به گزارش سینماپرس به نقل از خبرگزاری فارس، قرار بود میزگرد سینمایی این دفعه فارس درباره سرمایه دولتی و خصوصی باشد که حضور فرشته طائرپور و جمال شورجه از دو گروه سینمایی مختلف بحث را به سمت بررسی کارنامه معاونت سابق سینمایی کشاند. چون بحث خوبی در گرفت ما هم ترجیح دادیم همین مسیر ادامه پیدا کند و این شد که می بینید.
نکته اینکه وقتی خانم طائرپور متن را خواند چند خطی نوشت که در پی میآید:
یا حفیظ و یا امین
برای پذیرفتن دعوت خبرگزاری فارس، دو مانع ذهنی جدی داشتم. اول آنکه در حافظه من مانند خیلی از سینماگران، مواضع این خبرگزاری نسبت به سینمای ایران منصفانه و مشفقانه نبود و دوم اینکه طرف مقابل من در بحث، آقای جمال شورجه بود که همیشه میان خود و او احساس فاصله ای برطرف نشدنی داشتم.
از سوی دیگر باور داشتم که شرکت در این بحث، فرصتی است برای من تا لااقل به خودم ثابت کنم که تا کجا پای این باور و ادعا که "با تحریم هیچ رسانه ای موافق نیستم" در عمل ایستاده ام... و این شد که سرانجام پذیرفتم.
بی انصافی است اگر نگویم که در لحظه ورود به خبرگزاری، استقبال گرم عوامل فارس و استقبال گرمتر آقای شورجه مرا بسیار متعجب کرد... و این تعجب با خواندن متن پیاده شده، که بسیاری از گفته های صریح دو طرف را در خود حفظ کرده بود، بیشتر شد.
تا همین جای کار از پذیرفتن این دعوت راضی ام و امیدوارم برای هرکس که آنرا می خواند، نکته ای داشته باشد که مایه امید به بهبود شرایط آتی این سینما شود.
فرشته طائرپور
اهم بحث های مطرح شده به شرح زیر است:
*طائرپور: امروز بخش بزرگی از سینمای ایران با امید و خوشبینی به آینده نگاه می کنند
*طائرپور: «امید» سینماگران به تدریج به فیلم هایشان هم منتقل میشود
*شورجه:سینماگرانی که مخالف سیاست های سازمان سینمایی دوره گذشته بودند در همین دوره پشت هم فیلم ساختند
*شورجه: خوب نیست که به اشتباه بگوییم فیلمسازان دلسرد بودند و کار نمیکردند؛ آمار چیز دیگری نشان میدهد
*شورجه:در شورای صنفی نمی گذاشتم کسی سلایق شخصی اش را وارد تصمیم گیری ها کند
*طائرپور:سازمان سینمایی قبل بجای بزرگتری و حل دعوا، پشت یک گروه و مقابل گروه دیگر ایستاد
*طائرپور:فیلمهای امثال ما در اکران سر بریده شد
*نظر طائرپور درباره عدم پروانه ساخت فیلم بنی اعتماد
*طائرپور: برخی بعنوان خبرچین و آدم فروش با سازمان سینمایی دوره قبل همکاری کردند
*طائرپور: شیطنت و خصوصیات فردی چند نفر، از دوره شمقدری تصویری حتی منفی تر از آنچه بود ساخت
*طائرپور: در دوره گذشته در مورد سینماگران بیانصافی شد
*شورجه: سازمان سینمایی از خانه سینما مشاوره نمیگرفت چون قانونی نبود
*طائرپور: مشاوران دیروز شمقدری امروز رنگ عوض کرده اند
*شورجه: خود خانه سینماییها ارتباطشان را با شمقدری قطع کردند
*طائرپور:اتفاقات خانه سینما بازی سیاسی بود/ شورجه:درسته! ولی از طرف خانه سینما
*طائرپور: اگر کسی نداند گمان میکند کل اهالی خانه سینما بعد از انتخابات اسلحه دست گرفتند و به خیابان ها ریختند
*شورجه: بهتر است وارد ماجراهای پشت پرده نشویم
*شورجه:تعطیلی خانه سینما ربطی به وزارت ارشاد پیشین و شمقدری و سازمان سینمایی نداشت. بحث فراتر از این حرفها بود
*طائرپور: من در جلسه ای به آقای احمدی نژاد گفتم من به شما رای ندادم، اما از صبح روزی که شما شدید رئیس جمهور مملکت، متوقع بودم که شما رئیس جمهور همه مردم باشید
*شورجه: در دوره قبل فیلم ها با سلایق مختلف ساخته شد
*شورجه:دوستان شما که دائما مخالف و اپوزوسیون بودند و اعتراض میکردند در دوره قبل چند فیلم ساختند؟
*شورجه: گاهی فیلمنامه ای را به ارشاد میفرستادند و مجوز صادر میشد اما فیلمی که ساخته میشد کاملا مغایر با فیلمنامه بود
*شورجه: وقتی فیلمنامه با فیلم ساخته شده نغایر است دستگاه ممیزی و مدیرکل چه باید بکند؟
*طائرپور:شما هرطوری که شده میخواهید از عملکرد پر اشتباه دوران آقای شمقدری دفاع کنید
*شورجه: طوری صحبت می کنید اگر کسی نداند فکر میکند سینما در این چهار سال کلا تعطیل بوده
*طائرپور: در این دوره مجوزهای بیدر و پیکر داده شد
*شورجه: از سال 91 تاکنون 137 پروانه ساخت صادر شده
*شورجه: در این دوره از مجیدی و درویش و حاتمی کیا و میرکریمی گرفته تا کیمیایی و مهرجویی و فرهادی فیلم دارند
*شورجه:الان هم جناب ایوبی کلی مشاور دارد. خوب شمقدری هم حق داشت مشاوران خودش را داشته باشد
متن مصاحبه به شرح زیر است:
*طائرپور: امروز بخش بزرگی از سینمای ایران با امید و خوشبینی به آینده نگاه می کنند
فارس: مانند سه میزگرد قبلی بحث را از اینجا شروع کنیم که حال روز امروز سینمای ایران را چطور ارزیابی می کنید؟
فرشته طائرپور: راستش هنوز نمی شود جواب کوتاه و واضحی به این سوال داد. با این حال به نظرم اکثر اهالی سینما با توجه به مجموع تغییراتی که در همه سطوح کشور رخ داده، به یک مثبت اندیشی نسبی و مشترک رسیده اند و امیدوار هستند که اوضاع و احوال سینما بهتر از قبل شود و پیشرفتی در آن صورت بگیرد. حالا این پیشرفت، با چه سرعت و کمیت و کیفیتی رخ می دهد زمان آنرا نشان میدهد، اما در یک نگاه کلی می شود گفت که آن دلسردی و یاسی که بین سینماگران وجود داشته، کمتر شده و بخش بزرگی از سینمای ایران دارند با امید و خوشبینی به آینده نگاه می کنند.
*طائرپور: «امید» سینماگران به تدریج به فیلم هایشان هم منتقل میشود
فارس: این امید آیا در فیلم هایشان هم خودش را نشان میدهد؟
طائرپور: قطعا، اما به تدریج. فیلمسازان، آینه های جامعه خودشان هستند، اگر امید و خوشبینی به طور واقعی در جامعه شان وجود داشته باشد، قطعا انعکاس آن را در آثار آنها هم خواهیم دید.
فارس: میشود نمود این تاثیرات را در فجر امسال دید؟
طائرپور: بعید میدانم. به هر حال فیلم های امسال، هنوز حاصل مدیریت آقای ایوبی به حساب نمی آیند. البته خیلی هایشان حاصل مدیریت آقای شمقدری هم نیستند، زیرا بدون اعتنا به موضع گیری ها و یا حمایت های ایشان ساخته شده اند. به نظر من چیزی که در جشنواره امسال بیش از خود فیلم ها مهم است، نوع اجرا و مدیریت جشنواره و رفتار مدیران جدید با کل سینما است. برای مشاهده تاثیر مدیریت جدید در محتوای آثار، هنوز باید منتظر ماند و حاصل سیاست ها و عملکرد مدیران را دید و بعد ارزیابی کرد. به شخصه امیدوارم اتفاقات خوبی بیفتد.
