شنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ - ۱۶:۲۰

تهیه کننده "به وقت شام":

با واژه ارگانی، نفتی و وابسته، هنرمندان انقلاب را ترور می‌کنند / عرصه هنر برایم مقدس است

محمد خزاعی

سینماپرس: تهیه کننده به وقت شام گفت:‌ بعضی از این پول‌هایی که وارد سینمای ایران می شود چه منشایی دارد؟ چه کسانی و با چه حربه‌ها و حیله‌هایی و با چه وسایلی، با چه قول و قرارهایی پول‌های کلان مشکوک را در سینمای ایران هزینه می‌کنند؟

 محمد خزاعی فعالیت‌های هنری‌اش را از تئاتر و از سنین ۹ سالگی آغاز کرد. او مدت زمان فراوانی را در عرصه تئاتر فعالیت می‌کرد و همزمان با فعالیت‌های سینمایی‌اش در عرصه مطبوعات تجربیات فراوانی اندوخت و به سرعت یکی از مهمترین تهیه‌کنندگان سینما بدل شد. تهیه‌کننده‌ای که مرور آثارش نشان می‌دهد او بر خلاف اغلب همتایانش، استراتژی مشخصی در عرصه سینما دارد. مدت‌ها بود که منتظر بهانه‌ای بودیم که با چهره اثر گذار و جریان ساز سینما به گفت‌و گو بنشینیم. چهره‌ای که ور سیاسی ندارد و مقبول اغلب اهالی سینماست و در سال‌های گذشته جشنواره‌های موضوعی مختلفی را در کسوت دبیر برگزار کرده و در یکی از ملتهب‌ترین سال‌های سیاسی کشوری، جشنواره فیلم فجر را با شکل و فرم اثرگذار و اقناع‌کننده‌ای برگزار کرد. اکران به وقت شام فرصت و بهانه خوبی بود که با تهیه‌کننده جوان اما پرانگیزه و پر تجربه سینما به گفتگو بنشینیم. برای مصاحبه با وی مجموعه سئوالات روتین و مشخصی را آماده کردیم اما روز گفتگو متوجه شدیم، شرایط گفتگو به سویه دیگری می‌رود و همین امر سبب شد که روند مصاحبه از حالت کلیشه خارج شود و در مورد مصدایق‌ مهمتری با وی گفتگو کنیم. بخش ابتدایی این مصاحبه را تقدیم مخاطبین خود می‌کنیم:

*آقای خزاعی! مسئله حمایت مالی نهادهای فرهنگی در حوزه سینما، دستمایه حمله به فیلم «به وقت شام» و هجمه علیه ابراهیم حاتمی‌کیا شد. همانطور که بسیاری می‌دانند بحث تولید ارگانی را رسانه‌هایی خاص به شکل کاملا سیستماتیک و هماهنگ شده پیش کشیدند که منجر به اعتراض آقای حاتمی‌کیا شد. چرا با وجود اینکه می‌دانیم سینمای ضرردهی داریم و سینمای ایران در خوشبینانه‌ترین شکل، ممکن سودآور نیست این بحث کلیشه‌ای در اشکال متدوالی برای قضاوت یک اثر سینمایی دستمایه حمله و هجمه قرار می‌گیرد. حتما در این مورد تحلیلی دارید که دوست دارید بحث را با این مسئله شروع کنیم.

واقعیتش این است که فقط بحث «سینمای ارگانی» نیست، یکسری واژه‌ها براساس اهدافی مطرح می‌شوند و با یک طراحی خاص، در حوزۀ رسانه متداول شده‌اند. واژه «سینمای ارگانی»، عنوانی است که به تازگی، و بسیار زیاد، استفاده می‌شود و قبلا عبارات دیگری به جای این واژه تازه متداول ‌شده، رایج بود. قبل از دهه ۹۰ از عبارت «سینمای دولتی» استفاده می‌کردند. این جریان سابقه دارد و مختصِ این روزهای سینما نیست. حتی واژه «سینمای نفتی» هم به نوعی برگرفته از همین مفاهیم بود و اخیراً هم عبارت «سینمای ارگانی» مد و رایج شده. همۀ این کنش و واکنش‌ها و جریانات وابسته به این شکل خاص از واژگان سازی، تلاش می‌کند سینما را به ناحق از مسیر اصلی‌اش منحرف کند. اصلاً مفهومِ سینمای ارگانی یعنی چه؟ و ارگان یعنی چه؟ آیا واژه«نهاد» با «ارگان» متفاوت است؟ آیا دولت جزء همان ارگان‌ها محسوب می شود!؟ یا ارگان به گروه‌های خاصی می‌گویند که از جریان‌های دیگر متفاوتند!؟ وقتی شما جریان تولید را رصد کنید،  متوجه خواهید شد در نهایت سینمای آلترناتیو مستقلی که با اقبال مردمی همراه باشد در مقابلش نیست.

