شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۱۲:۰۴

همزمان با پایان نمایشگاه كتاب؛

بهارلو: شرایط انتشار كتاب امیدواركننده نیست / برای «فیلمشناخت» به اطلاعات شفاهی فیلمسازان هم نمی‌شود اعتماد کرد!

عباس بهارلو*

سینماپرس: حمید غفاریان / عباس بهارلو نویسنده كتب سینمایی گفت: تیراژ كتاب‌های سینمایی در سال‌های اخیر به‌شدت رو به كاهش گذشته است. حتی به نسبت دهه‌‌های چهل و پنجاه شمسی نیز، به‌رغم رشد کمی جمعیت، تیراژ کتاب‌ها به یک سوم تقلیل یافته و این بسیار ناراحت كننده است.

بنابراين گزارش، عباس بهارلو از نویسندگان فعال حوزه سینما است كه بیشتر با چاپ كتاب های فیلمشناخت در هر دهه به ثبت آثار در تاریخ سینمای ایران كمك زیادی داشته است. وی علاوه بر آن كتاب‌هایی نظیر «بررسی تاریخی نقدنویسی در سینمای ایران»، «زاویهٔ دید در سینمای ایران»، «تراژدی سینمای کمدی ایران»، «برداشت ناتمام»، «سینماگران ایرانی: عباس کیارستمی»، «فروغ فرخ زاد و سینما»، «ساموئل خاچیکیان: یک گفتگو»، «معرفی و نقد آثار ناصر تقوایی»، «معرفی و نقد فیلم‌های امیر نادری»، «۴۰ فیلم ۴۰ نقد، ۴۰ فیلمساز» و.. را نوشته است.

در ایام برگزاری نمایشگاه بین المللی کتاب متوجه شدیم كه جلد چهارم كتاب فیلمشناخت وی برای چاپ دچار مشكل شده است. به این بهانه با عباس بهارلو گفتگویی را انجام دادیم كه از نظرتان می‌گذرد:

امسال جلد چهارم كتاب «فیلمشناخت ایران» شما كه به تولیدات سال 1382 به بعد می‌پردازد در نمایشگاه حضور نداشت. چرا؟

بهارلو: به دلیل اینكه پیدا كردن تیتراژ تعدادی از فیلم‌هایی که در این سال‌ها تولید شده دشوار بود و سازندگان بعضی از این فیلم‌ها در دسرس نیستند. در سال‌های گذشته 40 یا 50 فیلم ساخته می‌شد که همگی مجوز ساخت و پروانۀ نمایش داشتند؛ اما اكنون بین 100 تا 120 فیلم در سال ساخته می‌شود كه تولید بسیاری از آن‌ها جایی ثبت نمی‌شود، و اكثر آن‌ها هم به‌نمایش عمومی درنمی‌آیند. جالب این است که حتی اگر پاره‌ای از این فیلم‌ها نمایش هم داده شوند پیدا كردن سازندگان‌ آن‌ها برای دریافت تیتراژ و اطلاعات دیگر بسیار مشكل است. به همین دلیل جلد چهارم كتاب طبق برنامه‌ریزی من جلو نرفت، و به نمایشگاه امسال نرسید. احتمال می‌دهم كه كتاب سال آینده منتشر بشود.

برای همكاری باید منبع اصلی‌ سازندگان فیلم باشند یا امكانش هست كه از سازمان سینمایی یا بنیاد فارابی هم كمك بگیرید.

چون من اطلاعات كاملِ مندرج در عنوان‌بندی فیلم‌ها را در کتابم ثبت می‌كنم طبیعتاً حتی به اطلاعات شفاهی كارگردان و تهیه‌كننده هم اعتمادی ندارم و حتماً باید به نسخه نهایی فیلم دسترسی داشته باشم. بنیاد فارابی و سازمان سینمایی غالب این اطلاعات را ندارند، اگر چه دوستانم در بنیاد فارابی، در خصوص فیلم‌هایی که در تولید آن‌ها مشارکت داشته‌اند و من به نسخه‌ای از این فیلم‌ها دسترسی نداشته‌ام، همکاری کرده‌اند.

در جلد چهارم قصد دارید بین فیلم‌های سینمایی و ویدیویی تفكیك قائل شوید؟

اصلاً به سمت فیلم‌های ویدیویی نخواهم رفت. اطلاعات این فیلم‌ها را، كه به قصد نمایش خانگی ساخته می‌شوند، می‌توان در کتاب دیگری گردآوری کرد، که طبعاً من از خیرش می‌گذرم! البته فیلم‌هایی که به شكل دیجیتال و به قصد نمایش عمومی ساخته می‌شوند اطلاعاتشان در کتاب من درج است.

