چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۲:۴۰

اندر احوال جشنواره فجر

دُم خروس جشنواره سی‌ونهم و ماجرای صداقت برباد رفته‌ی مدیران بنفش

حسین انتظامی؛ فیلم فجر؛ طباطبایی نژاد

سینماپرس: سی و نهمین جشنواره فیلم فجر با محدود نمودن نمایش آثار به ۱۶ عنوان اثر سینمایی توانست گام بُلند دیگری را در مسیر اِعمال مدیریت و حاکمیت گونه‌ای از «فاشیسم» (Fascism) به نمایش گذارد و در کنار آن از مجموعه‌ای سخنان کذب و رفتارهای شبه دروغ متولیان برگزاری جشنواره سی‌ونهم رونمایی کند!

حسین پورقادری/ سی و نهمین جشنواره فیلم فجر با محدود نمودن نمایش آثار به ۱۶ عنوان اثر سینمایی توانست گام بُلند دیگری را در مسیر اِعمال مدیریت و حاکمیت گونه‌ای از «فاشیسم» (Fascism) به نمایش گذارد و در کنار آن از مجموعهای سخنان کذب و رفتارهای شبه دروغ متولیان برگزاری جشنواره سی‌ونهم رونمایی کند که شاخصترین آنها عبارت است از:

نخست: بنای متولیان برگزاری سی و نهمین جشنواره فیلم فجر بر نشر مطالب غیرواقع و ایجاد وجهه پوشالی برای خود و رزومهسازی دروغین در سال پایانی حضور بر مصدر مدیریت سینمایی کشور؛ آن هنگام قوت گرفت که جناب آقای دبیر جشنواره سی‌ونهم مبتنی بر آمار و اطلاعات ثبت شده در سازمان سینمایی و در شورای پروانه ساخت فیلم‌های سینمایی به دُرستی اعلام نمود که: «پیش‌بینی ما برای بخش سودای سیمرغ بین ۴۰ تا ۵۰ فیلم متقاضی است که آمار دقیق آن بعد از تقاضای آثار اعلام می‌شود. براساس پروانه‌های ساخت مجموع فیلم‌ها می‌تواند بین ۴۰ تا ۵۰ فیلم باشد» اما به یکباره این براورد دُرست و منطقی تغییر صورت و وضعیت پیدا نمود و در شعبدهبازی جالبی در بامداد ۱۶ دی‌ماه لیستی با ۱۱۰ عنوان فیلم منتشر شد که جملگی با اشتیاق فراوان متقاضی حضور در جشنواره سی‌ونهم بودند. لیستی که از فیلم تولید شده توسط مرحوم سید ضیاالدین درّی در سال ۱۳۸۴ هجریشمسی تا فیلم بدون پروانه ساخت «مجوز خروج» را در بر میگرفت.


دوم: فهرست پُفکی و فربه شده ۱۱۰ فیلم تنها چند رو پس از انتشار عمومی به یکباره کوچک شد و اینگونه بود که در فهرست نهایی آثار و ارزیابی فرم‌های ثبت‌نام از نظر تطابق با آیین‌نامه جشنواره در نهایت ۶۲ فیلم یعنی حدود ۵۷ درصد از میان آثار متقاضی، واجد شرایط شرکت در جشنواره سی و نهم شناخته شدند و قرار بر این گردید که تمامی این آثار بدون هیچ محدودیتی در بخش رقابتی سودای سیمرغ شرکت داده شودند. اتفاقی که به وقوع نپیوست و حتی هیات داوران کوتاه قامت و کم مقبول جشنواره نیز موفق به دیدن این ۶۲ فیلم واجد شرایط شرکت در جشنواره سی و نهم نشده و تنها ۵۷ فیلم را توانستند ببینند و در نهایت ۱۶ فیلم را گزینش و به عنوان نامزدهای بخش سودای سیمرغ انتخاب کردند.



سوم: سیاست عقیم کردن جشنواره فیلم فجر و تنزل جایگاه بزرگترین رویداد سینمایی کشور، آن هم با اکران ۱۶ اثر سینمایی در شرایطی صورت میگیرد که یادمان نرفته چندی پیش، یعنی دقیقا در ۲۰ دیماه، شخص جناب آقای سیدعباس صالحی با ذوق‌زدگی فراوان و در مواجهه با خبرنگاران، آن هم که در حاشیه برگزاری مراسمی در تالار وحدت تهران به صراحت فرمودند: «اهالی محترم رسانه در سالن‌های مربوط به خود همزمان با مجموعه هیئت داوران، آثار شرکت‌کننده در جشنواره فیلم فجر امسال را تماشا می‌کنند». فرمایشی که در کنار سایر گفتار و کردار ایشان در مقام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی توانسته مجموعهای قطور از سخنان شبه کذب را ضمیمه کارنامه مدیریتی ژنرالهای بنفش در عرصه فرهنگ و هنر کشور نماید.



