این صفوف اول تا آن صفوف آخر، در یک صفیم تا آن، روز ظهور اکبر»
این قسمت از شعر مورد استقبال مردم واقع نشد. چراکه بسیاری از افراد حاضر در صف اول از نگاه مردم دارای خوی اشرافی‌گری هستند و در این سال‌ها جز ایجاد هزینه برای مردم و کشور هیچ کار مفید دیگری انجام نداده‌اند. مردمی که از غایب بودن مطیعی ناراحت بودند و آن را سیاسی می‌دانستند با شنیدن تعریف و تمجید از مسئولان، بیشتر بر سیاسی بودن حذف مطیعی تاکید داشتند.
البته بعد از هجمه‌های وارده به میثم مطیعی بعد از شعرخوانی سال ۹۶ محمود کریمی با انتشار دست نوشته‌ای از مطیعی حمایت کرد و این به آن معناست که کریمی خود از مدافعان انتقاد به مسئولان است و شاید بهتر بود که در انتخاب شعر دقت بیشتری انجام می‌شد.
راهی که ادامه دارد!
کارهای شجاعانه و بدیع همیشه جریان ساز است؛ یعنی مسیر را برای بعدی‌ها باز می‌کند و جریانی می‌سازد که با حذف یک شخص به حیات خودش ادامه دهد. کار مطیعی و تیم شاعران انقلابی‌اش امروز به یک جریان تبدیل شده است. شاید برخی توانسته باشند مطیعی را از مراسم نماز عید فطر حذف کنند، اما با تعداد قابل توجهی از شاعران و مداحان دیگر استان‌ها چه خواهند کرد؟ فیلم‌های منتشر شده از شعرخوانی مراسم نماز عیدفطر در دیگر استانها نشان می‌دهد که مطیعی توانسته جریان ساز باشد. در ادامه شعرخوانی شاعران و مداحان در برخی استان‌ها و شهرستان‌های کشور را می‌بینید که هم صدا از اشرافی‌گری و بی‌عدالتی مسئولین تلویحی و آشکار انتقاد می‌کنند.
(دل میرود ز دستم صاحبدلان! خدارا)
حرفی نمی توان زد ارباب و کدخدا را

آزادی بیان کو؟ فحش است نقدِ برجام
(قربون برم خدارا، یک بوم و دو هوا را)

ای شیخِ جام در دست! یک لحظه ای خدا را
(بادشمنان مروّت، با دوستان مدارا)

باید که پا گذاری بر قبر بی جنازه
روحی نماند و جسمی، برجام بی نوارا

آتش بزن به کاغذ، جز کاه نیست این کوه
این عهدِ با عموسام، آتش زد آشنا را

ذلّت نمی پذیرد این ملّت خداجو
فرعون نمیشناسد، دستی که زد عصا را

آتش به اختیارند این قومِ سربِداران
یعنی مطیع بودن فرماندهِ قوا را

دیگر سکوت کافیست؛ ازگلّه میبرد گرگ
باید که هی نمایید چوپان گلّه ها را

ملّت، سپاه و ارتش یکدستُ با خدایند
ول کن تو کدخدا را؛ دریاب ناخدا را

پیرِ مراد ما گفت: دشمن وفا ندارد
جانانِ من مرنجان آقای باصفا را

تولید و کار و اقدام؛ اینست رمزِ وحدت
وارد نکن به کشور، تسبیح و سنگ پا را

از اختلاف و کینه، پرهیز کن؛ نترسان
از جنگ و رزم و غیرت، این قومِ پارسا را

وقتی سپاه دارد موشک، ستاره باران
از چه به سر کشیده آن شیخ ما عبا را

فریاد در گلو را باید نخورد ای دوست!
باید که تیشه ای زد آن ریشه ی بلا را

آن روز یک نفر، نَه؛ یک ملّتی خروشید
از هر طرف توبینی آن عطر جان فزا را

میثم! بخوان دوباره، فریاد کن برادر
هرگز مباد خاموش این بانگ و این صدا را
 

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.