سه‌شنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۵ - ۱۱:۰۱

جفا به سینما در تبدیل تشییع یک سینماگر به یک لشگرکشی ناموفق؛

شبکه های مجازی و دعوت نامتعارف برای تشییع کیارستمی/ چرا جریانات سیاسی از هنرمندان برای رسیدن به اهداف خود بهره می برند؟

تشییع پیکر مرحوم عباس کیارستمی

سینماپرس: ناصر بهزادی/ برگزاری مراسم تشییع پیکر عباس کیارستمی کارگردان سینمای ایران باعث شد تا از مردم حاضر در این مراسم درباره چرایی حضورشان سوأل کنیم. پرسشی که نقش شبکه های مجازی را بیش از پیش آشکار نمود و نشان داد برخی حتی نمی دانستند به تشییع چه کسی آمده اند!

به گزارش خبرنگار سینماپرس تاریخ سینما ۱۲۰ سال قدمت دارد. از آخرین سال های قرن ۱۹ تا آغاز قرن ۲۱؛ تصاویر متحرک به تدریج از از کاروان های شادی شروع شد و تا آنجا پیشرفت کرد که یکی از مهمترین ابزار ارتباطات و تفریحات و رسانه پرتعداد قرن ۲۰ شد. تصاویر متحرک فیلم ها تحت تاثیر سه عامل هنر، تکنولوژی و سیاست بوده است. امروزه جایگاه سینما در تمامی کشورهای جهان به حدی است که بسیاری از کارشناسان اجتماعی و رسانه بر این باورند که هنر هفتم مهمترین ابزار فرهنگی شناخته می شود و باید به آن توجه ویژه ای کرد. هنوز سینما دوره های آغازین خود را طی می کرد که لنین درباره سینما گفت: «سینما با ما، همه ارتش های دنیا بر علیه ما، سرانجام پیروز خواهیم شد.»؛ همین یک جمله که از زبان یک سیاستمدار نقل شده، به خوبی نشانگر اهمیت و قدرت سینماست. سینما وسیله خوبی برای تبلیغ و ارائه دیدگاه ها و اندیشه های سیاسی و اجتماعی و حتی اقتصادی است و از همین رهگذر گاه مخاطبش را به بیراهه برده و او را در چمبره تبلیغات گسترده اسیر کرده است. سینما بزرگترین کارکردش در خلق رویا و ماجرا و در نهایت ایجاد احساسات عمیق انسانی از عشق و محبت گرفته تا ترس و نفرت است.

فارغ از اینکه سینما همواره برای حکومت ها و دولت ها حائز اهمیت بوده و بسیاری از کشورها اهداف سیاسی، نظامی، اقتصادی و... خود را از طریق این هنر-رسانه دنبال می کرده اند اینکه چطور این رسانه همچون سال های ابتدایی به وجود آمدنش محبوب مردم از قشرها و نسل های گوناگون است جای سوأل دارد!؛ چرا که تجربه ثابت کرده که مردم خیلی زود از یک ابزار و رسانه خسته می شوند و ترجیح می دهند که مرتباً وسیله های جدیدتری را در اختیار داشته باشند اما سینما همچنان در تمامی کشورهای دنیا برای مردم محبوب است و بخش اعظمی از مردم دنیا به سینماگران و دست اندکاران تولید آثار سینمایی به ویژه بازیگران، کارگردانان، فیلمنامه نویسان و... بسیار اهمیت می دهند و آن ها را دوست دارند و با شادی شان شاد و با غم شان غمگین می شوند.