در بین كتاب‌های فیلمشناخت كه تهیه كرده‌اید به‌نظر جلد چهارم، با توجه به تولید فیلم‌های دیجیتال، برای‌تان مشكل‌تر شده است؟

دقیقاً. البته تألیف جلد سوم هم تا حدود زیادی مشكل بود؛ اما جلد چهارم به دلیل وسعت گرفتن سینمای دیجیتال كار سخت‌تر شده است. تا همین جا اطلاعات من نشان می‌دهد که فیلم‌های زیادی ساخته شده است كه پروانه ساخت و مجوز نمایش ندارند؛ اما به هر حال فیلم سینمایی محسوب می‌شوند. امروزه حتی رسیدن به فهرست اولیۀ این فیلم‌ها نیز کار دشواری است.

قطعاً شما برای هر كدام از آثار و تألیف‌هاتان زمان زیادی صرف می‌كنید. بفرمایید چه‌قدر زمان صرف تألیف مجموعۀ «فیلم شناخت ایران» شد؟

برای تألیف جلدهای اول و دوم شانزده هفده سال صرف جمع‌آوری منابع و اطلاعات و تألیف هر دو كتاب شد و طبعاً مشكلات فراوانی سرِ راه بود كه به بخشی از این مشكلات در یادداشت‌های هر دو كتاب اشاره كرده‌ام، اما به‌خصوص در مورد «فیلم شناخت ایران»، حالا كه به این یادداشت‌ها نگاه می‌كنم و آن سال‌های طولانی را كه فیش‌برداری می‌كردم به‌یاد می‌آورم به‌نظرم می‌رسد كه این یادداشت و اساساً هر مقدمه و توضیحی گویای آن همه مشكلات و مرارت‌هایی كه تألیف این كتاب‌ها به همراه داشتند نخواهد بود. همان‌طور كه در یادداشت كتاب «فیلم شناخت ایران» نوشته‌ام به‌نظر من فیلم‌شناسی فیلم‌های سینمای ایران باید شامل مشخصات و ملاحظات كامل فیلم‌ها باشد؛ یعنی همۀ آن مشخصاتی كه معمولاً در ابتدای پردۀ اول و آخر فیلم‌ها ثبت است. بدیهی است كه دسترسی و وانویسی كردن این حجم از اطلاعات كار چندان ساده‌ای نبود. لازم است یادآوری كنم كه بسیاری از تیتراژهای فیلم‌ها كه در كتاب درج است از روی نوارهای مغناطیسی پیاده شده‌اند كه اغلب آن‌ها كیفیت بسیار بدی داشتند و وقتی هم تصویر را «فیكس» می‌كردم تا اسامی را به اصطلاح راحت‌تر بنویسم لرزش شدید تصویر كار را دشوارتر می‌كرد. اسامی افراد به‌راحتی قابل خواندن نبود، و گاهی تصویر باید بارها عقب و جلو می‌شد تا اسامی به‌درستی قابل رؤیت شوند. دستگاه «تله سینما»ی درست و حسابی هم كه در آن سال‌ها نبود و اغلب فیلم‌ها طوری روی نوار ضبط شده بودند كه تصویر در دو طرف كادرِ چپ و راست ناقص بود. خلاصه كلافه‌كننده بود خواندن هر اسمی كه در تیتراژ فیلم‌ها ثبت شده بود. شما حتماً می‌دانید كه وقتی در فرنگ می‌خواهند چنین كتاب‌هایی را فراهم بیاورند همه منابع كار به صورت منظم وجود دارد. فیلم‌ها با كیفیت خوب در دسترس است و اغلب استودیوهای تهیه‌كنندۀ فیلم موجود هستند، در صورتی كه از آن انبوه استودیوهایی كه در فاصله سال های 1309 تا 1357 در ایران فعال بودند و در حدود 1200 فیلم تولید كردند حتی نام و نشانی از یكی از آن‌ها هم باقی نمانده است. خلاصه همه چیز دستخوش تاراج ایام شده است. بگذریم.