کسانی که از این واژگان بهره‌برداری می‌کنند منظورشان این است سینمای غیرارگانی، سینمای مستقلی است؟ منظورشان این است که با درآمدی که از گیشه بدست می‌آورند، تداوم پیدا می‌کنند. تولیدات سینمای پس از انقلاب را به صورت کارشناسی مرور ‌کنیم. در میان آثارِ سینمایی این چهار دهه بالغ بر دو هزار و اندی فیلم تولید شده، چه تعداد از این فیلم‌ها جزء سینمای مستقل قرار می‌گیرد؟ چه تعداد تهیه کننده داریم که از دولت و امکانات دولتی استفاده نکرده‌اند؟ یا وام نگرفته‌اند. همه آثار تولید شده از سوی بنیاد سینمایی فارابی، بنیاد شهید، انجمن سینمای دفاع مقدس، حوزه هنری، کانون پرورش فکری کودکان،  تلویزیون یا از  سوی وزارت اطلاعات یا دستگاه های اجرایی و دولتی، حمایت شده‌اند.

بررسی کنیم، فیلمسازان ما از چه جاهایی پول نگرفته‌اند؟ یا تامل کنیم روی پول‌های پشت پردۀ دولتی که هیچ وقت عنوان نمی‌شود، ولی نهادهای دولتی به جریان فیلمسازی کشور تزریق کرده‌اند. می‌خواهم بگویم این مفاهیم، اشارات و اهدافی را که پشت این واژگان تهاجمی قرارگرفته عمیق‌تر واکاوی کنیم. این مفهوم اگر به معنای سینمای مستقل است، یعنی مولفانی از لحاظ سرمایه گذاری مستقل هستند، یک تعریفی دیگری پیدا می‌کند. اگر به معنای این باشد که منصفانی از لحاظ اندیشه مستقل هستند باز هم تعریف دیگری پیدا می‌کند. اما الان، سینمای دولتی، وابسته، ارگانی به مثابه ابزار و دستاویزی برای ترور هنری و تخریب سینماگران انقلابی استفاده می‌شود. یعنی جریانی خاص می‌کوشد تا فیلم‌هایی که تجلی ارزش‌های انقلاب و روایت‌گر فرهنگ و گفتمان انقلابی است را رندانه با الصاق این گونه برچسب‌ها در پس پرده و به صورت خاموش یا عریان ترور کنند.

سینمای ارگانی یا سینمای دولتی پول و کمک از دولت می‌گیرد و این کمک به معنای این نیست که محتوا و ساختار اثر القای اندیشه یا سیاست اجباری حقنه شده دولت یا حاکمیت باشد. اگر قرار بود که دولت‌ها در طی این سال‌ها همراه با اعطای کمک یا وام اندیشه یا سیاستی اجباری را حقنه کنند، خیلی از فیلم‌های فارابی باید خروجی‌های بهتری می‌داشت. شما اگر کارنامه فارابی را بررسی کنید از زمان تاسیس تا الان، خیلی از فیلم‌ها، آثار پرمسئله و اشکال داری است ولی به آنها بودجه تخصیص داده شده و دولت به آنها کمک کرده است.