قطعاً این سوأل تاکنون در ذهن بسیاری افراد شکل گرفته که چرا زندگی شخصی ستاره‌ ها و افراد مشهور تا این اندازه برای عامه مردم مهم است. چرا اطلاعات این افراد که حتی در عمرشان از نزدیک ندیده اند، برایشان اهمیت دارد؟

اما امروز کمی معادلات به هم خورده است. دیگر فقط محبوبیت یک هنرمند نیست که مردم را به سوی او می کشد. جهت گیری های سیاسی، بازی های رسانه ای، شبکه های مجازی و ابزار های جدید تکنولوژیکی مواردی هستند که تصویر واقعی از رویدادهای صادقانه گذشته رو دستخوش تغییر کرده و باعث شده اند دیگر هر حضوری را نتوان به راحتی به عنوان محبوبیت ارزیابی کرد. این موضوع که جفای بزرگی به ساحت هنرمندان است واقعیتی است که می توان مصداق بارز آن را در مراسم های سالهای اخیر دید. این اتفاقات باعث شده که براحتی نتوان فهمید چرا مردم برای درگذشت یک کارگردان سینما که اتفاقاً آثارش برای عامه آنها فارغ از هرگونه جذابیتی بوده وقت می گذارند!؟ پس شاید تنها خودشان باید پاسخ دهند!

اکرم آ ۵۳ ساله و خانه دار که در مراسم تشییع پیکر کیارستمی حضور داشت در این باره گفت: من خبر درگذشت این سینماگر را در صفحات مجازی خواندم، طی همان روزها خبر درگذشت ۲ هنرمند دیگر هم در صفحات مجازی منتشر شد اما بیشتر تأکیدات بر روی این کارگردان بود؛ راستش تا به آن روز هیچ یک از این ۳ هنرمند را به درستی نمی شناختم اما وقتی فهمیدم که آقای کیارستمی برای کشورمان افتخارآفرینی های زیادی کرده اند و مرگ شان باعث شده تا بسیاری از هنرمندان و شخصیت های سیاسی دنیا وادار به واکنش و تسلیت برای درگذشت او شوند بر خودم واجب دانستم تا در مراسم تشییع پیکر ایشان حضور پیدا کنم چرا که معتقدم هرکس برای نظام اسلامی مان افتخارآفرینی کند محبوب ما است.

سعید رحمتی راد ۲۸ ساله که یک مغازه موبایل فروشی دارد درباره چرایی حضورش در این مراسم گفت: من هر وقت بدانم که می شود هنرپیشه های سینما را در یک مکان از نزدیک دید همه کارهایم را تعطیل می کنم و به آن مجالس می روم؛ اما متأسفانه امروز رفتار بدی با مردم شد و برخی از افراد که فکر می کردند خیلی از مردم بالاتر هستند مانع رسیدن ما به هنرپیشه های سینما می شدند و نمی گذاشتند که با آن ها عکس یادگاری بگیریم.

امیررضا و کوروش که دو دانش آموز دبیرستانی هستند نیز درباره چرایی حضورشان در این مراسم گفتند: آنقدر در تلگرام و اینستاگرام بازیگران سینما دعوت به حضور در این مراسم کردن که ما فکر می کردیم میشه همه آن ها رو از نزدیک ببینیم اما نشد؛ ما از بلوار مرزداران خودمون رو صبح اول وقت به اینجا رسوندیم اما هیچ فایده ای نداشت الآن هم شاید به پارک برویم.

سعید ب دیپلمه بیکار نیز گفت: خانه ما به خیابان حجاب بسیار نزدیک است و من برای کار اداری صبح زود از منزل خارج شده بودم و الآن که حدود ساعت ۹:۳۰ است به اینجا رسیدم و زمانی که شنیدم یک هنرمند سینما فوت کرده ایستادم که مراسم را تماشا کنم.

الهه ت ۳۴ ساله و فوق لیسانس روانشناسی بالینی کودکان در این باره گفت: من چندان به سینما علاقه ای ندارم به خصوص سینمای ایران را چندان دنبال نمی کنم اما عباس کیارستمی یکی از معدود فیلمسازانی بود که همواره آثار انسانی و روانش باعث می شد تا نوعی آرامش خاطر پیدا کنم؛ در سینمای دنیا کارگردانانی مانند کیارستمی بسیار به ندرت پیدا می شوند که همواره موضوعات انسانی و عمیق را دستمایه آثار خود قرار دهند و از این جهت باید به آن ها ادای احترام کرد؛ من با یکی از فیلم های این فیلمساز زندگی کرده ام و با دیدن آن بی اختیار اشک از چشمانم سرازیر شده و از این رو بر خودم واجب دانستم که در مراسم درگذشت او شرکت کنم و شاید باور نکنید که این اولین باری است که برای حضور در مراسم تشییع جنازه فردی غریبه حضور پیدا می کنم.

