دوشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۳ - ۱۲:۱۵

نگاهی به یک مستند«سینما حقیقت»

«اشک های غزه»؛ دور از محافظه کاری در روایت تصاویر

کودکان غزه*

سینماپرس: مرتضی اسماعیل دوست: «اشک های غزه» ساخته ویبکه لوکبرگ که در جشنواره مستند سینما حقیقت به نمایش درآمده است تصاویری دردمندانه از جنگی دلخراش دارد که مخاطب را با خود درگیر می کند.

فیلمساز نروژی در مستند اشک های غزه، روایتگر غمگساری از رخدادهای تاریک مردمی دردمند از حادثه خونین غزه است.

فیلم به مدد دوربینی جستجوگر به رصدنمایی احوالی به تاراج رفته از دورانی مستکبرانه  پرداخته و در این میان کودکان به عنوان روایتگرانی متن پذیر در بطن رخدادها به صحنه تماشای مخاطب درمی آیند تا تقابل موجودی به غایت هویدا از زندگی در کنار سایه سیاه مرگ به اثری قابل تامل منجر شود.

ویبکه لوکبرگ، به مدد همراهی همیشگی با فضای زیست مردمان غزه به منحنی متفاوتی از ریتم تصویری دست می زند، چنان که گاهی فیلم به سکونی منعطف با زیستن درآمده و گاه با حمله وحشیانه صهیونیست های غارتگر به شتابی فزاینده در لحن نماها در می آید و این به مدد همزیستی مسالمت آمیز دوربین فیلمساز بوده که از سفره خالصانه مردمان غزه تا نوایی دردآلود از زخم هایی جانکاه را در پی دارد.

قاب هایی غریبانه از دوربینی که به دنبال هویت زیست آدمیانی زخم خورده از جور جلادان بوده و در نهایت به ثبت لحظاتی تکان دهنده از کشتار دسته جمعی غاصبان صهیونیست منجر می شود تا موجب درگیری انسانی با سکانس هایی متداوم از جان هایی غرقه در خون شود و ارواحی که به سمت نور رهسپار می شوند.

تصویر نانِ در حالِ پخت در کنار آتشی از شعله های جنگ، نماهایی سوال برانگیز از همجواری هستی و نیستی بوده و در این میان شکل فضاسازی به طوری ناخواسته هویتی معنایی می یابد و در مواردی تداعی گر صحرای عاشقانه ی کربلا است که از فریادهای الله اکبر پدری در به آسمان بردن کودک مقتول اش روایت می شود.

تحرک دوربین در نماهایی از یورش بمب های بی رحمانه ی مستکبرین چنان است که به درگیری ذهنی مخاطب از سیر حوادث دهشتناک غزه نزدیک می شود و البته همراهی سیارگونه دوربین، منجر به عدم کنترل از ثبت مناسب تصاویر نمی شود.

فیلمساز به دور از محافظه کاری در رویت تصاویری دردمندانه ، اقدام به درگیری حسی مخاطب با فضای درگیرانه جنگ نموده و با نمایش عریانِ زخم های برآمده از مجروحانی غریب، به صحنه هایی دلخراش از این روایت شوم بشری دست می زند. آن جا که نوزادی معصوم در کنار تخت مجروح مادر پهلو گرفته است و نوزادی دیگر زیر اکسیژن کمکی به تصویر در می آید و ضجه های دردمندانه ی پدری مصیبت دیده با خاک مرگی خونین مماس می شود و این سوال حزن آلود را هویدا می سازد که به راستی گناه این مردمان ساده و بی ریا چیست و چگونه چشمان جامعه ی سیاست زده غرب می تواند به صورت بانداژ شده ی کودکی بیگناه در غزه چشم بدوزد؟

روزگار همچنان در تکاپو است و شاید در خلال روزهایی سپید، آرزوهای کودک فلسطینی رنگ حقیقت به خود بگیرد و او از دل جنگی نابرابر به موجودی زنده و پزشکی پویا بدل شود. هر چه هست این خاستگاه دوربینی دغدغه مند از ثبت نگاه هایی مانده در ترازوی عدالت خواه زمان خواهد بود. 

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.