 *به نظر شما این کمک‌های هنگفت سالیانه نباید به سینماگران تخصیص داده شود؟

اصلاً وظیفۀ دولت است، اشتباه نکنید. دولت بودجه‌ای را دریافت می‌کند در جهت حمایت از سینماگر؛ ولی این شعارها و برچسب‌ها زمینه تشکیک و مناقشه را فراهم می‌آورد. الان در برخی رسانه‌هابه صورت اشتباهی مطرح می شود که به سینمای دولتی، سینمای ارگانی، نباید کمک کنند. پس چه کسانی قرار است بیایند سرمایه‌گذاری کنند و فیلم بر اساس مضامین و ارزش‌های انقلاب بسازنند؟ فیلم‌هایی با مضمون دفاع مقدسی را که بخش خصوصی توان ندارد بسازد. آیا «به وقت شام» را بخش خصوصی می‌توانست سرمایه گذاری کند؟ بادیگارد را می توانست؟ آیا «چه»، دوئل یا مزرعه پدری را می توانست؟

برگردیم به خیلی از فیلم‌های اجتماعی که ساخته شده و دولت حمایت کرده است. آیا می‌توانست این آثار را حمایت نکند؟ اگر منظور حضرات این جریان مطبوعاتی خاص این است که نباید به فیلم‌های ارزشمند انقلابی با هر موضوعی، کمکی صورت بگیرد و  پول‌ها باید صرف آثار دیگری شود، نتیجه می‌گیریم این عده به صورت هدفمندی، خواهان حذف فیلم‌های انقلابی و دفاع مقدس هستند. شاید هم حذف گفتمان و مفاهیمی بالاتر از انقلاب و ارزش‌های انقلابی را دنبال می‌کنند.

*شاید هم با رویکرد کاملا سینمایی قصدشان حذف خود سینماست.

اگر هدفشان این است که ارگان‌ها حامی سینما نباید باشند، پس آثار انقلابی تولید نخواهد شد، اگر به دنبال این هستند که چنین فیلم‌هایی تولید نشود، یعنی جریان سینمای انقلاب، سینمای دفاع مقدس، مقاومت و فیلم‌های اجتماعی از چرخۀ تولید حذف شود. این گفتمان سینمای ضددولتی، ضد ارگانی و ضد هر چی، می‌خواهد سینما را انحصاری کند تا دست یکسری فیلم‌ها و جریان‌های خاص باشد و به صراحت در لای خطوط تحلیلشان درج می‌شود، ما دوست نداریم فیلم های انقلابی و دفاع مقدس داشته باشیم.

* پس بپذیریم با باب کردن چنین کلماتی طی سه دهۀ گذشته یعنی از اوایل دهه ۷۰ تا الان، دارند جریان فیلم‌های انقلابی را هدف قرار می‌دهند.

من یک سوال خیلی مهم از شما، دارم. شما یک فیلم ساز مستقل معرفی کنید که از هیچ سازمانی - چه داخلی و چه خارجی-  برای فیلمسازی پول نگرفته باشد؟ بنیاد فارابی لیست کمک‌های مالی‌اش را برای یک مقطعی منتشر کرد. خیلی آمار عجیب و غریبی از توی این لیست درآمد. از چپ و راست و بسیاری از مدعیان مستقل بودن، از این نهاد پول گرفته‌اند. تازه این‌ها مواردی است که عمومی می‌شود، فیلم‌هایی که ساخته می‌شود و نهادهای بی ربط و با ربط بدون اینکه اسمی آورده شود دارند سرمایه گذاری می کنند و سهام دارند و در این سالها هم زیاد شده، هنوز کسی پشت پردۀ آنها را عنوان نکرده است.

می خواهم بگویم جریان سینمای مستقل یک بازی است، تک و توک داریم در سینمای خصوصی باقی مانده اند وبه هیچ اثرآنها کمک دولتی پرداخت نشده است.

* دلایل اعتراض آقای حاتمی‌کیا را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