فارس: شما بفرمایید آقای شورجه
جمال شورجه: قبل از وارد شدن به بحث اصلی ترجیح میدهم در مورد قسمت هایی از حرف های خانم طائرپور مواردی را عنوان کنم. خانم طائرپور ابتدای حرفهایشان فرمودند در چند سال گذشته سینماگران بسیاری دچار یاس و دلسردی شدند و کاش توضیح بیشتری در این زمینه میدادند. یاس و دلسردی به چه دلیل؟
طائرپور: مشکلی نیست به طور کامل توضیح میدهم
*شورجه:سینماگرانی که مخالف سیاست های سازمان سینمایی دوره گذشته بودند در همین دوره پشت هم فیلم ساختند
شورجه: من همین الان لیستی همراهم دارم از سینماگرانی که مخالف سیاست های سازمان سینمایی دوره ی گذشته بودند اما پشت هم فیلم ساختند. نه تنها دلسرد نبودند بلکه خیلی هم خوب کار کردند. خود خانم طائرپور در چهار سال آقای شمقدری چند فیلم تولید کردند. یا آقای تبریزی و موسوی و درویش و میرکریمی و مجیدی و... . همه شان کار کردند و تک و توک و انگشت شمار بودند افرادی مثل آقای فرمان آرا که به کلی کنار کشیدند. ایشان هم خیلی رک و صریح گفتند که من هیچ مسئولی را قبول ندارم و به همین دلیل کار نمیکنم! من هم میگویم خدا پدرش را بیامرزد که اینقدر آدم صادق و رک و راستی است و و اهل ریا و تزویر نیست و مثل شیشه روشن است. اینقدر هم در این کشور آزادی و دموکراسی وجود دارد که ایشان بدون اینکه برایش مشکلی پیش بیاید حرفش را بزنند.
*شورجه: خوب نیست که به اشتباه بگوییم فیلمسازان دلسرد بودند و کار نمیکردند؛ آمار چیز دیگری نشان میدهد
اما حالا از روی لیستی که همراهم دارم برایتان میخوانم: آقای کمال تبریزی. ایشان مخالف درجه یک شمقدری و مدیران سازمان سینمایی بود اما در سال 86 فیلم "همیشه پای یک زن در میان است" را ساخت، سال 87 فیلم "پاداش" را ساخت، سال 88 "دونده زمین" را، سال 89 "خیابان های آرام" را، و دو مجموعه تلویزیونی هم تولید کرد.
طائرپور: این فیلمهایی که اسم آوردید تقریبا همه شان توسط همان مدیریت توقیف شدند که!
شورجه: حالا به آن بحث هم میرسیم!
طائرپور: اینکه در دوره آقای شمقدری، بعد از تولید بر سر این پروژه ها چه بلایی آمده هم مهم است!
شورجه: بله مهم است، اما بگذارید من اول مثال هایم را بگویم بعد به بحث فیلم های توقیفی برسیم. یا آقای غلامرضا موسوی را ببینید. ایشان در همین چند سال "حوالی اتوبان" را ساخت، "اتاق ممنوع" را ساخت، "من مادر هستم" و "آخرین سرقت" را هم ساخت. بقیه هم همین طور بودند. همه مخالفان در صحنه حضور داشتند و کار تولید کردند. خوب نیست که به اشتباه بگوییم فیلمسازان دلسرد بودند و کار نمیکردند. آمار چیز دیگری نشان میدهد. وجدانا در این سالها که بنده در شورای پروانه ساخت و نمایش بودم هیچ منعی برای اینکه به فلانی پروانه ساخت یا نمایش بدهیم وجود نداشته است. کسی از کسی بغض و کینه ای نداشته است. این سینما زمانی چراغش روشن خواهد بود که همه ی طیف ها بتوانند کار کنند و اصلا اعتبار سینمای ما از همین میاید. این نیت شورای پروانه ساخت در همه این سالها بود، حتی زمانی که بخشی از این مسئولیت پروانه ساخت به اتحادیه و جامعه صنفی رفت و آنها بر عهده اش گرفت.
*شورجه:در شورای صنفی نمی گذاشتم کسی سلایق شخصی اش را وارد تصمیم گیری ها کند
فارس: یکی از دلایل عنوان شده درباره دلسردی، همین واگذاری مسئولیت به اتحادیه بود. اتحادیه یا جامعه صنفی، چه جایگاهی در صدور پروانه ساخت فیلم ها داشت؟
شورجه: جایگاهش بیشتر مشورتی بود. اینکه بررسی کنند که فلان تهیه کننده مشکل مالی و حقوقی دارد یا ندارد یا فلان تهیه کننده که اولین کاری است که میخواهد تهیه کند صلاحیتاش داره یا نه و مواردی از این دست. چند نفر از اعضای شورای صنفی هم خودشان فیلمنامه نویس هستند مثل آقای سجاده چی و آقای هادی کریمی و آقای الماسی. اگر نیاز میدیدند، پس از خواندن فیلمنامه ها خودشان به فیلمساز مورد نظر مشاوره میدادند و کمک میکردند. حداقل در شورای صنفی من یکی نمی گذاشتم که کسی سلایق شخصی اش را وارد تصمیم گیری ها بکند. این وسط بعضی از تهیه کنندگان مثل آقای منوچهر محمدی خودش را اجل میدانست که فیلمنامه اش را به شورای صنفی بدهد و به همین دلیل از سمت حوزه هنری مجوز ساخت فیلم هایش را گرفت. آقای شمقدری هم برای اینکه حسن نیت اش را نشان بدهد 5 پروانه ساخت برای حوزه صادر کرد.
فارس: بدون بررسی و خواندن فیلمنامه ها؟
شورجه: بله بدون اینکه بررسی کاملی روی فیلمنامه ها صورت بگیرد. آقای شمقدری به نوعی به حوزه اطمینان کامل کرد.
فارس: کسی هم به شما در شورای پروانه ساخت دستور میداد که به فلان فیلم پروانه ساخت بدهید یا ندهید؟
شورجه: دستور نه، اما از جنبه مشورتی چرا، بعضی از افراد مشورت میدادند که این کار بهتر است یا فلان کار مصلحت نیست. یادم است آقای حسن عباسی که از تئوریسین های جبهه اصولگراست، به یکی از جلسات پروانه ساخت آمده بود و از آقای کیمیایی دفاع کرده بود. گفت من آمدم اینجا که بگویم کیمیایی باید کار کند و فیلم بسازد و به فیلمنامه هایش سخت نگیرید. یا خود من چقدر سعی کردم کمال تبریزی بتواند کارهای مورد نظرش را بسازد. بارها واسطه شدم و با آقای نوروزبیگی که تهیه کننده کار کمال بود جلسه گذاشتم که اگر فلان تغییر را در فیلمنامه به وجود بیاوری رایزنی میکنم پروانه ساخت فیلم کمال صادر شود.
فارس: ممنون، بحث خوبی بود برای مقدمه. همان طور که میدانید امروز عدهای نظرشان این است که دوره مدیریت آقای شمقدری دوره سیاهی بوده و باعث دلسردی و ناراحتی سینماگران شده، بعضی ها هم نظرشان برعکس است و از عملکرد وی دفاع میکنند، فکر کنم این موضوع را ادامه بدهیم خوب باشد...
