یکشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۸ - ۱۷:۴۸

به کارگردانی تاد فلیپس؛

مجسمه طلایی اسکار با «جوکر» به واکین فینیکس رسید!

فیلم جوکر joker 2019

سینماپرس: «جوکر | Joker» به کارگردانی تاد فلیپس در شرایطی مورد تحسین عمومی قرار گرفته که می‌توانست به یک فیلم کمیک بوکی صرفاً دارای جنبه‌های سرگرمی تبدیل شود اما با پرداخت متفاوت به یکی از مهم‌ترین آثار سینمای آمریکا در سال‌های اخیر تبدیل شده است.

به گزارش سینماپرس، دو نوع سیاهی و تاریکی در دنیای بتمن داریم؛ نوع اول همان تهی بودن و سطحی‌نگری رویکرد «زک اسنایدر» است و نوع دوم مدل ترکیب‌شده با زیبایی‌شناسی سبک «کریستوفر نولان» است. کارگردان، آقای «تاد فیلیپس» برای فیلم مستقل «جوکر | Joker» که قرار نیست ادامه‌ای داشته باشد یا شروع فرنچایزی جدید باشد، تصمیم گرفته است تا سبکی نزدیک‌تر به مثال دوم برگزیند. این فیلم قرار است شما را آزاد بدهد، سفری به درون ذهن و روان یک مرد آسیب‌دیده.

از بسیاری جهات می‌توان «جوکر» را فیلمی ترسناک دانست تا اثری اکشن / ماجراجویانه. حتی «شوالیه تاریکی / The Dark Knight» ساخته‌ی کریستوفر نولان هم که به عنوان جواهر روی تاج قرن ۲۱م کمپانی‌های دی‌سی / وارنر برادرز شناخته می‌شود رویکرد کامیک‌بوکی بیشتری داشت تا الگویی که «جوکر» آن را دنبال کرده است. می‌توان به جرئت گفت که در این ژانر تا کنون هیچ فیلمی مثل «جوکر» ندیده‌ایم.

اصلا جای تعجب ندارد که ۳ فیلم کامیک‌بوکی برتری که در ۲۰ سال گذشته اکران شده اند همگی با رویکرد فیلم پرفروش = فیلم بهتر آثار ابرقهرمانی معمولی تفاوت بسیاری داشته اند. «شوالیه تاریکی»، «لوگان / Logan» و حالا «جوکر» همگی به قلمرویی بی‌سابقه قدم گذاشته اند. دو فیلم آخر درجه‌بندی سنی R داشتند و خیلی‌ها معتقد بودند که «شوالیه تاریکی» هم می‌توانست به این درجه برسد.

این آثار دیدی که کارگردانان خود مد نظر داشتند را فدای راضی‌کردن کسر بزرگ‌تری از بینندگان نکرده اند. «بتمن» و «مردان ایکس» هر دو چندین بار ریبوت شده اند و ساخت آن‌ها از دوباره شروع شده است، چندین قسمت فرعی داشته اند و اتمسفر «هر چیزی که بیشتر به اثر بیاید» باعث شد تا خلاقیت بتواند بیشتر بشود.

