دوشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۵ - ۱۱:۴۲

دیاثت فرهنگی به سبک خودشیفته (۱)

بازی در زمین دشمن و حرکت گام به گام به سمت برهنگی/ چرا با عدم تعریف جرم فرهنگی، ولنگاری فرهنگی به جامعه تحمیل می شود؟

دیاثت فرهنگی به سبک گلشیفته

سینماپرس: م.ر.ش/ آنچه اهمیت دارد مغفول ماندن مفهوم جرم فرهنگی در جمهوری اسلامی است، مفهومی که فقدان تعریف جامع آن باعث شده گناهان کبیره و شکستن حدود الهی به سادگی در جمهوری اسلامی که داعیه دار برپا کردن حدود الهی است، مورد تمجید و ستایش قرار گیرد و گناهکاران و دوستداران گناه کوچکترین شرمساری و خجلتی بابت ارتکاب یا تبلیغ آن احساس نکرده و هتاکانه و طلبکارانه معترضان به پرده دری و آمران به معروف را مورد پرخاش قرار دهند.

با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید، شور و شعف وصف ناپذیری در آن دسته از هنرمندانی که در زمان انتخابات سنگ تمام ویژه ای برای تبلیغات کاندیدای کلید به دست گذاشته بودند، ایجاد شد؛ هنرمندانی که این سنگ ِ تمام گذاشتن را در انتخابات ۷ اسفند ۱۳۹۴ هجری شمسی نیز تکرار کردند و پس از آن هیچ گاه بابت تبلیغ لیستی که حامیان آن را مفسدان اقتصادی تشکیل داده و یا اعضای آن دارای ردیف حق اوقات فرافت در فیش حقوقی پدرشان بودند، عذرخواهی نکردند؛ هنرمندانی که بعضاً در پیش و پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ نیز نتوانستند مسیر درست را تشخیص داده و برخلاف منافع ملی و مصالح جامعه گام برداشتند. این گروه کوچک اما بسیار پرنفوذ که بر حوزه های مختلف هنر بالاخص تئاتر و سینما سیطره دارند با روی کار آمدن امید بی وقفه از حال خوبشان و بهتر شدن اوضاع فرهنگ گفتند و تکیه کلامشان هشت سال گذشته بود، کافی است جشنواره سی و دوم فجر به عنوان اولین جشنواره کلان دولت یازدهم از حیث کاربرد عبارت های امید، حال خوب، هشت سال گذشته مورد بررسی قرار گیرد تا دامنه تکرار این عبارت ها تصویر روشنی از فضاسازی ایجاد شده توسط هنرمندان در آن زمان را فراهم آورد.



اما حالِ خوب هنرمندانِ روشنفکرِ بی تعهد به منافع ملی در دولت یازدهم چندان دوام نیاورد و این دولت نیز با وجود تمام امتیازات و ملاطفت هایی که نسبت به این قشر صورت داد و خط مشی ارشادِ خاتمی و مهاجرانی را پیش گرفت، نتوانست توقعات روزافزون ایشان را پاسخ گفته و حامی تمام پرده دری ها و قباحت زدائی های ایشان تحت لوای هنر باشد. به این ترتیب با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید بسیاری از هنرمندان روشنفکر که پیشتر حالشان بد بود و تحت فشار بودند و زندگی برایشان تیره و تار شده بود، مجال یافتند نه به صورت حداکثری، بلکه تا حدی که دیدگاه های نسبتاً باز دولتمردان دولت تدبیر و امید و تسامح و تسأهلِ فراوان ایشان اجازه می داد، به فعالیت های خویش رونق داده و ابعاد جدیدی از پرده دری ها را بویژه در عرصه سینما به نمایش بگذارند تا جایی که دیگر بسیاری از ناهنجاری ها به واسطه نمایش بر پرده سینما برای جامعه عادی سازی شده و جامعه آنها را بپذیرد، در این باره می توان به نحوه مواجهه رسانه ها، ارگان ها و مردم با فیلم های گشت ارشاد و ۵۰ کیلو آلبالو اشاره کرد.


