جمعه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۱۱:۴۵

اردیبهشت؛ سنگ محکی برای ریاست جدید سازمان سینمایی/ آیا جشنواره جهانی فیلم فجر یک شوی تبلیغاتی خواهد شد؟

شوی تبلیغاتی جشنواره جهانی فجر

سینماپرس: محمدعلی سلیمانی/ ​برگزارکنندگان جشنواره می توانند از یکسو آن را به تریبون تبلیغاتی دولت مستقر و یا رقبای آن تبدیل کرده و از طرف دیگر این فرصت را دارند تا با عدم تکرار تجربه های تلخ گذشته در سیاست زده کردن فضای فرهنگ و هنر کشور، جشنواره را از سیاست زدگی و خدمت به جناح های خاص بازداشته و هویت آن را فدای سیاسی کاری ننمایند.

عرصه تبلیغات انتخاباتی همواره یکی از حوزه های بحث برانگیز و مناقشه آمیز است و به ندرت می توان انتخاباتی را یافت که در آن یکی از طرفین به سوء استفاده از اموال عمومی، تبلیغات زودهنگام و مواری از این دست متهم نشده باشد. در این باره تفاوتی میان سطوح مختلف انتخابات وجود نداشته و از انتخابات شورای یک شهرستان تا انتخابات مجلس شورای اسلامی و ... شناسایی تخلف های انتخاباتی امری ظریف، پیچیده و البته حیاتی است. دسترسی به امکانات دولتی، اموال عمومی و بودجه دولتی از جمله عوامل خطری است که می تواند سبب لغزش افرادی شود که قدرت و تصدی گری را در اختیار داشته و باید برای انتخاب مجدد با دیگران رقابت نمایند. انتخابات ریاست جمهوری نیز از این قاعده مستثنی نبوده و اندک غفلتی کافی است تا مدیران یک دولت را به سوی خیانت در امانت و بهره برداری های انتخاباتی و سوء استفاده از امکانات دولتی سوق دهد. رپرتاژ تبلیغاتی در رسانه های رسمی دولتی و حکومتی و یا رسانه های وابسته به نهادهایی که از بیت المال ارتزاق می کنند از جمله ساده ترین تخلفات انتخاباتی است که متاسفانه برخی مدیران رسانه ای باکی از آن نداشته و خدمت به سیاستمداران را به شرافت و وجدان کاری ترجیح می دهند.



اما تخلفات انتخاباتی زمانی عمیق تر می شود که حوزه فرهنگ و رسانه یک کشور را آلوده ساخته و شأن خواص فرهنگی و رسانه ای آن را به تراکت پخش کن هایی موجه تنزل دهد، چرا که فعالان عرصه های فرهنگ، هنر و رسانه جایگاهی والا در ارتقای فرهنگ عمومی جامعه و مولفه های آن از جمله بصیرت و شعور سیاسی دارند. به عبارت بهتر جهت گیری های سیاسی و نوع کنش و واکنش این فعالان در مواجهه با پدیده های سیاسی تاثیر مستقیمی در شکل دهی به فضای روانی جامعه در دوره پیش از انتخابات و جهت دهی به افکار عمومی دارد، حال اگر خواص فرهنگی، هنری و رسانه ای یک جامعه با نادیده گرفتن جایگاه برجسته خویش به پادوهای تبلیغاتی گروه ها و جریانات سیاسی ولو از هر طیفی تبدیل شوند و مصالح فرهنگی را قربانی مصلحت اندیشی های سیاسی و بازی نهادهای قدرت نمایند، جامعه نیز انتخاب خویش را بر اساس مصلحت های سطحی، منافع زودگذر و جذابیت های کوتاه مدت صورت داده و مصالح کلان و منافع دراز مدت کشور را نادیده خواهد گرفت.


بدیهی است این سخن به معنای عدم دخالت عناصر فرهنگی و خواص هنری و رسانه ای در عرصه انتخابات نمی باشد؛ چرا که اساسا تعالی سیاسی یک جامعه با مشارکت آحاد افراد و اقشار آن رقم خواهد خورد و گروه های مذکور نیز نقش ویژه ای در روشنگری و تبیین شاخصه های گزینه اصلح برای مردم دارند، بلکه هدف یادآوری این نکته است که هنرمندان و فعالان فرهنگی و رسانه ای نباید وجهه هنری و هویت حرفه ای خویش را خرج گروه های سیاسی کرده و تابلوی حمایت از جریانات خاص را بر اساس وعده های انتخاباتی، علقه های سیاسی و ... بلند نمایند چرا که این سطح از برخورد با مسائل کلان سیاسی جامعه شأنیت نداشته و سبب تنزل جایگاه اقشار فوق در نقش آفرینی های اجتماعی و غفلت ایشان از منافع فرهنگی و مصالح ملی به واسطه آلوده شدن به تمایلات سیاسی و شرکت در منازعات سیاسی و در کل سیاست زدگی خواهد شد.  



