چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۳:۰۴

به بهانه سالروز شهادت امام صادق علیه‌السلام

وقتی «خرابشهر سینمایی» جای «آرمان‌شهر صادقی» را گرفته است

امام صادق

سینماپرس: اگر بخواهیم مبتنی بر تعالیم امام صادق علیه اسلام چراغ راهی برای عبور از شرایط وِل شدگی فرهنگی حال حاضر بالاخص در عرصه سینمایی کشور مطرح نماییم؛ ضرورت دارد تا به مطالبات رهبران انقلاب از سینما رجوع کنیم. مطالباتی که کاملا تمدنی است. مطالباتی مبتنی بر ذهنیتی صادقی که بر این باور استوار است که فرهنگ امری ارتقاپذیر بوده و می بایست از این سطحی که هست بالاتر و بالاتر برود.

شمس‌الدین حمیدیان/ امام صادق علیه‌السلام هویت‌بخش مکتب شیعه است و گفتار و اقوال ایشان تراز و معیاری است برای تحقق بخشیدن به تمدن اسلامی. پیشوایی که هم امام تمام مردم عادی است و هم امام نخبگان و خواص. به عبارت بهتر، ایشان امام «معارف» و امام «معاریف» است. هم امام «احوال» است و هم امام «رجال» . دوره امامت ایشان، دوره تکامل یک مکتب بود، دوره‌ای که درواقع بذر تمدن اسلامی ریخته شد تا در دوران ائمه دیگر، خصوصاً امام زمان عج الله تعالی فرجه و دوره غیبت ایشان، میوه‌های آن عیان گردد. در این میان پُرواضح است که «مکتب» نه به معنای مدرسه و تعلیم اندیشه‌ها، بلکه به معنای «کارخانه» است برای ساخت و پرورش نسلی از خواص که چراغ راه آیندگان باشند و کارخانه‌ای برای تحول به سمت خداوند متعال. به‌طوری‌که خروجی‌های این مکتب، در هر کسوتی که باشند، باید برای خدا بیاموزند و برای خدا هم عمل نمایند و ...



از منظر امام صادق علیه اسلام آنچه که زیربنای تمدّن یک جامعه اسلامی را شکل می دهد علم، دانش و تقوا است. از این جهت است که وجود نورانی ایشان می فرمایند: ثَلاثْ لا یَستَغنِی اَهلُ کُلِّ بَلَدٍ عَنها؛ فَقِیهٌ عالِمٌ وَرِعْ. اَمیرٌ خَیِّرٌ مُطاع. طَبیبٌ بَصیرٌ ثِقِه. فَإنْ عَدِمُوا ذلِکَ کانُوا هَمَجً رِعاعْ. یعنی: سه چیز است که هیچ گروهی از آن‌ها بی‌نیاز نیست؛ اوّل: داشتن مقام شامخ فقاهت است که احکام و حِکم دین را به مردم بیاموزاند. دوّم: داشتن فرمانروایان خیرخواه مُطاع که مردم از آن‌ها اطاعت کنند. سوّم: داشتن اطبّای بینای بی داردل پاک. این در حالی است که می‌توان مؤلفه «سربازان فرهنگی» را هم در بطن این سپهر رحمانی مدنظر داشت و توجه نمود که درواقع اینان، جامع میان فقیه، فرمانروا و طبیب هستند. زیرا یک سرباز فرهنگی، مانند فقیه، مطالب را از سرمنشأ اخذ می‌کند و آن رابه‌خوبی می‌فهمد، و هم اینکه مانند فرمانروای جنگی، خوب عمل می‌کند ومی‌فهماند؛ وهم اینکه مانند پزشکان، میان سایر مردم است. اینگونه است که یک رزمنده فرهنگی، مانند مستضعفین، پاک و بی‌منفعت است و آرمانش را سردست می‌گیرد و تا پای جان از آن دفاع می‌کند.