یکی از مطالبات جدی هنرمندان روشنفکر در دهه های اخیر از جمهوری اسلامی آزاد گذاشتن هنر و هنرمند و محصور نکردن وی حتی در قیود و الزاماتی است که جامعه به صورت عرف پذیرفته و قرن ها آنها را پاس داشته است. برای ایشان هنر و خلاقیت و آفرینش هنری بالاتر از هر مکتب و گزاره هنجاری و عرفی و شرعی است، برای مثال اگر فردی به شکلی هنرمندانه یک فعل قبیح از نظر عرفِ بیشتر جوامع انسانی را به نمایش بگذارد مثلا در برابر چشم تماشاگران برهنه شود، نه تنها نباید او را سرزنش کرد بلکه باید او را ستود و از وی تجلیل نمود چرا که او هنرمندانه برهنه شده است و برهنگی او متمایز از سایر برهنه شدن هایی است که انسان ها به طور معمول هنگام استحمام و ... تجربه می کنند.



بر این اساس باید هنرمند را ستود و نباید هنر را به ارزشی و غیرارزشی تقسیم نموده و یا مانع فعالیت هنرمندان پیش از انقلاب و یا هنرمندانِ روشنفکر بی قید شد چرا که بسیاری از ایشان اساتید و بزرگان عرصه های هنری در ادبیات، شعر، موسیقی، تئاتر و سینما هستند. به همین علت است که هراز چندگاهی تلاش هایی برای تطهیر چهره های هنری خارج نشین صورت می گیرد و اگرچه یاد این افراد همیشه در کلاس ها، دوره ها، جشن ها، رسانه ها و محافل هنری و سینمایی گرامی داشته شده و داشته می شود؛ اما در بازه های زمانی مختلف یک جنجال سازی رسانه ای برای اثرگذاری بر افکار عمومی و عیارسنجی واکنش مردم، رسانه ها و مسئولان نسبت به این افراد صورت می پذیرد که آخرین نمونه این رفتارها در روزهای گذشته با انتشار گسترده دیدگاه هایی راجع به بهروز وثوقی و گلشیفته فراهانی در فضای مجازی رقم خود؛ ابتدا نظرات یک مداح درباره لزوم پاسداشت وثوقی به عنوان یک استاد بازیگری در اوج عزاداری های دهه اول محرم و دومی نظر یک بازیگر-کارگردان ارزشی درباره احترام به دیگران و پذیرفتن آنها با مثالی از گلشیفته فراهانی بود. به فاصله کوتاهی صبحت های پدر گلشیفته فراهانی در تجلیل و ستایش از دخترش و در نهایت تمجید گلشیفته از پدرش انتشار پیدا کرد تا پس از مدت ها دوباره گلشیفته فراهانی تیتر رسانه ها قرار گرفته و بسیاری برای ستودن هنرنمایی وی و مانع تراشی جمهوری اسلامی بر سر راه پیشرفت وی قلم فرسایی کرده و یا در ذیل پست ها اظهار فضل نمایند.



آنچه در این بین اهمیت دارد مغفول ماندن مفهوم جرم فرهنگی در جمهوری اسلامی است، مفهومی که فقدان تعریف جامع آن باعث شده گناهان کبیره و شکستن حدود الهی به سادگی در جمهوری اسلامی که داعیه دار برپا کردن حدود الهی است، مورد تمجید و ستایش قرار گیرد و گناهکاران و دوستداران گناه کوچکترین شرمساری و خجلتی بابت ارتکاب یا تبلیغ آن احساس نکرده و هتاکانه و طلبکارانه معترضان به پرده دری و آمران به معروف را مورد پرخاش قرار دهند.



برهنگی در جامعه غربی امری عادی است، همان طور که در جنگل نمی توان حیوانات را به جرم برهنگی مؤاخذه نمود؛ جامعه غربی هنوز شعورش با باورمندی به پرودگار حیِ قادرِ متعال منتهی نشده چه رسد به اینکه احکام و حدود الهی را فهم کرده و قصد برپا نمودن آنها را داشته باشد. بنابراین نباید انتظار داشت جامعه غربی برهنگی را قبیح بپندارد یا برهنگان را مورد شماتت قرار دهد، اما به همین نسبت نمی توان انتظار داشت در جامعه ای که مدعی زمینه سازی ظهور و شکل دهی به تمدن نوین اسلامی است، آشکارا گناه و گناهکار در رسانه ها و محافل و جشن های عمومی مورد ستایش قرار بگیرند و این همه ریشه ای جز عدم تعریف و تبیین دقیق جرم فرهنگی دارد.