چهارم: یادمان نرفته که جناب آقای دبیر جشنواره سی‌ونهم در ۱۵ آذرماه چه وعدهای داد و چگونه بشارت بر حذف موجودیتی با عنوان «هیات انتخاب» از پیکره جشنواره فیلم فجر داد و رسما اعلام نمود که: «ما امسال در هیچ بخشی هیات انتخاب نداریم نه در بخش مستند، نه در بخش کوتاه، نه سودای سیمرغ نه بخش تبلیغات» و همچنین در بوق و کرنا کردند که: «قبلا این انتقاد وجود داشت که فیلمی شایسته حضور در جشنواره نبوده و می‌توانسته در جشنواره حاضر باشد. این شانس امسال برای همه فیلم‌ها وجود دارد که شاید اگر هیات انتخاب وجود داشت، در این قضاوت لحاظ نمی‌شدند» . حال یا جناب ایشان دچار نسیان شده و یا اساسا فهم نمیکند که با اعلام فهرستی شامل ۱۶ اثر سینمایی و نمایش این تعداد محدود از آثار در فرایند برگزاری جشنواره فیلم فجر به این معنی است که «هیات انتخاب» همان «هیات داروان» است! و اساسا شعار جناب دبیر مبنی بر «حذف هیات انتخاب از سی و نهمین جشنواره فیلم فجر» یعنی دروغی بزرگ که در یک پروپاگاندای رسانهای به جامعه سینمایی کشور حقنه گردید!



پنجم: رویکرد سی و نهمین جشنواره فیلم فجر در معرفی شتابزده «هیات داوران» و عدم حضور پیشکسوتان و منتقدان حرفهای سینما در ترکیب این مجموعه آن هم در شرایط چینش هیات هفت نفره داوران؛ متشکل از سه کارگردان جوان جویای نام و یک بازیگر زن معمولی و یک مدیر همیشه محافظهکار! سبب شد تا این رویداد مهم سینمایی کشور به یکباره دچار کاستی شدید و فقدان «مشروعیت» و «مقبولیت» لازم گردد. این در حالی بود که در صنعت سینمای ایران همچنان می‌توان از شخصیت‌های برجسته و دارای مقبولیت عمومی بسیاری در میان اهالی سینما نام برد که حضور ایشان در ترکیب هیات داوران سی و نهمین جشنواره فیلم فجر می‌توانست مشروعیت داوری این دوره از جشنواره را موجب شود. پس اگر چه این به معنی عدم مشروعیت خانم و آقایان معرفی شده به عنوان هیات داوران در این دوره نمی‌باشد؛ بلکه ترکیب سبُک و چینش نامتعارف این هفت نفر در کنار هم سبب شده تا کوتاه قامتی این هیات داوری به چشم آمده و این همه، یا ادعای کذب متولیان برگزاری جشنواره مبنی بر رایزنی با تمامی اهالی سینما را افشا میکند و در غیر این صورت مشخص میشود که اهالی سینما از منظر برگزارکنندگان جشنواره، تنها محدود به قبیلهای خاص و محدود میشود که برآیند خروجی ایشان همین هفت نفر آقایان و خانم داور است!



 ششم: جولان متولیان سینمایی بر پیکره نحیف جشنواره فیلم فجر تا به آن حد گسترده گردیده که برگزارکنندگان این جشنواره با پررویی هرچه تمام ادعا میکنند که: «امسال به لحاظ کیفی یکی از بهترین دورههای جشنواره فجر را خواهیم داشت!» ادعایی که به سبب عدم نمایش مجموع تولیدات سینمایی برای عموم جامعه یا دروغی بزرگ  است و یا سبک جدیدی از خودگویی و خود خندی متداول در میان مدیران بنفش است که سبب میشود تا این جماعت خود را آلت سنجش کیفیت تولیدات سینمایی کشور فرض نموده و تنها ۱۶ اثر از مجموع ۶۲ فیلم تولید شده در سینمای ایران را آثار با کیفیت بخوانند!



هفتم: گسترش پدیده ولنگاری فرهنگی به همراه حاکمیت فضای سانسور منتقدان و بالاخص مدیریت سینمای مبتنی بر الگوی «فاشیسم» یکی از دستآوردهای حضور دولت یازدهم و بالاخص دوازدهم بر عرصه مدیریت اجرایی کشور میباشد که با استفاده از ظرفیت رسانههای دولتی به عنوان شاهکار مدیریت ایشان مطرح و به صورت دستآوردهای قابل تقدیر دولت بنفش به عمق وجود جامعه هنری و سینمایی کشور حقنه میکنند. همین امر سبب میشود تا آقای دبیر جشنواره سی‌ونهم بیاید و به واسطه حضور ۷ عنوان فیلم اولی در فهرست ۱۶ فیلم نهایی شده توسط هفت نفر گماشته خود در هیات تلفیق شده «انتخاب و داوری»  مدعی شود که جشنواره تحت مدیریت ایشان «بستر خوبی برای معرفی فیلمسازان و استعدادهای جوان است» و در کنار آن رییس سازمان سینمایی کشور بدون توجه به کوتاهی دولت در ایفای نقش حمایت کننده خود برای تولید آثار فاخر سینمایی و همچنین با نادیده انگاشتن حضور سرمایههای مشکوک و پولهای سفارتی و ... در فرایند روبه رُشد تولیدات سیاه اجتماعی و عدم پاسخگو بودن در برابر حاکمیت ابتذال و غلبه ژانر فلاکت بر تولیدات سینمایی کشور، بیاید و بگوید: «پوست‌اندازی که در سینمای کشور در جشنواره فجر سال جاری دیدیم نشان می‌دهد، نزدیک ۶۰ درصد آثار مربوط به فیلمسازان اول بود که این خود نویدبخش رشد سینمای کشور است» و این امر را در کارنامه درخشان خود منعکس و به عنوان افتخارات دوران مدیریت خود رزومه نماید!



ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.