طائرپور: طبیعی است که آقای شورجه به دلیل حضور در تیم مدیریت دوره گذشته سازمان سینمایی، نسبت به آن تیم و آقای شمقدری جانبداری و حسن نظر داشته باشند و بی شک باور قلبی ایشان چنین است. اما اگر بتوانند خود را در طرف دیگر میز هم مجسم کنند، ماجرا کاملا متفاوت میشود. شما درست میگویید آقای شورجه، من در 4 سال گذشته یک فیلم ساختم، بگذریم که می توانستم سالی یک فیلم بسازم، اما همین یک فیلم را هم در چه شرایطی ساختم؟ با چه اوضاع و احوالی؟ درست میگویید شما، هیچ مدیری یا شورایی بطور مستقیم مانع تولید فیلم من نشد، نمی توانستند بشوند، ولی در عمل و در مرحله اکران فیلم، کارهایی کردند که تاثیرش همان بود. بعد هم که آمدند خواندن فیلمنامه ها را به اتحادیه سپردند که فیلمسازانی مثل ما از اساس نپذیرند و تن ندهند و نتیجه اش بشود کنار کشیدن از تولید.
*طائرپور:سازمان سینمایی قبل بجای بزرگتری و حل دعوا، پشت یک گروه و مقابل گروه دیگر ایستاد
فارس: چرا نمی پذیرفتید فیلمنامه تان را به اتحادیه بدهید؟
طائرپور: زیرا اساسا آقایان بعنوان یک همکار صنفی، در جایگاهی نبودند که فیلمنامه های ما را بخوانند. نکته تاسف بار همین است. دقیقا در زمانی که دو گروه صنفی با هم درگیر اختلافات بودند، دولت بجای بزرگتری کردن و حل دعوا، تمام قد رفت پشت یک گروه و مقابل گروه دیگر ایستاد. مدیریت دولتی رفت پشت سر مدیریت اتحادیه٢ و با حمایت و تحریک، گروه دیگر را که ما بودیم، به جنگ طلبید. مثل این میماند که شما وزیر ورزش باشی و بعد بروی در تیم پرسپولیس مقابل تیم استقلال بازی کنی!
شورجه: البته دوستان اتحادیه تصمیم گیرنده نبودند و تنها مشاور بودند.
طائرپور: نه آقای شورجه عزیز! خیلی بیشتر از مشاور بودند! و اصلا چه مشاور بودند و چه تصمیم گیرنده، اساسا تهیه کنندگانی مانند بنده صلاح نمیدانستیم کسانی در مورد فیلمنامه هایمان نظر بدهند که برایشان جایگاهی والاتر از خود قائل نبودیم. مگر میشود من به عنوان یک تهیه کننده حرفه ای مجبور شوم مجوز کارم را از گروهی بگیرم که هیچ برتری فرهنگی و سینمایی بر من ندارد و با اصل حضور و فعالیت من مشکل جدی دارد و هیچکدام از ما دیگری را به رسمیت نمی شناسد؟ شما درست گفتید، باب گفتگو و تعامل بین مدیران و سینماگران در چند سال گذشته بسته بود، ولی بفرمایید از طرف چه کسی بسته شد؟ این آقای شمقدری و زیر مجموعه رسمی و غیر رسمی ایشان بودند که راه گفتگو را بستند یا ما؟ اختلاف بین گروه های تهیه کنندگی همیشه وجود داشت، اما در هیچ دوره ای اینقدر شدید نشد و به نتایج منفی نرسید. هرگز مدیریت دولتی با جانبداری بی حساب و کتاب از یک گروه، وارد دعوای تهیه کنندگان نشد و رفتارهای توام با تبعیض نکرد. آقای شمقدری در بدو ورودشان گفتند که می خواهم فیلم های توقیفی را از توقیف در بیاورم، این یکی از بهترین تغییراتی بود که ایشان اعلام کرد و انجام داد، اما آیا این اتفاق برای همه فیلم ها افتاد؟ آیا بعد از چند فیلم که اکثر آنها متعلق به تهیه کنندگان همسو با خودشان بودند، برای بقیه فیلم های توقیفی هم این اتفاق افتاد؟ آیا بعد از آن مرحله دیگر هیچ فیلمی در زمان ایشان فیلم توقیف نشد؟
شورجه: به طور مثال چه فیلم هایی توقیف شد؟
طائرپور: یکی دو تا نیست که جناب شورجه! از "قصه ها"ی خانم بنی اعتماد بگیرید و به عقب بروید تا برسید به "پاداش"ِ و "خیابانهای آرام"ِ کمال تبریزی و "خانه پدری"ِ عیاری و "گزارش یک جشن"ِ حاتمی کیا و "زادبوم"ِ داوودی و "سنتوری"ِ مهرجویی و..."نیلوفر"ِ خود من...
*طائرپور:فیلمهای امثال ما در اکران سر بریده شد
فارس: «قصهها»ی رخشان بنی اعتماد پروانه ساخت فیلم بلند سینمایی داشت؟
طائرپور: اگر مشکل مربوط به پروانه ساخت است، مگر فیلم های دیگری که نام بردم پروانه ساخت نداشتند؟ "نیلوفر" که هم پروانه ساخت داشت، هم پروانه نمایش. فیلم بدون کوچکترین تغییری هم بر اساس همان فیلمنامه ای ساخته شده بود که برای پروانه ساخت به ارشاد ارائه شده بود، پروانه نمایش فیلم هم که پس از حذف چند صحنه از فیلم -که مشابهش در بسیاری فیلم های دیگر هم بود- صادر شد، اما با همه این کارها، باز نگذاشتند که فیلم اکران شود. آقای سرتیپی بعنوان پخش کننده فیلم بارها آنرا به شورای صنفی برد تا یک اکران محدود بگیرد و هربار با پاسخ منفی و بی استدلال نماینده ارشاد در شورای صنفی مواجه شد. هرچه هم که گذشت با بالا گرفتن اختلافات ارشاد و اتحادیه با "خانه سینما"، بزنگاه اکران شد جای تلافی و انتقام از فیلمسازان عضو خانه سینما. شورای صنفی نمایش رسما با پشتیبانی ارشاد وارد جدال شد و عقده های شخصی و صنفی اش را هم وارد تصمیم گیری ها کرد. تمام فیلم های امثال ما در اکران سرشان بریده شد. هم از نظر حمایت های تبلیغاتی و هم از نظر تعداد سینماهای نمایش دهنده. بخش دولتی هم از طرف دیگر همه ی امکانات خود را بر علیه بخش خصوصی فَشلی که داریم بسیج کرد تا آنرا زمین گیرترکند. فیلم های خودشان را با بودجه های کلان ساختند، در حداقل 50 سالن اکران کردند و به کمک بودجه های حمایتی همه ی شهر را پر کردند از تبلیغ روی پل ها و بیلبوردها و بنرهای تبلیغاتی، در حالیکه مجموعه ای از بهترین فیلم های سینمای ایران در کمتر از 10سالن که نصفشان هم چرخشی بودند و با تنها 10 یا 20 تابلوی باصطلاح پرتابل 2 در 3، مثلا اکران شدند و سوختند. عین این تفاوت و تبعیض را در مراحل تخصیص وام و ممیزی هم می شد دید. مثلا ماجرای مجوز فیلم خانوم بنی اعتماد از عجایب است! برای فیلم "قصه ها" به ایشان پروانه نمایش دادند اما در پروانه نمایش ذکر شده که این فیلم حق نمایش دارد جز در سالن های سینما و شبکه نمایش خانگی و فستیوال ها و جشنواره های ایرانی و خارجی! حیرت آور است! یعنی ساختمانی را به تو داده اند برای اقامت، ولی نه در دارد و نه پنجره و از هیچ جایی نمیشود وارد آن شد! چنین مجوزی فقط به درد موزه سینما می خورد.
*نظر طائرپور درباره عدم پروانه ساخت فیلم بنی اعتماد
فارس: البته تا جایی که شنیدیم این فیلم پروانه ساخت نداشت.