عَنْ الباقِرِ علیه السلام: اِنَّ الأمرَ بِالمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنکَرِ فَریَضَةٌ عـَظیمَةٌ بِهـا تـُقامُ الفـَرائِضُ وَ تَأْمَنُ المَذاهِبُ وَ تَحِلُّ المَکاسِبُ وَ تَرُدُّ الْمَظـالِمُ وَ تَعْمـُر الأرْضُ حدیث

امام باقر علیه السلام فرمودند: امر به معروف و نهی از منکر دو واجب بزرگ الهی می باشند که سایر واجبات با آنها بر پا می مانند و بوسیله این دو راهها امن و کسب و کار مردم حـلال می شود. با این دو واجب است که داد ستمدیدگان ستانده می شود و زمین آباد می گردد.


مشخص نبودن تعریف جرم فرهنگی سبب شده تا در مواقعی سطح مقابله با جرایم فرهنگی به برخورد با بدحجابی و فروشندگان البسه شیشه ای تقلیل پیدا کرده و در عوض، بسیاری از مجرمان اثرگذار در ایجاد ناامنی فرهنگی در کشور در آسایش به فعالیت مشغول باشند، بنابراین امروز چاره ای جز باز تعریف نسبت گناه و جرم در عرصه فرهنگ جهت تدقیق جرم فرهنگی و تمام ابعاد و جوانب آن وجود ندارد. برای این کار بهترین گزینه تمسک به قول و فعل علمای اسلام به عنوان تبیین کنندگان فقه پویای شیعه است که از قضا مثال روشن و واضحی نیز برای آن وجود دارد.



بطور کل نادیده گرفتن حدودالهی و عدم تبیین کامل دایره جرایم مبتنی بر این حدود باعث شده تا قوانین کشور در برخی موارد دچار نارسائی شدیدی باشد که برای دریافت بهتر این موضوع می توان به مطلب باز تعریف نسبت گناه و جُرم در عرصه فرهنگ/ امنیت فرهنگی جامعه چه ارتباطی با حد و مرز جُرم فرهنگی دارد؟ و همچنین مطلب دیگری با عنوان جُرم فرهنگی؛ قوادی با موش‌ها/ بازتعریف مابه‌ازاء گناهان کبیره در حوزه فرهنگ و هنر/ متولی اصلی حفظ امنیت فرهنگی جامعه کیست؟ مراجعه نمود که پیش از این طی دو گزارش به محضر مخاطبان سینماپرس ارایه گردیده است.


کافی است یادآوری شود که در جمهوری اسلامی مدیران ارشد فرهنگی جمهوری اسلامی به علت اعتراض های آمران به معروف زمانی که از اعطایِ آزادی بی حدِ مطلوبِ هنرمندان باز می مانند استعفاء می دهند، در واقع ایشان صرفا به دلیل اینکه نمی توانند زمینه ای برای فعالیت هنرمندانِ غربگرا آنطور که خواست نفسِ سیری ناپذیر ایشان است تدارک ببیند، پست خود را واگذار کرده و پس از آن نیز از روند فعالیت خود دفاع می کنند گوئی که کوچکترین ارزشی برای دغدغه های آمران به معروف قائل نبوده و یا احکام شرع و حدودالهی را برای حوزه هایی به جز فرهنگ و هنر می دانند.



به عبارت بهتر در نگاه این مسئولان واژه هایی مانند گناه، جرم، حدودالهی، حرام و ... در ساحت هنر جای نداشته و ندارد چرا که هنرمند تراوشات پاک و معصومانه ذهنِ زیبای خویش را به صورت اثر هنری به تماشاگران عرضه می کند و نباید با معیارهای دینی و ایدئولوژیک چنین قیاسی را درباره تولیدات هنری به کار برده و خاطر هنرمندان را آزرده کرد. این نمونه کوچک شده ی همان نگاه تسامح و تسأهلی است که هنر غربی را به جایی کشانده که اگر هزاران زن و مرد با برهنگی کامل هر عمل شنیعی را در وسعت یک خیابان به نمایش بگذارند، آن را می پذیرد چرا که هنر است و هنر به ما هو هنر والا و قابل احترام است!