به مناسبت سالروز شهادت مظلومانه این امام هُمام اگر بخواهیم مبتنی بر آموزه‌های هویت امام صادق علیه اسلام وضعیت تمدنی خود و بالاخص شرایط فرهنگی با تمرکز بر عرصه سینمایی کشور را در نسبت شناسی با معارف برجای‌مانده از ایشان بیان کنیم، می‌توان به چند موضوع کلی اشاره نمود:

فقدان جاذبه عمل مبتنی بر ایمان، در مدیران

بی‌تردید در مسائل مدیریت کلان فرهنگی امروز کشور، مشکل اصلی، فقدان «تقوا» و روحیه عزم عملی است. به عبارت بهتر، خیل کثیری از مدیران و افرادی در شئون مختلف فرهنگی و بالاخص سینمایی کشور وجود دارند که صرفاً اهل صحبت و موعظه هستند، اما از جذبه «عمل» محروم می‌باشند!



«ناصح» کسی است که مردم را به سمت‌وسوی خداوند تبارک‌وتعالی «جذب» کند و در این میان باید دانست که «جذب» کردن غیر از «تبلیغ» است. همچنین «جذب» کردن غیر از «سخنرانی» و «گفتن» و یا «نوشتن» و ... است! از این منظر «واعظ» کسی است که هنر جذب داشته باشد. حال ممکن است کسی سخنرانی کند، کتاب بنویسد، امّا نتواند جاذبه ایجاد کند. زیرا تا انسان خود مجذوب نباشد، اهل جذب نیست. تا خود الهی نباشد، سخنش در دل‌ها کشش ایجاد نمی‌کند.




طمع‌ورزی و فروکاست «آرمان» به «منفعت»

می‌توان گفت مدیران فرهنگی بالأخص در چند سال اخیر، تحفظ لازم را نداشته‌اند که در مسائل اخلاقی و مالی دچار لغزش نشوند. یک مدیر باید تقوا و تحفظِ مدیریتی داشته باشد تا در این حوزه بی‌طمع نسبت به مسائل مالی و جنسی عمل نماید و نه‌تنها «تقوا» پیشه کند؛ بلکه حتی باید از آبروی خود برای نظام اسلامی ایران هزینه نماید و این در حالی است که متأسفانه مشاهده می‌شود که خیل گسترده‌ای از مدیران فرهنگی کشور عمده وقت و توان خود را صرف لابی کردن نموده و شأن مدیریتی خود را به لابی‌گری (Lobbying) فروکاست بخشیده‌اند و به‌جای تکثیر آرمانشان، به تکثیر منافع مادی خود و هم‌صنفی‌هایشان روی آورده‌اند!



دعواهای به‌ظاهر جدی، هرساله در جشنواره‌های مختلف فرهنگی و هنری کشور و در مناسبت‌های مختلف هنری و اساساً اعطای باج‌های خاص به طیفی ویژه از اهالی فرهنگ و سینما که در بیشتر مواقع برخلاف منافع و مصالح فرهنگی نظام جمهوری اسلامی ایران است و ... عموماً ناشی از عدم وجود تحفظِ مدیریتی در بسیاری از مدیران فرهنگی و بالأخص سینمایی کشور است. مدیرانی که بعضاً به دلیل داشتنِ شرکت‌ها و مؤسسات فرهنگی و حتی سینمایی و ذینفع بودن پنهان و آشکار در منافع مالی و ...، تقوای مدیریتی را کنار نهاده و حوزه مدیریتی را به وسیله‌ای از برای کسب منفعت و سوداگری مبدل ساخته‌اند و در این میان عملاً مدیریت فرهنگ به حاشیه رانده‌شده است!



امام صادق علیه اسلام در جواب به نامة منصور دوانقی که ایشان را به خود فراخوانده بود می‌فرمایند: من کسی را وعظ می‌کنم که او اِخلاد إلَی الأرض نداشته باشد. آنکه در دلش هیچ وعظی رسوخ نمی‌کند، من چگونه او را جذب کنم!؟ أمّا مَنْ أرادَ الآخِرَه فَلا یَصْحَبُکْ، وَ أمّا مَنْ أرادَ الدُّنیاء فَلا یَذهَبُکْ.