طائرپور: ببینید شما برای تولید فیلمتان پروانه ساخت میگیرید برای اینکه مجوزهای لازم را برای فیلمبرداری بگیرید، یا بتوانید از فارابی امکانات بگیرید، ولی کسی مانند بنی اعتماد که دارد فیلمی میسازد و در آن مروری بر آثار قبلی خودش میکند، هیچ کمک و امکاناتی هم نمی خواهد، بحث اش متفاوت است. یعنی رخشان بنی اعتماد اینقدر در این سینما حق و احترام ندارد که با کمترین امکانات، آزادانه یک فیلم بسازد؟ آیا باید چنین پروانه نمایش مضحکی را به دستش بدهند؟ یا کمال تبریزی که از نظر اعتقادی یقینا در حلقه دوستان ارزشی آقایان جا می گیرد، باید 3 فیلمش در توقیف باشد! اینها از مواردی است که در کارنامه آقای شمقدری قرار دارد.
شورجه: البته همه اش اینطور که شما میفرمایید نیست. در مورد عملکرد ایشان حرف برای زدن زیاد است.
*طائرپور: برخی بعنوان خبرچین و آدم فروش با سازمان سینمایی دوره قبل همکاری کردند
طائرپور: اتفاقا مشکل اصلی من با شخص شمقدری نیست. بیشتر با آن دسته از سینماگرانی است که به بهانه فعالیت صنفی، بستر تفرقه و تبعیض ایجاد کردند و آتش درگیری ها را شعله ور کردند. کسانی که به عنوان مشاور و خبرچین و (با عرض معذرت) آدم فروش، وارد تشکیلات سازمان سینمایی شدند و آتشی به راه انداختند که امروز دامن خودشان را هم گرفته.
*طائرپور: شیطنت و خصوصیات فردی چند نفر، از دوره شمقدری تصویری حتی منفی تر از آنچه بود ساخت
فارس: منظورتان تیم اتحادیه تهیه کنندگان است؟
طائرپور: نمی خواهم اسم صنفی را بیاورم چون اینگونه شیطنت ها بیشتر به خصوصیات فردی چند نفر برمی گردد. ولی همین روال بود که درب گفت و گو را بست و از دوره شمقدری تصویری حتی منفی تر از آنچه که بود ساخت. آقایان در عرصه مدرن ترین پدیده رسانه ای و تبلیغی در جهان به مدیریت رسیده بودند، اما همه کارهایشان ضد تبلیغ بود. مثلا سانسور در همه جای دنیا هست، ولی تعریف منطقی دارد، سیستم دارد، روش هایی دارد که آنرا برای جامعه نامحسوس و پنهان می کند، سلیقه ای و شخصی نیست، آدم به آدم تعریفش تغییر نمی کند، برای یکی سخت و برای دیگری آسان نمی گیرد، به اثر توجه دارد نه به مالک اثر، اما در دوره شمقدری انگار به این اصول و ظرایف لج کرده باشند، مدام اتفاقاتی می افتاد که روش های ناشیانه در سانسور به رخ کشیده شود و یا جانبداری های علنی، جنبه تبعیض های کور پیدا کند. مثلا من باور دارم که اگر «آینه های روبرو» را تهیه کننده دیگری که از رفقای آقایان بود ساخته بود، الان خودش شده بود تهیه کننده شاخص و متعهد، فیلم شده بود نمونه ای مثال زدنی برای تفاخر و حمایت ویژه مدیریت دولتی، بداعت و جسارت موضوع و مصون ماندن آن از شائبه ها و ناپاکی ها هم شده بود سند مدیریت فرهنگی آقایان و قهرمان فیلم هم شده بود الگویی از چهره یک "زن مسلمان"و آرمانی...و یا اگر بعضی فیلم هایی را که آقایان ساخته اند من تهیه کرده بودم، الان داشتم به صدجا حساب پس می دادم.
*طائرپور: در دوره گذشته در مورد سینماگران بیانصافی شد
اما همین آقایان در مرحله اکران با "آینه های روبرو" چه کردند؟ به بعضی از شهرستان ها زنگ زده بودند که فیتیله این فیلم را بکشید پایین! فیلم را با فروش بالا از سینما فرهنگ برداشتند و گفتند ما به تلافی تحریمی که حوزه هنری در مورد4فیلم روی اکران کرده، میخواهیم رسم هفت-هشت فیلم در دو سالن این سینما را به هم بزنیم و فقط 4 فیلم تحریمی را در سینما فرهنگ نمایش بدهیم و به همین خاطر جا برای نمایش «آینه های روبرو» نداریم! وقتی بعد از یکی دوهفته فروش بالای فیلم در سینما آزادی و نبودن فیلم دیگری برای اکران در گروه آزادی، خود سرگروه پیشنهاد داد که فیلم بجای چند سینمای آزاد در این گروه اکران شود، شورای صنفی اجازه نداد و شتابزده فیلم دیگری را روانه آن گروه کرد که آنهم نابود شد چون آمادگی اکران نداشت. واقعا حیرت آور بود این مدل از مدیریت کردن، یکی را بخاطر کار با حوزه هنری گذاشته بودند در لیست سیاه، دیگری را بخاطر ایستادن پای خانه سینما. یکی را بخاطر پیوستن به اتحادیه ٢ گذاشته بودند در لیست سفید، دیگری را بخاطر اصرار برای تعطیلی خانه سینما، ارزش ذاتی فیلم ها انگار هیچ نقشی در تصمیمات نداشت. من نه رابطه ای با حوزه داشتم و نه با ارشاد، کارنامه ام هم نشان میدهد که آدم خودم هستم و کار خودم را میکنم، حتی وقتی که تهیه کننده اجرایی یک پروژه برای تلویزیون یا جای دیگری می شوم. اما رسما می دیدم که استانداردهای دوبل چه شرایطی را ایجاد کرده. همین آقایانی که امروز در مورد پروژه لاله میگویند ما فقط 6 میلیارد و نیم به این فیلم بودجه دادیم، برای پرداخت 6 میلیون تومان حقوق فیلمخانه یا 20 میلیون تومان بودجه حمایت از تبلیغات فیلم های دیگر می گفتند بودجه نداریم. بپذیریم که بی عدالتی و بی انصافی و پافشاری بر خودی و غیرخودی کردن سینماگران، از اتفاقات رایجی بودند که در چند سال گذشته شاهد موارد متعددی از آنها بودیم.
شورجه: میشود سر هر کدام از مباحثی که مطرح میکنید به طور مفصل بحث کرد.
طائرپور: مشکلی با بحث کردن در مورد حرفهایم ندارم.
شورجه: خانوم طائرپور عزیز، میدان فعالیت جامعه صنفی تهیه کنندگان در بحث پروانه ساخت، واقعا در حد مشاوره بود نه بیشتر. دوستان تصمیم گیرنده نبودند. تنها به عنوان یک دوست مشاوره میدادند و کمک میکردند
طائرپور: آقای شورجه با یک لحن مهربان نمیشود یک اتفاق خشن را تعریف و تلطیف کرد!
شورجه: نه من بحثم چیز دیگری است، بعضی از مواردی که شما فرمودید را چون اطلاع ندارم نمیتوانم ورود کنم.
طائرپور: شما فقط یک چیز را بفرمایید؛ شما میفرمایید جامعه صنفی صرفا نقش مشاور وزارت ارشاد را داشت، خوب چرا وزارت ارشاد از طرف مقابل جامعه صنفی، هیچ مشاوری نداشت؟ این به کامل تر شدن مباحث برای انتخاب بهترین نظر کمک نمی کرد؟
*شورجه: سازمان سینمایی از خانه سینما مشاوره نمیگرفت چون قانونی نبود
شورجه: چون آن طرفی ها اصلا قانونی نبودند! خانه سینما بسته شده بود خانم طائرپور...
طائرپور: نزنید این حرف را آقای شورجه! اولا که بخش بزرگی از این تصمیمات قبل از بسته شدن خانه سینما بود و ثانیا بعدا که معلوم شد خانه سینما قانونی بوده
شورجه: نه اصلا اینطور نبوده!
طائرپور: دقیقا همین طور بوده!
شورجه: ببینید خانه سینما به دلایلی که حالا هرچه بود بسته شد، فقط هم دولت در این ماجرا نقش نداشت و شورای فرهنگ عمومی در آن زمان نظر به بستن خانه سینما داشت. آنجا، هم وزیر ارشاد هست و هم نماینده های دیگر هستند. تشخیص دادند که خانه سینما باید بسته شود.