در واقع نه تنها هویت حرفه ای و وجهه فعالان فرهنگی و رسانه ای که گاه حتی هویت رویدادهای فرهنگی و هنری نیز با آلوده شدن به سیاسی کاری تا حد رپرتاژهای تبلیغاتی فروکاست می یابد، به طوری که در بسیاری از جشنواره های مطرح خارجی به سهولت می توان خط کشی های سیاسی را در حمایت و یا بایکوت هنرمندان و آثار مشاهده کرد. در جمهوری اسلامی نیز کم نبوده اند جشنواره هایی که جوایزشان مبتنی بر سلیقه های سیاسی مدیران وقت تقسیم شده و کارکرد هنری و حرفه ای آنها به ویترین هنری جریانات سیاسی تقلیل پیدا نموده است.



روی سخن اصلی در این مجال با جناب محمدمهدی حیدریان، ریاست محترم سازمان سینمایی است که در روزهای آینده آنچه در جشنواره بین المللی فیلم فجر رقم خواهد خورد در کارنامه ایشان به ثبت رسیده و میزان تعهد حرفه ای شان را مشخص خواهد نمود. جناب حیدریان قطعا از موارد فوق مطلع بوده و از حساسیت دوران برگزاری جشنواره و نزدیکی به ایام انتخابات باخبر هستند، لکن سابقه مدیران فرهنگی پیشین دولت یازدهم در بهره برداری سیاسی از رویدادهای فرهنگی نگران کننده است و از همین رو یادآوری مجدد این نکات را باعث می شود. برای نمونه در سال ۹۵ حداقل دو رویداد فرهنگی و هنری در دولت یازدهم با حضور چهره های سیاسی این دولت همراه بود. اولی جشنواره بین المللی فیلم سبز که اختتامیه آن به یک گردهمایی سیاسی و بیانیه خوانی پسابرجامی شبیه بود و دیگری جشنواره فیلم فجر که امسال سیاسی‌ترین و امنیتی‌ترین مراسم اختتامیه را در طول تاریخ خود شاهد بود.



در اختتامیه جشنواره بین المللی فیلم سبز، تریبون جشنواره به واسطه علقه های سیاسی دبیر جشنواره و ریاست سازمان محیط زیست، تبدیل شد به محلی که در کنار محیط زیست خود را موظف به ادای احترام به برجام و شجریان و جهان بدون خشونت و ... نیز می دانست.



فرهاد توحیدی دبیر جشنواره بین المللی فیلم سبز در آیین اختتامیه این جشنواره ضمن تشکر از معصومه ابتکار رئیس حفاظت از محیط زیست و تمامی مدیران جشنواره که وی را در برگزاری این رخداد فرهنگی کمک کردند، اظهار داشت: «برای برگزاری این جشنواره خون دل ها خرده شد امیدوارم که موثر واقع شود. در طول یک هفته گذشته همانطور که  فیلم ها نمایش داده می شد از تخریب جنگل ها، کشتار حیوانات، گونه های رو به انقراض و ... صحبت شد اما در برنامه ها و فیلم ها ندیدم که از محیط زیست انسانی سخن گفته شود. به هر حال محیط زیست انسانی هم به اندازه طبیعت اهمیت دارد چرا که موضوعش درباره زندگی ایران است. ... این همه خشونت که این روز در دنیا و بعضا در ایران دیده می شود از کجا می آید؟ محیط زیست انسانی به اندازه آب و هوای پاک برای ما اهمیت دارد و در همین ابتدای سخن باید از وزیر امور خارجه کشورمان آقای ظریف تشکرکنیم که دریچه ای را برای گفت و گو در دنیا باز کردند.