اصلاً یکی از دلایل اعتراض ابراهیم حاتمی کیا در جشنواره فجر همین بود که خیلی‌ها تلاش کردند با چنین دستمایه‌ها و واژگان سازی مسیرش را منحرف کنند و بگویند چون فیلمش جایزه نگرفته، ناراحت است. اصلاً آن روز بحث جایزه مهم نبود. جریان و نگره‌ای  خاص تلاش می‌‍کرد بچه‌های انقلاب در سینما را ناامید کند. در مورد همین فیلم خودمان مثالی بزنم. بازیگر می‌آمد، می‌گفت شما فیلم ارگانی می‌سازید من همکاری نمی‌کنم. همین بازیگر دارد پولش را از تلویزیون و تولیدات سیما می‌گیرد، از جاهای دیگری هم می‌گیرد، اصلا پیکره امور نمایشی بصری  وابسته به دولت و حکومت است. غیر از جریان صنعتی هالیوود و بالیوود، سینمای اغلب کشورهای دنیا دولتی است. در کجای دنیا چنین تعاریفی وجود دارد؟ کجای دنیا هنرمندی را که از دولت خودش کمک می‌گیرد برای کارِ فرهنگی، مثل اطباع بیگانه و مزدوران سیاسی تخریبش می‌کنند!؟ این حملات ضد فرهنگی فقط در فضای سینما و مطبوعات ما وجود دارد. نظام فرهنگی ما نظامِ عجیب و غریبی است. ما خودمان نیرو تربیت می‌کنیم و به آنها پول می‌دهیم و آنها را مطرح می‌کنیم، بعد آنها اولین کاری که می‌کنند علیه جریان فکریِ نظام فیلم تولید می‌کنند! در کجای دنیا اینگونه است!؟

اگر تعریفِ سینمای ارگانی را منوط بدانیم به فارابی و تمام ارگان های دولتی، پس همۀ فیلم‌سازان ما دارند با سینمای ارگانی کار می کنند، ۸۰تا ۹۰درصد فیلم هایی که دارد تولید می شود به غیر از جریان فیلم‌های اقتصادی به قصد گیشه، مانند کمدی‌هایی که دارد تولید می‌شود، با کمک دولت ساخته شده‌‍اند؛ با پول تمییز و حلال دولت.

از سوی دیگر مدتهاست که سرمایه‌های کثیفی دارد وارد سینمای ایران می شود. خیلی شرافتمندانه‌تر است که شما از دولت کمک و وام بگیرید تا بگذارید آن پول‌ها و سرمایه‌های مشکوک وارد سینمای ایران شود.

*پولشویی این جریان اقتصادی خاص هیچ‌گاه مثلا از سوی سایت ظاهر عدالت طلب «سینما فلان» به مدیریت «فلانی » نقد نمی‌شود. عمده حملات طوری سازمان‌دهی شده که فیلم‌های انقلابی مورد هدف قرار می‌گیرد. حداقل برای من هم روشن است «فلانی» از همان دفتر خاص وارد کننده پول‌های کثیف به سینما حقوق و آگهی می‌گیرد.

اما اغلب رسانه‌ها، اصلاً وارد بحث پولشویی در سینما نمی‌شوند، مثل اینکه قرار نیست رسانه‌ها بپرسد بعضی از این پول‌هایی که وارد سینمای ایران می شود چه منشایی دارد؟ چه کسانی؟ با چه حربه‌ها و حیله‌هایی؟ با چه وسایلی؟ با چه قول و قرارهایی پول‌های کلان مشکوک را در سینمای ایران هزینه می‌کنند؟ مرحله بعدی و سئوال مهم این است که آیا این افرادی که وارد فضای تولید شده‌اند، صلاحیت دارند وارد فضای سینمای ایران شوند؟ ما داریم خوراکِ فرهنگی تهیه می‌کنیم. شما می‌گویید فلانی دارد دکتر می‌شود، دکتر شدن او به این معناست که باید یک مراتبِ علمی را طی کند. یعنی باید تخصصی را کسب کند و بعد سوگند یاد کند، یعنی او نباید از نظام نامۀ پزشکی عبور کند و ما باید یک نظام نامۀ فرهنگی و هنری داشته باشیم و هر کسی قرار نیست وارد عالم سینما شود. هر کسی قرار نیست از این ابزار استفاده کند و هر کسی قرار نیست به دلیل داشتن سرمایه ای وارد فضای فرهنگیِ کشور شود و بعد به خاطر عدم شناختش خوراک فرهنگی را تهیه کند و دستمزدهایی را به خاطر عشقِ بازیگر بودنش پرداخت کند و فضای فرهنگی کشور را دچار مشکل کند!