طائرپور: دیوان عدالت اداری که صراحتا به نفع خانه سینما رای داد...
شورجه: نه، دیوان عدالت هم ارجاع داد به خود وزارت ارشاد
طائرپور: این بحثی است که نمیشود همین طور روی هوا راجع به آن حرف زد، باید مستندات ارائه شود و مستنداتش هم نزد دوستان و وکیل خانه سینما موجود است
شورجه: نزد ما هم موجود است
*طائرپور: مشاوران دیروز شمقدری امروز رنگ عوض کرده اند
طائرپور: اصلا همین که شما می فرمایید، اصلا فرض بر اینکه نظر اشتباه ِ شما و دوستانتان درست است و خانه سینما قانونی نبوده، آیا این به این معناست که تمام سینماگرانی که در خانه سینما فعالیت میکردند و حامی خانه سینما بودند، غیرقانونی بودند؟! پس در این صورت عملکرد آقای شمقدری و تیم ایشان حاصل مشورت با همان دوستان صنف و اتحادیه ای بود که به قول شما برعکس خانه سینمایی ها قانونی بودند؛ خوب، حالا بفرمایید چه شده که امروز همان آقایان جامعه صنفی و مشاوران مورد تایید، خودشان دارند به شمقدری بدوبیراه می گویند و عملکردش را نفی میکنند؟ چه شده که تا تقّی به توقّی خورده و اوضاع عوض شده و شمقدری رفته، همین آقایان رنگ عوض کرده اند و مخالف و منتقد شمقدری شده اند؟
*شورجه: خود خانه سینماییها ارتباطشان را با شمقدری قطع کردند
شورجه: اینطور نیست که میفرمایید، شاید تعدادی از دوستان صنف انتقاد داشته باشند اما همه انتقاد ندارند. همه نفی نمیکنند. اینکه میفرمایید چرا خانه سینما مورد مشاوره قرار نگرفت، از یک طرف هم به خود خانه سینما برمیگردد. این خود خانه سینما بود که از آقای شمقدری و تیم ایشان فاصله گرفت و ارتباطش را قطع کرد. وزارت ارشاد هم بالطبع چون خانه سینما قانونی نبود ارتباطش را قطع کرد. اصلا از قانونی یا غیر قانونی بودن بگذریم، به هر حال خانه سینما تعطیل که شده بود، خوب حالا شما چطور انتظار دارید وزارت ارشاد از این نهاد که با حکم رسمی تعطیل شده مشاوره بگیرد؟ ضمن اینکه اتفاقا وزارت ارشاد از تعدادی از عوامل صنوف خانه سینما مشورت هم میگرفت.
طائرپور: مثلا از چه کسانی؟
شورجه: آقای سجاده چی خودشان جزو صنف فیلمنامه نویسان خانه سینما بودند که بعدا مشاور آقای شمقدری شدند.
*طائرپور:اتفاقات خانه سینما بازی سیاسی بود/ شورجه:درسته! ولی از طرف خانه سینما
طائرپور: چه حرفی می زنید آقای شورجه! چه کسی است که نداند همه اینها بازی های سیاسی بوده.
شورجه: بله بازی های سیاسی بوده اما از طرف خانه سینما!
طائرپور: طبیعی است که وقتی رویکرد و روش وزارت ارشاد کاملا سیاست زده و جناحی و سرشار از تحریک و موضع گیری است، دوستان خانه سینما هم ناخواسته وارد چنین گودی میشوند.
شورجه: ببینید، چیزی که به طور کلی باید عرض کنم این است که خانه سینما به دلیل منتصب بودن به جریان سبز، مورد غضب دولت آقای احمدی نژاد قرار گرفت!
طائرپور: به هیچ وجه اینطور نبوده چرا خلط مبحث میکنید؟ میخواهید اسم کسانی را بیاورم که مستند انتخاباتی همان کاندیداهای جریان سبز را ساختند ولی بعد از انتخابات شدند مشاور آقای شمقدری و صنف؟ اگر شما میخواهید راجع به جریان سبز حرف بزنید، اگر این آزادی وجود دارد که من همه حرف هایم را در این مورد بزنم و کامل منتشر کنید، بسم الله، بنده در خدمتم و ترسی هم ندارم. متاسفانه این جریان سبز، برای شما شد چماقی که هرکه را خواستید حذف کنید و توی سرش کوبیدید.
شورجه: شما مثل اینکه کلا خودتان را زده اید به آن راه!
*طائرپور: اگر کسی نداند گمان میکند کل اهالی خانه سینما بعد از انتخابات اسلحه دست گرفتند و به خیابان ها ریختند
طائرپور: نه اتفاقا من راه و رسم ام کاملا مشخص است و راهی هم جز این راه بلد نیستم، شما طوری میگویید خانه سینما به این دلیل مورد غضب قرار گرفت که اگر کسی نداند گمان میکند کل اهالی خانه سینما و یا آنهایی که به یکی از کاندیداهای جریان سبز رای داده بودند، بعد از انتخابات اسلحه دست گرفتند و به خیابان ها ریختند!
شورجه: شما کلا دارید بحث را عوض میکنید خانم!
طائرپور: اتفاقا من دارم به ریشه بحث ها اشاره می کنم. بحث این است که بعد از انتخابات 88 ، گروهی آمدند و ریاست سینمای کشور را بر عهده گرفتند که میدان فرهنگ را تبدیل کردند به میدان ادامه یک جنگ سیاسی بی مورد و تمام عیار با جناح رقیب! جناح رقیب هم در حوزه مسائل صنفی و سینمایی مقابل زیاده خواهی آقایان ایستاد و پا پس نکشید!
*شورجه: بهتر است وارد ماجراهای پشت پرده نشویم
شورجه: بهتر است وارد ماجراهای پشت پرده نشویم! شما خودتان بهتر از من میدانید چرا خانه سینما بسته شد!
طائرپور: من بهتر میدانم؟! چرا بسته شد؟
شورجه: به خاطر ارتباط هایی که با عناصر معاند نظام در خارج از کشور داشت!
طائرپور: شما متاسفانه دچار توهم هستید آقای شورجه!
شورجه: این چه حرفی است که میزنید! ما اطلاعات دقیق داریم، مدرک داریم در این زمینه، بنده تمام این مدارک را کامل خوانده ام.
طائرپور: چه مدرکی؟ کدام اطلاعات؟ اول که گفتند آن مستندسازهای خانه سینما که دستگیر کردیم جاسوس بی بی سی بودند، ولی بعد همه شان تبرئه و آزاد شدند
شورجه: خوب قرار که نبود تا صد سال در زندان بمانند. بالاخره که باید آزاد میشدند...
طائرپور: ولی تاثیرات آن تهمت بی اساسی که به آنها زده شد، جای خودش باقی ماند...
شورجه: تهمت نبود واقعیت بود ، مدارک این جاسوسی موجود است...
طائرپور: یعنی چه مدارک جاسوسی موجود است؟ چه کسی این اجازه را به شما داده که به این راحتی به سینماگران تهمت بزنید؟ اگر مدرکی دارید چرا منتشر نمی کنید؟
شورجه: شما دوست دارید منتشر کنیم؟
طائرپور: صد در صد! اگر مدرکی دارید که حتی یک نفر از مدیران خانه سینما جاسوس دستگاه بیگانه بوده لطفا در انتشارش ثانیه ای درنگ نکنید.
شورجه: خانوم طائرپور شما با شخص آقای شمقدری مشکل دارید و بحث را دارید این شکلی پیش میبرید. لطفا بحث را شخصی نکنید.
طائرپور: اتفاقا بحث بنده هیچ ربطی به مسائل شخصی ندارد. شما و دوستان تان در وزارت ارشاد تا توانستید تهمت های بی اساس به سینماگران زدید آن هم بدون هیچ سند و مدرکی.