به لحاظ کامیک بوکی، «جوکر» داستانی اصیل است. شخصیت اصلی، کمدین شکست‌خورده‌ای به نام «آرتور فلک» (با بازی واکین فینکس) است که قرار است تبدیل به شناخته‌شده‌ترین ابرقهرمان دنیای دی‌سی یعنی «جوکر» بشود. شخصیت «جوکر» در گذشته با بازی افرادی مثل «جک نیکولسن، سزار رومرو، هیث لجر و جرد لتو» به تصویر کشیده شده است (اگر می‌خواهید صداگذاری را هم به حساب بیاورید پس «مارک همیل» را هم جزو این گروه حساب بکنید). وقتی که فیلم شروع می‌شود، او یک بیمار سابق تیمارستان گاتهام است که تحت معالجات شدید قرار داشته است و می‌خواهد که از شغل دلقک بودن امرار معاش بکند. او در یک آپارتمان استیجاری در شهر گاتهام به همراه مادرش، «پنی» (فرانسیس کونروی) زندگی می‌کند. وجود او حول محور دو چیز جریان دارد؛ علاقه‌ش به مجری برنامه‌ی تلوزیونی یعنی «موری فرانکلین» (با بازی رابرت دنیرو) و عقده‌ای که از دست کارفرمای سابش یعنی «توماس وین» (برت کولن) به دل گرفته است، کسی که قصد دارد کمپین انتخاباتی برای شهردارشدن به راه بیاندازد. در همین حین، «آرتور» علاقه‌ای به یکی دیگر از ساکنان این آپارتمان یعنی «سوفی دوموند» (با بازی زازی بیتز) که مادری تنها است پیدا کرده و همه چیز به نظر طبق روال خوبی پیش می‌رود… تا اینکه ناگهان ورق در زندگی او برمی‌گردد. پس از اینکه او در یک قطار شهری توسط ۳ تاجر کتک می‌خورد و مورد ظلم قرار می‌گیرد، «آرتور» که از یکی از همکاران اسلحه‌ای به دست آورده کنترل خود را از دست می‌دهد. او که از درمان خود به دور است، تسلیم خوی تاریک خود می‌شود و شخصیت «جوکر» کنترل آرتور را به دست می‌گیرد.

آیا فیلم «جوکر» خشونت‌آمیز است؟ بلاشک بله. اگرچه این خشونت به این منظور طراحی شده که بیننده را شوکه کرده و او ناراحت کند. قصد وجود این حجم از خشونت این نیست که خوی خون‌دوست تماشاگران را اغنا بکند یا عطش آن‌ها برای دیدن اینکه آدم‌بد ها جزای کار بد خود را ببینند را سیر بکند. تعداد افراد کشته شده در قیاس با فیلمی مثل «جان ویک ۳ » ( John Wick ) بسیار کم است اما هر کدام از مرگ‌ها تاثیر عمیق‌تری دارد. خون واحد پولی استحاله‌ی «آرتور» است، وسیله‌ای که ما با آن سقوط وی تا قعر جهنم را دنبال می‌کنیم. برخی نگران «تقدس‌سازی» خون در این فیلم بوده اند ولی واقعا همچین چیزی را نمی‌توان در «جوکر» دید. بر خلاف فیلم‌های معمول ژانر ترسناک / اسلشر همچین چیزی به هیچ‌وجه در مورد «جوکر» درست نیست. فیلم «جوکر» به دنبال حس همذات‌پنداری برای شخصیت اصلی نیست و از بینندگان هم اصلا همچین انتظاری ندارد، اما انتظار دارد که بینندگان نه تنها موقعیت او بلکه عواملی را ببینند که باعث تغییر تدریجی او از یک دلقک اده به یک قاتل روانی شکل‌دهنده‌ی گروه‌های مافیایی شده اند.

«جوکر» در نسخه‌ای از یک دنیای بتمن شکل می‌گیرد و به همین دلیل با سنگ محک‌های متعددی روبه‌رو می‌شویم. با یک «بروس وین» جوان آشنا می‌شویم، همینطور «آلفرد». سکانس‌های در داخل و اطراف تیمارستان آرکام روی می‌دهد. لباس نهایی جوکر ارجاعاتی به حضورهای قبلی او با موهای بلند و سبز، آرایشی دلقک‌گونه و لباسی که به طور بسیار زیبایی رنگارنگ است دارد.