به سبب نامشخص بودن ابعاد جرم فرهنگی، حتی مدیران فرهنگی جمهوری اسلامی نیز حاضر به پذیرش خطاهای راهبردی و صدمات وارد آمده بر پیکره فرهنگ جامعه و تباهی روح و روان نسل های مختلف به تبع فعالیت ساختار تحت مدیریتشان نبوده و آمران به معروف را مانع انجام خدمتشان معرفی می کنند.


اما همان طور که اشاره شد هنگامی که جرم فرهنگی و شناخت و مجازات مجرمان فرهنگی در جامعه جدی گرفته نشود، کار به جایی می رسد که قباحت و زشتی ستوده شده و نسل های جوان جامعه نسبت به آن تشویق شده و در کمال گستاخی معترضان و آمران به معروف مورد شماتت و سرزنش قرار می گیرند که یکی از مصادیق آن رفتار فراهانی های پدر و دختر در دهن کجی به عرف و هنجارهای پذیرفته شده جامعه است، عرفی که قرن ها انسان ایرانی آن را پاس داشته تا حدی که گفته می شود هیچ نگاره برهنه ای از انسان ایرانی در آثار باستانی ایرانیان وجود ندارد اما گویا بهزاد و گلشیفته فراهانی قصد دارند عریانی را به عنوان هنر به نسل های جدید و جوانان و نوجوانان کشور غالب کرده و آشکارا به جنگ با حدود الهی وضع شده حول مفاهیم عفت، حیاء و غیرت بروند.

برخی از کامنت های درج شده ذیل مصاحبه گلشیفته فراهانی  با گاردین در سال ۲۰۱۲ میلادی که متن آن مصاحبه در رسانه ها ترجمه و منتشر شده است.


گلشیفته فراهانی دختری است که تا پیش از خروج از کشور بارها مورد تایید و تشویق نهادهای رسمی فرهنگ و هنر قرار گرفت و به واسطه بازی در فیلم درخت گلابی، در سن ۱۴ سالگی جایزه بهترین بازیگر نقش اول بخش بین‌الملل جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۷۶ را به دست آورد.



برجسته کردن گلشیفته فراهانی توسط مدیران داخلی، موجب شد دشمنان این مرز و بوم با پهن کردن دامی اغواکننده، به جذب وی پرداخته و او را در مقام سربازی آموزش دیده جهت رویارویی در جنگِ تمام عیار فرهنگی در مقابل ایران اسلامی تربیت نمایند.



قریب ۸ سال قبل در مرداد ماه سال ۱۳۸۷، ریدلی‌اسکات کارگردان نامدار آمریکایی با انتخاب گلشیفته فراهانی برای بازی در فیلم مجموعه دروغ‌ها غوغایی در فضای رسانه ای داخل و خارج کشور به راه انداخت؛ حضور زنی ایرانی در فیلم کارگردان نامدار و بازی در کنار شخصیت معروف فیلم تایتانیک، پیشنهادی اغواکننده برای گلشیفته بود.


                                                                                                                                                                     مجموعه دروغ‌ها (Body of Lies)                                      ریدلی‌اسکات (Ridley Scott) 


در آن دوران مطالب و اخبار ضد و نقیضی از این موضوع مطرح شد، مخالفان و موافقان حضور گلشیفته در این فیلم هالیوودی، جنجالسازی گسترده ای در فضای رسانه ای را رقم زدند؛ عده‌ای حضور گلشیفته در فیلم اسکات و بازی در کنار بازیگر همجنس باز، دی‌کاپریو (DiCaprio) را یک افتخار می دانستند و عده دیگر از دلسوزان با کمی تامل و تعمق در  شخصیت گلشیفته فراهانی و پیچیدگی سیستم هالیوود به این مسئله مشکوک بودند.