*شورجه:تعطیلی خانه سینما ربطی به وزارت ارشاد پیشین و شمقدری و سازمان سینمایی نداشت. بحث فراتر از این حرفها بود
شورجه: تعطیلی خانه سینما اساسا ربطی به وزارت ارشاد پیشین و شمقدری و سازمان سینمایی نداشت! بحث فراتر از این حرفهابود... شمقدری کاره ای نبود
طائرپور: شکایتی که از خانه سینما صورت گرفت مشخصا از طرف وزارت ارشاد بوده، چطور ربطی نداشت؟!... ببینید آقای شورجه... من همیشه از دوستان شنیده بودم که در میان تیم مشاوران وزارت ارشاد، شخص شما هم وجه فیلمسازی تان از دیگران قویتر است و هم وجه مذهبی تان، آنهم به معنای رعایت تقوا...
شورجه: انشالله که اینطور باشد...
طائرپور: انشالله...این تصور را از همان ابتدا نسبت به شما داشتم، برای همین هم با خواندن مطالبی از شما در ایام بستن خانه سینما خیلی متعجب شدم، با این احوال باور و قضاوتم را در مورد نیت شما تغییرندادم. آقای شورجه، اجازه بدهید قضاوت در مورد نیت و باور هر کسی را بسپاریم به خداوند که آگاه بر همه نیات است. به این و آن تهمت نزنیم و مخالفان خود را به راحتی جاسوس نخوانیم. بنده کارنامه ام بعد از ساخت 26 فیلم سینمایی، که اکثرش برای کودکان بوده، مشخص است. تمام این فیلم ها در مسیر احترام به اعتقادات و ارزش ها بوده. اعتقادات و ارزش هایی که جزئی از باورهای من بوده و هیچ ربطی به خوش آمد این دولت و آن دولت و این ارگان و آن ارگان نداشته است. ولی متاسفانه در سالهای اخیر اتفاقاتی افتاد که باعث بروز مشکلات دامنه داری شد. شما میفرمایید انتخابات 88 ، من از شما میپرسم که آیا پس از انتخابات 88 مدیران فرهنگی به قدرت رسیده، این اختیار را به همه گروه های فرهنگی و هنری دادند که حرفشان را بزنند؟ این فضا را برای مردم به وجود آوردند که حرف های مختلف را به راحتی بشنوند و نتیجه بگیرند؟ آیا پس از انتخابات 88 به این آیه شریف "قرآن" عمل شد که می گوید: «فبشر عبادالَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِکَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ»
بشارت باد بر کسانی که به سخن گوش می دهند و از بهترین ِ آن پیروی می کنند، اینان اند کسانی که خدا هدایتشان کرده و اینان خردمندان اند...
*طائرپور: من در جلسه ای به آقای احمدی نژاد گفتم من به شما رای ندادم، اما از صبح روزی که شما شدید رئیس جمهور مملکت، متوقع بودم که شما رئیس جمهور همه مردم باشید
واقعا همه اهالی فرهنگ حرفشان را زدند و ساختند یا فقط یک گروه؟ آیا فقط مخالفان پیگیر جریان بقول شما سبز نبودند که توانستند حرفشان را بزنند؟ چرا نگذاشتید دیگران هم از تریبون های رسمی در مورد تجربه خود از فرایند انتخابات حرف بزنند؟ از چه ترسیدید؟ وقتی همه تریبون های رسمی تنها در دست یک جریان باشد نتیجه میشود همین. من در جلسه ای که نمایندگان خانه سینما با آقای احمدی نژاد در مورد باز شدن خانه سینما داشتند به خودشان گفتم که "من مانند خیلی های دیگر به شما رای ندادم، اما از صبح روزی که شما شدید رئیس جمهور مملکت، متوقع بودم که شما رئیس جمهور همه مردم باشید، نه اینکه طرفدارانتان حلقه ای دور شما تشکیل دهند و مرحله به به مرحله دیگران را نفی و حذف کنند و راه های فعالیت آنها را ببندند". جریانی که بعد از احمدی نژاد در عرصه سینما قدرت را در دست گرفت از روزی که بر مسند نشست، فقط توهین کرد و اتهام زد. منتقدین خود را فتنه گر و آشوبگر و منحرف و جاسوس و مزدور و هر چه فکر کنید خواند تا عرصه را برای خود خالی کند.
شورجه: من اصلا اینطور که شما فکر میکنید فکر نمیکنم خانم طائرپور. من در سلامت شخص شما تردیدی ندارم اما این طور که می فرمایید نبود. در جامعه ما آنقدر آزادی هست که در جوامع اروپایی هم نیست. در کشور ما همه حرفشان را میزنند و نظرشان را میگویند. در کشورهای دیگر ولی با پنبه سر می برند. سقفشان را می بینیم که گویا فراخ است اما شیشه ای بالا سر مردم شان گذاشتند تا کسی توان بالا رفتن نداشته باشد.
طائرپور: قیاس جامعه ما با جامعه خارج، یک قیاس مع الفارق است.
*شورجه: در دوره قبل فیلم ها با سلایق مختلف ساخته شد
شورجه: عرض میکنم که؛ اینجا هم همه حرفها زده شد. پس از انتخابات 88 هم اینطور بوده. حتی فیلم های مختلف یا سلایق سیاسی گوناگون ساخته شد. چه از این جناح و چه از آن جناح.
طائرپور: کدام فیلمها منظورتان است؟ چه کسی توانست از تفکر مقابل شما حرفش را در قالب فیلم بزند؟
شورجه: ترجیح میدهم اسم نیاورم!
طائرپور: در موارد قبلی که اسم آوردید؟!
شورجه: اسمی نیاوردم و الان هم ترجیح میدهم مسئله را شخصی نکنم. ولی شما خودتان در ایران زندگی میکنید و خارج از ایران هم میروید، واقعا از نظر شما در ایران آزادی وجود ندارد؟ واقعا فراغ بال و فضای بیان نظرات مختلف وجود ندارد؟ شما خودتان همیشه به شرایط موجود معترض بودید و به دولت های مختلف تاختید؛ مگر کسی بلایی سرتان آورد؟
طائرپور: مگر قرار بود کسی بلایی سرم بیاورد!؟
شورجه: من هم داریم میگویم شما آزاد بودید!
طائرپور: کدام آزادی؟ همین که نگذاشتند من و خیلی های دیگر با اطمینان از سلامت اوضاع، فیلم بسازیم؟ همینکه نگذاشتند با ذهنی آرام کار کنیم و برای هر حرف و قدمی نگران هزار و یک انگ و تهمت و توهین باشیم؟
*شورجه:دوستان شما که دائما مخالف و اپوزوسیون بودند و اعتراض میکردند در دوره قبل چند فیلم ساختند؟
شورجه: مگر ما در چه شرایطی بودیم خانوم؟ شما فکر میکنید بنده و دوستانم در سال های گذشته در بهترین شرایط به سر می بردیم؟ خیلی ها فکر میکنند شورجه یک دستش مثلا در نهادهای وابسته به بیت رهبری است و دست دیگرش هم در دولت! ولی من در تمام 8 سال گذشته تنها یک فیلم ساختم. فقط یک فیلم و آن هم 33 روز. میتوانستم فیلم های دیگری بسازم اما نساختم و گفتم به جای من بگذارید آن دو فیلمسازی فیلم بسازند که نساختند. اما ببینید در آن سمت دوستان شما که دائما مخالف و اپوزوسیون بودند و اعتراض میکردند چند فیلم ساختند؟ شاید این کم ظرفیتی من بود که از موقعیت و جایگاهم استفاده نکردم و پشت هم فیلم نساختم، اما دوستان شما گویا خوب بلد بودند از موقعیت استفاده کنند و ماهی بگیرند.