چرا وقتی نوبت برجام به مباحث داخلی می رسد آن را چنین بد کنار می گذاریم در حالی که ما برادران دینی هستیم. ... سینما، موسیقی، تئاتر و انواع هنر ها روح آدمی را لطیف می کند،   چرا با این هنر ها این روزها اینطور برخورد می شود. در جامعه پویا شادی نباید غایب باشد و شهر بدون لبخند به درد نمی خورد. ... روح ملت ایران با صدای شجریان و صدای کمانچه کلهر تنیده شده است و این کدام بی خردی است که ما از شنیدن این صدا ها منع می کند. ... »




اختتامیه جشنواره سی و پنجم فیلم فجر امسال با بی اخلاقی و خلف وعده دبیر این جشنواره درباره ممانعت از استفاده انتخاباتی از جشنواره فجر و حضور وزرای دولت یازدهم و ادای دین پسا برجامی هنرمندان به وزیر امور خارجه همراه بود. در زمانی که هنرمندان و جامعه سینمایی به نتایج اعلام نامزدهای بخش های گوناگون معترض بودند، گردانندگان جشنواره سی و پنجم توجه خویش را به ترتیب دادن یک شوی تبلیغاتی برای دولت اختصاص دادند و با دعوت از چهره های جنجال برانگیزی چون حسین فریدون، معصومه ابتکار و علی ربیعی در کنار محمدجواد ظریف، به تطهیر و تلطیف فضای رسانه ای ایجاد شده علیه مسئولان نجومی بگیر دولت یازدهم و بالاخص برادر رئیس جمهور و افراد ناکارآمدی چون ابتکار و ربیعی پرداختند.



البته اعطای جایزه بهترین فیلم از نگاه ملی توسط ظریف و روبوسی و ابراز ارادت پسابرجامی هنرمندان به وی نیز بر جذابیت این شوی تبلیغاتی افزود و نشان داد چطور دولتی که هیچ دستاوردی جز برجام برای کشور نداشته است، حتی در عرصه فرهنگ نیز، می تواند ضعف ها و ناکارآمدی هایش را در پناه تابش آفتاب درخشان برجام از چشم ها پنهان سازد.


بنابراین سابقه ی غیر اخلاقی و غیر حرفه ای که در دوران ریاست پیشین سازمان سینمایی کشور رقم خورد، توقع آن است تا جناب حیدریان به عنوان ریاست جدید سازمان سینمایی کشور، با توجه به سابقه حرفه ای  خود، در این زمینه دقت کافی را مبذول دارند تا نخستین تجربه جشنواره ای ایشان در دولت یازدهم مبتنی بر گرایشات سیاسی دست اندرکاران، مشارکت کنندگان و رسانه های سیاسی به یک بُرد تبلیغاتی دانشکده ای تنزل پیدا نکرده و بی توجه به فضای سیاسی کشور به عنوان یک رویداد فرهنگی بین المللی، تمرکز و توجه خویش را صرف اعتلای فرهنگی و تبیین هویتی مستقل نماید.



پس اگرچه همواره فروش قلم و هنر در طول تاریخ مطرح بوده است و به ویژه در دهه های اخیر رسانه ها برای بقای خویش نیازمند پیوند با مراکز قدرت و ثروت بوده اند، اما این موضوع عمومیت نداشته و بسیاری از فعالان هنری، فرهنگی و رسانه ای و بسیاری از رسانه ها در سراسر جهان با نگاهی کلان به مسائل جوامع از ورود به مناقشات سیاسی و هزینه اعتبار و وجهه خویش به پای جناح ها و احزاب حذر دارند که البته این امر منافاتی با روشنگری های انتخاباتی و یا آگاه سازی جامعه نسبت به مشکلات جاری و یا ویژگی های افراد شایسته انتخاب ندارد.



درباره جشنواره بین المللی فیلم فجر نیز به همین ترتیب است؛ برگزارکنندگان جشنواره می توانند از یکسو آن را به تریبون تبلیغاتی دولت مستقر و یا رقبای آن تبدیل کرده و با دعوت از چهره های وابسته به هر یک از جناح ها، به جشنواره سمت و سویی متفاوت دهند و از طرف دیگر این فرصت را دارند تا با عدم تکرار تجربه های تلخ گذشته در سیاست زده کردن فضای فرهنگ و هنر کشور، جشنواره را از سیاست زدگی و خدمت به جناح های خاص بازداشته و هویت آن را فدای سیاسی کاری ننمایند و به این ترتیب شأن و جایگاه رویدادهای فرهنگی و هنری و نیز اصحاب فرهنگ، هنر و رسانه را برای سیاستمداران روشن سازند.