درواقع دیدند امام صادق علیه‌السلام با پول جذب نمی‌شود، زیرا در برابر پول می‌گوید: نه بنی مروان، نه بنی‌عباس!؛ سخنی که به‌نوعی می‌تواند تداعی‌گر همان شعار «نه شرقی نه غربی»




فقدان شجاعت و تدبیر در مدیران

شاید بیشتر مدیران فرهنگی کشور مفسده و فسقی علنی نداشته باشند؛ اما بی‌تدبیری در میان بسیاری از ایشان به امری رایج مبدل گردیده است. حکایت این مدیران مانند جراحی است که شکم بیمار را پاره کرده و تبعات جراحی، اعم از خونریزی، کسالت، بیهوشی و... را بر او وارد می‌کند اما گلوله یا ترکش را نمی‌تواند از بدن خارج کند. بنابراین جراح یک رنج بی‌حاصلی بر بیمار وارد کرده است.




از این جهت اگر یک مدیر، برخورد سلبی می‌کند، باید قادر باشد به‌جای آن چیزی را تأسیس کند و لاجرم در بلاتکلیفی کامل باید پست خود را به نفر بعدی تحویل دهند و این عمل آن‌ها سبب خواهد شد که مدیر بعدی هر کس که باشد در یک شرایط بسیار بدی مجبور به دادن باج در همان قدم اول شود.


نادانی یا غرض ورزی در تبدیل «آرمان‌شهر صادقی» به «خرابشهر سینمایی»

سینمای ایران در چند سال اخیر، تعمداً از بازنمایی «آرمان‌شهر صادقی» یا همان اتوپیای رحمانی دوری کرده است و به‌جای آن تمرکز ویژه خود را بر ترسیم «خرابشهر» یا دیستوپیا از سبک زندگی اسلامی و ایرانی بنا نهاده است. خرابشهری که خدا در آن مفقود است و تبعا نیز تقدیر و بارگذاری خیر نیز در آن محو می باشد و در عین حال فقدان قهرمان، نسل خداباور، ارتباط باآینده و ذخیره خیر برای نسل بعد و... از دیگر ویژگی‌های این خرابشهر سینمایی است. خرابشهری که به حال خود وِل شده است و به سبب حضور مدیران نادان یا مغرض از چونان وسعتی در تولیدات سینمایی کشور برخوردار شده که متاسفانه تعداد محدودی از آثار و تولیدات سال های اخیر را می توان در خارج از این فضا دسته بندی نمود.



در این جهان بی‌خدا، انسان، در پشت‌بام تقدیر پرت شده است و او نیزبدون حضور خدا باید در جدال بی‌فرجام با محیطش، تقلا بکند و نهایتاً سرنوشتش این است که باید بین بد و بدتر، یکی را انتخاب کند!




همین وِل شدگی فرهنگی در ترسیم «خرابشهر» توسط سینمای ایران سبب شده تا تمدن ایرانی و اسلامی به چهره مخدوش هرساله جشنواره فجر مبدل شود و اساسا صنعت-هنر-رسانه سینما نتواند ماهیت انقلاب اسلامی را آن‌طور که لایق یک انقلاب برون تمدنی است، ادا نماید و حال آنکه خرابشهری که در پرتو وِل شدگی فرهنگی به ایران اسلامی نسبت داده می شود، در ماهیت کلی خود کذب بوده و معلوم نیست چهره کدام کشوراست!؟


البته باید توجه داشت که در دهه اخیر، وِل شدگی فرهنگی در عرصه سینمای کشور به بازنمایی خرابشهر به ‌جای «آرمان‌شهر صادقی» و مفقود بودن خدا بسنده نکرده و می‌توان چند شاخصه ضدمحتوایی دیگر را از سینمای این دهه بیان داشت که در تعارض جدی و حتی تقابل رسمی با تمدن ایرانی و اسلامی می باشد:

۱. تیره‌وتار نشان دادن انقلاب و اسلام

۲. ساخت فیلم‌هایی علیه قانون قصاص

۳. ساخت فیلم‌هایی برخلاف منافع ملّی

۴. ترویج عرفان‌هایکاذب غیراسلامی و بودائی

۵. فحش و ناسزا و کلبی مسلکی در فیلم‌ها

۶. ترویج فرهنگ پوچ‌گرا و نهیلیستی و اباحی گریو نسبیت‌گرایی

۷. رقص و بدحجابی و بی‌بندوباری

۸. به تصویر درآوردن مشروب‌خواری و عرفیکردن آن

۹. خیانت زن به شوهر و بالعکس

۱۰. موسیقی‌های طاغوتی و هاردراک غربی

۱۱. القایصحنه‌های اروتیک و جنسی

۱۲. فقرنمایی منجر به خودکشی و یا خشونت

۱۳. زیرسئوال بردن عدالت نظام

۱۴. دست و پاگیر نشان دادن شرع مقدس اسلام

۱۵. زشت و نازیبا به تصویر کشیدن غیرت و جایگاه پدر

۱۶. فمینیسم و خدشه در هویت زن کنشگر و حامی خانواده

۱۷. نادیده گرفتن حیا و تحقیر چادر

۱۸. خانواده در حال بحران و از هم فروپاشیده ایرانی

۱۹. تخطئه ازدواج، و ستایش طلاق

۲۰. ترویج قمار و آلات آن و ترویج خوانندگی رَپ

۲۱. بازنمایی انسان‌های قاتل، ریاکار، اهل رشوه، متجاوز و... با چهره مذهبی

۲۲. دعوت جوانان به عصیان و نافرمانی علیه سیستم و نظام حاکم

۲۳. ساختار پست‌مدرنیا ضدروایت، نوعی اعتراض سیاسی

۲۴. جذاب نشان دادن فضایضداخلاق همراه با حرف‌های رکیک و دوپهلو

۲۵. پایان دادن به زندگی در اوج زیبایی

۲۶. خدشه در جایگاه مرد، و فقدانمردانگی و جوانمردی

۲۷. تأییدکودک‌آزاری در ایران، بهانه‌ای برای محاکم بین‌المللی حقوق بشر

۲۸. تحریم و القای حس خفقان و اختناق

۲۹. مردان مسلمان، عقب‌مانده و ماسکولونیست

۳۰. نگاه قرین تحقیر به مسلمانان و مردم خاورمیانه

۳۱. بازنمایی از مدرسه به ‌مانند یک پادگان نظامی

۳۲. بزک سبک زندگی آمریکایی و جشم پوشی از جنایات غرب در ایران قبل و بعد از انقلاب اسلامی

۳۳. عدم دراماتیزه شدن جنایات آمریکا در کشورهای منطقه و بالاخص در افغانستان و عراق

۳۴. انتظار فرج دراینجامعه شب زده، بیهوده‌ترینکار

۳۵. فضای دانشگاه، زشت و نازیبا اما فضایپارتی‌های دختر و پسری، جذاب و دلربا

۳۶. خانواده سنتی، مانع پیشرفت جوانان



با این اوصاف اگر بخواهیم مبتنی بر تعالیم امام صادق علیه اسلام چراغ راهی برای عبور از شرایط وِل شدگی فرهنگی حال حاضر بالاخص در عرصه سینمایی کشور مطرح نماییم؛ ضرورت دارد تا به مطالبات رهبران انقلاب از سینما رجوع کنیم. مطالباتی که کاملا تمدنی است. مطالباتی مبتنی بر ذهنیتی صادقی که بر این باور استوار است که فرهنگ امری ارتقاپذیر بوده و می بایست از این سطحی که هست بالاتر و بالاتر برود. ذهنیتی مبتنی بر تعالیم امام صادق علیه اسلام که درمان بسیاری از دردهای جامعه ایران و جامعه جهانی را تنها و تنها، در ارتقای فرهنگی متصور می باشد.



قطعا عبور از شرایط وِل شدگی حال حاضر در عرصه های مختلف اجرایی و بالاخص در عرصه فرهنگی؛ ضرورت مراجعت به آرمان‌های امام تمدن و تدین را دو چندان می سازد. آرمان هایی کلیدی و بسیار با ارزش که در صورت توجه می تواند باعث رشد عرصه های مختلف اجرایی کشور بوِزه عرصه فرهنگ و بالاخص صنعت تولید فیلم و سریال در ایران شود و باید همچنان امیدوار بود تا با ورود به سده جدید در سال پیش و در پرتو حضور طیف مدیران جوان حزب‌اللّهی، جهشی ویژه در تولیدات رسانه ای کشور و تمرکز بر تصویرسازی از «آرمان‌شهر صادقی» رخ دهد. ان‌شاءالله



ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.