طائرپور: چه ربطی دارد؟ مگر دوستان شما و آقای شمقدری باعث و بانی تولید فیلم های فیلمسازان معترض بودند؟ نکند برای گرفتن یک مجوز خشک و خالی هم باید منت روی سرمان باشد؟
*شورجه: گاهی فیلمنامه ای را به ارشاد میفرستادند و مجوز صادر میشد اما فیلمی که ساخته میشد کاملا مغایر با فیلمنامه بود
شورجه: نه به هیچ وجه... من اتفاقا نظرم این است که همه باید کار کنند. اصلا فیلمسازی که کار نکند مثل درختی است که بهش آب نرسیده باشد و مدیر سازمان سینمایی باید بتواند همه طیف های مختلف را جذب کند. اگر غیر از این باشد اشتباه است. اصلا فاصله ی بین مدیر و سینماگر، یک پوئن منفی برای آن مدیر است. شما فکر میکنید آقای شمقدری خوشش آمده که در دوره مدیریتش فلان تعداد فیلم توقیف شد؟ به نظرتان از توقیف این فیلم ها لذت برده؟ خیر، هیچ مدیری از توقیف فیلم در دوره خودش استقبال نمیکند. اما همه چیز که دست مدیر نیست. بخشی هم به خود فیلمساز بر میگردد. شما خودتان بهتر میدانید، یک نفر میخواهد فیلمی سیاسی بسازد و فیلمنامه ای را وزارت ارشاد میفرستد و ما میخوانیم و میبینیم مشکل خاصی ندارد و مجوز صادر میکنیم، اما بعد فیلمی که ساخته میشود کاملا مغایر است با فیلمنامه ای که تصویب شده بود! یک فیلمنامه بی اشکال فرستاده شده، اما درعمل یک فیلم پر اشکال ساخته است.
فارس: یعنی فیلم ساخته شده، با فیلمنامه ای که مجوز گرفته تفاوت دارد؟
شورجه: بله کاملا متفاوت است.
طائرپور: حتما تهیه کننده اش حرفه ای نبوده، وگرنه اینکه کاملا قابل کنترل است. اگر کسی فیلمنامه ای فرستاد و مجوز گرفت اما فیلمی که ساخت کاملا مغایر با فیلمنامه اش بود و فیلم مشکلات اساسی داشت، کسی نمیگوید با تهیه کننده آن فیلم برخورد نشود، اما من فیلمهایی را برایتان مثال میزنم که در مرحله تولید یک "واو" هم تغییر نکرده اما با این حال توقیف شده است. مگر در این مدت چند فیلم ساخته شده که تفاوت های فراوانی با فیلمنامه اش داشته؟ بسیار کم و انگشت شمار.
*شورجه: وقتی فیلمنامه با فیلم ساخته شده نغایر است دستگاه ممیزی و مدیرکل چه باید بکند؟
شورجه: خانوم شما خودتان را نبینید، شما تهیه کننده حرفه ای هستید و به فیلمنامه ای که میفرستید پایبند میمانید و فیلم هایی شریف تولید میکنید، اما عده ای کاملا برعکس شما هستند. بنده فیلم هایی را دیدم که با فیلمنامه مجوز گرفته کاملا متفاوت بود. این اتفاق هم فقط متاسفانه در کشور ما میفتد چون تهیه کننده در کشور ما شان و جایگاه خودش را نمیشناسد و اجازه میدهد کارگردان هر کاری دلش میخواهد انجام بدهد. در اروپا فیلمی در میانه فیلمبرداری بود و کارگردان فیلم خواست یک پلان اضافه بگیرد، با تهیه کننده اثر تماس گرفت که آن موقع آمریکا بود، موضوع را به تهیه کننده اطلاع داد ولی تهیه کننده مخالفت کرد و گفت نه! حق چنین کاری نداری، و طبق قراردادی که بستیم و دکوپاژی که مورد تایید قرار گرفته باید فیلم را بسازی! میبینید؟ این مدل کار کردن درست است. تهیه کننده باید شان و جایگاه خودش را حفظ کند. آنجا تهیه کننده بر کار نظارت دقیق دارد نه مثل اینجا که فیلمنامه یه چیز است و فیلم ساخته شده توسط کارگردان چیز دیگر. شما بفرمایید خانم طائرپور، در این مواقع دستگاه ممیزی و مدیرکل چه باید بکند؟
*طائرپور:شما هرطوری که شده میخواهید از عملکرد پر اشتباه دوران آقای شمقدری دفاع کنید
طائرپور: من که گفتم، اگر احیانا چنین اتفاقی رخ داد باید تهیه کننده را مسئول دانست و بازخواست کرد، بحثی در این زمینه نیست، اما فکر میکنم مطرح کردن این مباحث فقط پاک کردن صورت مسئله است. واقعیت این است که این روزها آنقدر توقیف و سانسور و ممیزی در بخش فرهنگ و هنر زیاد و علنی شده که بعید میدانم کسی پیدا شود و جرئت چنین کاری را داشته باشد. امروز بسیاری از سینماگران فیلم هایی دارند که با فیلمنامه مجوز گرفته شان هیچ تفاوتی ندارد، با این حال فیلمشان توقیف شده! حالا شما واقعا فکر میکنید این فیلمساز جرات دارد برود و موقع ساخت تغییری هم نسبت به فیلمنامه در فیلم ایجاد کند؟ به فیلمی که کاملا پایبند به فیلمنامه اش بوده مجوز نمیدهند، چه برسد به فیلم تغییر کرده! مواردی که شما میگویید بسیار به ندرت پیش میاید و فکر میکنم شما هرطوری که شده میخواهید از عملکرد پر اشتباه دوران آقای شمقدری دفاع کنید.
شورجه: وجدانا اینطور نیست. من نه در مقام دفاع از عملکرد مدیریت سینمایی سال های گذشته ام و نه در مقام تعریف و تمجید و این چیزها. اما این هم خوب نیست فقط کاستی ها را ببینیم و چشم به روی خوبی های دوره آقای شمقدری ببندیم.
طائرپور: البته من با اینکه شما بخواهید از مدیریت دوران آقای شمقدری دفاع کنید مشکلی ندارم. من اساسا معتقدم مملکت ما به دوران احمدی نژاد و برخی از مدیرانش مثل شمقدری بسیار مدیون است. چون این دوران یک دوران گذار و بسیار موثر بود. باید اتفاق می افتاد تا ما ارزش خیلی چیزها را متوجه شویم. الان شما ببینید با آمدن دولت جدید به طور محسوسی امید به وجود آمده، خوش بینی و انگیزه ها بیشتر شده، به نظرتان علتش چیست؟ دولت جدید که تازه سر کار آمده، هنوز هم که عملکرد خیلی شاخصی نداشته و تغییرات خاصی به وجود نیاورده؛ اما اگر عمیق ببینیم متوجه میشویم این انرژی و امیدی که امروز در جامعه به وجود آمده، دلیل اصلی اش مواجهه با سختی ها و شرایط دوران احمدی نژاد است! در میان جامعه سینمایی هم همینطور، دلیلش برمیگردد به نابسامانی های فراوانی که اهالی سینما در چند سال گذشته و تحت شرایط فرهنگی تحمل کردند و امروز امید رها شدن از آنها را دارند.
*شورجه: طوری صحبت می کنید اگر کسی نداند فکر میکند سینما در این چهار سال کلا تعطیل بوده
شورجه: خانم شما طوری میگویید دوره سیاه مدیریت سینمایی و دوره سیاه مدیریت شمقدری که کسی نداند فکر میکند سینما در این چهار سال کلا تعطیل بود. خوب است بدانید از سال 91 تا به امروز 137 فیلم پروانه ساخت گرفته است.
*طائرپور: در این دوره مجوزهای بیدر و پیکر داده شد
طائرپور: کدام 137 فیلم منظورتان است؟ نکند همان 137 فیلمی را می گویید که نام اکثر تهیه کنندگان و کارگردانان شان را بنده ای که سی سال است در این سینما هستم هم نشنیده ام ؟! این مجوزهای بی در و پیکر و بی خاصیت باید باعث سرافکندگی باشد نه افتخار! وقتی یکباره جوانی سر و کله اش پیدا میشود و در همان تجربه اول به او هم پروانه کارگردانی، هم مجوز تهیه کنندگی و هم بودجه فاخرحمایتی می دهند، معلوم است که پشت پرده چه خبر است!
