«داستان عوضی» عنوان فیلمی از فریدون جیرانی است که شب گذشته از شبکه نمایش پخش شد. عنوان فیلم برای داستان آن که از قضا در رده قصههای سوررئالیستی قرار میگیرد مناسب نیست و نمیتواند تیتر خوبی برای شناسنامه آن باشد. فیلمنامه درباره داستان یک نویسنده است که شخصیتهای آن از قصه بیرون میآیند و نماد عینی پیدا میکنند و نویسنده – با بازی هدایت هاشمی - و تخیل وی را که به صورت یک انسان - با بازی اکبر عبدی – با وی صحبت میکند درگیر خود میکنند. لقب عوضی برای این داستان مناسب به نظر نمیرسد و پارادوکسی آشکار را به نمایش میگذارد.
فیلمنامه که به قلم آرش قادری است درباره نویسندهای است که با همسرش مشکل پیدا میکند و میان این قهر و آشتی شروع به نوشتن داستانی میکند که شخصیتهای آن جان میگیرند و وارد دنیای واقعی میشوند که البته این دنیا هم چندان واقعی نیست چرا که در آن نویسنده با تخیل خود که به صورت یک انسان کامل است و فقط وی او را می بیند صحبت میکند. در این میان اتفاقاتی به وقوع میپیوندد که نویسنده و زنش را دوباره به هم پیوند میدهد و پایان خوشی را برای فیلم رقم میزند که شتابزده و خلاف گفته مینا در فیلم که باید تحول یک روزه نباشد تا قابل قبول باشد یکباره اتفاق میافتد و البته با توجه به فضای فیلم چندان دیده نمیشود و خیلی مخاطب به آن توجه نمیکند.
فیلم شخصیتهای متعدد اما بازیگرانی محدود دارد. برای مثال اکبر عبدی چهار نقش متفاوت و هدایت هاشمی در سه نقش و نگار عابدی نیز دو نقش متفاوت دارد که به دلیل بازی خوب بازیگران قابل قبول و متناسب با فضای فیلم هستند. با این حال کارگردان به صورت خیلی خوبی از فضای سوررئال فیلم برای خلق صحنههای کمیک استفاده نمیکند و غیر از صحنهای که عمه – گیتی ساعتچی – با مشت مینا – نگار عابدی – را چند متر آنطرفتر پرت میکند کار خاص دیگری از جیرانی در فضای فیلم دیده نمیشود در حالی که در فیلمی چون مومیایی هنرمند صحنههای زیادی- از اسلحه تبهکاران گرفته تا زره پوشی که تاشده و باز میشود – دیده میشود.
فیلم در رده آثار کمدی مبتنی بر موقعیت قرار میگیرد و از بزن و بکوبهای – اسلپ استیک – رایج در سینمای کمدی ایران در آن خبری نیست. از سویی با این که نگاه آشکاری به کمدی نوین سینمای جهان و گوشه چشمی هم به کمدیهای سیاه برادران کوئن دارد سعی فیلمنامهنویس بر آن بوده که پایانی خوش و امیدبخش برای قصه رقم بزند و این موضوع چهاربار از زبان مینا –با بازی نگار عابدی- به صورت مستقیم عنوان میشود.
«داستان عوضی» فیلم متفاوتی در سینمای کمدی ایران است اما وجه مشترکی با آثار دیگر این ژانر دارد و آن رها شدن قصه در یک سوم پایانی فیلم است اتفاقی که برای فیلمهای دیگری نظیر «خوابم میاد» عطاران یا حتی «تهران 1500» عظیمی هم افتاده است. در حالیکه فیلمهای متفاوت کمدی در تاریخ سینمای ایران نظیر اجاره نشینها، مارمولک، لیلی با من است یا مومیایی در همه لحظات فیلم موفقند و نیمه پایانی آنها به قوت نیمه اول و بدون رها شدن شخصیتها ادامه پیدا میکند.
از منظری دیگر این فیلم در کارنامه جیرانی نیز فیلم متفاوتی به شمار میرود و تجربه جدیدی برای وی در کنار آثار تلخ قبلی اوست به ویژه آن که از انیمیشن برای نمایش قصه به صورت کمیک استریپ استفاده میکند.
همانطور که ذکر آن رفت شخصیتهای فیلم در یک سوم پایانی رها میشوند و این موضوع به ویژه درباره نقشهایی که علیرضا خمسه و گیتی ساعتچی و نگار عابدی – در نقش دختر خمسه – بازی می کنند جلوه بارزتری دارند. از طرفی پلیس قصه یکباره ناپدید میشود و دیگر پا به داستان نمیگذارد بدون آن که دلیل نبود وی مشخص شود. در فصلی هم که هاشمی وارد خانه خمسه شده است افسر پلیس وی را میبیند و دنبال میکند اما نما همین جا کات شده و فصل بعدی در حالی آغاز میشود که هاشمی و عبدی و عابدی در بخش دیگری از داستان حضور دارند و تا آخر فیلم هیچ توضیح و حتی توجیهی درباره انجام فصل مذکور داده نمیشود. در واقع اگر فصل ورود هاشمی و عبدی به منزل خمسه حذف شود نه تنها اختلالی در روند داستان نمیافتد بلکه داستان سیر معقول و منطقیتری پیدا میکند.
ویژگی مثبت فیلم امیدبخشی و دوری از خشونت معمول در این نوع از کمدیهاست که آن را مناسب برای مخاطبان مختلف سنی و نیز پخش از تلویزیون میکند. در شرایطی که مردم به امید و شعف و اوقات فراغت مفرح نیاز دارند پخش این فیلمها می تواند مایه مسرت و شعف عمومی شود.
انتهای پیام/ک/ن.ف