کارگردان این اثر یعنی آقای «تاد فیلیپس» گردشی ۱۸۰درجه‌ای از سری فیلم‌های «خماری» (Hangover) داشته است و اصلا از دِینی که «مارتین اسکورسیزی» در ساخت این اثر به عهده‌ی او داشته است خجل نیست. او نه تنها از چندین فیلم آقای «اسکورسیزی» مواردی را قرض گرفته است (آثاری مثل «راننده تاکسی» ( Taxi Driver ) یا «سلطان کمدی» ( Taxi Driver ) بلکه او از «رابرت دنیرو» نیز در این اثر استفاده کرده است. ظاهر فیلم «جوکر» دهه ۷۰ را به یاد می‌آورد در حالی که زمان رویدادهای اثر سال ۱۹۸۱ است. پیش‌زمینه‌ی محیطی و زمانی اثر باعث شکل‌گیری جامعه‌ی نیمه مدرنی شده است که پیشرفت‌های تکنولوژیکی وحشتناک ۴ دهه‌ی اخیر را در خود ندارد. روایت داستانی این‌چنینی بدون وجود کامپیوترها، گوشی‌های همراه و دوربین‌های حفاظتی در هر گوشه و کنار ساده‌تر است.

موفقیت «جوکر» کاملا وابسته به نقش‌آفرینی مستحکم و متعهدانه‌ی «واکین فینکس» بوده است. «فینکس» با تغییر فیزیکی‌ای همتا با آنچه از «کریستین بیل» در «ماشینیست» ( Machinist ) دیده بودیم ظاهر خود را دوباره شکل داده است. جنبه‌های روانی این بازی که با حداقل المان‌هایی از سبک متد اکتینگ (سبکی که در آن بازیگر در تمام مدت فیلمبرداری در نقش باقی می‌ماند) انجام شده است، این نسخه از جوکر را به جایی می‌برد که قبلا تنها «هیث لجر» به آن دست یافته بود. خط داستانی چیزی بیشتر از عمق بازی از «فینکس» می‌خواهد؛ او باید در داخل میدان مین‌گذاری شده‌ی یک راوی غیر قابل اعتماد هم حرکت بکند و صد البته که به هیچ‌وجه در این راه شکست نمی‌خورد. نمی‌توانم با اطمینان بگویم که او برای جایزه‌ی اسکار نامزد خواهد شد (که اگر این جایزه را ببرد، باعث خواهد تا او و «لجر» پس از «براندو و دنیرو» تبدیل به دومین افرادی شوند که جایزه‌ی بهترین بازیگری را برای یک شخصیت یکسان برده اند) اما بهتر است که این اتفاق بیفتد.

آقای «فیلیپس» وقتی که با سوالی درباره‌ی اینکه آیا این اثر تمثیلی سیاسی است یا نه روبه‌رو شد از جواب دادن طفره رفت. اگرچه با این حال سخت است که به برخی دلایل فرعی‌تر فروپاشی ذهنی «آرتور» نگاه بکنیم و نمونه‌های مشابهش را نبینیم؛ بودجه‌هایی که قطع شده و در نهایت باعث کاهش خدمات اجتماعی می‌شوند، نبود پشتیبانی برای مشکلات روانی و دولتی که علاقه‌ی بیشتری به «داشته ها» دارد تا «نداشته‌ها».

فیلم «جوکر» آخرین نمونه‌ی خوبی است که به ما نشان می‌دهد داستان‌های کامیک‌بوکی قدیمی اگر با رویکردی مناسب به خوبی گسترش داده شوند و خلاقیت و ذهن باز هم درگیر آن‌ها بشود، می‌توانند به بستری بیشتری از یک داستان پاپ‌کورنی اکشن / ماجراجویی ساده تبدیل بشوند. درست همانطور که جایی برای مبارزات و نبردهای آخرین فیلم «انتقام‌جویان / Avengers» وجود دارند، افق‌های کمتر اکتشاف شده‌ای از جنبه‌های مختلف تجارب نیز وجود دارند. «جوکر» سرکی به داخل تاریک‌ترین دخمه‌های این تجارب می‌کشد و اگرچه شاید «دوست داشتن» این فیلم به لحاظ کلی سخت باشد اما تجربه‌ای قدرتمند و فراموش‌نشدنی برای شما به ارمغان خواهد آورد که فراموش کردن آن بسیار سخت است.

*تابناک

نظرات

  • علیرضا سلامی ۱۳۹۸/۰۹/۰۳ - ۱۷:۳۸
    0 0
    واقعا لذت بردیم. ممنون از نویسنده.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.