سرو صدا های ایجاد شده در داخل کشور موجب شد اسکات برای برطرف کردن مشکلات ایجاد شده برای فراهانی تا حدودی فیلم را به استانداردهای جمهوری اسلامی ایران نزدیک کند، اما حضور بی حجاب و خارج از عرف وی در مراسم اکران فیلم، موجی دیگر از بلواهای رسانه ای را ایجاد کرد.


حضور گلشیفته در افتتاحیه فیلم مجموعه دروغ ها


گذاشتن تله فرهنگی و امنیتی برای گلشیفته از سوی مدیران پس پرده دستگاه عظیم رسانه ای آمریکا و بی‌خردی بعضی از مدیران داخلی، در نهایت موجب شد وی زندگی جدید خود در خارج از کشور را آغاز و با بازی کردن در زمین دشمن گام به گام به سمت برهنگی کامل سوق پیدا کند.



عبور گلشیفته از خط قرمزها، وی را تا ایفای نقش در پست ترین و ضعیف ترین فیلم های غیر اخلاقی سوق داد، ساختارشکنی وی تا جایی ادامه یافت که جواد شمقدری، معاونت وقت سینمایی وزارت ارشاد درباره امکان بازگشت او به کشور چنین گفت:

در ابتدای مسئولیتم با توجه به وضع موجود اعلام کردم که می‌تواند برگردد و تا آن لحظه منع زیادی برای بازگشت وجود نداشت، اما اتفاقاتی که امروز افتاده دیگر شرایط تغییر کرده و دیگر اختیار در دست ما نیست و حتی شنیدم فیلمی که در کردستان بازی کرده صحنه‌های خوبی ندارد که اگر حقیقت داشته باشد، دیگر جامعه سینمایی هم او را نمی‌پذیرد.

گلشیفته فراهانی و فرح دیبا


استفاده ابزاری از گلشیفته فراهانی به عنوان نمادی از دختر و جوان ایرانی با اغراق هایی که درباره هنر او در رسانه های وابسته به جریان روشنفکری صورت می گرفت، محدود به بازی در فیلم های سینمایی نشد، وی با هدایت حامیانش در فتنه سال ۸۸ به نحو احسنت ایفای نقش کرده و حتی با ارائه ترانه هایی نظیر جستجوی سرنوشت و سکوت، با هم نوایی جماعت ضد انقلاب، جوانان داخل کشور را به آشوب و اغتشاش ترغیب نمود.



با گذشت زمان و آغاز زندگی همیشگی گلشیفته فراهانی در خارج از کشور، او برای بازی در فیلم های سینمایی دیگری نظیر فیلم جای اژدها و خورش آلو با مرغ انتخاب شد، آثاری که مرحله به مرحله از برهنگی و بی حیایی قباحت زدائی می کردند و پله پله هواداران گلشیفته فراهانی و جوانان و نوجوان ایرانی را با لذت گناه و فسق علنی و آزادی به سبک لاقیدی آشنا می نمودند.


                                                                                                                                                           جای اژدها (There be dragons)‏                                       خورش آلو با مرغ (Poulet aux prunes)


کمتر کسی تصور می کرد نقش محجبه فراهانی در فیلم  "یک مشت دروغ" در کمتر از ۳ سال در فیلم " جای اژدها" نشستن در رختخواب بیانجامد.


بعد از این اتفافقات، گلشیفته مدتی به محاق خبری رفت، اما مجددا در سال ۲۰۱۲  میلادی توسط وب‌سایت فرانسوی‌زبان Madame Le Figaro به صدر اخبار بازگشت؛ این وب سایت با پخش فیلمی کوتاه عریان شدن گلشیفته فراهانی، به همراه تعدادی دیگر بازیگران نامزد جایزه سزار را به دید عمومی گذاشت.


عریان شدن وی در مقابل دوربین، موج سنگین رسانه ای در کشور را ایجاد کرد، به نحوی که در شبکه های اجتماعی تعداد زیادی از کاربران با متهم کردن او به بی‌حیایی از وی اعلام انزجار کرده و در مقابل عده ای دیگر عمل او را شجاعانه توصیف کردند. در همان دوران سوسن شریعتی، فرزند مرحوم دکتر شریعتی، در مطلبی شبه روشنفکرانه با تیتر "تغییر می‌کنیم، عادت می‌کنند!" تلویحا برهنه شدن گلشیفته را تایید کرد و او را قهرمانی معرفی نمود که آینده از او به عنوان سمبل یک اعتراض و یا شجاعت یاد خواهد شد.



