سه‌شنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۴:۰۷

گام به گام با فیلم‌های فجر

«روباه»؛ داستانی واقعی از یک ماجرای جذاب/ ساختاری سینمایی که کاش داستانی مناسبتر داشت

فیلم سینمایی روباه به کارگردانی بهروز افخمی

سینماپرس: عباس کریمی عباسی/ «روباه» فیلمی از بهروز افخمی در گونه جاسوسی است که تاکنون سینمایی‌ترین فیلم جشنواره فجر از لحاظ ساختاری است اما برخی ضعف‌های ساختاری داستانی باعث شده تا کلیت فیلم به صورت یک فیلم معمولی درآید.

با دیدن «روباه» در جشنواره امسال احساس کردم که بالاخره بعد از ۹ روز یک فیلم با ساختار سینمایی و زاویه دیدهای به جای دوربین و کلوزآپ های درست دیده شد که داستانی جذاب هم دارد هرچند برخی اشارات مستقیم به برخی کاراکترها و حوادث آن را به شدت از لحاظ روایی متشتت و شعاری می کند و اگر چه عمده این موارد نظیر عملکرد سردار سلیمانی در دفع اشرار و نیروهای داعش صحیحند نوع بیان به گونه ای است که بیننده آن را خیلی جدی نمی گیرد.

برای مثال همین دیالوگی که مرتبط با سردار سلیمانی است اگر به گونه ای غیرمستقیم مثلا در تیتر یک روزنامه و در حاشیه صحنه اصلی یا در اخبار تلویزیون به مخاطب ارائه می شد غیرمستقیم و غیر شعاری می شد و ضمن بالا رفتن سطح باورپذیری آن تاثیر صحیحی بر بیننده می گذاشت. چرا که توان و قدرت نیروهای ایرانی در دفع طالبان و داعش و امثالهم بر هیچ کس پوشیده نیست و حتی رسانه های غربی بر این امر معترفند و یردار سلیمانی چهره شناخته شده ای در این زمینه است که فقط اشاره ای درست و غیرمستقیم به نام وی برای دادن پیام به مخاطب کافی است.

فیلم صحنه های تعقیب و گریز خوبی در نیمه اول دارد و استفاده خیلی خوبی از دوربین شده و نماهای رو به پایین و زوم های به وقت و مناسبی دارد که به این صحنه ها تحرک خوب و لازمی را که نیاز دارد می بخشند. در نیمه دوم بیشتر ماجرا است که تعلیق ایجاد می کند و صحنه پایانی نیز به دلیل این که بیننده می داند تقلبی است اکشن خاصی ندارد و همان ماجرا آن را ادامه می دهد تا به پایان برسد.

از آنجا که داستان فیلم جاسوسی است برخی موارد در آن وجود دارند که با وجود تاکید بر واقعی بودن حوادث فیلم خیلی رئال به نظر نمی رسند. یکی حضور نیروهای اطلاعاتی با آن تعداد بالا در منزل جوان موتوری با بازی خوب حمید گودرزی است که نقش خود را خیلی خوب ایفا کرده است. در این صحنه و یک صحنه دیگر ماموران در خانه وی حاضر می شوند که از لحاظ امنیتی و از نظر تجربه ای که دارند معقول نیست چرا که روباه ممکن است خانه او را بلد باشد و از اتفاق این موضوع در دیالوگی از سوی جوان موتوری تایید می شود.

باید توجه داشت که فیلم های جاسوسی موفق در دنیا اطلاعات خود را تدریجی می دهند و مک گافین های زیادی دارند که با رد شدن آنها گره ای تازه در داستان اضافه می شود و بار دراماتیک کار را بر دوش می گیرد و البته از آنجا که این فیلم از داستانی واقعی است و داستان های واقعی خیلی دراماتیک و جذاب نیستند نمی توان به فیلمنامه ایراد گرفت. با این حال می شد با استفاده از برخی تمهیدات و افزودن بخش هایی خیالی که به اصل قضیه آسیب نزده و موجب تحریف نشوند آن را به این قالب نزدیکتر کرد.

مسئله دیگری که در فیلم وجود دارد و البته بی ارتنباط به داستان نیست اما نیمه کاره رها می شود سرانجام ساراست که یکی از ماموران برای آوردن وی به ایران به خارج از کشور می رود اما تا پایان فیلم مشخص نمی شود که در ماموریتش موفق می شود یا نه؟ نبود این فصل در فیلم نه تنها ضربه ای به فیلم نمی زند که نبودش بهتر است.

در مجموع روباه یک فیلم سینمایی جذاب است که منهای برخی اسامی مشهور که به صورت مستقیم آورده شده و مرتب بر آنها تاکید می شود ساختار سینمایی خوبی دارد و بهترین فیلم جشنواره از منظر ساختاری و محتوایی است.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.