*به اعتقاد من فیلم سازی و فیلم ساختن یا حرفه تهیه‌کنندگی در معرض خطر سرمایه سالارانی است که در پستویشان پول‌های کثیف فراوانی دارند. مردم با اینکه می‌دانند پول‌های حاصله سرقتی است نباید آثار چنین تهیه‌کنندگی را تماشا کنند. اصلا دیدن چنین فیلم‌هایی کمک به دزدانی است که پول‌های کثیف وارد سینما کرده‌اند.

سرمایه یکی از اجزای فیلم سازی است مانند مدیر فیلمبرداری، مانند طراحی صحنه، مانند موسیقی، تازه آنها صاحب اندیشه هستند، شاید صاحب سرمایه، صاحبِ اندیشه نباشد، اما تهیه کنندگی یک مبناست، یک باور و اعتقاد است. تهیه کننده قرار است با تولید یک اثر هنری مخاطبانش را به مسیر متعالی‌تری هدایت کند. تهیه‌کننده سرمایه سالار قرار است به عنوان کمپانی چه چیزی را تولید کند و در اختیار مردم بگذارد؟ آیا خوراکی که به مردم می‌دهد، خوراکِ خوبی است؟ آیا فردا نباید جوابگوی آن خوراکِ فرهنگی خودتان باشید؟ این در مورد رسانه هم مصداق دارد، وقتی شما براساس باور و اعتقاد خودتان قلم در دست می‌گیرید و متنی می‌نویسید نسبت به اتفاقی که دارد می‌افتد مسئول هستید، این شعار نیست، امروز و فردا این جریان سپری می‌شود، من می‌گویم شما دهه ۴۰و ۵۰ شمسی را بررسی کنید. مطرح ترین فیلم هایی که ما در دهه ۴۰و ۵۰از نظر اقتصادی داشتیم، آیا امروز هنوز مطرح هستند؟ فیلم‌هایی مطرح خواهند ماند  که صاحب یک اندیشه، تفکر یا آرمان باشند. در تمام دنیا هم همین است و اِلا سالیانه چه تعداد فیلم تولید می شود؟ تفاوت بین جریان سرمایه سالار و جریان اندیشه محور، تهیه کننده بدون دغدغه و تهیه‌کننده آرمانگرا مقولاتی است که منجر به تفاوت در تولید می‌شود.

*چه افق‌هایی را برای خودتان در امر تولید مد نظر قرار می‌دهید؟

سینِما برای من ارزشمندست و از کودکی عاشق سینما و تئاتر بوده‌ام و شاید همین امر باعث شد از ۹ سالگی وارد فضای فرهنگی به خصوص تئاتر در عرصه کارگردانی و بازیگری شوم. دوره دانش آموزی و دانشجویی با موفقیت‌های زیادی در این عرصه روبرو بودم. سینما برای من منبع درآمد و شغل نیست، عرصه هنر برایم مقدس است و در این فضا به دنبال آرمان‌های خود می‌گردم و دوست دارم این حس و حال درونی و بیرونی خودم را در عالم هنر که جایگاه متعالی برایم دارد حفظ کنم. فیمسازی برایم میدان کارزاراست. یک نوع نبرد فرهنگی‌است و خودم را درکنارخانواده سینما به عنوان یک سرباز می‌دانم که وظیفه اش حفظ ومراقبت از حریم های فرهنگی کشور است.

خیلی دوست دارم سینمای ایران در آینده بازارهای جهانی فتح و توسعه پیدا کند. این یعنی هم اقتصاد پویا برای سینماگران و هم بیان آرمان های بزرگ این مردم وجامعه در فضای خارج از این مرزها. دوست دارم تا آخر عمر در این میسر وفضا و اتمسفر سینمای مردمی انقلابی و اسلامی نفس بکشم و سیر کنم و خدای نکرده روزمرگی و تکاثر خواهی و شهرت طلبی از این مسیر منحرفم نکند.

* الان کتابی را تحت عنوان عملیات هالیوود چاپ کرده‌اند که استناداتی در این کتاب نشان می‌دهد در بیش از  ۱۴۰۰ فیلم، پنتاگون در دهه ۹۰ سرمایه گذارِ اصلی بوده؛ چرا اینجا یک نهاد غیرنظامی روی فیلمی مثل به وقت شاک سرمایه گذاری می‌کند، این مسئله تبدیل به انگ سیاسی می شود؟ انگ‌های سیاسی بیشتر از سر حسادت است.