 از سوی دیگر بهزاد فراهانی پدر گلشیفته، ابتدا عمل وقیحانه دختر خود را تکذیب نموده و رسما اعلام نمود: «من پدر گلشیفته فراهانی اعلام می کنم این عکس هرگز متعلق به دختر من نیست و این عمل زشت یک فتوشاپ است. دخترم اهل این مسائل وبازی ها نیست.»



 اما پس از مدتی منطبق بر مش لیبرالی، در مصاحبه ای اعلام نمود: «من در این کشور زندگی می کنم و مسائل دخترم به من ارتباطی ندارد. نمی دانم چرا هر چه می گویم کسی حرف هایم را متوجه نمی شود، در حال حاضر مشکلات بسیاری وجود دارد که این موضوع ها در آن پنهان است؛ در دنیا این همه بدبخت و گرسنه وجود دارد ولی شما ها بند کرده اید به دختر من که چرا فلان می کند.»



همچنین بهزاد فراهانی در مصاحبه ای دیگر با باشگاه خبرنگاران اعلام کرد: «رفتار دخترم به دلیل جدا زندگی کردن ما و نظام های متفاوت حاکم در داخل و خارج به من مربوط نمی شود؛ من در ایران زندگی می کنم و او در این کشور نیست، ما جدا زندگی می کنیم و این مسائل به من مربوط نمی شود، نظامی که ما در آن زندگی می کنیم جمهوری اسلامی است و آن ها در یک نظام سیاسی دیگری زندگی می کنند، به همین دلیل این قضایا به من مربوط نمی شود.»


گلشیفته فراهانی در کنار مادر و پدر خود در مراسم افتتاحیه فیلم سنگ صبور


با این وجود گلشیفته فراهانی در مصاحبه ای پدرش را حامی خود معرفی کرده و این چنین ابراز می دارد: «وقتی می‌خواستم از ایران خارج شوم، پدرم دلیل من از این کار را درک نمی‌کرد. به نظرش من همچنان می‌توانستم فیلم‌هایی که دوست دارم را بازی کنم. بعد از ماجرای جایزه سزار، پدرم بی سروصدا نمایشی که می‌خواست اجرا کند را به هم زد. اما اکنون او حامی من است و می‌گوید: « اگر تو بسوزی، همه ما با تو خواهیم سوخت.»»



اما تناقض میان اظهارات گلشیفته و گفته های پدرش با شایعه قتل گلشیفته در سال ۱۳۹۲ کاملا شفاف شد؛ این بار بهزاد فراهانی با دفاع تمام قد از دخترش اظهار داشت: « این خبر دروغ است. چون همین دیشب با گلشیفته صحبت کردم، شاد و سرحال بود. ما از نخبه‌ها استفاده نمی‌کنیم و بعد که آنها مجبور به مهاجرت شدند تازه یادمان می‌آید که چه استعدادهایی را از دست داده‌ایم. این را از حیث وضعیت دخترم نمی‌گویم و هستند ایرانی‌های مستعد که سازوکار مدیریتی گاه از آنها استفاده نکرده‌اند.»


دیدار بهزاد فراهانی با دخترش در یکی از جشنواره‌های عربی حوزه خلیج فارس


پس از فروکش کردن شوک ایجاد شده توسط عمل خلاف منافی عفت گلشیفته، پدر وی که به گفته دخترش یکی از حامیانش محسوب می‌شود، حتی در سطح حداقلی نیز از عمل دختر خود اعلام برائت نکرد.



گرچه برخی رسانه ها با انتشار نامه هایی جعلی سعی کردند وجاهت بهزاد فراهانی را نزد افکار عمومی حفظ کنند، نامه ها و اعلامیه هایی که جناب فراهانی نه در آن زمان، بلکه امروز که دیگر به آنها نیازی ندارد، تکذیبشان می کند.



ادامه دارد...

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.