وضعیت مطالعه مخاطبان در حوزه سینما به چه صورت است؟ بیش‌تر علاقه‌مندان به سینما به دنبال چه نوع كتابی هستند؟

كتاب‌هایی مثل «فیلمشناخت ایران» كتاب‌های مرجع هستند، کتاب بالینی نیستند. تألیف آن‌ها برای تاریخ سینمای ایران ضرورت تام دارد، و بیش‌تر مورد توجه دانش‌جویان و محققان سینما قرار می‌گیرند. متأسفانه تیراژ كتاب‌های سینمایی در سال‌های اخیر به‌شدت رو به كاهش گذاشته است. حتی به نسبت دهه‌‌های چهل و پنجاه شمسی نیز، به‌رغم رشد کمی جمعیت، تیراژ کتاب‌ها به یک سوم تقلیل یافته و این بسیار اسفبار است. کاهش تیراژ کتاب، که دلایل زیادی دارد، ضررهای جبران‌ناپذیری به ناشران و مؤلفان زده است. متأسفانه ناشران حتی با فروش کل تیراژ کتاب سود زیادی نمی‌کنند که امکان ادامۀ فعالیتشان را فراهم کنند. در مجموع شرایط خیلی امیدواركننده‌ای نیست.

نسخه دیجیتال كتاب‌ها چقدر باعث افت فروش كتاب شده است؟

نسخۀ pdf‌  کتاب‌ها به‌هر حال در کاهش فروش کتاب‌ها و تجدید چاپ آن‌ها مؤثر است؛ اما من ندیدم این موضوع شامل همه كتاب‌ها شده باشد. معمولاً  کتاب‌هایی در فضای مجازی قرار می‌گیرند که چند سالی از نشر آن گذشته یا امکان تجدید چاپ ندارند. البته می‌دانم که این نظر حکم قطعی نیست. البته همۀ مشكل تیراژ اندك کتاب به انتشار آن در فضای مجازی برنمی‌گردد. توجه داشته باشید در یك دوره‌هایی هیئت امنای كتابخانه‌ها ،كه ظاهراً با وزارت ارشاد مرتبط است، از تیراژ هر کتاب بین 500 تا 800 نسخه را برای تجهیز كتاب‌‌خانه‌های عمومی خریداری می‌کرد که سال‌ها است شامل کتاب‌ها و ناشران خاص می‌شود. خریداری این تیراژ از دست‌کم بخشی از هزینه‌های لیتوگرافی و چاپ را تأمین می‌کرد که به هر حال کمکی به ناشران بود.

اكنون وضعیت طوری شده است كه نویسنده خودش باید برای كتابش سرمایه‌گذاری كند و ناشر كمتر برای چاپ آن ابراز تمایل می‌كند.

این موضوع كم‌تر شامل كتاب‌های تحقیقی و سینمایی می‌شود و تا آن‌جا که می‌دانیم بیش‌تر دوستان شاعر با هزینۀ خود امور چاپ و نشر و پخش کتاب‌شان را به ناشران می‌سپارند، که بسیاری‌ از آنها نیز البته ناراضی‌ هستند.

در حوزۀ سینما ما تنها یك جشن كتاب سال داریم، به نظر شما این جشن می‌تواند تأثیرگذار باشد.

می‌تواند مفید باشد؛ اما به نظر من كتاب‌هایی كه مورد تأیید داوران قرار می‌گیرد و برگزیده می‌شوند به‌جای دریافت چند سکه به‌عنوان جایزه بهتر است که تعدادی از تیراژ کتاب از ناشر خریداری و به اعضای خانه سینما اهدا شود. این اقدام هم باعث كمك به ناشر می‌شود، و هم اهالی سینما را به خواندن کتاب ترغیب می‌کند.

و سؤال آخر: آیا هنگام نوشتن و تألیف و تحقیق به مخاطبانِ خود هم فكر می‌كنید، یا بیش‌تر اصل تحقیق و پژوهش مد نظر شما است؟

سینمای ایران عرصه‌های كار نشدۀ فراوانی دارد و برای من قبل از هر چیز مهم این است كه در كدام عرصه‌ها كار كم‌تری صورت گرفته، یا كارهای انجام شده تا چه حدود دقیق و قابل اعتماد هستند؛ اما بدیهی است كه همواره به مخاطب كتاب هم فكر می‌كنم، چون اگر مخاطبی نباشد كه در این كسادی بازار نشر حاضر به خریداری و تهیۀ كتاب شود و به آن علاقه نشان دهد، چه‌گونه می‌توانم دوستان ناشرم را به انتشار كارهای بعدی‌ام ترغیب کنم؟

 

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.