وی که مشخص بود اطلاعات خوبی در رابطه با سینما دارد در خلال صحبت های خود گفت: متأسفانه طی سال های اخیر روند ناپسندی در سینمای ایران باب شده است و اغلب کارگردانان انتهای فیلم هایشان را با «پایان باز» تمام می کنند که بهت و حیرت مخاطب را با خود در پی دارد و باعث می شود که مخاطب با ناراحتی سالن سینما را ترک کند. از طرف دیگر داستان هایی که به عنوان موضوعات اجتماعی در فیلم های سینمایی مطرح می شوند اغلب باورپذیر نیستند و فیلمسازان به دلیلی نامعلوم فیلم های سیاه و کدر می سازند که تمامی این ها منجر به ناراحتی و تاریک شدن ذهن مخاطبان می شود.

کیوان زندی هنرجوی رشته بازیگری در یکی از موسسات آزاد آموزشی است و درباره حضور خود در این مراسم گفت: اگر من و امثال من که آینده سازان سینمای کشور هستیم در این مراسم شرکت نکنیم چه کسی می خواهد در آن شرکت کند؟

اعظم خ پزشکی جوان تحصیل کرده و مقیم کشور فرانسه است که در گوشه ای از پیاده روی خیابان حجاب به آرامی ایستاده و تلاشی برای ورود به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ندارد او با اظهار نظری متفاوت می گوید: به دلیل بیماری یکی از اقوام نزدیکم مدتی است در ایران به سر می برم و زمانی که خبر درگذشت آقای کیارستمی را شنیدم بسیار متأسف شدم ایشان انسان بسیار بزرگی بودند که دنیا جلوی پای شان به احترام ایستاد؛ معتقدم کاری که من انجام دادم کمترین کاری است که می توانستم انجام دهم؛ وقتی بسیاری از فرانسویان با حضور در کنار رود سن برای شادی روح هنرمندی از کشور ما شمع روشن کردند و جلوی عکس های او گل گذاشتند اینکه ما بخواهیم در مراسم تشییع او حضور پیدا کنیم کمترین کاری است که می توان انجام داد.

مازیار م آهنگساز نیز که همراه با تعدادی از دوستان جوانش که همگی تیپ هایی متفاوت از آحاد افراد داشتند درباره حضورش گفت: من در یک جمله حرفم را می زنم؛ من با فیلم های عباس کیارستمی و به ویژه «طعم گیلاس» اش زندگی کرده بودم و خبر درگذشت او به شدت مرا متأثر کرد و حتماً علاوه بر اینجا برای خاکسپاری اش به لواسان هم می روم.

اما پیرمردی که مایل نیست نام، شغل و سن خود را بگوید در حالی که با افسوس سری تکان می داد گفت: فکر نمی کردم تا این حد کشورمان جماعت بیکار و بی عاری داشته باشد که به جای اینکه به کار و سازندگی بپردازند این موقع روز وسط خیابان ایستاده اند و شعر می خوانند و دست می زنند و اسمش را گذاشته اند که به مراسم تشییع جنازه آمده اند؛ من برای گرفتن نان از خانه بیرون آمده ام و وقتی دیدم این جماعت اینجا ایستاده اند مشغول تماشای آن ها هستم.

ن - ح نیز که خود را یکی از هنرمندان قدیمی سینما معرفی می کند گفت: کوروساوا درباره فیلم زیر درختان زیتون می گوید: «فیلم های بسیاری دیده ام که در آن نقش کارگردان در فیلم اجرا می شده اما فیلم کیارستمی بهترین آن ها بود.» میشائیل هانکه درباره کیارستمی گفته: «کیارستمی کارهای ساده ای انجام می دهد که دستیابی به آن ها بسیار سخت و دشوار است.»؛ چطور می شود بیکار بود و برای وداع با سینماگری که جهان زبان به تحسین او گشود به اینجا نیامد؟

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.