نهادها براساس اهداف خودشان سرمایه‌گذاری می‌کنند و حق انتخاب دارند. مثلاً وقتی صاحب روزنامه هستم، می‌گویم فلانی بیاید برای من کار کند، من حق انتخاب دارم، این نهاد می تواند با فلان تهیه کننده کار کند یا نکند، چون سرمایه را می‌دهد و آدم هایش را انتخاب می‌کند، پس طبیعتاً به این معنا نیست که جای بعضی از آدم‌ها در این وادی تنگ شده است یا اگر بعضی از آدم‌ها نمی‌توانند وارد این فضا شوند و قراردادی را با بخش دولتی ببندند، کسی جای آنها را گرفته است.

*اشاره کردید تا قبل از «به وقت شام» فیلمی دربارۀ داعش ساخته نشده است.

چرا دو فیلم ساخته شده بود یکی به تهیه‌کنندگی آقای فیوضی و یکی هم توسط آقای امیرحسین شریفی.

* اولی اکران شد ولی خیلی مورد توجه اصحاب رسانه قرار نگرفت ولی فیلم آقای شریفی نه اکران شده و نه از طرف جشنواره ها مورد اقبال قرار گرفته. وی یک بحثی را در سینمای تهیه کنندگان با من مطرح کرد و گفت دلیل اکران نکردن فیلمشان و نپذیرفتن آن در هیچ جشنواره ای به این دلیل بود که قرار بود آقای حاتمی کیا فیلم «به وقت شام» را بسازد و گُل اول را او بزند، به خاطر همین من هر چه مراجع می‌کنم کسی حاضر به پخش فیلم من نمی‌شود وگرنه من اولین کسی بودم که راجع به داعش فیلم ساختم، پاسخ شما به اظهار نظر چیست؟

کار آقای حاتمی‌کیا یکسال و نیم پیش شکل گرفت. آقای حاتمی‌کیا یکسال پیش رفته سوریه و تحقیقاتش را کامل کرد و قبل از آن گرفتار فیلم بادیگارد بود. زمانی که آقای حاتمی‌کیا داشت فیلم بادیگارد را می ساخت فیلم آقای شریفی ساخته شده بود، سال ۹۲ که داشتیم جشنواره فیلم مقاومت را برگزار می‌کردیم، خانواده عماد مغنیه به جشنواره مقاومت آوردیم. آقای شریفی خانواده عماد مغنیه را سر صحنه فیلمشان برد، داشت فیلمبرداری می‌کرد، یعنی هنوز آقای حاتمی کیا بادیگارد را نساخته بود. این پیشداوری اصلاً از لحاظ عقل و منطق درست نیست. از طرف دیگر آقای حاتمی کیا گرفتارِ مضامین دیگری بود و قرار بود فیلم دیگری تولید کند و تمام تحقیقاتش را هم کرده بود. یک دفعه افتاد در مسیر سوریه و ضرورتش را لمس کرد و بعد رفت سراغ تحقیقات و منجر شد به فیلم «به وقت شام». این اظهار نظر ِدرست نیست و حالا چرا این فیلم ایشان اکران نمی شود به نظرم باید جستجوی دیگری کرد در درون خود فیلم و باید آنرا بررسی کرد. اما به نظر من باید کمک کنند اگر فیلمِ خوبی است و شاخصه های خوبی دارد اکران شود.