شورجه: اینطوری نبوده خانم! کدام جوان فیلم اولی مجوز کارگردانی و تهیه کنندگی و بودجه را یکجا گرفته؟
طائرپور: اسم نیاورم بهتر است!
شورجه: اسم بیاورید تا ما هم مطلع شویم
طائرپور: آیا آقای ... (بنا به درخواست خانم طائرپور نام فیلمساز مورد نظر در گزارش ذکر نمیشود) در اولین کارش هم تهیه کننده و هم کارگردان نبود؟ اتفاقا در همان زمان تهیه کنندگان به مورد این آقا که از نزدیکان مدیر کل اداره نظارت هم بود شدیدا انتقاد کردند.
*شورجه: از سال 91 تاکنون 137 پروانه ساخت صادر شده
شورجه: اگر چنین چیزی بوده خود مسئولین باید بیایند جواب گو باشند، چون خلاف بوده و واقعا من در جریان چنین اتفاقی نبودم. اما این تنها یک مورد است، با یک مورد که نباید کل صورت مسئله را پاک کرد. من آمار رسمی میدهم که از سال 91 تاکنون 137 پروانه ساخت صادر شده و حتی اگر بگوییم 40 تای این ها را با لایی رد کرده ایم، 100 مورد دیگر که بی در و پیکر نبوده است.
طائرپور: با این مثال و این اعداد میخواهید بگویید اوضاع سینما در چند سال گذشته خوب بوده؟ مگر آقای شمقدری مخترع سینما در ایران بوده یا وظیفه ای غیر از ایجاد شرایط فیلمسازی داشته که تعداد فیلم های درخواستی در دوره ایشان را افتخار مدیریت شان به حساب میاورید؟! در کشور ما چند دهه است که چیزی وجود دارد به اسم سینما! بالطبع داوطلبانی هم وجود دارند که می خواهند فیلم بسازند و سینماگرانی که فیلم میسازند و جریان تولید سینمایی را شکل میدهند، این سینما و سینماگران و جریان سینمایی را نه آقای شمقدری به وجود آورده و نه من و شما!
*شورجه: در این دوره از مجیدی و درویش و حاتمی کیا و میرکریمی گرفته تا کیمیایی و مهرجویی و فرهادی فیلم دارند
شورجه: اما در این 137 فیلم مجوز گرفته، از مجیدی و درویش و حاتمی کیا و میرکریمی گرفته تا کیمیایی و مهرجویی و فرهادی فیلم دارند.
طائرپور: خوب داشته باشند! این کاملا طبیعی است. چه چیزی در این مورد برای شما جالب و عجیب است که اینقدر با افتخار میگویید؟ نکند انتظار داشتید هیچ بنی بشری در این چند سال فیلم نسازد؟ یا همه بروند دنبال شغل و کار و بار دیگری؟ بحث اصلی این است که چند نفر از این فیلمسازانی که شما نام بردید از عملکرد تیم شمقدری راضی بودند؟ چند نفرشان در این چند سال از جانب مدیریت سینمایی حمایت شدند؟ مدیران سازمان سینمایی چقدر هوای این افراد را داشتند؟ صفر درصد! تنها آرامش را ازشان گرفتند و آنها هم طبیعتا به شرایط موجود معترض بودند. در کنار همه ی این موارد، بسیاری از تهیه کنندگان و کارگردان ها هم به خاطر مشکلاتی که با اتحادیه٢ داشتند اصلا فیلمنامه شان را به وزارت ارشاد نفرستادند.
شورجه: خوب آن هم راه داشت و میشد مثل بعضی از دوستان از طریق حوزه هنری اقدام کرد.
طائرپور: همه که با حوزه هنری ارتباط ندارند، وقتی به من طائرپور میگویند یا باید فیلمنامه ات را بدهی حوزه هنری و مستقیم پروانه بگیری یا بدهی صنف، من ترجیح میدهم اساسا فیلم نسازم تا بخواهم به چنین روش هایی عمل کنم.
شورجه: خوب شما میتوانستید فیلم نامه تان را به وزارت ارشاد بفرستید.
طائرپور: اتفاقا این اولین چیزی است که به ذهن هر تهیه کننده و فیلمسازی می رسید، بارها این کار را دوستان کردند، اما دائما جواب شنیدند که باید فرستاده شود اتحادیه!
شورجه: اینطور نبوده که قانون باشد.
طائرپور: اتفاقا کاملا قانون بوده و همه ملزم بودند که فیلمنامه شان را به اتحادیه٢ بدهند
*شورجه:الان هم جناب ایوبی کلی مشاور دارد. خوب شمقدری هم حق داشت مشاوران خودش را داشته باشد
شورجه: ببینید، بحث اتحادیه اینقدر پیچیده نیست که شما میگویید. وزارت ارشاد نیاز داشت یک شورای مشورتی کنارش باشد که یاری اش کند. اینکه شما میگویید چرا از جناح روبرو کسی نبوده بحث دیگری است... همین هفته در شورای پروانه ساخت یک تقاضای پروانه ساخت آمد که برای ما سوال ایجاد کرد. نه من و نه بقیه اعضا، تهیه کننده ای که درخواست پروانه ساخت داده بود را نمی شناختیم. خوب باید در این موقعیت چه کنیم؟ باید به چه کسی مراجعه کنیم؟ طبعا به کسانی که این آدم را میشناسند و سابقه اش را میدانند. اعضای صنف برای ما حکم چنین مشاورانی را داشتند. الان هم جناب ایوبی کلی مشاور دارد. خوب شمقدری هم حق داشت مشاوران خودش را داشته باشد.
طائرپور: نکته این است که آقای ایوبی دارد با همه طیف ها مشورت می کند، با همه گروه ها مذاکره می کنند، و البته در نهایت هم تصمیم های دولتی را خودش می گیرد، اما آقای شمقدری اختیارات دولتی اش را تفویض کرد به اتحادیه2 و درب اتاقش را هم 4 سال به روی امثال ما بست و هر وقت هم خواستیم با ایشان ملاقات کنیم به در بسته خوردیم.
فارس: مدیران سینمایی اما میگفتند این شما بودید که رابطه را با آنان قطع کردید.
طائرپور: خوب چون با عرض معذرت درغگو هستند! در برنامه هفت من صراحتا گفتم چرا ما باید این حرف ها را اینجا در تلویزیون و مقابل چشم و گوش عموم مردم بزنیم؟ چرا این حرفها نباید در جلسه خصوصی با مسئولان گفته شود؟ آقای شمقدری در همان برنامه اعلام کرد که هفته آینده با این دوستان جلسه میگذاریم و صحبت میکنیم، اما ما هرچه پیگیری کردیم این اتفاق نیفتاد.
شورجه: واقعا پیگیری کردید خانم؟
طائرپور: لازم است قسم بخورم؟ همان فردا صبح اش با دفتر آقای شمقدری تماس گرفتم اما جواب درست و حسابی بهم ندادند. محسن علی اکبری هم دائم و برای هر مشکلی توصیه می کرد" یک جلسه برو پیش خود جواد"! به احترام حرف او هم نه یک بار، که چند بار با دفتر شمقدری تماس گرفتم، رئیس دفترشان هم شاهد است. یک بار نشد ایشان وقت ملاقات بدهند. این رفتار با خیلی ها شد. این چیزها ارزش دروغ گفتن ندارد و عین حقیقت است. ما تا همین جایش هم به اندازه کافی آخرت خودمان را فروخته ایم و دیگر سر این چیزهای کوچک چوب حراج به تتمه آخرت مان نمیزنیم.
فارس: انشالله فیلم هایی مثل «آینههای روبرو» دستتان را میگیرد
شورجه: انشالله...
طائرپور: انشالله که همه مان عاقبت به خیر شویم
ارسال نظر