اگرچه برای آلوده نساختن فضای جشنواره به جهت گیری های سیاسی و تبلیغات انتخاباتی می توان به دلایل مختلف از جمله منع قانونی سوء استفاده از بودجه دولتی، امکان پیگیری و ورود مراجع قانونی و ذی صلاح و ... اشاره داشت اما یکی از مهمترین دلایل بازداشتن مدیران فرهنگی دولت یازدهم از سیاسی کاری، التزام به منشور حقوق شهروندی و رعایت حقوق شهروندان می باشد. یکی از موضوعات مورد تآکید دولت یازدهم در سال اول تصدی قوه اجرایی، بحث حقوق شهروندی و تدوین آن بود که موجب شد منشور حقوق شهروندی نهایتا در سال ۱۳۹۵ منتشر شود. به موجب مواد ۱۷ و ۱۸ منشور حقوق شهروندی مسئولان دولتی و رسانه هایی که از بودجه عمومی استفاده می کنند، اجاز فعالیت انتخاباتی زودهنگام و یا حمایت از جناح های خاص را ندارند.



منشور حقوق شهروندی:

ماده ۱۷- تصمیمات، اقدامات یا اظهارات مقامات و مسئولان دولتی، عوامل اجرایی و نظارتی و مأمورین نظامی، انتظامی و امنیتی پیش از انتخابات، در جریان بررسی شرایط نامزدهای انتخاباتی و پس از انتخابات باید کاملاً شفاف، بی‌طرفانه وقانونمند باشد به‌گونه‌ای که حتی شائبه تقلب یا تخلف، یا حمایت از نامزد یا نامزدهای خاص به وجود نیاید.

ماده ۱۸- صداوسیما و همه رسانه‌هایی که از بودجه یا اموال عمومی استفاده می‌کنند، باید بی‌طرفی کامل را در مراحل مختلف انتخابات رعایت کنند تا شائبه حمایت از نامزد یا نامزدهای خاص به وجود نیاید.




البته نباید فراموش کرد یکی از حقوق مغفول مانده در منشور حقوق شهروندی؛ حقوق فرهنگی مردم است. یکی از مصادیق حقوق فرهنگی مردم در نسبت با حاکمیت، لزوم استفاده بهینه دولت از بیت المال و بودجه قرار گرفته شده در اختیارمسئولان در کنار سایر منابع مادی کشور است، حقی که به مردم امکان مطالبه و یا بازخواست از نهادهای دولتی و غیردولتی استفاده کننده از بودجه عمومی، در صورت ریخت و پاش و یا اتلاف منابع را می دهد و ایشان نیز باید در این باره پاسخگو باشند. اما سالیانه بخش زیادی از بودجه فرهنگی کشور صرف برگزاری جشنواره ها و مراسم هایی در رده های مختلف بین المللی، ملی و منطقه ای می شود که بیشتر دورهمی هایی هنرمندانه هستند و اثر چندانی بر روی بهبود فرهنگ عمومی جامعه ندارند که ریشه این موضوع نیز به عدم تبیین اولویت های فرهنگی توسط نهادهای کلان فرهنگی جامعه باز می گردد. در واقع چناچنه اولویت های فرهنگی جامعه مشخص باشد و مدیران و هنرمندان و فعالان رسانه ای و فرهنگی با وظایف و نقش خویش در زمینه پیاده سازی اولویت ها آشنا باشند، دیگر شاهد فروکاست جایگاه اهالی فرهنگ، هنر و رسانه به تبلیغاتچی نخواهیم بود.


در طرف مقابل تا زمانی که اولویت های فرهنگی ساختارهای فرهنگی جمهوری اسلامی بر اساس منافع و مصالح فرهنگی جامعه و نه دغدغه های جناحی و حزبی و سلایق و علایق مدیران تعیین و تدوین نشود، نمی توان انتظار داشت بودجه فرهنگی کشور در جای صحیح مصرف شده و بتواند بخشی از تکالیف فرهنگی دولتمردان را اداء نماید که یکی از تبعات ابتدایی این امر، آلوده شدن فضای فرهنگ و هنر به سیاست و ایجاد جو سیاست زدگی در این حوزه ها می باشد.



امید آنکه مسئولان و دست اندرکاران سی و پنجمین جشنواره بین المللی فیلم فجر، تحت سرپرستی و نظارت مسقیم جناب محمدمهدی حیدریان به عنوان ریاست جدید سازمان سینمایی کشور؛ به دور از منازعات سیاسی، توجه و همت خویش را به برگزاری مقتدرانه و مستقل جشنواره اختصاص داده و تبیین هویت جشنواره و جایگاه آن را قربانی مناسبات سیاسی نساخته و پای برجام و آمارهای کاغذی رونق اقتصادی و دریاچه ارومیه و ...و بالاخص برخی هنرمندان معلوم الحال ورشکسته و ... را برای اخذ رای به این دوره از جشنواره باز ننمایند.


ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.