*در جشنواره مقاومت هم فیلم آقای شریفی پذیرفته نشد، دلیلش چه بود؟

نسبت به آثاری که در آن سال در جشنواره مقاومت حضور داشتند، این فیلم از نگاه هیئت  انتخاب رتبه نیاورد. ما هم محدودیت‌هایی داشتیم و باید تعداد کمتری فیلم را می‌پذیرفتیم. معمولاً مجبور می شویم بعضی از آثار را کنار بگذاریم این به معنای خوب و بد بودن یا ضعیف بودن فیلم او نیست. آن زمان آقای شریفی یک بیانیه هم علیه ما داد. به نظرم هر کسی در مسیر سینمای انقلاب، در مسیر سینمای دفاع مقدس یا سینمای ملی دارد زحمت می‌کشد، از این جهت ارزشمند است. باید از آقای شریفی هم تشکر کرد که سراغ چنین مضمونی رفته اما بعضی از آثار ما در نمی آید و خروجی خوبی ندارد. من هم آثاری ساختم که خروجی خوبی نداشته و در مسیر فیلمسازی چنین اتفاقاتی کاملا طبیعی است. ولی باید به ایشان کمک کنند که بتواند فیلمش را اکران کند. اما اگر استدلال کنند فیلم وی به خاطر به وقت شام، اینگونه شده، تحلیل اشتباهی است. آقای فیوضی هم به عنوان تهیه کننده زحمت کشید و رفت در سوریه فیلم «جشن تولد» را ساخت، اکران هم کرد. اگر این استنباط درست است چرا فیلم آقای فیوضی اکران شد؟ اینطور نیست که آقای حاتمی‌کیا از  ۴ سال قبل بداند راجع به داعش می‌خواهد کار کند و بعد یک سیستمی به وزارت ارشاد این مسئله را اعلام کند و وزارت ارشاد بیاید برنامه ریزی کند تا فیلم آقای حاتمی کیا ساخته و اکران شود. اگر این همه  اختیار در ید  آقای حاتمی کیاست باید خیلی اتفاقات خوبی در جشنواره برای فیلم ایشان رخ می‌داد! لااقل در داوری فجر برای فیلم ایشان اتفاقات بهتری می‌افتاد.  

*شما تهیه کننده‌گی فیلم را چگونه قبول کردید؟ قبل از« به وقت شام» دغدغه ساختن فیلمی درباره داعش را  داشتید یا از طرف سازمان اوج پیشنهاد شد و شما قبول کردید؟

من قبل از این فیلم «امپراتور جهنم» را تولید کردم و امپراطور جهنم به ریشه تفکر داعش و تفکیری‌ها می پردازد. محتوای فیلم درباره جریان شکل‌گیریِ اسلام هراسی در منطقه و داعش است. اما قبل از اینکه به وقت شام به من پیشنهاد شود من ۴سال درگیر جریان داعش بودم و تحقیقات و بررسی می کردیم تا توانستیم به امپراتور جهنم برسیم. قبل از این فیلم ما امپراتور جهنم را تولید کرده بودیم و سال قبل به جشنواره نیامد و هیات انتخاب این فیلم را ناقص دیده بود.

* فیلم بدون ویژوآل با پرده سبز برای هیات انتخاب نمایش داده شد؟

بله کاملاً، با پرده سبز و ناقص بود و هیات انتخاب هم می‌دانستند. بعضی از اعضای هیات انتخاب تخصصی در زمینۀ سینما نداشتند. مثلاً یکی از دوستان که خیلی مخالف حضور این فیلم در جشنواره، سینماگر نیست، بیشتر جریان ایدئولوژیک را پیگیری می‌کند و مدیر فرهنگی است، ایشان شناخت کافی نداشت.

می خواهم بگویم حتی بعضی از بچه های سینما هم متوجه نشدند که چه اتفاقی در این فیلم خواهد افتاد. چون این حجم ویژوال تا آن سال انجام نشده بود، یعنی شما همه چیز را با پرده آبی می‌بینید و می‌شود شهر، می‌شود دریا؛ اصلاً چنین اتفاقی تا آن زمان در سینمای ایران نیفتاده بود. آقای فرید فصیح  که ویژوال چهار«راه استانبول» را کار کرد، در امپراطوری جهنم با ما همکاری داشت. در سینمای ایران چنین کاری بی سابقه است، ولی دوستان چون نمی خواستند امپراطور جهنم را به هیچ عنوان ببینند، جایزه جشنواره را به خاطر چهار راه استانبول به ایشان دادند. حتی حاضر به کاندید شدن جلوه‌های ویژه این فیلم در جشنواره نشدند. خیلی از مدیران جلوه های ویژه که کارِ امپراطور جهنم را دیدند معتقد بودند خیلی اتفاقات خوبی از نظر تخصصی در این فیلم افتاده است.

*پس تولید امپراطوری جهنم قبل از تولید به وقت شام خیلی هدفمند بوده؟

صددرصد، قبل از «به وقت شام» پیشنهادهای مختلفی بود که ما بیاییم در حوزه داعش کار کنیم، حتی قرار بود جریان فرودگاه «دیرالزور» سوریه را کار کنیم. امپراطور جهنم که تمام شد تقریباً پنجم یا ششم بهمن سال گذشته با من تماس گرفتند که یک جلسه داشته باشیم و آنجا پیشنهاد کار «به وقت شام» را به من دادند که آقای حاتمی کیا سیناپس را به من داد و جلسات متعدد گذاشته ایم راجع به درک متقابل فیلمنامه ومفاهیم آن و شیوه  اجرایی.

*یعنی شما دربارۀ فیلمنامه با آقای حاتمی کیا همفکری داشتید؟ من تصور می‌کردم  آقای حاتمی کیا مختار است هر آنچه را می نویسد خودش بسازد بدون اِعمال هیچ نظری؟

تمام گروهِ آقای حاتمی کیا راجع به فیلم نامه اش نظر می دهند، ایشان روحیه ای دارد که  با برخی از فیلم سازان متفاوت است، یعنی عقیده‌اش این است که شور و مشورت خیلی مهم است. یعنی تمام بچه‌های گروهش را کنار هم می‌نشاند، از مدیر تولید تا طراح صحنه تا گریم و همه، فیلمنامه و سیناپس را می خواندند و از آنان نظر می گرفت. آقای حاتمی کیا خیلی کارِ گروهی می کند. اصلاً اینطوری نیست که فقط نظر خودش را اعمال کند. اتفاقاً روحیه آقای حاتمی کیا در فیلمسازی توام با شور و شورا است. زمانی که فیلم آقای حاتمی کیا می خواهد تولید شود، تمام عوامل، فیلم را به نوعی در پیش تولید دیده‌اند.

در مورد پلان به پلان فیلم با گروهش همفکری صورت می‌پذیرفت. براساس شناختی که بین عوامل ایجاد می شود همه با یک آمادگی برای تولید اثر می روند، می دانند دقیقاً در هر سکانس چه اتفاقی باید بیفتد و آقای حاتمی کیا چه کاری می‌خواهند انجام دهد.

*یعنی روحیۀ بسیار دموکراتی دارد؟

بله. حداقل در فیلمنامه تا جایی که به اصل و اصول فیلم نامه‌اش ضربه وارد نشود. چون بعضی وقت‌ها شما نظراتی می‌دهید که با جهان معنایی، محتوایی و فرمی یک فیلم ساز متفاوت است. مثلاً شمای فیلمساز در فیلم تان قرار است یک چیزهایی را بیان کنید که مثلاً منِ خزاعی متوجۀ آنها نمی شوم، از منظر خودم دارم آنها را تحلیل می کنم. تا جایی که به جهان معنایش ضربه نخورد و تا جایی که خواسته هایش آسیب نبیند، می پذیرد، یادداشت می کند و خیلی وقت ها از این مشورت ها استفاده می کند.

* گروهی بودن او در فرم و اجرا هم تاثیر می‌­گذارد؟

تمام کارش را در زمان پیش تولید می کند، در زمان فیلمبرداری کمتر این اتفاق می افتد چون قبل‌تر جلساتِ مکرری با گروهش داشته و بحث ها و برنامه‌ریزی های مختلفی داشته و صحبت هایشان را کرده‌اند. مانند صفحه یک روزنامه است که شما قبل از اینکه صفحه روزنامه را ببندید یک دور آزمایشی صفحه بندی می‌کنید.

ادامه دارد ...

*تسنیم

نظرات

  • ۱۳۹۷/۰۲/۰۹ - ۱۰:۴۱
    1 0
    خوب بساز بذار دیگران حرف بزنند مردم نجاتت می دن اگه از ارگان پول می گیری و فیلم می سازی و از اعتقاددات دفاع می کنی پس از ترور نباید بترسی ترس مال لفت و لیس و بیسوادی و ناتوانی و رانت خواری و دروغگویی است اگر ریگ به کفش نداری کارت رو بکن راهت رو برو مردم باهاتن

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.